شناسه خبر : 44395 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

انقلاب اقتصادی هوشمند

هوش مصنوعی چگونه بر اقتصاد تاثیر می‌گذارد؟

 

مولود پاکروان / نویسنده نشریه 

حضور هوش مصنوعی در عرصه‌های مختلف اقتصادی و عدم حضور نیروی انسانی، بیانگر نوعی دگرگونی در اقتصاد است که مدت‌هاست ادامه دارد و حاصل توالی فناوری‌هایی مانند اینترنت، فناوری ابری، داده‌های بزرگ، روباتیک، یادگیری ماشینی و سرانجام هوش مصنوعی است. قدرت این فناوری‌ها به قدری است که اقتصاددانان پذیرفته‌اند ما در مرکز یک «انقلاب اقتصادی دیجیتالی» قرار داریم.

 این، بخشی از گزارش مک‌کنزی درباره رشد فناوری هوش مصنوعی در جهان است که از آن بیش از پنج سال می‌گذرد و حالا به نظر می‌رسد انقلابی که تحلیلگران این موسسه پیش‌بینی کرده بودند در حال زیر و رو کردن اقتصاد است.

با ظهور اولین کامپیوترها، بسیاری از اقتصاددانان مجذوب فناوری بی‌سابقه‌ای شدند که می‌توانست نقطه عطفی در اقتصاد باشد. اندکی بعد، با اختراع اینترنت، حجم عظیمی از داده‌ها برای تجزیه و تحلیل در دسترس قرار گرفت. و با تداوم این روند، حالا هوش مصنوعی به جایی رسیده که در بسیاری از کارهای دنیای واقعی مانند تجارت، حتی بهتر از انسان‌ها عمل می‌کند و می‌تواند جایگزین کارکنان مالی جهان شود.

تلاش برای تبحر و استفاده بهینه از هوش مصنوعی (AI) زمینه‌ها و رشته‌های بسیاری را تحت تاثیر قرار داده است و اقتصاد نیز از این قاعده مستثنی نیست. برای درک اینکه چگونه برخی از نوآوری‌ها ممکن است اقتصاد را تغییر دهند، همیشه لازم است کمی تخیل داشته باشید؛ اما در مورد جدیدترین ابزارهای هوش مصنوعی چنین نیست. فکر کردن به زمینه‌هایی که در آن چیزی مانند Chatgpt می‌تواند به‌طور چشمگیری بهره‌وری یک نیروی کار انسانی را افزایش دهد یا به‌طور کامل جایگزین آن شود، آسان به نظر می‌رسد و به تخیل خاصی نیاز ندارد. «gpt» مخفف generative pre-trained transformer یا همان «ترانسفورماتور از پیش‌آموزش‌دیده مولد» است که نوع خاصی از الگوی زبانی است. این یعنی یک فناوری همه‌کاره؛ نوعی نوآوری انقلابی که می‌تواند بهره‌وری را در طیف وسیعی از صنایع و مشاغل، از موتورهای بخار گرفته تا برق و محاسبات، افزایش دهد.

مک کنزی تخمین می‌زند که هوش مصنوعی تا سال 2023، 16 درصد یا حدود 13 تریلیون دلار به اقتصاد جهانی بیفزاید. به علاوه، می‌تواند تولید ناخالص جهانی را تا 26 درصد افزایش دهد. بسیاری، هوش مصنوعی را موتور بهره‌وری و رشد اقتصادی می‌دانند و معتقدند این فناوری می‌تواند کارایی انجام امور را افزایش دهد، و با تجزیه و تحلیل حجم زیادی از داده‌ها فرآیند تصمیم‌گیری را بهبود ببخشد. می‌تواند باعث ایجاد محصولات و خدمات، بازارها و صنایع جدید شود و در نتیجه تقاضای مصرف‌کننده را افزایش داده و جریان‌های درآمدی جدیدی ایجاد کند.  اما همین هوش مولد می‌تواند تاثیر بسیار مخربی بر اقتصاد و جامعه داشته باشد. برخی هشدار می‌دهند که AI می‌تواند به ایجاد ابرشرکت‌ها -مراکز ثروت و دانش- منجر شود که با پیامدهای منفی بسیاری همراه است. ممکن است شکاف بین کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه را افزایش دهد؛ نیاز به کارگران با مهارت‌های خاص را بالا ببرد و در عین حال دیگران را بیکار کند. کارشناسان همچنین در مورد پتانسیل AI برای افزایش نابرابری، کاهش دستمزدها و کاهش پایه مالیات هشدار می‌دهند. گرچه این نگرانی‌ها بی‌دلیل نیستند اما هیچ اتفاق نظری هم در مورد اینکه خطرات مرتبط تا چه اندازه تحقق خواهند یافت، وجود ندارد. تاثیر هوش مصنوعی بر اقتصاد فضای مه‌آلودی را ایجاد کرد؛ سیاستی هم که بتواند توسعه هوش مصنوعی را تقویت و در عین حال اثرات منفی آن را کنترل کند - دست‌کم تا امروز- طراحی نشده است. واقعیت آن است که این ناشناخته جذاب، بیم و امیدهای بسیاری را در دنیای اقتصاد برانگیخته؛ از افزایش تولید و بهره‌وری و بهبود تجارت جهانی گرفته تا بیکاری گسترده و زوال تمدن بشری! این شمشیر دولبه با اقتصاد چه خواهد کرد؟

انقلابی در بهره‌وری

به نظر شما هوش مصنوعی چند سال دیگر اقتصاد را زیر و رو می‌کند؟ اولین درس تاریخ این است که حتی قدرتمندترین فناوری‌های جدید برای تغییر یک اقتصاد به زمان نیاز دارند. جیمز وات موتور بخار خود را در سال 1769 ثبت اختراع کرد، اما نیروی بخار تا سال 1830 در بریتانیا و سال 1860 در آمریکا به عنوان منبع اسب بخار صنعتی نتوانست از آب پیشی بگیرد. سهم بخار در رشد بهره‌وری پس از سال 1850، یعنی تقریباً یک قرن پس از ثبت اختراع وات، به اوج خود رسید. تقریباً سه دهه پس از اختراع اولین مدارهای مجتمع سیلیکونی، رابرت سولو، اقتصاددان برنده نوبل، هنوز در حال مشاهده و تحلیل این موضوع بود که عصر کامپیوتر را می‌توان همه جا دید جز در آمار بهره‌وری! و در نهایت، اواسط دهه 1990 بود که رونق بهره‌وری کامپیوتری در آمریکا پدیدار شد. شکاف بین نوآوری و تاثیر اقتصادی آن، ناشی از تلاش برای دقیق‌تر کردن آن است. موتورهای بخار اولیه به شدت ناکارآمد بودند و انبوهی از زغال‌سنگ گران‌قیمت را مصرف می‌کردند. عملکرد ابزارهای هوش مصنوعی اخیر نیز نشان‌دهنده پیشرفتی بزرگ نسبت به ورژن‌هایی است که تقریباً یک دهه پیش شور و اشتیاق هوش مصنوعی را در میان مردم برانگیخت. سیری، دستیار مجازی اپل، که در سال 2011 منتشر شد،‌ یکی از این ابزارهاست. محدودیت‌های سرمایه نیز می‌تواند روند توسعه را کُند کند.

برخی پژوهشگران پیشنهاد می‌کنند که یک فناوری جدید ممکن است با «منحنی J بهره‌وری» مرتبط باشد. رشد بهره‌وری ممکن است در سال‌ها یا دهه‌ها پس از ظهور یک فناوری جدید کاهش یابد، زیرا شرکت‌ها و کارگران زمان و منابع را به سمت مطالعه فناوری و طراحی فرآیندهای کسب‌وکار پیرامون آن هدایت می‌کنند. بعدها که این سرمایه‌گذاری‌ها به ثمر می‌رسند، منحنی J به سمت بالا حرکت می‌کند.

تحول تولید

هوش مصنوعی یکی از سنگ بناهای دیجیتالی شدن فزاینده صنعت است. فناوری‌های این فرآیند -مانند اینترنت اشیا، محاسبات ابری، تجزیه و تحلیل ابرداده‌ها، حسگرهای هوشمند، واقعیت افزوده، چاپ سه‌بعدی و روباتیک- احتمالاً تولید را به یک سیستم فیزیکی سایبری واحد تبدیل می‌کنند که در آن فناوری دیجیتال، اینترنت و تولید درهم‌تنیده خواهند شد. در کارخانه‌های هوشمند آینده فرآیندهای تولید به هم متصل می‌شوند و راه‌حل‌های هوش مصنوعی در پیوند دادن ماشین‌ها، رابط‌ها و اجزای سازنده نقشی اساسی خواهند داشت. حجم زیادی از داده‌ها جمع‌آوری و به خورد دستگاه‌های هوش مصنوعی داده می‌شود که به نوبه خود فرآیند تولید را بهینه می‌کند.

AI رقابت‌پذیری بخش تولید را (از طریق افزایش بهره‌وری و کارایی که با تجزیه و تحلیل داده‌ها امکان‌پذیر می‌شود) تقویت می‌کند و زنجیره‌های تامین بر اساس این دستاوردها شکل می‌گیرند. هوش مصنوعی همچنین سبب تقویت اتوماسیون می‌شود، کنترل کیفیت قوی‌تر محصولات و فرآیندها، و تشخیص پیشگیرانه وضعیت ماشین‌آلات را تضمین می‌کند، و ضامن تعمیر و نگهداری به‌موقع، خرابی تقریباً صفر، خطاهای کمتر و حذف محصولات معیوب است. تولیدکنندگان می‌توانند به بازارهای جدید دسترسی داشته باشند، زیرا محصولات آنها سفارشی‌تر، متنوع‌تر و باکیفیت‌تر خواهند بود. OECD پیش‌بینی می‌کند که در بلندمدت، هوش مصنوعی ممکن است به پیشرفت‌های علمی منجر شود که حتی می‌تواند صنایع کاملاً جدید و پیش‌بینی‌نشده ایجاد کند.

ظهور سوپراستارهای اقتصادی!

تحلیلگران مک‌کنزی استدلال می‌کنند که هوش مصنوعی و اتوماسیون ممکن است از یک‌سو، ظهور سازمان‌های بزرگ را تسهیل کنند و از سوی دیگر به بازیکنان کوچک و حتی افراد امکان می‌دهد کارهای پروژه‌ای را انجام دهند که اکنون عمدتاً به‌وسیله شرکت‌های بزرگ‌تر انجام می‌شود. این می‌تواند باعث ظهور شرکت‌های بسیار کوچک و بسیار بزرگ شود که نتیجه نهایی آن یک اقتصاد هالترشکل است که در آن شرکت‌های متوسط ضرر می‌کنند. سایر اثرات احتمالی، افزایش رقابت، ورود شرکت‌ها به حوزه‌های جدید خارج از کسب‌وکار اصلی و شکاف عمیق بین رهبران فناوری و عقب‌مانده‌ها در هر بخش است. «پذیرندگان اولیه»، یعنی شرکت‌هایی که طی پنج تا هفت سال آینده به‌طور کامل ابزارهای هوش مصنوعی را جذب می‌کنند، به احتمال زیاد سود چشمگیری نصیبشان می‌شود. در انتهای دیگر طیف، دیرپذیرندگان یا غیرپذیرندگان خواهند بود که احتمالاً افت اقتصادی را تجربه خواهند کرد. احتمالاً سهم بازار از جاماندگان به پیشتازان می‌رسد. این امر به پدیده «برنده همه‌چیز را می‌گیرد» منجر می‌شود؛ مشابه آنچه در حال حاضر در بازارهای فناوری مشاهده می‌کنیم.

پیشرفت در هوش مصنوعی و فناوری می‌تواند پیشتازان را قادر کند از سایرین فاصله بگیرند و به «سوپراستارهایی» تبدیل شوند که از بالاترین سطح بهره‌وری بهره می‌برند. ممکن است خوشحال شوید اما همین امر می‌تواند عواقب قابل توجهی داشته باشد. شکاف بهره‌وری یکی از این پیامدهاست. ممکن است افزایش شکاف بهره‌وری بین شرکت‌ها را بتوان به فرآیند بسیار ناهمگون گسترش فناوری نسبت داد، که شرکت‌های مرزی جهانی را به شرکت‌های عقب‌مانده ترجیح می‌دهد. شرکت‌های مرزی جهانی بهتر می‌توانند از مزایای خود محافظت کنند و این می‌تواند در نهایت حتی به کاهش رشد بهره‌وری کل در اقتصاد بینجامد. این شکاف‌های در حال افزایش بهره‌وری و نوآوری مطمئناً به یک بحث سیاسی داغ در مورد توزیع نابرابر مزایای هوش مصنوعی تبدیل خواهد شد. برای روشن‌تر شدن بحث، نگاهی به صنایعی که در حال حرکت به سمت خط مقدم استفاده از هوش مصنوعی هستند می‌تواند مفید باشد. یک نظرسنجی در سال 2018 که از سوی گروه مشاوره بوستون انجام شده نشان می‌دهد که بخش‌های حمل‌ونقل، لجستیک، خودرو و فناوری، در خط مقدم پذیرش هوش مصنوعی قرار دارند. در مقابل، صنایع فرآیندی (مانند مواد شیمیایی) در این دوی سرعت، عقب مانده‌اند. انتظار می‌رود که به لطف هوش مصنوعی، همه بخش‌های اقتصاد تا سال 2030 حداقل 10 درصد افزایش را تجربه کنند. صنعت خدمات با تجارت خرده‌فروشی و عمده‌فروشی و همچنین مسکن، بیشترین سود را خواهند برد (21 درصد) و انتظار می‌رود خدمات غذایی نیز شاهد افزایش چشمگیری (15 درصد) باشد. با این آمار تکلیف جاماندگان مشخص است!

سارق مشاغل

23اگر فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی، روباتیک و اتوماسیون به‌طور گسترده در اقتصاد به کار گرفته شوند، احتمال اشتغال‌زایی (در نتیجه تقاضا در بخش‌هایی که به دلیل استفاده از فناوری، ایجاد یا شکوفا می‌شوند) و نیز از بین رفتن مشاغل (به دلیل جایگزینی انسان با فناوری) دور از ذهن نخواهد بود. اما در این مورد، میان کارشناسان اتفاق نظر وجود ندارد. یک مطالعه که در سال ۲۰۱۸ انجام گرفته نشان می‌دهد پیش‌بینی‌های صاحب‌نظران برای تاثیر AI بر بازار کار، از «خوش‌بینانه» تا «ویرانگر» متغیر است! و البته این اتفاق نظر بین پژوهشگران وجود دارد که بیشترین تاثیر هوش مصنوعی، جابه‌جایی نیروی کار قابل توجه، در بخش‌های مختلف اقتصاد همراه با تغییراتی در ماهیت و محتوای مشاغل (که نیازمند مهارت‌های مجدد است) خواهد بود.

قطبی شدن مشاغل نیز محتمل است: مشاغل با دستمزد کمتر که معمولاً به مهارت‌های یدی و شناختی روتین نیاز دارند، بیشترین خطر جایگزینی با هوش مصنوعی و اتوماسیون را دارند، در حالی که مشاغل تخصصی با درآمد خوب -که معمولاً به مهارت‌های شناختی فراتر از معمول نیاز دارند- تقاضای بیشتری خواهند داشت. مطالعه الگوهای انقلاب‌های صنعتی قبلی نشان می‌دهد که تخریب مشاغل در کوتاه‌مدت و احتمالاً میان‌مدت قوی‌تر خواهد بود، در حالی که در بلندمدت ایجاد شغل محتمل‌تر است. با وجود این، روابط کار ممکن است با تغییرات مکرر شغلی و افزایش کار ناامن، خوداشتغالی و کار قراردادی تغییر کند که احتمالاً حقوق کارگران و همچنین نقش اتحادیه‌های کارگری را تضعیف می‌کند.

اثرات مخرب هوش مصنوعی همچنین ممکن است بر دستمزد، توزیع درآمد و نابرابری اقتصادی تاثیر بگذارد. افزایش تقاضا برای کارگران با مهارت بالا که قادر به استفاده از هوش مصنوعی هستند می‌تواند دستمزد آنها را افزایش دهد، در حالی که بسیاری دیگر ممکن است با کاهش دستمزد یا بیکاری مواجه شوند. این می‌تواند حتی کارگران با مهارت متوسط را تحت تاثیر قرار دهد، زیرا ممکن است دستمزد آنها به دلیل این واقعیت کاهش یابد که کارگران با مهارت بالا نه‌تنها به لطف استفاده از هوش مصنوعی از آنها بهره‌ورتر هستند، بلکه می‌توانند وظایف بیشتری را نیز انجام دهند. بنابراین، تغییرات تقاضا برای نیروی کار می‌تواند با تاثیر بر دستمزد کلی، توزیع درآمد را بدتر کند.

از نظر تئوری، هرچه راه‌حل‌های هوش مصنوعی بیشتر جایگزین کار معمولی شود، بهره‌وری و رشد کلی درآمد افزایش می‌یابد و رشد نابرابری شدیدتر می‌شود. این ممکن است به یک «پارادوکس فراوانی» (paradox of plenty) منجر شود: جامعه به‌طور کلی بسیار غنی‌تر خواهد بود، اما برای بسیاری از افراد، جوامع و مناطق، رهاورد تغییرات تکنولوژیک تنها تقویت نابرابری است. در هر حال این احتمال وجود دارد که هوش مصنوعی، قالب تاریخ را بشکند. فناوری‌ که بتواند تقریباً هر کاری را که یک فرد معمولی می‌تواند انجام دهد، انجام دهد، بشریت را به قلمرو اقتصادی ناشناخته‌ای می‌راند. با این حال، حتی در چنین سناریویی، گذشته درس‌هایی دارد. رشد اقتصادی پایدار که با انقلاب بخار همراه بود، شتاب بیشتری که برق‌رسانی با خود به همراه داشت و سایر نوآوری‌های بعدی، هر کدام در زمان خود بی‌سابقه بودند. آنها تلاش عظیمی را برای ابداع ایده‌ها و نهادهای جدید برانگیختند تا اطمینان حاصل شود که تغییرات اقتصادی رادیکال به جای هرج‌ومرج، به رفاه گسترده تبدیل می‌شود. شاید لازم است در مواجهه با هوش مصنوعی نیز چنین تلاش‌هایی از سر گرفته شود.  

دراین پرونده بخوانید ...