شناسه خبر : 43334 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

خیال خام

عوارض محدود کردن دسترسی به تکنولوژی در گفت‌وگو با رضا غیابی

خیال خام

در جامعه‌ای که باورهای آن بر اساس «انسان در محدودیت‌ها ستاره می‌شود» ساخته شده شاید مسدود کردن دسترسی به فناوری و تکنولوژی‌های روز دنیا کار عبث‌تری از سایر نقاط دنیا باشد. ایرانی‌ها به اقتضای نحوه زیست خود طی دهه‌های اخیر آموخته‌اند که چطور با هر محدودیتی مواجه شوند و آن را دور بزنند. در این میان محدودسازی دسترسی آنها به فناوری و تکنولوژی و اینترنت از آن جهت که قطاری پرسرعت‌تر از سایر قطارهاست امری بعید به نظر می‌رسد. به اعتقاد رضا غیابی دیوار کشیدن دور یک کشور برای اینکه مردم آن به فناوری و دانش روز دنیا دسترسی پیدا نکنند خیال خامی است که حتی ابرقدرت‌هایی مانند چین هم آن‌طور که تصور می‌کنند از پس آن برنیامده‌اند. اینکه دولت‌ها به بهانه حفظ و صیانت از امنیت ملی مردم کشور خود را محدود کنند هیچ مفهومی جز ضعف آن دولت‌ها در استفاده صحیح از فناوری و تکنولوژی و استفاده مفید از آن ندارد. اما اینجا ایران است، کشوری که دولتمردان آن با عملکرد و گفتار خود بارها ثابت کرده‌اند درک صحیحی از آنچه در جامعه در جریان است نداشته و در دنیایی ساخته ذهنیات خود زندگی می‌کنند. طبیعی است که چنین دولتمردانی هر روز بدون اطلاع از عواقب دری که هربار مشت خود را محکم‌تر بر آن می‌کوبند، از این قدرت‌نمایی سرخوشند غافل از آنکه عواقب بیش از حد فشردن یک فنر چیزی جز رها شدن آن به سمت مسیری نامعلوم نیست.

♦♦♦

‌ طی دهه‌های اخیر همواره شاهد محدودیت جامعه در دسترسی به فناوری، اطلاعات و دانش روز بوده‌ایم. زمانی حمل ویدئو جرم بود و امروز اینترنت فیلتر است، اما عواقب این همه سال محدود کردن مردم چیست؟

بارها شاهد این موضوع بوده‌ایم که قانونگذاران ما به دلیل اینکه بسیاری از تکنولوژی‌ها را نمی‌فهمند و نمی‌توانند به راحتی ضررهای آن را دفع کنند فوراً به سراغ آخرین راهکار که محدودیت است رفته‌اند. در مورد نوآوری‌های نوظهور نیز می‌بینیم که امروز فناوری‌هایی مانند بلاک‌چین، رمزارز و نوآوری‌هایی که در فناوری بلاک‌چین انجام شده مانند متاورس، اینترنت استارلینک و... وجود دارد که به عنوان یک پدیده نوظهور زیر همه قواعد کشورهایی مانند ایران زده و اولین واکنش کشور ما نسبت به اینها محدودیت بوده است، اما این محدودیت چه عواقبی دارد؟ ما ملتی هستیم که از قدیم در به کار بردن فناوری آغوش باز داشتند، برای مثال ایران اولین کشور در خاورمیانه است که از فناوری جی‌اس‌ام و سیم‌کارت استفاده کرد و یادمان نرفته که فناوری‌های بانکی چقدر زود به‌روز شد و جزو اولین کشورها در خاورمیانه بودیم که از دستگاه خودپرداز استفاده کردیم. همه اینها یعنی مردم ما برعکس خیلی از کشورها به تکنولوژی‌های جدید و استفاده از آن علاقه‌مند هستند، علت آن هم این است که جامعه جوانی داریم و حدود ۴۰ میلیون نفر زیر ۴۰ سال سن دارند و طبیعی است که بخواهند به‌روز باشند. حال وقتی که برای این افراد به صورت سیستماتیک گلوگاه ایجاد می‌شود به تدریج آنها را در این حوزه ضعیف می‌کند. برای مثال وقتی واردات آیفون۱۴ ممنوع می‌شود به تدریح بازار برنامه‌نویسی IOS ضعیف می‌شود و وقتی این اتفاق می‌افتد دانش کمتری نیز در این حوزه منتشر می‌شود. بنابراین یکی از تاثیرات محدودسازی تکنولوژی این است که فاصله دانشگاه و صنعت را بیشتر می‌کند و آن دره معروف بین این دو بخش عمیق‌تر می‌شود و از طرف دیگر کشور را به سمتی می‌برد که اتفاقاً بیشتر مصرف‌کننده باشد. یعنی آقایان فکر می‌کنند که اگر آیفون ۱۴ را ممنوع کنند کشور مصرف‌گرا نمی‌شود در حالی که چون از تکنولوژی کمتر بهره‌برداری می‌کند به فضای فناوری جهان بیشتر وابسته می‌شود و نسبت به فناوری‌های منحصربه‌فردی که در دست چین و روسیه قرار دارد بیشتر مصرف‌گرا و از آن مهم‌تر وابسته می‌شود. این تمام ماجرا نیست. این موضوع ابعاد اجتماعی زیادی نیز دارد. کسانی که سبک زندگی فناورانه را انتخاب می‌کنند به تدریج ایران را برای خود مناسب نمی‌بینند، این در حالی است که نباید فراموش کنیم برخی از مهم‌ترین شغل‌هایی که این روزها در کشور زاییده شده نتیجه فعالیت استارت‌آپ‌های ایرانی و حاصل ۱۰ سال زندگی و روی کار آمدن جوان‌هایی است که تکنولوژی را راهکاری برای یک زندگی مدرن می‌دانستند. وقتی ما تکنولوژی را آرام‌آرام به بهانه‌های مختلف محدود می‌کنیم در واقع در حال سلب حضور از این افراد هستیم و به این روش از آنها می‌خواهیم در ایران زندگی نکنند و طبیعتاً مهاجرت بیشتر می‌شود. ابعاد اجتماعی این موضوع وحشتناک است و ابعاد علمی و تجاری محدودسازی نیز گسترده است و ضرر بزرگی نیز برای تجارت ما دارد.

‌ در جهانی که دانش، فناوری و تکنولوژی به سرعت در حال رشد است کار ما با دولتی که حتی به ما اجازه نمی‌دهد از تکنولوژی‌های جدید استفاده کنیم به کجا خواهد رسید؟

در مبحث امنیت یک تئوری تحت عنوان ICA مطرح است. این تئوری می‌گوید امنیت نباید بهانه دسترسی قرار بگیرد و امنیتی که با بستن دسترسی ایجاد شود امنیت نیست. به هر حال کار نهادهایی که امنیت ایجاد می‌کنند این است که با توجه به این فرض که مردم به این تکنولوژی‌ها دسترسی دارند باید کار خود را پیش ببرند و عملاً وقتی چیزی را قطع می‌کنند معنی آن این است که کار خود را بلد نیستند، در حوزه خود تخصص ندارند و با پاک کردن صورت‌مساله موضوع را به ظاهر حل می‌کنند. در چنین شرایطی نفوذپذیری کشور بالا می‌رود یعنی شما از یک طرف هزار و یک رگولاتوری روی اینترنت خانگی و موبایل و فناوری‌های جی‌اس‌ام وضع می‌کنی، در مقابل مردم لحظه‌شماری می‌کنند که استارلینک به عنوان یک فناوری نوظهور زیر این میز بزند و ورق را برگرداند. در واقع شما با این کار برای استارلینک بازاریابی می‌کنید، انگار مجلس ما دستگاه بازاریابی شرکت استارلینک است و مدام قوانینی وضع می‌کند که عملاً برای فناوری نوظهور در دل مردم محبوبیت ایجاد می‌کند.

این تجربه را در گذشته نیز داشتیم، ویدئو را به عمد محدود کردیم و این باعث شد وقتی ماهواره آمد مردم از اینکه قرار نیست در خیابان دستگیر شوند خوشحال شدند و به آن اقبال زیادی نشان دادند و به این صورت برای ماهواره بازاریابی کردیم و شبکه‌های خارجی را در خانه‌های مردم وارد کردیم. آیا باید در مورد اینترنت نیز همین اتفاق بیفتد؟ یک رگولاتوری عاقلانه با توجه به معیار قرار دادن کشورهایی مانند ترکیه یا کشورهای حوزه خلیج‌فارس که خیلی خوب با شرع و عرف و قانون خود در این حوزه قانونگذاری می‌کنند ممکن نیست؟ آیا نمی‌شود همه اینها را دید و یک الگو انتخاب کرد و کار را پیش برد؟ به نظر می‌رسد تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان مملکت سراغ ساده‌ترین راهکارها رفتند. فکر می‌کنند دکمه‌ای که زیر دست آنها قرار دارد خیلی قدرت دارد در صورتی که نمی‌دانند وقتی چیزی را ممنوع می‌کنند عملاً فشار را به قسمت دیگری وارد می‌کنند و به چیزهای دیگری به اشتباه دامن می‌زنند. مثلاً اینترنت ممنوع است و عملاً پشت وی‌پی‌ان رفته و من که فرزند کوچکی دارم که باید دسترسی به اینترنتی که وی‌پی‌ان دارد داشته باشد ناخواسته به هزارویک مساله نیز دسترسی پیدا می‌کند که برای فرزند من امن نیست. این چه شیوه قانونگذاری است که بچه‌های ما را به سمت استفاده غیراخلاقی از اینترنت تشویق می‌کند و آن را دردسترس قرار می‌دهد؟ عملاً نتیجه کار دولتمردان از این همه فیلترینگ این است که مردم را به قاچاقچیان کوچکی تبدیل می‌کنند که به همه چیز دسترسی دارند.

‌ اما مبنای مخالفت دولت‌ها با استفاده از فناوری‌های مدرن چیست؟

عدم تطابق سرعت رشد و ظرفیت فکری قانونگذار از یک‌سو و عدم رشد ظرفیت بنگاه‌های اقتصادی فناورمحور از سوی دیگر دلیل این موضوع است. فناوری در دنیا از قانون مور (Moor’s Law) پیروی می‌کند و تقریباً رشد هر چه به فناوری مربوط می‌شود از این قانون است و این قانون به ما می‌گوید هر چیزی که به فناوری‌های نوین بستگی دارد به صورت نمایی رشد می‌کند یعنی هر سال چند برابر سال قبل رشد دارد و در ابعاد فناوری و اقتصادی نیز همین است که یک شرکت استارت‌آپی در طول پنج سال به یکی از ۵۰۰ شرکت موفق دنیا تبدیل می‌شود در حالی که خیلی از شرکت‌های رقیب آن ۵۰ سال است آنجا هستند. چون فناوری‌های نوظهور رشد نمایی دارند اما ظرفیت قانونگذار ما متاسفانه رشد خطی دارد و هر سال فقط کمی از پارسال بهتر است و این نبود سرعت مناسب باعث می‌شود که با پدیده‌هایی روبه‌رو شویم که قانون‌های موجود برای آن اصلاً کار نمی‌کند، در نتیجه تنها گزینه یا قائل شدن استثناست (ایده‌ای که تحت عنوان اینترنت طبقاتی مطرح می‌شود و از نظر من ایده‌ای شکست‌خورده است) یا به‌طور کلی آن را ممنوع کنند. چون ظرفیت قانونگذاری و شناخت کافی نسبت به آن فناوری‌ها پیدا نکردند و از بخش خصوصی مشورت نگرفتند و هنوز می‌خواهند با راهکارهای حکمرانی ۶۰ سال پیش که در زمان جنگ سرد بین روسیه و آمریکا موجود بود و گلوگاه‌سازی می‌کردند پیش بروند. نمونه نیز زیاد است. برای مثال سامانه همتا ساخته شد تا گوشی موبایل که وارد کشور می‌شود رجیستر شود، طبق این فلسفه که باید مالیات گوشی وارد شده پرداخت شود اما اتفاقی که می‌افتد این است که این سامانه بعد از مدتی به یک گلوگاه تبدیل می‌شود و مردم باید گوشی خود را در سامانه ثبت کنند. در کشوری که سیستم قضایی زیاد در حوزه کلاهبرداری پاسخگو نیست در نتیجه مردم شروع به به نام زدن گوشی‌ها می‌کنند و قانونگذار نیز از همان سامانه برای بستن واردات آیفون ۱۴ استفاده می‌کند.

مثال دیگر این است که من اینماد را در سال ۸۹ به سازمان صنعت، معدن و تجارت پیشنهاد کردم. در آن زمان گفتیم ایران نماد اعتماد الکترونیکی ندارد و اینماد را راه انداختیم تا هر سایتی که دوست دارد اینماد بگیرد و این به این معنی است سازمان صنعت می‌تواند آن کسب‌وکار را تایید کند اما این موضوع را نیز سریعاً به گلوگاه تبدیل کردند. وقتی نماد اعتماد را به مجوز تبدیل می‌کنی و مجوزسازی می‌کنی این موضوع با فناوری نوظهور نسبتی ندارد. یا اینکه بانک مرکزی می‌گوید من باید در مورد رمزارزها نظر بدهم، چون خود را متولی تمام و کمال این مساله می‌داند یا صداوسیما از طریق ساترا می‌خواهد برای رقبای خود که شبکه‌های نمایش خانگی هستند قانونگذاری کند. این در حالی است که دنیا بیش از ۶۰ سال است که از مرحله گلوگاه‌سازی عبور کرده و به سمت رگولاتوری هوشمند رفته. تو به عنوان یک حکمران باید کاری کنی که اگر حتی کسی از فناوری نوظهور استفاده کرد و برای مثال ماینینگ کرد، رمزارز تولید کرد، یا توکن زد، باز هم در زمین تو بازی کرده باشد اما این تفکر متاسفانه امروز در کشور ما وجود ندارد.

ما در این حوزه نیاز به نوسازی داریم نه به این معنا که بکوبیم و از نو بسازیم. نوسازی نیازمند مجموعه تفکر قانونگذار است و این کار وظیفه سازمان‌های مردم‌نهاد و اندیشکده‌هاست تا این کار را انجام دهند که در حال حاضر به شدت محدود می‌شوند.

‌ با توجه به اینکه خاصیت فناوری و تکنولوژی سرعت رشد بالای آن است تاثیرات کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت محدودسازی آن چیست؟

در کوتاه‌مدت تاثیر محدودسازی، خلافکار ساختن از افراد جامعه است. آدمی را که در تمام زندگی خود اخلاق‌مدار زندگی کرده و تصمیم گرفته در حوزه کارآفرینی در کشور خود کار کند، تبدیل به خلافکار می‌کنیم. ما ایرانی‌ها با محدودسازی مشکل فرهنگی داریم و با عقلمان جور درنمی‌آید که دسترسی ما با دنیا قطع شود. علاوه بر این درهایی به روی مردم باز می‌کنیم که تا پیش از این باز نبوده است. قسمت دوم ماجرا این است که مردم را به صورت سیستماتیک بی‌سواد می‌کنیم و در این حالت نگه می‌داریم. این در حالی است که در کشوری مانند هند ایده اصلی این است که حتی مدارس برچیده شوند و یک لاین اینترنت در اختیار دانش‌آموزان قرار بگیرد و در چنین وضعیتی ما داریم اینترنت را می‌بندیم و بچه‌هایمان را به صورت سیستماتیک بی‌سواد می‌کنیم و از دنیا بی‌خبر نگه می‌داریم و در این خیال خام هستیم که ممکن است بتوانیم یک دیوار بزرگ دور خود بکشیم. بهترین کشورها که چنین کاری کردند و شرایطش را داشتند هم در نهایت محکوم به شکست هستند. این حرکت که دسترسی مردم را از ترس اینکه مبادا به اطلاعاتی دسترسی داشته باشند که برای ما مفید نیست ببندیم مانند این است که رانندگی را ممنوع کنیم تا تصادف اتفاق نیفتد.

در میان‌مدت مردم شروع به پیدا کردن راهکارهای جدید می‌کنند و چون انتهایی برای فناوری وجود ندارد مردم در این جدال پیروز می‌شوند. مردم به توسعه استارلینک و وی‌پی‌ان‌ها کمک می‌کنند و از ریزترین روزنه‌ها استفاده می‌کنند تا صدای خود را به جهان آزاد برسانند و با قطار تکنولوژی نمی‌توان جنگید. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها