شناسه خبر : 44450 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا ملت‌ها می‌جنگند؟

انگیزه‌های گذشته و آینده جنگ

86چرا ملت‌ها می‌جنگند؟ این پرسشی‌ست به قامت تاریخ بشر. گزافه نیست اگر ادعا کنیم تاریخ بشر تاریخ جنگ‌ها بوده است. برای قرن‌ها، مناظره‌های نظری متعددی میان مکاتب فکری مختلف حول این پرسش کهن در جریان بوده است.  مطالعات انجام‌شده در باب «جنگ و علل آن» اغلب از رویکردی واقع‌گرایانه تبعیت کرده‌اند. واقع‌گرایان امنیت را هدف عمده دولت‌ها و ناامنی را علت اصلی جنگ می‌دانند. از نگاه این مکتب، منازعه ویژگی ذاتی و ناگزیر سیاست بین‌الملل است که در نتیجه بر هم خوردن موازنه قدرت پدیدار می‌شود.  لیبرال‌ها نیز منازعه بی‌پایان بر سر ثروت و نفع‌ مادی را علل جنگ‌های تاریخ بشر می‌دانند. روایت‌های کلان رئالیسم، لیبرالیسم و مارکسیسم به‌ویژه در طول قرن بیستم با برجسته کردن متغیرهای مادی در شکل‌دهی به روابط افراد، جامعه و دولت‌ها نسخه‌ای از جهان متلاطمی را به تصویر می‌کشند که در آن «امیال مادی» انگیزه غالب محسوب می‌شود. در چنین چارچوبی، فرهنگ‌ها، هویت‌ها، ارزش‌ها و انگیزه‌های معنوی در شکل‌دهی به روابط ملل یا نادیده انگاشته شده‌اند یا در بهترین حالت وسیله‌ای برای بیشینه‌سازی قدرت تلقی شده‌اند. مطالعات جنگ نیز از سلطه‌ کلان‌روایت‌های مادی‌گرا در امان نبوده است. اما «ریچارد ند لیبو» در این کتاب می‌خواهد با گامی سترگ فراتر از روایت‌های جریان اصلی حرکت کند و طرحی نو در اندازد. 

ریچارد ند لیبو، دانشمند آمریکایی علوم سیاسی و استاد روابط بین‌الملل دانشگاه کینگز کالج لندن، را بیشتر با کتاب «نظریه‌ فرهنگی روابط بین‌الملل»1 می‌شناسیم. لیبو در این اثر مرجعِ خود همچون کنت والتز در «نظریه سیاست بین‌الملل» و الکساندر ونت در «نظریه اجتماعی سیاست بین‌الملل» به‌دنبال ارائه‌ نظریه‌ای کلان در مطالعات سیاست بین‌الملل است. نظریه فرهنگی روابط بین‌الملل لیبو با رویکردی انسان‌شناختی به مقوله فرهنگ و هویت، چارچوب کثرت‌گرایانه‌ای از فهم روابط فرهنگی میان تمدن‌ها و دولت-ملت‌ها ارائه می‌کند. برخلاف نظریه‌های خردگرای جریان اصلی در روابط بین‌الملل که بر مبنای انسان تک‌ساحتی مادیِ عاری از انگیزه‌های معنوی و انگاره‌ای استوارند، نظریه‌ فرهنگی روابط بین‌الملل خِرَد مادی‌گرا را نه یک غایت مستقل بلکه متاثر از امیال معنوی انسان می‌داند. 

مطالعات فرهنگی لیبو با این مفروض آغاز می‌شود که پویایی‌های سیاست بین‌الملل متاثر از سه محرک کنش انسانی هستند که در عهد باستان از سوی افلاطون، ارسطو، و توسیدید فرمول‌بندی شده‌اند. این سه محرک انسانی عبارت‌اند از؛ امیال نفسانی2، خِرَد3، و روحیه دلاوری4. به استدلال لیبو، برخلاف دو محرکه اول، «روحیه دلاوری» و مفاهیم مرتبط با آن (افتخار، منزلت، اعتبار) در نظریه‌های جریان اصلیِ مادی‌گرایِ سیاست بین‌الملل مورد غفلت نظریه‌پردازی واقع شده‌اند. لیبو با نگرشی تاریخی-فلسفی مفهوم «روحیه دلاوری» را در مرکزیت نظریه فرهنگی خود قرار می‌دهد و ضمن به چالش‌کشیدن دیدگاه‌های مکانیکی مکاتب جریان اصلی به‌دنبال طرح نگاهی آلترناتیو در فهم و تبیین چرایی ستیزه‌جویی و تجدیدنظرطلبی دولت‌هاست. نظریه فرهنگی لیبو بن‌مایه‌ نظری و مفهومی او در کتاب «چرا دولت‌ها می‌جنگند» را شکل می‌دهد.  

در کتاب پیش‌رو، لیبو به پیروی از افلاطون و ارسطو سه انگیزه بنیادین کنش انسانی (امیال نفسانی، خِرَد، و روحیه دلاوری) را علل جنگ می‌داند. این سه نیروی محرکه، منطق متفاوتی از همکاری، مناقشه و خطرپذیری در سیاست بین‌الملل را منعکس می‌کنند. محرک چهارم، «ترس»، زمانی وارد تصویر می‌شود که عقل نتواند امیال نفسانی یا روحیه دلاوری را محدود کند. ترس احساس قدرتمندی است اما یک انگیزه ذاتی نیست. در دنیای واقعی، انگیزه‌های چندگانه انسانی به جای امتزاج، با هم ترکیب شده و باعث ایجاد طیفی از رفتارهایی می‌شوند که اغلب متناقض به نظر می‌رسند. به باور لیبو، نظریه‌های موجود روابط بین‌الملل ریشه در امیال نفسانی (یعنی لیبرالیسم و مارکسیسم) یا ترس (یعنی واقع‌گرایی) دارند. 

در دوران مدرن، روحیه دلاوری (تیموس)5 تا حد زیادی در فلسفه و علوم اجتماعی نادیده گرفته شده است. در حالی‌که تیموس در هرگونه کنش رفتاری حاضر و ناظر است و نیروی محرکه جهانی را برای عزت نفس ایجاد می‌کند که بیانگر طلب افتخار یا منزلت است. با برتری در فعالیت‌هایی که همسالان یا جامعه‌مان ارزش زیادی برای آن قائل هستند، تایید کسانی را که مهم هستند و نسبت به ما احساس بهتری دارند، به دست می‌آوریم. نهادها و دولت‌ها نه روان دارند و نه عواطف، اما افرادی که این نهادها را اداره یا نمایندگی می‌کنند، هر دو را دارند. آنها اغلب نیازهای روانی خود را در واحدهای سیاسی‌شان دنبال می‌کنند و زمانی که این واحدها عملکرد خوبی دارند، احساس بهتری نسبت به خود پیدا می‌کنند. در یونان کلاسیک، پولیس مرکز زندگی سیاسی بود و موقعیت یک شهروند معمولاً بازتابی از وضعیت خود پولیس بود. در عصر ناسیونالیسم و بعد از ظهور دولت‌ها، نیاز به احترام و عزت به همان اندازه مشهود بوده است. 

87در تبیین علل جنگ، لیبو شش گزاره در باب «چرایی آغاز جنگ» پیش‌روی ما می‌گذارد که ناظر بر این دغدغه‌ها هستند؛ انواع دولت‌هایی که آغازگر جنگ هستند، انگیزه‌هایی که دولت‌ها را به سمت جنگ سوق می‌دهند، علیه چه‌کسانی می‌جنگند، شانس پیروزی و شکست آنها چه میزان است، و خطای محاسباتی چه نقشی در ورود رهبران به جنگ دارد. به‌منظور آزمون گزاره‌های مطرح‌شده، لیبو مجموعه‌ای از داده‌های جنگ‌های بین‌الدولی را از سال 1648 تا به‌امروز جمع‌آوری کرده است. مجموعه داده‌های این کتاب شامل 94 جنگ از 1648 تا 2008 است. برخلاف انتظارات واقع‌گرایان، لیبو «امنیت» را ریشه تنها 19 جنگ از 94 جنگ مورد مطالعه خود می‌داند. تعداد قابل توجهی از این جنگ‌ها، قدرت‌های بزرگ را در مقابل دیگر قدرت‌های بزرگ قرار دادند اما هیچ‌کدام ارتباطی با گزاره‌های نظریه «انتقال قدرت» ندارند. «منافع مادی» نیز انگیزه ضعیفی برای جنگ است، زیرا علتِ تنها هشت جنگ بوده است که بیشتر آنها در قرن هجدهم رخ داده‌اند. علاوه بر این، امنیت و منافع مادی گاهی در کنار هم و اغلب در ترکیب با سایر انگیزه‌ها عمل می‌کنند. در برخی از جنگ‌ها، این انگیزه‌ها در درجه دوم اهمیت قرار دارند. در مقابل، انگیزه ارتقای «جایگاه»6 بین‌المللی به عنوان محرک اولیه یا ثانویه ریشه 62 جنگ بوده است. انتقام، به مثابه تجلی روحیه دلاوری ، در 11 جنگ دیگر دخیل بوده است. تردیدی وجود ندارد که روحیه دلاوری محرک اصلی جنگ در طول قرن‌هاست در حالی‌که انگیزه‌های روح‌بنیان و پیامدهای آن تقریباً به طور کامل در ادبیات روابط بین‌الملل نادیده گرفته شده است. یافته‌های تجربی کتاب حاضر شامل شش گزاره است که از مطالعه 94 جنگ در 360 سال گذشته استخراج شده است:  تهاجمی‌ترین دولت‌ها؛ قدرت‌های در حال ظهوری‌اند که خواهان شناسایی به عنوان قدرت‌ بزرگ‌اند و همچنین قدرت‌های بزرگ مسلطی که به‌دنبال هژمونی هستند.

قدرت‌های در حال‌ ظهور و قدرت‌های مسلط به ندرت با یکدیگر وارد جنگ می‌شوند. اگر این اتفاق رخ دهد، قدرت‌های در حال ظهور حداقل با یک قدرت بزرگ متحد می‌شوند.

اهداف تهاجمیِ مرجح قدرت‌های مسلط و در حال ظهور اغلب قدرت‌های بزرگ در حال افول و دولت‌های ضعیف هستند. آنها همچنین طعمه قدرت‌های بزرگی می‌شوند که به‌طور موقت ضعیف تلقی می‌شوند، ترجیحاً در اتحاد با دیگر قدرت‌های بزرگ.

جنگ‌های به اصطلاح هژمونیک (یعنی جنگ‌هایی که بیشترِ، اگر نگوییم همه، قدرت‌های بزرگ را درگیر می‌کنند) تقریباً همگی تصادفی و نتیجه تشدید ناخواسته تنش هستند.

تشدید ناخواسته تنش و سوءمحاسبه از موازنه قدرت نسبت به اطلاعات ناقص به‌مراتب دلایل عمیق‌تری از چرایی جنگ را ارائه می‌دهد. قدرت‌های ضعیف و در حال افول به ندرت آغازگر جنگ علیه قدرت‌های بزرگ هستند.

در باب آینده جنگ، به باور لیبو سه تحول فکری در سیاست بین‌الملل در جریان است که فهم دولت‌ها را از جنگ متحول کرده است. نخست، با برچیده شدن نظام اقتصادی مرکانتیلیستی و ظهور رژیم‌های وابستگی متقابل اقتصادی در تولید ثروت، نقش انگیزه‌های مادی در ورود به جنگ به‌شدت کم‌رنگ شده است. دوم،  پیگیری امنیت به‌صورت دسته‌جمعی به‌جای پیگیری امنیت به‌صورت انفرادی (خودبسندگی امنیتی) است. امنیت دسته‌جمعی به هنجار و منبع مهم ثبات منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل شده است. سوم، دولت‌ها برای ارتقای جایگاه بین‌المللی‌شان دیگر به جنگ متوسل نمی‌شوند و در مقابل از ابزارهای نرم و به‌مراتب مسالمت‌آمیز بهره‌برداری می‌کنند. این تحولات فکری به‌طور فزاینده‌ای دولت‌ها را در مسیرهای غیرخشونت‌آمیزی از ارتقای منزلت و جایگاه بین‌المللی‌شان قرار داده است و لیبو را امیدوار کرده که با پرهزینه‌شدن توسعه‌طلبی‌های سرزمینی از شدت و حدت جنگ‌های بین‌الدولی در آینده کاسته شود.  

کتاب لیبو و دیدگاه‌های نوآورانه او در باب جنگ از دو جنبه متمایز است؛ ارائه یک مجموعه داده بدیع از 94 جنگ بین‌الدولی با قدمت بیش از 360 سال، و یک رویکرد تحلیلی منحصربه‌فرد که خرد متعارف از علل جنگ را به چالش می‌کشد. او استدلال معتبری پیش‌روی ما می‌گذارد که دولت‌ها عمدتاً نه برای منافع مادی و قدرت بلکه برای منزلت و افتخار می‌جنگند. علاوه بر این، لیبو هنرمندانه از نظریه فرهنگی روابط بین‌الملل، استفاده می‌کند تا پایه‌های نظری «چرا ملت‌ها می‌جنگند» را تقویت کند و مطالعه‌ای غنی از نیروهای محرکه جنگ در گذشته و آینده ارائه کند. برخلاف عنوان کتاب، دغدغه اصلی لیبو چرایی وقوع جنگ‌های موردی نیست، بلکه به دنبال «استنتاج گزاره‌هایی مستدل در مورد فراوانی جنگ» است. در واقع، از همان ابتدا، نویسنده آشکارا بیان می‌کند که به‌دنبال برقراری هیچ‌گونه همبستگی یا ادعای علّی در مورد نتایج 94 جنگ مورد مطالعه خود نیست. مجموعه داده‌های لیبو به بهترین وجه به مثابه یک نظرسنجی از تاریخ بر اساس مشاهدات غیرمستقیم درک می‌شود. این داده‌ها انگیزه‌های مرتبط با جنگ‌ها را توصیف می‌کند و ارتباطی با زمان وقوع جنگ‌ها ندارد. فرض لیبو این است که این انگیزه‌ها زمانی هم که جنگی رخ نمی‌دهد به یک اندازه اهمیت دارند، بنابراین، داده‌ها گزاره‌ای در مورد علل فوری جنگ به ما نمی‌گویند. رویکرد لیبو یک دیدگاه کلان در مقابل یک دیدگاه خُرد است. او به دنبال درک فراوانی و ویژگی جنگ در طول قرن‌هاست، نه دلایل وقوع جنگ‌های خاص. چرا ملت‌ها می‌جنگند، بینشی عمیق در مورد ادبیات مناقشه‌برانگیز جنگ ارائه می‌دهد. باوجود این، به اعتراف خود نویسنده، درمان جنگ در این کتاب یافت نمی‌شود. علاوه‌ بر این، این کتاب چند ویژگی دیگر دارد که آن را به اثری درخور توجه تبدیل کرده است. نخست، لیبو مرور تاریخی-جامعه‌شناختی عمیق و نظام‌مندی از نظریه‌های جنگ ارائه داده است. این کتاب هر دیدگاه‌ تئوریکی در باب جنگ را به‌صورت جامع و مانع پیش‌روی‌مان قرار می‌دهد و یکی از جذاب‌ترین به‌روزرسانی‌های ادبیات جنگ است. تردیدی نیست که این اثر با به چالش کشیدن خرد متعارف، ادعاهای بدیعی در باب «جنگ و صلح» مطالعات روابط بین‌الملل دارد. دوم، حجم منابع مورد مطالعه آن از آثار یونان باستان تا ادبیات معاصر جنگ حیرت‌آور است. لیبو بالغ بر سه هزار منبع را در اثر خود  مطالعه و استفاده کرده است.  سوم، به استدلال ریچارد لیتل، چارچوب فکری لیبو به دلیل عاملیت انگیزه‌های انسانی در هر مکان و زمانی کاربرد دارد. اما اینکه بتواند به نظریه‌ای عام و مورد توافق در سیاست بین‌الملل تبدیل شود، راه طولانی‌تری دارد. 

باوجود این، نقدهایی هم متوجه ایده اصلی کتاب حاضر است. برخی بر این باورند که اثر لیبو یک بُرِش حرفه‌ای از سازه‌انگاری ونتی است. این در حالی است که لیبو حتی به شباهت‌های ادعاهای نظری خود با گزاره‌های نظری سازه‌انگاری ونتی به‌ویژه در مورد «ویژگی خودتحقق‌بخش انتظارات اجتماعی در شکل‌دهی به کنش انسانی» اشاره‌ای هم نمی‌کند. برخی دیگر، چارچوب فکری لیبو را به‌شدت نامنسجم و نامنظم می‌دانند که دیدگاه‌هایش بی‌سروته است و به‌ندرت می‌توان آن را نظریه نامید. به گفته برخی ناظران، لیبو دست به انتخاب گزینشی در موارد تاریخی می‌زند تا استدلال تجربی معتبری برای ادعاهای خود بیابد. به همین خاطر به‌سختی می‌تواند به‌نظریه‌ای جامع و مورد وفاق پژوهشگران روابط بین‌الملل تبدیل شود. نظریه او صرفاً جنگ‌های بین‌الدولی را پوشش می‌دهد و فهمی از جنگ‌های نوظهور با بازیگران غیردولتی نوظهور ارائه نمی‌کند. اما به‌نظر می‌رسد که خود لیبو هم متوجه پریشان‌حالی دیدگاه‌های التقاطی‌اش است. لیبو اذعان دارد که نظریه او تنها گزارشی موقت است. این کتاب بخشی از پروژه فکری بزرگ‌تری است که در آینده به ثمر می‌نشیند. لیبو قبول دارد که چارچوب نظری کنونی او همزمان با توسعه فکری و پژوهشی‌اش مورد جرح و تعدیل قرار خواهد گرفت. به‌رغم انتقادها، این کتاب بدون تردید بینشی عمیق، تاریخی، و حتی بدیع از علل جنگ پیش‌روی مخاطبان خود قرار می‌دهد.     

کتابی که پیش‌رو دارید یکی از جامع‌ترین، روزآمدترین و آکادمیک‌ترین آثار  در باب جنگ است. مطالعه آن هم برای برای دانشجویان علوم سیاسی و روابط بین‌الملل و هم برای مخاطبان علاقه‌مند به جنگ وحتی سیاستگذاران و راهبردپژوهان کشور پیشنهاد می‌شود.  

پی‌نوشت‌ها:

1- Richard N. Lebow, A Cultural Theory of International Relations, New York: Cambridge University Press, 2008, 762pp.

2- Appetite

3- Reason

4- Spirit

5- thumos

6- Standing

دراین پرونده بخوانید ...