شناسه خبر : 18879 لینک کوتاه

شهلا کاظمی‌پور از ریشه‌های اقتصادی چندهمسری می‌گوید

توسعه‌نیافتگی و چندهمسری

با وجود آنکه مساله چندهمسری توسط بسیاری از اقتصاددان برجسته در اروپا و آمریکا مورد بررسی قرار گرفته است، پدیده چندهمسری بیشتر در کشورهای توسعه‌نیافته به چشم می‌خورد.

با وجود آنکه مساله چندهمسری توسط بسیاری از اقتصاددان برجسته در اروپا و آمریکا مورد بررسی قرار گرفته است، پدیده چندهمسری بیشتر در کشورهای توسعه‌نیافته به چشم می‌خورد. همین باعث می‌شود با این گزاره مواجه شویم که آیا پدیده چندهمسری را می‌توان بیشتر مرتبط با جوامع توسعه‌نیافته دانست؟ پاسخ دکتر شهلا کاظمی‌پور، جمعیت‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران، به این سوال مثبت است. به گفته او، در جوامع سنتی و توسعه‌نیافته مطرح شدن زن و فرزند به عنوان نیروی کار موجب افزایش قدرت سیاسی و اجتماعی بود. اما این مساله به تدریج به یک پدیده فرهنگی تبدیل شد و در این جوامع باقی ماند. او در تبیین پدیده چندهمسری در جامعه امروز، به مقوله‌هایی مانند تنوع‌طلبی مردان، نیازهای مالی زنان و مضیقه ازدواج برای دختران می‌پردازد. مشروح پاسخ‌های دکتر کاظمی‌پور را به پرسش‌های تجارت فردا در ادامه می‌خوانید.

چندهمسری تا چه میزان تابع شرایط فرهنگی و اجتماعی است و تا چه میزان تابع متغیرهای اقتصادی؟ آیا می‌توان گفت تحلیل اقتصادی چندهمسری صرفاً در جوامعی که این پدیده را مجاز می‌دانند، پاسخگو است؟ به لحاظ جمعیت‌شناسی چه دلایلی برای چندهمسری وجود دارد؟
چند‌همسری عمدتاً پدیده‌ای مربوط به جوامع سنتی و توسعه‌نیافته است. در این جوامع زن و فرزندان به عنوان نیروی کار به حساب می‌آیند و مردان در اقتصادهای سنتی (کشاورزی و دامپروری) هرچه نیروی کار بیشتری داشته باشند وضعیت اقتصادی و قدرت سیاسی، اجتماعی بهتری دارند. به مرور زمان این پدیده در این نوع جوامع به یک پدیده فرهنگی تبدیل شد و مردان متمول نیز به‌رغم عدم نیاز به نیروی کار زنان؛ چند‌همسری را به عنوان یک نوع تشخص تلقی کرده و سعی می‌کردند همزمان چند همسر و تعداد زیادی فرزند داشته باشند. به همراه توسعه صنعتی و شهرنشینی و تغییر اقتصاد کشاورزی به اقتصادهای صنعتی و خدماتی و همچنین مکانیزه شدن فعالیت‌های بخش کشاورزی؛ زنان و فرزندان نه‌تنها نیروی کار به حساب نمی‌آیند؛ بلکه هزینه‌بر هم هستند. از این رو در جوامع شهری و اقتصادهای جدید؛ شیوه رایج، تک‌همسری است؛ چنان که در کشور خود ما نیز تک‌همسری شیوه غالب زندگی‌های شهری و حتی روستایی است. در این جوامع بار
فرهنگی- ‌اجتماعی چندهمسری بیش از جنبه‌های اقتصادی آن است و برخلاف جوامع سنتی که افراد ضعیف‌تر از نظر اقتصادی؛ تمایل به داشتن تعداد بیشتر نیروی کار داشتند در جوامع صنعتی امروز؛ تمکن مالی یکی از عوامل گرایش مردان به چندهمسری است. بنابراین می‌توان گفت که همان برتری اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مد نظر این نوع افراد است. نکته دیگر زایمان‌های متعدد زنان و عدم دسترسی آنها به امکانات بهداشتی درمانی در جوامع سنتی؛ باعث پیری زودرس زنان می‌شده و مردان چون همواره به دنبال زن جوان بودند چندهمسری شیوه رایج این نوع جوامع بوده است. همچنین ترجیح جنسی فرزندان و نگرش فرهنگی به اینکه مرد حتماً می‌بایست پسر داشته باشد نیز یکی از عوامل گرایش مردان به چندهمسری بود. تنوع‌طلبی برخی از مردان و محدود و کوچک بودن جوامع نیز مردان را به سوی چند‌همسری سوق می‌داد در صورتی که در جوامع امروزی بسیاری از مردان این‌چنین نیازهای خود را به صورت غیرعلنی و غیررسمی برآورده می‌سازند. بنابراین می‌توان گفت که طی گذار تاریخ؛ نیاز و تفکر مردان چندان تغییری نکرده و حتی به دلیل گسترش اجتماعات انسانی و وسایل پیشرفته ارتباطی؛ این نیاز از نظر کمی و کیفی توسعه نیز یافته است و در حال حاضر مردان ترجیح می‌دهند این نیاز و ولع خود را به صورت غیررسمی و غیر‌علنی برآورده کنند.

از دیدگاه اقتصادی، چندهمسری به معنای افزایش تقاضا برای زنان مجرد است و بر اساس نظریه بکر، قانونی شدن آن به نفع زنان خواهد بود. این تعبیر تا چه میزان پذیرفته است؟
باید ببینیم که نفع را چگونه تعبیر می‌کنیم. در جوامع کنونی معمولاً مردان چند‌همسر؛ اکثراً همسر یا همسران قبلی خود را کنار گذاشته و با همسر جدید ارتباط برقرار می‌کنند. بنابراین ممکن است ازدواج مجدد مردان به نفع دختران مجرد باشد ولی این منفعت نیز گذرا بوده و معمولاً در خانواده‌های مردان چند‌همسر تنش و مشاجره وجود داشته و یکی یا همه همسران در طلاق عاطفی یا پنهان به سر می‌برند و هیچ‌کدام از زنان در لوای چند‌همسری نفعی عایدشان نمی‌شود. حال اگر برقراری روابط جنسی یا بهره‌مندی از مزایای اقتصادی همسر را یک نوع نفع تلقی کنیم، این نفع به بهای پایمال کردن حقوق زن و فرزندان قبلی است.

از دیدگاه حقوقی و اجتماعی، برخی معتقدند چندهمسری به زیان زنان است. چه تحلیل‌هایی در رد یا تایید این دیدگاه وجود دارد؟
همان‌طور که قبلاً هم اشاره کردم چند‌همسری خاص جوامع سنتی و اقتصادهای مبتنی بر کشاورزی و دامداری سنتی است و از نظر فرهنگی نیز امر پذیرفته‌شده‌ای بود و همسران نیز با مصالحه در کنار هم و حتی در یک خانه با فرزندان متعدد زندگی می‌کردند. ولی در جوامع مدرن که چند‌همسری کارکرد خود را از دست داده و صرفاً بحث تنوع‌طلبی مردان ملاک عمل است زنان به میزان زیادی متضرر شده و از نظر حقوقی؛ هم زنان و هم فرزندان این خانواده‌ها زیان می‌بینند. چون مدیریت و برقراری عدالت و مساوات در چند‌همسری که در دین مبین اسلام نیز بر آن تاکید شده اصل مسلم است که در جوامع فعلی پتانسیل و امکان رعایت آن از سوی مردان وجود ندارد. در ضمن نگرش زنان نیز چون تغییر کرده؛ دیگر حاضر به زندگی جمعی چند زن و فرزند در کنار هم نیستند. در حال حاضر نگرش غالب در چندهمسری مادی‌گرایی بوده و این خود به تخریب زیربناهای زندگی منجر می‌شود.

پژوهش‌ها معمولاً از رابطه منفی درآمد و آموزش زنان با احتمال افزایش چندهمسری می‌گویند. دلیل آن چیست؟ تحلیل‌هایی از جنس دیدگاه‌های بکر، چگونه می‌تواند این مقوله را توجیه کند؟
در حال حاضر یکی از دلایل پذیرش زنان برای همسر دوم یا چندم شدن؛ نیاز مالی و اجتماعی است و وقتی زنان از آموزش و درآمد بیشتری برخوردار باشند کمتر گرایش به همسر دوم یا چندم شدن یک مرد دارند. با توجه به اینکه این گروه از زنان نسبت به نگرش تنوع‌طلبی این گروه از مردان آگاهی دارند.

بر اساس نظریات اقتصادی افزایش نابرابری درآمدی میان مردان، احتمال چندهمسری را افزایش می‌دهد. آیا می‌توان گفت در چنان جوامعی چندهمسری می‌تواند به لحاظ اجتماعی برای زنان مفیدتر از ازدواج با یک فرد با جایگاه اجتماعی پایین‌تر باشد؟
این دیدگاه کاملاً درست است، ولی مساله اساسی این است که در جوامع سنتی چندهمسری به صورت واقعی وجود داشت، در صورتی که در حال حاضر چندهمسری به صورت کاذب است و زنان سعی می‌کنند در میدان رقابت گوی سبقت را بربایند و به‌رغم همسر دوم یا چندم بودن؛ با فرض کنار گذاشتن همسر یا همسران قبلی اقدام به ازدواج (‌به خصوص با مردان ثروتمند‌) می‌کنند. بنابراین می‌توان گفت که چند‌همسری در جامعه فعلی ما نه‌تنها راهگشا نیست بلکه برای زنان همسر‌دار و فرزندان آنها یک نوع آسیب به حساب می‌آید.

بکر معتقد است زنان نیازمند محافظی در مقابل حیله مردان نیستند؛ درست همان‌طور که ما برای مردان محافظی در مقابل حیله زنان در نظر نمی‌گیریم. با این فرض، چرا برخی معتقدند چندهمسری ممکن است به آسیب علیه زنان بدل شود؟
چندهمسری فی‌نفسه آسیب به حساب نمی‌آید. نوع جامعه، نوع روابط انسان‌ها در جامعه؛ نوع نگرش به انتخاب همسران بعدی یا همسر بعدی شدن؛ پتانسیل مردان برای ایجاد عدالت و مساوات در میان زنان است که می‌تواند چندهمسری را به آسیب تبدیل کند. در یک جامعه به صرف قانونی شدن ازدواج مجدد برای مردان همسردار و عدم توانایی قوانین و مقررات جامعه در سنجش برقراری عدالت و مساوات در میان همسران؛ این قانون فقط جواز عبوری خواهد بود برای موجه جلوه دادن تنوع‌طلبی مردان.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها