شناسه خبر : 38201 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

خداحافظ غرب

آیا ایران از میان شرق و غرب اولی را برگزیده است؟

  فرزین زندی: برای پی بردن به عمق ماجرای غلتیدن ایران به دامان شرق همین بس که بدانیم پس از روی کار آمدن «مجلس انقلابی»، بیشترین تعداد دیدارهای رسمی نمایندگان و مقامات عالی‌رتبه مجلس با مقامات خارجی، به ترتیب با سفیران روسیه و چین بوده است. این آمارها بیانگر وضعیتی است که در آن، یک «رجعت» تاریخی به وقوع پیوسته است. اگرچه به‌طور دقیق نمی‌توان عمق و عرض چنین روندی را به تصویر کشید اما خالی شدن سپهر سیاسی ایران از حضور سیاستمداران نزدیک به غرب یا افراد و گروه‌هایی که پشتیبان برقراری «توازن» بین شرق و غرب در عرصه حکمرانی کشور هستند گواه روشنی است از یک خطر جدی. اساساً در اینجا صحبت از خوبی یا بدی شرق یا غرب نیست بلکه آنچه ضروری است، توجه به این واقعیت جهان‌شمول در عرصه سیاست‌ورزی جهانی است که اصولاً غلبه حضور و نفوذ یک بلوک در یک کشور، موید آن است که یک جای کار می‌لنگد! به عبارت دیگر، نمود اصلیِ از دست رفتن استقلال سیاسی، درست در همین‌جا رخ می‌نماید. قرابت ساختاریِ عرصه حکمرانی در ایران با چین و روسیه (و همچنین نزدیکی جغرافیایی به آنها) به عنوان شاخص‌ترین کشورهای شرقی، یکی از اصلی‌ترین دلایل تمایل نیروهای سیاسی حکمفرما در ایران به بلوک شرق است. عدم تمایل به دموکراسی، مخالفت با شفافیت، بی‌توجهی به خواست عمومی و اجماع فراگیر، عدم پاسخگویی به مردم، مخالفت با شکل‌گیری و فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد، تمایل به تضعیف نهادها و جامعه مدنی و... از جمله نقاط اشتراک بین آنهاست. این اشتراکات در عرصه سیاست داخلی این کشورها، بروز مشابهی در فضای سیاست‌ورزی خارجی آنها در عرصه بین‌المللی نیز پیدا کرده است به‌طوری که از این کشورها در متون آکادمیک به عنوان کشورهای «تجدیدنظرطلب» یاد می‌شود؛ عبارتی که بیان‌کننده مخالفت این کشورها با نظم ساختاری نظام بین‌الملل یعنی نظم لیبرال فراگیر در جهان کنونی است. مجموعه این عوامل باعث شده است که ایران در فقدان توان داخلی و افزایش نارضایتی‌های به‌وجود‌آمده از ضعف در حکمرانی ملی، به ناچار رفته‌رفته به اردوگاه شرق متمایل شود و همین روند، موجبات تعاملی نادیدنی اما واقعی بین نیروهای نزدیک به شرق در ایران با چین و روسیه را موجب شده است. این رخداد در حالی رفته‌رفته بر فضای سیاسی ایران حاکم شده است که فرهنگ عمومی و جامعه ایرانی، به واسطه ارتباط، تمایل، نگاه و بده‌بستان تاریخی با غرب، کمتر تمایلی به شرق از خود نشان می‌دهد. این دافعه، عامل مهم‌تری نیز دارد که آن را می‌توان در خفقان تاریخی در ایران جست‌وجو کرد. جامعه ایرانیِ گریزان از خفقان، شرق را عامل بازتولید همین وضعیت می‌بیند؛ چین و روسیه نمونه اعلای خفقان اجتماعی-سیاسی هستند در حالی که غرب، با تمام ایرادات و انتقاداتی که به آن وارد است حداقل فضای تنفس عمومی را برای شهروندان خود قائل است و «آزادی» را به رسمیت می‌شناسد. مجموعه این عوامل موجب شده است که مردم و ساختار تصمیم‌گیری در ایران، دو مسیر متفاوت را در پیش بگیرند؛ یکی به سوی شرق و دیگری در پی توازن و حفظ استقلال واقعی. این کشاکش و دوراهی نامبارک، شاید خطرناک‌ترین وضعیت و نقطه افتراقی حیاتی برای کشورها باشد. افتراقی که سرانجامش را تاریخ بارها به شکلی دردناک به تصویر کشیده است.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها