شناسه خبر : 9128 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آسیب‌شناسی مشوق‌های مالی دولت برای ازدواج در گفت‌و‌گو با شهزاد برومند

وام ازدواج، در حد یک «کادو» است

شهزاد برومند معاون پژوهشی پژوهشکده اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی و استاد اقتصاد در دانشگاه آزاد است. او همچنین مسوول موسسه آموزش بازرگانی در اصفهان است. اما آنچه این زن اقتصاددان را از دیگران متمایز می‌کند، نگاه آسیب‌شناسانه به پدیده‌های اقتصادی از منظر اجتماعی است. برومند در این گفت‌و‌گو نیز از منظر جامعه‌شناسی ازدواج در ایران، به بیان آن سوی معضلاتی می‌پردازد که مانع از رشد ازدواج در کشور می‌شود.

شهزاد برومند معاون پژوهشی پژوهشکده اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی و استاد اقتصاد در دانشگاه آزاد است. او همچنین مسوول موسسه آموزش بازرگانی در اصفهان است. اما آنچه این زن اقتصاددان را از دیگران متمایز می‌کند، نگاه آسیب‌شناسانه به پدیده‌های اقتصادی از منظر اجتماعی است. برومند در این گفت‌و‌گو نیز از منظر جامعه‌شناسی ازدواج در ایران، به بیان آن سوی معضلاتی می‌پردازد که مانع از رشد ازدواج در کشور می‌شود. او می‌گوید: «مشوق‌هایی نظیر وام ارزان‌قیمت، برای فردی می‌تواند عنوان مشوق داشته باشدکه تصمیم به ازدواج گرفته است و بعداً از این وام استفاده می‌کند؛ نه برای کسی که می‌خواهد ازدواج کند اما بنیه مالی ضعیفی دارد».
به اعتقاد وی، وام ازدواج حتی از نظر روانی نیز برای تشویق جوانان به تشکیل خانواده تاثیر آنچنانی ندارد و فقط در قامت یک «هدیه ازدواج» از سوی دولت نقش بازی می‌کند. از این رو، معتقد است «وام ازدواج، کادویی است که فقط به منابع بانکی فشار می‌آورد و منابع را هدر می‌دهد.» بنابراین «برای افزایش میزان ازدواج در کشور به جای استفاده از این مشوق‌ها باید به سمت ایجاد اشتغال و تصحیح روند گذشته حرکت کرد.»

در سال‌های اخیر از وام ازدواج به عنوان یک مشوق تاثیرگذار در شکل‌گیری زندگی مشترک یاد شده است. این وام به صورت قرض‌الحسنه و ارزان‌قیمت در اختیار افراد قرار داده می‌شود و به همین دلیل تقاضای زیادی برای آن وجود دارد. آیا این تقاضای زیاد را می‌توان نشانه‌ای برای تمایل افراد به ازدواج دانست؟ اصولاً باید وام ازدواج را به عنوان یک ساز و کار تشویقی برای بالا بردن آمار ازدواج در نظر گرفت یا برای رسیدن به این هدف باید به دنبال راهکارهای دیگری بود؟
به نظر من مشوق‌هایی نظیر وام ارزان‌قیمت، برای فردی می‌تواند عنوان «مشوق» داشته باشد که تصمیم به ازدواج گرفته است و بعداً از این وام استفاده می‌کند. اینکه وام ازدواج را به عنوان یک عامل انگیزشی برای افزایش میزان ازدواج در نظر بگیریم اتفاق نخواهد افتاد. چرا که تشکیل بنیان خانواده نیاز به زیرساختی دارد که هم‌اکنون در کشور نیست و این زیرساخت روندهای تشکیل خانواده است که باید از نو درست شود. به طور مثال یکی از این دو نفر باید شغلی داشته باشد که از شرایط پایداری برخوردار باشد و به سرپناهی نیاز دارند که هم‌اکنون هزینه بالایی برای تامین آن باید بکنند. شاید این حرف کمی شعاری نیز به نظر برسد اما متاسفانه تجمل‌گرایی و اسنوبیسم به قدری در جامعه مصرفی ایران زیاد شده که فردی که تصمیم به ازدواج دارد حتی اگر در خانواده‌ای با وضعیت مالی نه‌چندان مناسبی نیز رشد کرده و بزرگ شده، به دنبال شکلی از زندگی است که از طریق رسانه‌ها ترویج می‌شود. دهکده جهانی و رسانه‌ها کاری کرده‌اند که هر کدام از افرادی که قصد ازدواج دارند آینده‌ای سرشار از رفاه و زندگی پر از تجمل و زرق و برق برای خود متصور هستند. با پیشی گرفتن دختران از پسران در تحصیلات عالی و ورود قشر بیشتری از زنان به سطوح بالای ساختار اجتماعی، در زنانی که به سن ازدواج رسیده‌اند، این موضوع پررنگ‌تر دیده می‌شود. برای این فرد زندگی با مردی که قرار است از صفر شروع کند کار سختی است. بخش زیادی از این تجمل‌گرایی را می‌توان در سریال‌های ایرانی و خارجی دید و این بر ذهن افراد تاثیر می‌گذارد. تجمل‌گرایی در فیلم‌های خارجی به ویژه سریال‌های ‌ترکیه‌ای در سطح بسیار بالایی ترویج می‌شود و این خود به تغییر دیدگاه‌ها در ازدواج می‌انجامد. با وام ازدواج که پرداخت آن هم با مشکلات زیادی مواجه است و زوج‌های جوان مدت‌ها باید در صف انتظار بمانند، کسانی که تصمیم گرفته‌اند ازدواج کنند از این وام برای کمک به شروع زندگی خود استفاده می‌کنند؛ نه اینکه وام ازدواج آنها را به ازدواج تشویق کند.

 حتی نوعی پس‌زمینه ذهنی برای فردی که در سن ازدواج قرار دارد نیز ایجاد نمی‌کند؟
نه، این کار را نمی‌کند. فقط این امکان را برای کسی که در آستانه ازدواج است فراهم می‌کند که بخشی از هزینه‌ها را پوشش دهد. نه اینکه مشوق‌های مالی این‌چنینی انگیزه افزایش ازدواج باشد. خودتان بگویید که با تورم موجود وام شش میلیون تومانی قرار است چه معجزه‌ای بکند؟

   خب شاید از جنبه روانی موضوع تاثیرگذار باشد. اینکه حتی اگر هزینه ازدواج بالاست، کمک هزینه‌ای برای این کار هست که اتفاقاً برای پرداخت آن شرایط ساده‌تری وجود دارد را می‌توان نوعی تاثیرگذاری روانی دانست؟
من قبول ندارم. اگر پژوهشی در قشر دانشگاهی و تحصیل‌کرده که سهم بالایی از ازدواج‌کرده‌ها را تشکیل می‌دهد نیز انجام شود خواهید دید که به لحاظ روانی هم تاثیری ندارد. چون زیرساخت موجود شرایط نامساعدی را رقم زده است.index:2|width:300|height:431|align:left

  آمار ثبت احوال کشور نشان می‌دهد در سال گذشته کمتر از 800 هزار ازدواج و در سال 90 بالاتر از 800 هزار ازدواج به ثبت رسیده است. دلیل این کاهش در روند ازدواج را در چه عواملی می‌توان دانست؟ تا چه حد بنیه ضعیف مالی افراد در رقم خوردن چنین آماری تاثیرگذار بوده است؟
پاسخ به این سوال دو جنبه دارد که یکی از اینها به ساختار جمعیتی کشور باز‌می‌گردد. از نظر ساختار جمعیتی نمی‌توانم به این سوال پاسخ دهم چون من جمعیت‌شناس نیستم؛ اما از جنبه دیگر، باید دید که آیا جمعیت ایران در این دو سال ثابت بوده است؟ سال به سال جمعیت ایران در حال کاهش است و روند توقف موالید آغاز شده است. شاید کاهش جمعیت به سن ازدواج رسیده موجب بروز این آمار شده و روند کاهشی ازدواج‌ها را شکل داده است. هم‌اکنون نیز دیده می‌شود بسیاری از رشته‌های دانشگاهی در حال کاهش یا حذف شدن است. یکی از پیام‌های این دو عدد که به نقل از سازمان ثبت احوال ذکر کردید می‌تواند این باشد که سن ازدواج در ایران در حال افزایش داشت. البته از آن سو می‌توان این فرضیه را هم مطرح کرد که شاید «جمعیت در سن ازدواج» کاهش یافته است. این موضوع را نباید فراموش کرد که در دو سال گذشته مردم ما وضع اقتصادی بسیار بدی را تجربه کرده‌اند. تورم بسیار بالا و رکود اقتصادی دو عاملی است که شرایط اقتصادی و معیشتی مردم را با مشکل مواجه کرده است. تمام اینها می‌تواند در شکل‌گیری آمار کاهش ثبت ازدواج و رویگردانی نسل جوان کشور به ازدواج دخیل باشد. در این شرایط تسهیلات تشویقی که از جانب دولت در نظر گرفته می‌شود و با فشار دستوری به منابع حاصل می‌شود؛ نمی‌تواند سود چندانی داشته باشد. رقم شش میلیون تومان کاری نمی‌تواند بکند شاید اگر این رقم بالاتر بود از لحاظ روانی می‌توانست مشوق‌هایی باشد. البته رقمی که بتواند از نظر روانی روی ذهن افراد تاثیر بگذارد، با شرایط اقتصادی امروز ایران بسیار بالاتر از این رقم است.

 خب علاوه بر وام ارزان‌قیمت در ادارات دولتی نیز مشوق‌هایی در نظر گرفته می‌شود، از جمله استخدام کارمندان متاهل و‌... آیا تاثیرگذاری این مشوق‌ها را نیز باید نادیده گرفت؟
نه، به نظر من این‌گونه مشوق‌های غیر‌مالی نیز در فرآیند تشکیل یک خانواده موثر نیست. من در جامعه فرانسه هم مشابه این‌گونه مشوق‌های غیر‌مالی را دیده‌ام. در فرانسه، برای تشویق افراد به زاد و ولد بیشتر، مزایای زیادی در اختیار زوج‌ها قرار می‌دهند. به طور مثال، تا زمانی که واحد پولی مشترک در اروپا استفاده نمی‌شد، 700 فرانک به نوزاد تعلق می‌گرفت و تا سه‌سالگی این بچه، اگر فرزند دوم به دنیا می‌آمد، به هر دوی آنها تا 18سالگی ماهی 700 فرانک پرداخت می‌شد. برای خانواده پرجمعیت بلیت قطار یا هواپیما نصف قیمت محاسبه می‌شد یا تسهیلات رایگان و مسکن‌های اجتماعی و حتی مزایایی چون ضریب کاهنده در نرخ مالیات در اختیار این‌گونه خانواده‌ها قرار می‌گرفت.

این مشوق‌ها برای پس از ازدواج است.
درست است. اما اصولاً مشوق‌های این‌چنینی از یک جنس است. فرانسه هم به دنبال جمعیت جوان و تصحیح روند جمعیتی خود بوده و هست. در خیلی از کشورهای اسکاندیناوی هم مشوق‌های مشابه این دیده می‌شود. چون جمعیت پیر است و نیاز به مشوق وجود دارد. مسائل شرعی که در ایران وجود دارد در کشورهای اروپایی کمرنگ‌تر است و در این کشورها طبق قوانین اساسی موجود، می‌توان بدون ازدواج بچه‌دار شد. ولی هیچ فرانسوی از این مشوق‌ها استفاده نمی‌کند و در کشوری مانند فرانسه رشد جمعیت منفی است. تنها کسانی که از این مزیت‌ها استفاده می‌کنند، اتباع خارجی هستند؛ از اعراب ساکن در فرانسه گرفته تا اتباع کشورهای آسیای دور مثل فیلیپین یا چین یا حتی کشورهای آفریقایی. خود مردم فرانسه از این مشوق‌ها استفاده نمی‌کنند. بنابراین حتی در جامعه توسعه‌یافته‌ای مانند فرانسه نیز زیرساخت‌هایی باید آماده شود تا مشوق‌ها پاسخ لازم را بدهد.

 انجمن مددکاری اجتماعی به تازگی با ذکر آماری عنوان کرده 10 درصد طلاق‌های ثبت‌شده در کشور طی سال گذشته، ظرف یک سال پس از ازدواج رخ داده و 50 درصد از افراد پس از گذشت پنج سال از زندگی مشترک طلاق گرفته‌اند. از منظر اقتصادی، آیا مشوق‌های مالی در روند بی‌ثباتی در بنیان خانواده تاثیرگذار بوده است؟
نه، تاثیری ندارد. چون بی‌ثباتی در خانواده عوامل دیگری دارد که باید در جای خود بررسی شود. از مهم‌ترین این عوامل از بین رفتن انسجام خانواده است. پیش از این، اگر بین زوجین اختلافی به وجود می‌آمد ریش‌سفیدهای فامیل وساطت می‌کردند و از هم پاشیدن یک خانواده کار سختی بود. اما هم‌اکنون این انسجام از بین رفته و روز به روز هم در حال کمرنگ شدن است.

پس چرا تقاضا برای وام ازدواج بالاست؟
چون به همان اندازه‌ای که تقاضای وام ازدواج بالا رفته به همان میزان هم ازدواج صورت گرفته است. این دو رقم با هم همخوانی دارد. نزدیک به 800 هزار نفر پارسال ازدواج کرده‌اند و 900 هزار نفر هم در صف وام ازدواج هستند. این آمار متعلق به کسانی است که تصمیم به ازدواج گرفته و شرایط برایشان مهیا شده است نه اینکه وام مشوق باشد و انگیزه ایجاد کند. یک نفر می‌خواهد ازدواج کند؛ حالا چرا نباید از این وام استفاده کند؟ وقتی تصمیم به ازدواج گرفته می‌شود یک وام هم پرداخت می‌شود چرا نباید از این استفاده کرد؟ اما چنین روندی به معنای این نیست که مشوق کاری کند که ازدواج شکل پیدا کند و افزایش یابد. علت و معلول در جای دیگری است. تصمیم به ازدواج حرف اول را می‌زند نه اینکه به خاطر وام تصمیم به ازدواج گرفته شود.index:3|width:300|height:475|align:left

 شما از عوامل زیرساختی افزایش ازدواج صحبت کردید اما موضوع فقط وام ارزان‌قیمت به عنوان مشوق قابل توجه ازدواج نیست. تسهیلاتی مانند مسکن مهر هم هست که می‌تواند بار روانی مناسبی را برای افراد ایجاد کند.
استفاده از این تسهیلات هم کار سختی است. این مشوق‌ها زمانی روی ذهن افراد تاثیر می‌گذارد که شرایط ازدواج را داشته باشند. اما در جامعه کنونی ایران، با تغییرات دیدگاه‌ها و شکل‌گیری خرده فرهنگ‌هایی که از 10 سال گذشته به این طرف تشدید شده است، یکسری از وسواس‌ها و مسائل دیگر در ازدواج وارد شده است. کسی که شرایط ازدواج ندارد همه این تسهیلات هم در اختیارش قرار گیرد، نمی‌تواند از آنها استفاده کند.

 منظور شما از شرایط ازدواج توان معیشتی افراد و بنیه مالی آنهاست؟
در وهله اول ثبات در شغل و بیکاری و پایداری در شغل. در نسل پیش از انقلاب، کسی که شغلی مانند کارمندی داشت که از پایداری شغلی بهره می‌برد برای تشکیل خانواده کفایت می‌کرد. این فرد از صفر شروع می‌کرد و زندگی خود را می‌ساخت و به صرف داشتن حقوق ثابت و مطمئن ازدواج می‌کرد. خانواده‌ها با ازدواج موافقت می‌کردند و تورم هم در سطحی نبود که مشکلی ایجاد کند. زندگی ساخته می‌شد. اما الان حتی کسی که شغل و ثبات کاری هم دارد نمی‌تواند تصمیم به این کار بگیرد. چون انتظارات از یک زندگی مشترک بسیار بالاست و تجمل‌گرایی وجود دارد.

 یعنی سنت‌ها و عوامل فرهنگی نیز در شرایط به وجود‌آمده تاثیرگذار بوده است؟
اگر منظورتان از عوامل فرهنگی، نگاه به ازدواج در جوانان باشد؛ بله می‌توان این را گفت. یک فرهنگ‌سازی از طریق رسانه‌ها وجود دارد و با تغییر دیدگاه‌ها و آشنایی با دیدگاه‌های مختلف از طریق شبکه‌های اجتماعی دیگر برای ازدواج مانند 50 سال پیش تصمیم گرفته نمی‌شود. تفکرات مختلف تغییر کرده و رفاه اقتصادی خواسته‌ای است که زوج‌های مشترک به دنبال آن هستند. حالا به وضعیت اقتصادی نگاه کنید و درآمدهایی که کفاف یک زندگی مشترک را نمی‌دهد چه برسد به رسیدن به سطح بالایی از رفاه. اگر یک کارمند پیش از این می‌توانست به راحتی ازدواج کند الان حقوق او برای اجاره یک خانه در سطح رفاهی بالا کفایت نمی‌کند.

 بنابراین چگونه می‌توانیم به دنبال راهکاری جایگزین برای این مشوق‌ها باشیم؟
این مشوق‌ها هیچ فایده‌ای ندارد؛ کمکی دولتی به عنوان یک کادوی ازدواج است. وقتی کسی ازدواج می‌کند یک کادو برایشان می‌آورند؛ این هم کادوی دولت برای زوج جوان است. یک زوج جوان نمی‌تواند تصمیم به ازدواج بگیرد، چون با این کار کادو بهشان می‌دهند. نمی‌توان روی کادو برای ازدواج حساب کرد. اما این کادوی دولتی است و روی منابع بانکی فشار می‌آورد. راهکار مهم ایجاد شغل و برطرف کردن رکودی است که وجود دارد و به بیکاری دامن می‌زند. گره کور ازدواج در ایران با مشوق‌های مالی که هست باز نمی‌شود. باید ایجاد اشتغال کرد و تورم را پایین آورد و از این بحران بیرون آمد. نیاز به سرمایه‌گذاری و تزریق منابع در بدنه اقتصادی وجود دارد. نه اینکه منابع ارزان‌قیمت به طور مستقیم به افراد تزریق شود تا شاید مشوقی باشد برای آنها که بتوانند ازدواج کنند. محیط امن کسب و کار باید به وجود بیاید تا سرمایه‌گذار پولش را برای فعالیت‌های مولد به کار بیندازد. این قدم رو به جلو است وگرنه با راهکارهای موجود فقط یک «دور باطل» به وجود می‌آید و عایدی هم برای کشور ندارد. وام ازدواج یک نوع پول هدر کردن برای دولت است که تاثیری هم ندارد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها