شناسه خبر : 38906 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گذشت زمان به ضرر برجام

آیا ایران به دنبال خرید زمان در برجام است؟

 

رحمان قهرمان‌پور /  تحلیلگر سیاست خارجی

برجام برای اهالی سیاست، از دور، جذابیت خاصی دارد؛ پرونده‌ای که نزدیک به 18 سال در جریان بوده و جزو مسائل اصلی کشور و شاید اصلی‌ترین مساله سیاسی-اقتصادی ایران محسوب می‌شود. افکار عمومی در داخل و در منطقه نیز نسبت به آن حساس هستند و بسیاری دوست دارند پرنده اقبال برجام و احیای آن بر دوش آنها بنشیند و از فرصتی که از این طریق به دست می‌آورند در راستای تقویت جایگاه خودشان در عرصه سیاست استفاده کنند. کافی است با نگاهی به چند سال اخیر دریابیم بخش قابل توجهی از محبوبیت و برندسازی شخص محمدجواد ظریف، وزیر خارجه دولت حسن روحانی، مدیون توافق برجام بود و به‌رغم حملاتی که از سوی مخالفان علیه او صورت گرفت باز هم اعتبار سیاسی ظریف به برجام گره خورد و کوشش‌های او حتی در سه ماه آخر دولت و انصراف از نامزدی انتخابات ریاست جمهوری به قصد توافق در وین نشان داد که برای خود او نیز احیای برجام مهم و حیاتی بوده است. اگر دولت روحانی و شخص ظریف حتی در ماه‌های منتهی به اتمام کار دولت پیشین، می‌توانستند برجام را احیا کنند، اعتبار و سرمایه سیاسی قابل توجهی برای آنها ایجاد می‌شد که در آینده می‌توانستند از آن استفاده کنند و البته این اتفاق نیفتاد.

برجام برای دولت رئیسی نیز جذابیت خاص خود را دارد. شاید برخی در دولت تصور کنند که برجام لقمه آماده‌ای است که دولت در ماه‌های آغازین کار خود می‌تواند با آن هم محبوبیت دولت را افزایش دهد و هم با آزادسازی دارایی‌های ایران و فروش نفت، بخشی از نیازهای مالی کشور را تامین کند و کسری بودجه را مدیریت کند. این مساله برای رئیسی و با توجه به مشکلات اقتصادی فراوان، اهمیت روزافزونی دارد. با توجه به ماه‌عسل سیاسی دولت‌های جدید که معمولاً شش ماه تا یک سال به درازا می‌انجامد، اگر دولتی بتواند به یک پیروزی بزرگ دست یابد، می‌تواند برنامه‌های خود را در عرصه سیاست پیش ببرد و از تخریب‌ها، حملات و انتقادها به مدت چند ماه مصون بماند و برای پایگاه رای خود، آورده بزرگی را کسب کند. برای رئیسی نیز همین‌گونه است و شاید با همین نگرش و محاسبه، ادامه مذاکرات وین برای احیای برجام به تاخیر افتاده است تا دولت جدید، آغازگر آن باشد. با این حال، هرچه از آغاز به کار دولت جدید می‌گذرد، مشخص می‌شود دولت رئیسی تا حدی از مواضع اولیه خود، متفاوت عمل می‌کند. رئیسی در مناظرات تلویزیونی ریاست جمهوری اعلام کرد که به ادامه مذاکرات و اجرای برجام پایبند است و حداقل تا الان نیز موضع تندی علیه برجام نگرفته است.

مواضع امیرعبداللهیان در روزهای اخیر، این باور را ایجاد کرده است که مواضع کنونی دولت با مواضع ابراهیم رئیسی در مناظرات تا حدی متفاوت شده است. دلیل این تفاوت ناشی از دو مساله است؛ نخست اینکه احتمالاً دولت رئیسی وقتی به موضوع نزدیک‌تر شده و پیچیدگی‌ها و گستردگی آن را بیشتر لمس کرده، موضع محتاطانه‌ای را در پیش گرفته است که الزاماً به معنای عدول از مواضع اولیه نیست و فقط مواضع کمپین انتخاباتی خود را تعدیل می‌کند. دلیل دوم نیز احتمالاً متاثر از مشاوره‌هایی است که به دولت او داده شده و همچنین دیدگاه‌هایی که مطرح شده و دولت در جریان مسائلی قرار گرفته است که باعث شده دیدگاه خود را نسبت به گذشته تعدیل کند.

دلیل دیگر در مورد اظهارات امیرعبداللهیان مبنی‌بر آغاز مذاکرات از دو، سه ماه آینده، این است که می‌توان گفت احتمالاً تیم مذاکره‌کننده در حال آماده‌سازی و انتخاب شدن است. همچنین رایزنی‌هایی در مورد مذاکره‌کنندگان، مرکز ثقل مذاکره، نقش وزارت خارجه و احتمال انتقال آن به شورای عالی امنیت ملی مطرح است. از طرف دیگر، چینش ترکیب تیم مذاکره‌کننده و پاسخ به این پرسش که آیا این تیم فقط شامل دیپلمات‌ها باشد یا متخصصانی در حوزه بانک، نفت، بیمه و... نیز در آن حضور داشته باشند یا نه؟، همگی زمانبر است. گویا اینکه برای این مساله حساس افرادی که برگزیده می‌شوند باید سابقه مذاکره کردن داشته باشند و با ابعاد گوناگون پرونده هسته‌ای آشنا باشند. یافتن چنین افرادی در وزارت خارجه، دشواری‌های خاص خود را دارد و تقسیم کار ویژه‌ای را می‌طلبد. انتخاب و چینش نیروهای جدید با توجه به تغییر دولت، زمانبر است و افرادی که آشنایی دقیقی با این پرونده ندارند باید با کارشناسان این حوزه صحبت کنند که همه این موارد به حداقل دو تا سه ماه زمان نیاز دارد.

دلیل بعدی این است که فارغ از موضع‌گیری‌های رئیسی، ظاهراً تصمیم جمهوری اسلامی این است که برای دریافت امتیازات بیشتر، مذاکرات را تا حدی به تعویق بیندازد و در این فاصله، توانمندی‌های فنی خود را افزایش دهد و با دست پر به مذاکرات بازگردد تا طرف آمریکایی را مجبور به اعطای امتیازات بیشتری کند. دلیل این امر آن است که در شش دور مذاکرات پیشین در وین، آمریکایی‌ها نشان دادند که حاضر نیستند بیش از حد معینی امتیاز بدهند و امتیازدهی بیشتر را منوط به انجام مذاکرات منطقه‌ای و موشکی کرده‌اند و چون ایران هرگونه مذاکره در این موارد را نپذیرفته است، آمریکایی‌ها نیز حاضر به اعطای امتیازات بیشتر نیستند. از همین‌رو، ایران همچون گذشته تصمیم دارد با رسیدن به پیشرفت‌های فنی در حوزه هسته‌ای، با دست پر به میز مذاکره بازگردد. در طرف مقابل، آمریکایی‌ها نیز می‌خواهند قدرت چانه‌زنی خود را افزایش دهند.

به باور ایران در شرایط فعلی، موازنه‌ای در مذاکرات برقرار نیست و دو طرف، شرایط برابری ندارند و ازهمین‌رو، آمریکا نمی‌خواهد امتیازات بیشتری به ایران بدهد. به همین جهت، اگر ایران قدری با دست پرتر و با داشتن برگ‌های برنده بیشتر بتواند قدرت چانه‌زنی خود را افزایش دهد، ممکن است آمریکایی‌ها امتیازات بیشتری به ایران بدهند.

متاثر از چنین وضعیتی، متغیر «زمان» اهمیت خاصی دارد. با در نظر گرفتن مجموعه متغیرها و شرایط محیطی، به نظر می‌رسد که مطلوبیت برجام چه برای طرف ایرانی و مخصوصاً برای دولت «جو بایدن»، محدودیت زمانی دارد. هرچه بایدن از این فرصت بهره‌مند شود که تا قبل از آغاز مبارزات انتخاباتی در آمریکا برجام را احیا کند، می‌تواند در این فاصله زمانی از آن دفاع کند و در مبارزه‌های انتخاباتی با اتکا بر این امتیاز از نامزدهای دموکرات حمایت بیشتر و موثرتری به عمل آورد. هر قدر که فضای سیاسی در آمریکا انتخاباتی‌تر، قطبی‌تر و رادیکال‌تر شود، طرح موضوع احیای برجام و دفاع از آن، کار را برای بایدن دشوارتر خواهد کرد. باید دید که براساس محاسبات ایران اگر مذاکرات، دو سه ماه بعد آغاز شود، چه زمانی برای گرفتن امتیازات بیشتر مطلوب است. از طرف دیگر، دولت رئیسی نیز نمی‌تواند بیش از چند ماه برای احیای برجام صبر بکند چراکه در داخل ایران رقابت‌های سیاسی تشدید خواهد شد و حملات به دولت رئیسی نیز شدت خواهد گرفت.

در این صورت، دفاع رئیسی از احیای برجام دشوارتر می‌شود به ویژه اینکه اصولگرایان در هشت سال گذشته، منتقد روحانی، توافق هسته‌ای و برجام بوده‌اند و نمی‌توانند به طور کامل در قبال توافقی که رئیسی انجام خواهد داد سکوت کنند. همانطور که دفاع از احیای برجام در آمریکا سختی‌های خاص خود را برای دولت بایدن به همراه خواهد داشت، به همان شکل، دولت رئیسی نیز مسیر هموار و آسانی برای دفاع از برجام ندارد و مسائلی که در گذشته وجود داشته ممکن است دوباره مطرح شود. ممکن است اصلاح‌طلبان به مفاد توافق حاصل‌شده توسط دولت رئیسی انتقاد کنند و حتی برخی اصولگرایان، توافق را مطلوب نشمارند و منتقد آن باشند. در چنین شرایطی اگر رئیسی علاوه بر برجام با مشکلات فزاینده دیگری همچون افزایش گرانی‌ها و مشکلات داخلی دست‌به‌گریبان شود، دفاع از برجام نیز سخت‌تر خواهد شد و نفعی که برجام می‌تواند برای رئیسی حداقل در بعد سیاسی داشته باشد، کمتر و کمرنگ‌تر خواهد شد.

دراین پرونده بخوانید ...