شناسه خبر : 43375 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

در خدمت و خیانت خود

چگونه موفقیت را به خود و شکست را به دیگران نسبت می‌دهیم؟

 

الهام حمیدی / نویسنده نشریه 

82زندگی بعضی از ما ترکیبی از دو رویکرد بی‌منطق نسبت به پیروزی یا شکست است، یا استعداد و توانایی‌مان به موفقیت منجر می‌شود یا بی‌عدالتی و دشمنی منجر به شکست. ما همیشه مسیر موفقیت را به تنهایی طی کرده‌ایم ولی در مسیر شکست تنها نبوده‌ایم. دوران مدرسه را به خاطر بیاورید. زمانی که نمره‌های خوب مدیون تلاش و هوش‌مان و نمرات بد نتیجه عملکرد معلمان ناتوان، دوستان ناباب، محیط نامناسب و درس‌های پیچیده و مشکل بود. ما با این نوع استدلال‌ها غریبه نیستیم. در خریدهای آنلاین، وقتی از خرید خود راضی هستیم، به مهارتمان در خرید افتخار می‌کنیم ولی در شرایط نارضایتی، همه تقصیرها را گردن اینترنت، تکنولوژی و بی‌انصافی فروشندگان آنلاین می‌اندازیم. انگار تمایل درونی داریم که خودمان را تنها عامل موفقیت و عوامل بیرونی را تنها دلیل ناکامی‌هایمان جلوه دهیم. از این‌رو وقتی شکست می‌خوریم به دنبال یافتن مقصر برای کاهش رنج خود هستیم در حالی که هرگز موفقیت خود را با کسی شریک نمی‌شویم. این عادت ظاهراً بی‌ضرر و بی‌نهایت متداول، ناشی از خطایی در عملکرد ذهن است که آن را سوگیری «خودخدمت‌گرایی» می‌نامند یعنی زمانی که مغز فقط از منظر تامین منافع شخصی و ایجاد تصویری بی‌نقص از خود به پدیده‌ها می‌نگرد. گرفتاری در این تله امکان تحلیل منطقی شرایط را از ما می‌گیرد و مانع از آموختن از تجربه‌های جدید می‌شود.

کشف سوگیری «خودخدمت‌گرایی» به اواخر دهه 1960 برمی‌گردد زمانی که مطالعه‌ای در حوزه خطای بنیادی برچسب‌زدن  (خطای بنیادی اسناد) (Fundamental Attribution Error) در حال انجام بود. خطای بنیادی اسناد نوعی سوگیری شناختی است که به اشتباهات سیستماتیک و متناقض انسان در ارزیابی عملکرد خود و عملکرد دیگران می‌پردازد؛ اینکه تصور می‌کنیم اشتباهات دیگران ریشه در شخصیت آنها و اشتباهات خودمان ریشه در محیط پیرامونمان دارد. «فریتز هایدر» روانشناس اتریشی، متوجه شد انسان‌ها در ارزیابی عملکرد خودشان نیز با ثبات عمل نمی‌کنند و اینکه عملکرد خود را به عوامل درونی یا بیرونی منتسب بدانند رابطه مستقیمی با نتیجه عملکردشان دارد. اگر نتیجه مطلوب باشد معمولاً آن را منتسب به خود و اگر نتیجه نامطلوب باشد آن را منتسب به عوامل خارجی می‌دانند.

روانشناسی سوگیری خودخدمت‌گرایی

سوگیری خودخدمت‌گرایی که فرآیند ادراکی پر از خطا و تحریف‌شده است، یکی از معدود سوگیری‌های شناختی بسیار رایج میان انسان‌هاست که می‌توان گفت همه مردم کم‌وبیش به آن مبتلا هستند. محققان عوامل زیادی را بر این سوگیری موثر می‌دانند که مهم‌ترین آن تقویت عزت‌نفس افراد است. نسبت دادن موفقیت‌ها به خود و شکست‌ها به شرایط بیرونی راه فرار از هر موقعیتی است که در آن مورد انتقاد قرار می‌گیریم و عزت‌نفسمان سرکوب می‌شود. سوگیری خودخدمت‌گرایی نوعی تعصب خودخواهانه برای منحرف کردن ما از واقعیت به گونه‌ای است که عزت‌نفس و احساس غرورمان تقویت شود. هرچه عزت‌نفسمان بیشتر باشد در یادگیری انعطاف‌پذیرتر هستیم و در ارتباط با دیگران بهتر عمل می‌کنیم. اگرچه تاثیر عزت‌نفس در تشدید سوگیری خودخدمت‌گرایی مهم‌ترین نظریه مطرح‌شده برای وجود آن است اما روانشناسان دلایل دیگری را نیز مطرح کرده‌اند.

یکی از عوامل موثر، نبود افسردگی در افراد است. نتایج پژوهش‌ها نشان می‌دهد در افرادی که به دلیل افسردگی تحت درمان هستند، میزان سوگیری خودخدمت‌گرایی بسیار کمتر از یک فرد معمولی است. مردم هرچه افسرده‌تر باشند، خود را بیشتر مقصر پیامدهای منفی عملکردشان و عوامل بیرونی را عامل موفقیت‌هایشان می‌دانند. وجود احساسات منفی در افراد افسرده همزمان با توجه بیش از اندازه‌ای که به خود و درون خود دارند عملاً به از بین رفتن عزت‌نفس در آنها منجر می‌شود. یک فرد افسرده انتظار عملکرد مثبتی از خود ندارد و از این‌رو نیازی برای توسل به این سوگیری برای توجیه اشتباهاتش نیز نمی‌بیند.

عامل مهم دیگر نیز خوش‌بینی ذاتی انسان است، فردی که با پیامدهای منفی عملکردش شوکه شود، هرگز نمی‌تواند مسوولیت هیچ اتفاق ناخوشایندی را گردن بگیرد. انسان در بدترین شرایط نیز همیشه انتظار اتفاق مطلوب و خوشایند را دارد و مسوول دانستن خود برای یک رویداد منفی گاهی از توان ذهنی و فکری‌اش خارج می‌شود.

در این میان تاثیر فرهنگ بر این سوگیری را نیز نمی‌توان نادیده گرفت. مطالعه‌ای در سال 2004 مزالیس و همکارانش انجام دادند که متاآنالیزی از 266 پژوهش مختلف بود و نتایج آن نشان داد که سوگیری خودخدمت‌گرایی در میان جوامع غربی و آمریکایی‌ها بسیار بیشتر از جوامع شرقی و آسیایی‌ها مشاهده می‌شود. به عبارت دیگر این سوگیری در فرهنگ‌های فردگرا بسیار مشهودتر از فرهنگ‌های جمع‌گرایانه است. در جوامع فردگرایانه تمرکز بیشتری روی اهداف و هویت فردی وجود دارد که نیاز افراد برای افزایش سطح عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفس را نیز افزایش می‌دهد در حالی که در جوامع شرقی علاوه بر اینکه مردم می‌دانند که رفتار یک فرد وابسته به مجموعه بزرگ‌تری از خود آنهاست، باورشان به شانس نیز نقش مهمی در تسکین دردهایشان پس از شکست ایفا می‌کند.

در نهایت سن افراد نیز می‌تواند بر شدت و ضعف سوگیری خود‌خدمت‌گرایی تاثیر داشته باشد. پژوهش‌ها نشان داده است که این سوگیری هم در میان گروه‌های کودکان و هم در میان بزرگسالان در سنین بالاتر، بسیار رایج‌تر از بقیه گروه‌های سنی است.

خودخدمت‌گرایی ملی

بر اساس مطالعات انجام‌شده سوگیری خودخدمت‌گرایی در مقیاس‌های بزرگ و در تحلیل و توجیه تصمیمات کلان کشوری نیز بسیار مشاهده می‌شود. به این معنا که گروه‌های سیاسی به عناوین مختلف سعی می‌کنند از شکست‌هایشان رفع مسوولیت کرده ولی دستاوردهایشان را به خود منتسب کنند. این یعنی وقتی کشوری پیشرفت می‌کند، عوامل و شرایط داخلی از جمله سیاست‌ها و برنامه‌های اجراشده تنها عامل موفقیت معرفی می‌شوند. در مقابل، اگر کشوری در ورطه عقب‌ماندگی گرفتار شود، عوامل خارجی مانند دخالت سایر کشورها یا شرایط حاکم بر دنیا، مقصران اصلی شکست و عقب‌ماندگی جلوه داده می‌شوند.

این نوع سوگیری نه فقط در سران احزاب و دولتمردان یک کشور بلکه در میان طرفداران یک حزب یا گروه سیاسی خاص نیز وجود دارد. برای مثال، در مطالعه‌ای که سه تن از استادان دانشگاه آریل انجام دادند، چگونگی تاثیر سوگیری خود‌خدمت‌گرایی بر ارزیابی شهروندان اسرائیل از میزان هزینه زندگی و هزینه مسکن را می‌توان مشاهده کرد. این پژوهش نشان داد که شهروندان اسرائیلی که طرفدار دولت حاکم بودند، عوامل خارجی را عامل اصلی مشکلات اجتماعی و اقتصادی دانسته و شهروندان مخالف حزب حاکم، دولت را دلیل اصلی همه مشکلات می‌دانستند. به عبارتی شهروندان در ارزیابی عملکرد سیاستمداران به جای اینکه تحت تاثیر عوامل قطعی و عینی باشند، تحت تاثیر عوامل ذهنی و غیرقطعی بودند که این امر بر انتخاب نامزد مورد نظر آنها در انتخابات نیز بسیار تاثیرگذار بود.

بن‌بست در مذاکرات

مذاکره یکی از رایج‌ترین انواع تعاملات اجتماعی است که در آن معمولاً چند طرف مختلف تلاش می‌کنند تا راه‌حل قابل قبولی برای دستیابی به اهدافی کاملاً متفاوت یا ناسازگار باهم بیابند. این فرآیند پیچیده نوعی چانه‌زنی است که معمولاً ابعاد روانشناسی بسیار متفاوتی می‌تواند داشته باشد که یکی از آنها سوگیری خود‌خدمت‌گرایی است.

یکی از نمونه‌های بارز یک مذاکره که روند آن بسیار تحت‌تاثیر این سوگیری قرار گرفته است مذاکرات تغییرات اقلیمی است. واقعیت این است که کند شدن تغییرات آب‌وهوایی منوط به کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای است اما توافق بر سر اینکه چه کشوری باید میزان انتشار این گازها را کاهش دهد تا حد زیادی نیاز به قضاوتی واقع‌بینانه و عینی دارد که متاسفانه در این مذاکرات تعریف هر کشور از انصاف و برابری تعریفی در جهت تامین منافع کشور خودش است. به عبارت ساده‌تر مانع اصلی در مذاکرات اقلیمی این باور نهادینه‌شده در سیاستمداران است که آنچه برای ما مفید است قطعاً عادلانه نیز هست. از این‌رو در این مذاکرات هر کشوری سهمی متفاوت و به نوعی منفعت‌طلبانه برای خود در کاهش گازهای گلخانه‌ای پیشنهاد می‌دهد.

در مطالعه‌ای که در سال 2011 کریس و همکارانش بر روی دانشجویان کالج در آمریکا و چین در مورد مذاکرات اقلیمی و نحوه عملکرد کشورها در کاهش گازهای گلخانه‌ای انجام دادند، می‌بینیم که این دانشجویان در قضاوت آنچه عملکرد عادلانه کشورشان است، پاسخ‌های بسیار متفاوتی ارائه کردند. در واقع ایده‌های هر دو گروه از عدالت در اجرای توافق زیست‌محیطی، به نوعی به منافع ملی آنها نزدیک‌تر بود. از نگاه شهروندان، کشورشان در آلودگی محیط‌زیست نسبت به بقیه کشورها کمتر مقصر است. عملاً ما مشکلی جهانی داریم به نام گرم شدن زمین که هیچ کشوری حاضر نیست سهم مخرب خود را در این پدیده به گردن بگیرد.

وسعت تاثیر سوگیری خودخدمت‌گرایی

83تا امروز تحقیقات گسترده‌ای پیرامون این سوگیری و تاثیر آن در محل کار، ارتباطات اجتماعی و عملکرد ورزشکاران انجام شده است. برای مثال، چگونگی تحلیل عملکرد یک ورزشکار (چه خود ورزشکار، چه حریف او) با نتیجه مسابقه مرتبط است. اینکه مهارت‌ها و توانایی‌های یک ورزشکار یا بی‌کفایتی داور و شرایط نامناسب جوی نتیجه مسابقه را رقم زده است، همه بستگی به این دارد که نتایج مسابقه چه بوده است و چه کسی مسابقه را تحلیل می‌کند. در سال 1987 مطالعه‌ای از سوی استفن زاکارو و همکارانش انجام شد که در آن 549 جمله از ورزشکارانی جمع‌آوری شد که ورزش‌های انفرادی (تنیس، گلف و...) و ورزش‌های تیمی انجام می‌دادند. تحلیل این جمله‌ها نشان داد که در ورزش‌های انفرادی سوگیری خودخدمت‌گرایی بسیار رایج است زیرا این‌گونه ورزش‌ها تاثیر مستقیمی بر عزت‌نفس ورزشکاران دارد و تنها راه این ورزشکاران برای حفظ اعتمادبه‌نفس توسل به این سوگیری است. نمونه دیگر این مطالعات در حوزه ورزش کشتی به وسیله دومیشل و همکارانش در سال 1998 انجام شد. نتایج نشان داد کشتی‌گیرانی که در مسابقات برنده می‌شدند، وقتی بعدها از آنها خواسته می‌شد که همان مسابقه را گزارش دهند، در گزارششان بیشتر بر مهارت و توانایی خودشان تاکید داشتند تا ناتوانی رقیب یا شرایط حاکم بر مسابقه.

سوگیری خود‌خدمت‌گرایی در محل کار نیز بسیار مشاهده می‌شود. فرقی نمی‌کند که شما در فرآیند استخدام، ارتقا یا اخراج باشید همیشه شرایط را به گونه‌ای تحلیل می‌کنید که کمترین انتقاد به توانایی‌ها، مهارت‌ها و شخصیت شما وارد شود. این سوگیری می‌تواند مانع از رشد سازمانی نیز شود زیرا مدیران مسوولیت اشتباهات را نمی‌پذیرند و هرگونه نتیجه نامطلوب را به عملکرد کارمندان خود نسبت می‌دهند. علاوه بر آن از آنجا که افراد در هر پستی که باشند توانایی ارزیابی منصفانه را از دست می‌دهند و هیچ‌کس مسوولیت هیچ اتفاقی را بر عهده نمی‌گیرد، بهره‌وری کارمندان نیز بسیار کاهش می‌یابد. در چنین شرایطی حتی موفقیت‌های کاری نیز به درستی تحلیل نمی‌شود. مدیران بدون توجه به بقیه افراد گروه، خود را عامل موفقیت می‌دانند و نقش بقیه افراد را در این فرآیند نادیده می‌گیرند.

واقعیت این است که هیچ تصوری نداریم که این سوگیری تا چه حد در همه ابعاد زندگی نفوذ کرده است. برای مثال، در 75 درصد از تصادفات رانندگی، راننده‌ها همیشه دیگران را مقصر تصادف می‌دانند. در نظرسنجی‌های متفاوتی که از زوجین انجام شده است، تعداد زیادی معتقد بودند که آنها وقت و انرژی بیشتری برای زندگی مشترکشان می‌گذارند و همسرشان را عامل اصلی مشکلات معرفی کرده بودند. یا مثلاً بر اساس نتایج یک تحقیق می‌بینیم که پزشکان معتقدند امکان ندارد خودشان تحت تاثیر هدایای شرکت‌های داروسازی قرار بگیرند اما 64 درصد از آنها استدلال می‌کنند که بقیه پزشکان تحت تاثیر این هدایا هستند. فقط کافی است نگاهی به آمار و ارقام مطالعات انجام‌شده در زمینه سوگیری خود‌خدمت‌گرایی بیندازیم تا ببینیم چگونه می‌توانیم به آسانی چشمان خود را متعصبانه به روی حقیقت ببندیم. از منظر خودمان ما موجوداتی منصف و عادل هستیم که اگر شرایط محیطی اجازه دهد رفتاری بی‌نقص ارائه می‌دهیم. این سوگیری می‌تواند تا جایی پیش برود که حتی خوش‌نیت‌ترین و صادق‌ترین ما را وادار به چشم‌پوشی از اعمال ظالمانه و ناعادلانه خود کند. اگرچه سوگیری خودخدمت‌گرایی یک رویکرد طبیعی ذهنی است ولی افزایش آگاهی، اتخاذ دیدگاه‌های بی‌طرفانه و عینی، قبول ضعف‌های شخصی و توجه به بازخوردهای محیط پیرامون می‌تواند مسیر حرکت به سوی نقطه تعادل در قضاوت را هموار کند. جایی که همه شجاعانه با تصمیماتشان و نتیجه عملکردشان روبه‌رو شوند و مسوولانه عواقب آن را بپذیرند. 

دراین پرونده بخوانید ...