شناسه خبر : 9448 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گذر از سوسیالیسم دولتی به سوسیالیسم اجتماعی در گفت‌وگو با کمال اطهاری

کوبا راه برزیل را می‌رود

شاید کمتر کسی می‌توانست تصور کند که یک روز ایران و کوبا در یک دوره همزمان وارد پیچی تاریخی شوند و بخواهند بر سر یک موضوع اساسی خود تصمیمی جدی و تعیین‌کننده را بگیرند. آنها پس از چند دهه با آمریکا به عنوان دشمن قدیمی خود پای میز مذاکره نشستند و با هم به توافق رسیدند.

شاید کمتر کسی می‌توانست تصور کند که یک روز ایران و کوبا در یک دوره همزمان وارد پیچی تاریخی شوند و بخواهند بر سر یک موضوع اساسی خود تصمیمی جدی و تعیین‌کننده را بگیرند. آنها پس از چند دهه با آمریکا به عنوان دشمن قدیمی خود پای میز مذاکره نشستند و با هم به توافق رسیدند. یکی بر سر موضوع هسته‌ای و دیگری درباره شروع روابط دیپلماتیک. این همزمانی سبب شده برخی کارشناسان چگونگی بازسازی اقتصاد در ایران و کوبا را پس از این مذاکرات تحلیل کرده و شباهت‌ها و تفاوت‌های میان دو کشور را مورد بررسی قرار دهند. کمال اطهاری یکی از کارشناسان اقتصادی معتقد به سوسیالیسم است. از نظر او آنچه طی سال‌های اخیر باعث شده مدل کوبایی سوسیالیسم جواب ندهد اجرای این مکتب اقتصادی توسط دولت بوده است. این کارشناس اقتصادی می‌گوید: اگر سوسیالیسم در کوبا از دولتی به اجتماعی تغییر جهت دهد، سرنوشت بهتری را برای مردم آن کشور به ارمغان خواهد آورد.
از نظر اطهاری، کوبایی‌ها راحت‌تر از ایرانیان قادر خواهند بود اقتصاد خود را در پساتحریم مورد بازسازی قرار دهند چراکه این کشور به معنای واقعی اقتصاد مقاومتی را در خود به اجرا رسانده و توانسته تا با اتکا به تولیدات داخلی خود زمینه‌های لازم را برای تغییرات بزرگ در اقتصادش فراهم کند.
چند روز پیش آمریکا رسماً سفارت خود را در هاوانا بازگشایی کرد تا پس از 55 سال ارتباطش را با دشمن دیرینه خود از سر گیرد. کوبا درست در جایی به توافق با آمریکا رسید که ما هم با گروه 1+5 توافق هسته‌ای کردیم. به نظر می‌رسد ما یکسری شباهت‌هایی با کوبا داشته‌ایم. ما یک دوره‌ای اسیر پوپولیسم بودیم و کوبا اسیر سوسیالیسم. ما مذاکراتی را با آمریکایی‌ها شروع کردیم و آنها هم شروع کردند. ما با آنها به توافق رسیدیم و آنها هم به توافق رسیدند. در نهایت فقط تنها تفاوت این می‌ماند که آنها سفارت‌شان را باز کردند و ما به هیچ‌وجه چنین قصدی نداریم. اما کوبا و ایران همزمان قصد دارند اقتصاد خودشان را تحت شرایط جدید بازسازی کنند. این بازسازی اقتصاد میان دو کشور چه شباهت‌ها و چه تفاوت‌هایی دارد و فضای سیاسی و اجتماعی‌شان تا چه حد مهیای این بازسازی است؟
مسلم است جاده‌ای که کوبا طی می‌کند بسیار هموارتر است چون طی 55 سالی که تحریم بود توانست به راستی اقتصاد مقاومتی را سازمان دهد و پیش ببرد. کوبا از سال 1960 تا به امروز در معرض تحریم‌های جدی قرار داشته و ایران تنها سه سال در تحریم‌های سخت قرار داشته است. کوبایی‌ها پیش از انقلاب به لحاظ اقتصادی 80 درصد به آمریکایی‌ها وابسته بودند به‌طوری که 85درصد صادراتش هم به آمریکا صورت می‌گرفت اما پس از انقلاب و قطع رابطه با آمریکا اقتصادش شدیداً آسیب دید. انقلابیون در این میان سعی کردند جایگزین مناسبی را برای آمریکایی‌ها پیدا کنند به همین خاطر بعد از انقلاب به شوروی وابسته شدند و 85 درصد تجارت‌شان را با شوروی پی‌ریزی کردند. شوروی انواع سوبسیدها را به کوبا می‌داد و با توجه به اینکه این کشور آمریکای لاتین واردکننده مطلق نفت بود، شوروی کوبا را در این راه کمک کرد. وقتی که شوروی از ابتدای دهه 90 حکومتی نابسامان شد و در حوزه اقتصادی و تولیدی حدود 40 درصد افت پیدا کرد دیگر نتوانست مانند سابق یارانه‌ای به کوبا اختصاص دهد. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی کوبا هم از طرف مساله نفتش دچار مشکل شد و نتوانست سوخت مورد نیاز خود را وارد کند و از طرف دیگر هم قادر نبود برای محصولات اصلی خودش یعنی نیشکر، قهوه و تنباکو مشتری پیدا کند.
نکته قابل توجه این است که کوبا به‌رغم تمام مشکلاتی که داشت توانست از این شرایط بد اقتصادی خود موفق بیرون بیاید و اقتصادش را سامان دهد. آمارهای بانک جهانی نشان می‌دهد کوبا در طول سال‌های اخیر توانسته در شاخص‌های کلان اقتصادی برای خود بهبودهایی را حاصل کند. در دهه اخیر تورم کوبا حدود چهار درصد در سال شد که این نرخ در ایران به‌طور متوسط از 20 درصد کمتر نبوده و به تازگی در محدود 15‌درصدی قرار گرفته است. رشد صنایع در کوبا 9 درصد در سال بوده که این رقم در ایران در مجموع از سه درصد بالاتر نرفته است. تولید سرانه ناخالص داخلی کوبا در سال 2014، 5350 دلار و برای ایران 2950 دلار بوده که نشان می‌دهد درآمد سرانه ایران 55 درصد کوباست.کوبا پس از فروپاشی شوروی دست به تغییراتی اساسی در ساختار اقتصادی خود زده و توانسته نزدیک به 500 هزار نفر را در بخش تعاونی مشغول به کار کند. این در حالی است که کل نیروی کار کوبا پنج میلیون نفر بوده و نشان می‌دهد برای 10 درصد کارکنان دولتی خود مشاغلی خارج از سیستم دولتی به وجود آورد که این یک موفقیت خیلی بزرگ محسوب می‌شود. سیاستگذاران این کشور در سال‌های اخیر به شدت روی توریسم کار کرده‌اند و با ساخت سایت‌های گردشگری توانسته‌اند مناطق مناسبی را برای جذب توریسم ایجاد کنند و در کنار آن با ایجاد تعاونی‌های کشاورزی این بخش مستعد از اقتصاد خود را سر و سامان دهند.

کوبایی‌ها قبل از اینکه آمریکایی‌ها سفارت‌شان را بازگشایی کنند به این اصلاحات پرداختند. آیا این نشان می‌دهد که فضا را برای ایجاد اصلاحات عمیق‌تر مهیا کرده‌اند؟
بله، دقیقاً همین‌طور است و آنها به این سطح از عقلانیت رسیده‌اند که در امور اداری خود تغییراتی جدی را شروع کنند. اگر وضع چند سال اخیر کوبا را با ایران مقایسه کنیم متوجه خواهیم شد ایران مسیر معکوسی را نسبت به کوبا طی کرده است. در سال‌هایی که این کشور دست به تغییر ترکیب اشتغال زد، دولت نهم و دهم با سیاست‌های خاص خود نزدیک به 900 هزار نفر را به بخش‌های مختلف دولت تزریق کرد که آمار آن را سال گذشته اعلام کردند. اگر ما هم می‌خواستیم 10 درصد از دولت را کوچک کنیم باید نزدیک به 500 هزار نفر را از بدنه دولت جدا می‌کردیم. حداقلش این است که ما کاهش اشتغالی در بخش دولتی نداشتیم و نتوانستیم دولت را کوچک کنیم. من نمی‌گویم که ایران اسیر پوپولیسم بوده چون نوسانات زیادی طی 35 سال اخیر در اقتصاد ایران رخ داده و آن را زمین‌گیر کرده که این گسیختگی در اقتصاد کوبا مشاهده نمی‌شود. همان‌طور که اشاره کردم کوبایی‌ها توانستند اقتصاد مقاومتی را سامان دهند و در فاز بعدی هم خواهند توانست از نظامی که سوسیالیستی بوده، بیرون بیایند و اقتصاد نوینی را بر پایه سوسیالیسم اجتماعی و نه سوسیالیسم دولتی پایه‌گذاری کنند.

به نظر شما چرا کوبایی‌ها توانستند به اقتصادی مقاوم دست یابند و ما هنوز در این راه ناکامیم؟
کوبایی‌ها وقتی که دچار کمبود نقدینگی شدند و درآمدشان کم شد (به خصوص بعد از فروپاشی شوروی) کار خیلی ساده‌ای را انجام دادند و به خاطر اینکه کشاورزی‌شان از بین نرود و نخوابد از حیوانات برای شخم زدن زمین‌های خود استفاده کردند تا بتوانند در هزینه‌های خود صرفه‌جویی کرده و کشورشان را در برابر تلاطم‌های ارزی بیمه کنند. اما ایران وقتی که دچار تحریم شد به جای ذخیره ارزهای خود، ماشین‌های فوق‌لوکس وارد کرد و این‌گونه ذخایر ارزی‌اش را به باد داد. ایران در این دوره 37‌ساله که از انقلاب گذشته به هر صورت تحت فشار قدرت‌ها بوده و اقتصاد را بر اساس الگویی از یک سوسیالیسم دولتی اداره کرده است. در اوایل انقلاب به ویژه در دوره جنگ اقتصاد ایران سیاست دولت‌سپاری را در پیش گرفت که معمولاً در همه کشورهایی که جنگ می‌شود همین سیاست را به پیش می‌برند و اقتصادشان را در حالت آماده‌باش قرار می‌دهند.
از دهه 70 به بعد ما از دولت‌سپاری به بازار‌سپاری عبور کردیم و به سمت یک اقتصاد فوق آزاد راه افتادیم آن هم بدون هیچ نظریه درخوری که اقتصاد را سامان دهد و باعث یک رشد پایدار در این زمینه شود.در عوض برخی قربانی این سیستم اقتصادی شدند و با خارج شدن از شمول قانون کار، آمال و آرزوی خود را در یک دولت پوپولیست دیدند و به آن روی آوردند و وعده‌هایش را باور کردند. اقتصاد دوباره تغییر مسیر داد و ما را به وضعی رساند که صاحب بالاترین نرخ تورم در دنیا باشیم و از رشد و توسعه اقتصادی نیز بهره‌ای نبریم. به همین خاطر با این زمینه‌ای که الان در کوبا و ایران وجود دارد، کوبا بسیار موفق‌تر به نظر می‌رسد تا اصلاحات اقتصادی را انجام دهد چون انسجام اجتماعی‌اش بسیار بهتر است و سیاستمدارانش می‌دانند که چه کنند و از کدام الگوی توسعه بهره ببرند.
ایران همواره خواسته با شوک‌درمانی اقتصاد خود را توسعه دهد که این شوک‌درمانی‌ها جواب نداده و نه‌تنها شاخص‌های اقتصاد کلان ما بر اثر این شوک‌درمانی‌ها بهبود نیافته بلکه سبب شده آمار جالب توجهی در این خصوص نداشته باشیم و واکنش‌های اجتماعی مناسبی به دست نیاوریم.


آیا ممکن است که کوبایی‌ها مدل ویتنام را برای توسعه اقتصادی خود برگزینند؟
آنها می‌دانند که ویتنام چه مسیری را طی کرده و چگونه به مسیر توسعه اقتصادی روی آورده است و بعید نیست که راه این کشور را بپیمایند و اقتصادشان را بازسازی کنند. ویتنامی‌ها در 20 سالی که با آمریکایی‌ها جنگیدند، ایالات متحده را به زانو درآوردند که کار کمی نبود. با اینکه نظامی سوسیالیستی داشتند اما برای آبادانی کشورشان رابطه سنجیده‌ای با آمریکا از سر گرفتند و با باز کردن مناطق آزاد اقتصادی سرمایه‌ها را به سمت خود کشاندند. مدل بازسازی اقتصاد ویتنام از مدل چین منشعب شد و من فکر می‌کنم کوبا دستش بازتر است تا مدل‌های تلفیقی را طراحی کند و با استفاده از سرمایه‌های اجتماعی‌شان به بازسازی اقتصاد خود بپردازد. ایران همواره خواسته با شوک‌درمانی اقتصاد خود را توسعه دهد که نمونه آن را در دهه 70 و اواخر دهه 80 دیده‌ایم. این شوک‌درمانی‌ها جواب نداده و نه‌تنها شاخص‌های اقتصاد کلان ما بر اثر این شوک‌درمانی‌ها بهبود نیافته بلکه سبب شده آمار جالب توجهی در این خصوص نداشته باشیم و واکنش‌های اجتماعی مناسبی به دست نیاوریم. مشکل برخی سیاستگذاران و احزاب در کشور ما این است که آنان خود را دانای کل می‌دانند و به هشدارهای سازمان‌های بین‌المللی نظیر بانک جهانی گوش نسپردند و راه خود را رفتند.در کشورهایی نظیر چین این اتفاق رخ نداد و آنها قدم به قدم اصلاحات اقتصادی را انجام دادند و توانستند سرمایه‌های اجتماعی خود را نیز حفظ کنند به عنوان مثال چینی‌ها کمون‌های روستایی‌شان را به ترکیبی از شرکت‌های شهری و روستایی تبدیل کردند و مجموعه‌هایی به وجود آوردند که بخش عمده‌ای از تولید و صادرات صنایع سبک‌شان را انجام می‌دهد. این دست از نهادسازی‌ها به نظر می‌رسد در کوبا نیز شکل گیرد و با توجه به اینکه پشتیبانانی مانند برزیل را در کنار خود دارند، خواهند توانست که سرعت ایجاد چنین نهادهایی را بالا ببرند و به توسعه اقتصادی خود بپردازند.

فکر می‌کنید کوبا در دوره بازسازی ساختار اقتصادش از سوسیالیسم گذر کرده و به سرمایه‌داری سوق پیدا می‌کند؟
اشتباهی که در برخی از نظام‌های سیاسی تاکنون رخ داده این بود که سوسیالیسم را به سوسیالیسم دولتی و سرمایه‌داری را به سرمایه‌داری قرن نوزدهم تغییر داده‌اند. تجربه سوسیالیسم دولتی در برخی کشورها از جمله کوبا نشان داد که این نوع سوسیالیسم شکست خواهد خورد چون بر اساس یک برنامه‌ریزی متمرکز بنیان گذاشته شده بود. سوسیالیسمی که مبتنی بر دولتی کردن اقتصاد باشد شکست می‌خورد اما سوسیالیسمی که مبتنی بر اجتماعی کردن اقتصاد باشد، پیروز می‌شود. انواع اجتماعی کردن اقتصاد امروز را می‌توانیم در اروپا، چین و برزیل مشاهده کنیم. اجتماعی کردن اقتصاد به جای بازارسپاری اقتصاد قرار می‌گیرد و موفق‌تر عمل می‌کند برای همین کشورهای اسکاندیناوی که اجتماعی کردن اقتصادشان بالاست در راس رشد اقتصاد و دانش جهان قرار دارند و آمریکا را پشت سر گذاشته‌اند. سوئد مقام اول را در این زمینه دارد. معتقدم اگر کوبا بتواند اجتماعی کردن اقتصادش را به درستی انجام دهد، یعنی اقتصاد دولتی به سوی اقتصاد اجتماعی‌شده حرکت کند، موفقیتی به دست می‌آورد تا اقتصادش را با سرعت بالایی بسازد همان‌طوری که برزیل این کار را با حزب کارگرش انجام داد و سبب شد معجزه اقتصادی را با اقتصاد اجتماعی‌شده تجربه کند. کوبا هم که با رائول کاسترو از سال 2010 این مسیر را پیموده قادر خواهد بود همان‌طور که شغل دولتی را به تعاونی تبدیل کرد و انسجام اجتماعی‌اش به هم نخورد، در ابعاد وسیع‌تری اصلاحات اقتصادی را به انجام برساند. کوبا مهندسی اجتماعی کردن اقتصاد را به خوبی انجام خواهد داد و به نظر می‌رسد از این طریق بتواند اقتصاد خود را با کمترین هزینه اجتماعی به سرانجام برساند.

ایران و کوبا به عنوان دو کشور انقلابی تا چه حد توانستند از ظرفیت‌های انقلاب خود استفاده کنند و با استفاده از چهره‌های نمادین خود نظام آرمانی خود را بنیان نهند؟
آنها از سرمایه‌های نمادین‌شان مانند فیدل کاسترو به خوبی استفاده کردند اما ایران از این سرمایه نه‌تنها در بعد از انقلاب بلکه در پیش از انقلاب هم به خوبی استفاده نکرد و حتی برای رسیدن به منافع آنی سرمایه نمادین خود را قربانی کرد و منافع آتی جامعه را زیر سوال برد. در صورتی که کوبایی‌ها از فیدل کاسترو، به عنوان سرمایه نمادین‌شان که واقعاً هم برای خودشان و هم برای جهان یک سرمایه نمادین بود به خوبی استفاده کردند. قبل از اینکه کاسترو قدرت را به دست گیرد 80 درصد اقتصاد کوبا دست آمریکایی‌ها بود و در این کشور دیکتاتوری به نام باتیستا در راس امور قرار گرفته بود. کاسترو که روی کار آمد به سرعت بی‌سوادی را نابود کرد و رشد بالای اقتصادی و رفاه اجتماعی را به ارمغان آورد. یادم هست آن موقع که ما محصل بودیم کوبا به سرعت در المپیک‌های ورزشی و رقابت‌های جهانی به مقام‌های بالایی دست می‌یافت. آنها به نماد مبارزه با آمریکا تبدیل شده بودند که البته موفقیت‌های این کشور دوامی نیافت و به خاطر در پیش گرفتن سوسیالیسم دولتی الگوی کوبا شکست خورد و برای طرفدارانش یک تراژدی به وجود آورد.
در ایران ما نتوانسته‌ایم از سرمایه‌های نمادین خود به درستی بهره ببریم. به عنوان مثال از دکتر محمد مصدق به عنوان یکی از جاودانه‌های تاریخ ایران به راحتی گذر کرده‌ایم و حتی اجازه نداده‌ایم خیابانی به یاد او نامگذاری شود. از این دست سرمایه‌ها ما زیاد داریم که به فراموشی سپرده شده‌اند. در کوبا وقتی متوجه شدند که دولت ناکارآمدی دارد توانستند مسیر جدیدشان را با انسجام پی بگیرند اما ایران نتوانسته تغییر را بپذیرد و با قبول ناکارآمدی یک سیستم تغییراتی بنیادی برای اصلاح امور انجام دهد. دولت‌های حاکم در ایران بسیار پرنوسان عمل کرده و هر کدام که به قدرت رسیدند نفی تاریخ گذشته را کردند و حتی تا نفی مشروطه و دکتر مصدق نیز پیش رفتند. در صورتی که این رفتارها انسجام اجتماعی را از بین می‌برد و نسل جدید را بی‌هویت می‌کند.
فرق الان کنونی اقتصاد ایران و کوبا این است که ما باید از یک اقتصاد بازار‌زده و رانت‌زده و آن هم رانت‌های جناحی به طرف اقتصاد اجتماعی‌شده حرکت کنیم. مسیر کوبایی‌ها مشخص است و آنها باید از اقتصاد سوسیالیستی دولتی به سمت اقتصاد اجتماعی حرکت کنند. اقتصاد ایران نه به معنای واقعی دولتی است و نه خصوصی و در دست جناح‌های مختلف قرار گرفته و به محل توزیع رانت تبدیل شده است کل اقتصاد ایران متکی به نفت است و رانت نفت آن را می‌چرخاند. این اقتصاد باید به تدریج به یک اقتصاد اجتماعی تبدیل شود که در این خصوص الگوهایی هم مانند چین و برزیل و هند وجود دارد و سیاستگذاران می‌توانند از آن به خوبی بهره ببرند. آیا در عرض 35 سال گذشته یک همایش همه‌جانبه و پیشرفته در مورد اقتصاد توسعه در ایران شما سراغ دارید؟ اما هر سال در مورد هر امری که غیر‌لازم است مجامع بین‌المللی برگزار می‌کنیم ولی تا حالا در مورد اقتصاد توسعه در ایران همایشی برگزار نکرده‌ایم. اگر این کار را کرده بودیم منابع مناسبی را برای توسعه در اختیار داشتیم و تجربه جهانی را به درستی می‌اندوختیم تا وقتی می‌خواهیم اصلاحات اقتصادی را شروع بکنیم بر الگوهای منسوخ آی‌ام‌اف تکیه نکنیم.
ما در دوره بعد از جنگ الگوی صندوق بین‌المللی پول را برای اصلاحات اقتصادی خود برگزیدیم در حالی که برخی کشورها از الگوی بانک جهانی استفاده کردند. کره جنوبی با الگوهای بانک جهانی حرکت می‌کرد نه ‌آی‌ام‌اف. الگوی اقتصادی ما حتی الگوی کره جنوبی هم نبوده بلکه ملغمه‌ای از چند مکتب و تفکر اقتصادی بوده است. بنابراین ما نمی‌توانیم بگوییم اقتصاد ایران اسیر پوپولیسم بوده و این پدیده باعث عقب‌ماندگی تاریخی کشور شده است. مشکل ما این است که هنوز راه خود را پیدا نکرده‌ایم و همواره از الگوهای موفق و آزموده شده چشم پوشیده‌ایم و هیچ‌گاه هم الگویی متناسب با ظرفیت‌های کشور طراحی نکرده‌ایم.

با توجه به چنین تصویری که از اقتصاد ایران ترسیم کردید فکر می‌کنید آیا ایران می‌تواند مسیر توسعه‌اش را پیدا کند و نسبت به کوبا موفق‌تر عمل کند؟
ظرفیت اقتصادی ما به مراتب بیش از کوباست. ولی خب متاسفانه آن را هدر داده‌ایم. کوبا با اینکه نفت هم ندارد تولید سرانه‌اش 5400 دلار است اما ایران به‌رغم دارا بودن ذخایر عظیم نفت و گاز تولید سرانه‌ای معادل سه هزار دلار دارد. در صورتی می‌توانیم از کوبا جلو بزنیم که از ظرفیت‌های خود به خوبی استفاده کنیم و چهره‌های نمادین خود را پاس بداریم. معلوم است وقتی که از چهره‌های بزرگی چون دکتر مصدق و مهندس بازرگان می‌گذریم، بابک زنجانی‌ها به قهرمانان ما تبدیل می‌شوند.

آیا راهی را که کوبا شروع کرده سایر کشورهای آمریکای لاتین، پیش خواهند برد؟
کوبا مسیر خاص خودش را می‌رود. کشورهای دیگر آمریکای لاتین، اگر بتوانند خودشان را از دست پوپولیست‌ها از یک سو و از دست جناح راست سرمایه‌داری از سوی دیگر نجات دهند می‌توانند رستگار شوند. به نظرم در میان کشورهای آمریکای لاتین، برزیل مسیر درستی را طی کرده و نهادسازی‌های بسیار زبده‌ای را انجام داده است. الگوی آمریکای لاتین، چیزی شبیه برزیل است نه کوبا. پوپولیست‌هایی که در بولیوی یا ونزوئلا هستند و آرژانتینی‌هایی که اسیر راست شده‌اند، راه برزیل را طی خواهند کرد و سوسیالیسم اجتماعی به وجود خواهند آورد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها