شناسه خبر : 41441 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

کمیته نجات سیاره

حمله به سه هدف بزرگ

مجله تایم در سال 1999 عکس سه شخصیت بزرگ از فدرال‌رزرو و وزارت خزانه‌داری آمریکا را بر روی جلد گذاشت و آنها را کمیته نجات جهان نامید. این سه فرد آلن گرینسپن، رابرت روبین و لارنس سامرز بودند. دستاورد بزرگ آنها توقف تلاطمات اقتصادی بود که از روسیه تا برزیل جریان داشتند و در نظام مالی جهان آشوب ایجاد می‌کردند. قطعاً کار آنها بسیار بزرگ بود اما هیچ کاری قابل مقایسه با وظیفه کسانی که امروز آنها را کمیته نجات سیاره می‌نامیم نیست. این افراد مارک کارنی، رئیس‌کل سابق بانک انگلستان،‌ لاری فینک، رئیس بلک‌راک بزرگ‌ترین بنگاه سرمایه‌گذاری جهان و جیمی دیمون، مدیر عامل جی‌پی مورگان‌ چیس بزرگ‌ترین بانک آمریکا هستند. هدف آنها آن است که جلوی گرمایش جهانی را بگیرند و شکلی عادلانه‌تر و روشنگرانه‌تر از سرمایه‌داری را بسازند، آنها ظرف چند سال توانستند بیش از 100 بانک مرکزی، ده‌ها تریلیون دلار پول نقد سرمایه‌گذاران و تامین مالی بانکی و روسای بزرگ‌ترین بنگاه‌های آمریکا را با خود همراه کنند. اهداف آنها صرفاً بزرگ نیستند بلکه تاریخ‌سازند. پس چرا آنها به ناگهان در جنگ علیه سرمایه‌داری بیداری‌طلبانه هدف تمسخر و استهزا قرار گرفته‌اند؟

آقای کارنی اولین فرد ژرف‌اندیش در سیاست جهانی بود که زبان به اعتراض گشود. او در سال 2015 توجه خود را بر ریسک‌های سیستمی متمرکز کرد که در نتیجه تغییرات اقلیمی متوجه بانک‌ها و شرکت‌های بیمه می‌شوند. او در این راه فعالیت‌های مقرراتی خاصی را به جریان انداخت تا بنگاه‌ها و وام‌دهندگان را وادار کند میزان آسیب‌پذیری خود را در برابر گرمایش جهانی افشا کنند. اما او بازخوردهای شدید منفی را نیز برانگیخت. استوارت کرک، رئیس بخش سرمایه‌گذاری مسوولیت‌پذیر در صندوق مدیریت دارایی HSBC در جریان یک سخنرانی پرمجادله در ماه گذشته هشدارهای مربوط به مخاطرات تغییرات اقلیمی برای بازارهای مالی را «بی‌اساس، تندروانه،‌ حزبی،‌ دارای اهداف شخصی و آخرالزمانی» توصیف کرد. بدون تردید هدف آن حملات آقای کارنی بود. محافظه‌کارانی از قبیل وال‌استریت ژورنال خوراک خوبی به دست آوردند؛ آنها تاکید بانکداران مرکزی بر اثرات بلندمدت تغییرات اقلیمی و غفلت از مخاطرات ضروری‌تر مانند تورم را به باد استهزا گرفتند. آقای فینک پول زیادی را به کارزار اقلیمی آقای کارنی آورد و از آن به‌خوبی استفاده کرد. در سال‌های اخیر،‌ بلک‌راک با 9 تریلیون دلار دارایی مشتریانش ابزاری قدرتمند برای تبلیغ سرمایه‌گذاری زیست‌محیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG) قلمداد می‌شد و با این روش سرمایه‌گذاران زیادی را جذب کرد. این نوع سرمایه‌گذاری برای مدیران دارایی یک قطار پرمنفعت بود. اما سرمایه‌گذاران آن را نوعی سردرگمی می‌دانند. با تضعیف سهام شرکت‌های فناوری که مورد علاقه صندوق‌های ESG هستند و اوج‌گیری ارزش سهام نفتی بازدهی پول سرمایه‌گذاران ESG روبه کاهش گذاشت. اما از زمان جنگ اوکراین شعار دوری از سهام نفت و اسلحه قوت گرفت. به دنبال آن چندین بحران پدیدار شد. ماه گذشته DWS بازوی مدیریت دارایی دویچه‌بانک به خاطر اتهام سبزشویی ESG تحت تعقیب پلیس آلمان قرار گرفت. DWS این اتهامات را رد می‌کند. در آمریکا نیز در جنگ‌های فرهنگی به ESG حمله می‌شود. سناتور تد کروز می‌گوید مردم در زمان پر کردن باک بنزین «اضافه بهای لاری فینک» را می‌پردازند.

ایالت تگزاس که او نمایندگی آن را بر عهده دارد تهدید کرد صندوق‌هایی که سهام نفتی‌ و گازی را کنار بگذارند از دریافت پول دولتی محروم خواهند شد. بنابراین تعجبی ندارد که آقای فینک این روزها می‌گوید «من نمی‌خواهم پلیس محیط‌زیست باشم».

آقای دیمون معمار آرایش شرکت‌ها در این کارزار مالی است. او که در سال 2019 رئیس هیات مدیره میزگرد تجارت (Business Roundtable) گروه لابی‌گری متشکل از مدیران عامل شرکت‌ها بود تلاش کرد اولویت را از منافع سهامداران بر دارد و منافع آنها را در راستای منافع مشتریان، کارکنان و دیگران قرار دهد. سرمایه‌داری مبتنی بر سهامداران فضا را برای مدیران عامل کنشگر باز کرد تا درباره هر چیز از قوانین رای‌گیری تا آموزش‌های جنسیتی صحبت کنند. پرسش‌هایی از قبیل آیا چنین نگرانی‌هایی به اهداف شرکت ارتباط پیدا می‌کنند یا آیا تمام ذی‌نفعان با آنها موافق هستند بدون پاسخ می‌مانند. شاید افزایش نرخ‌های بهره بر بهبود اقتصادی اثر منفی بگذارد و بنگاه‌ها برخی از ذی‌نفعانی را که ادعا می‌شود به آنها بهره می‌رسانند کنار گذارند چراکه هزینه‌های بنگاه‌ها روبه افزایش است. جی‌پی مورگان از سپتامبر گذشته از بازار اوراق قرضه شهرداری تگزاس کنار گذاشته شد چون قانونی وضع شد که مقرر می‌دارد دولت نباید با شرکت‌هایی کار کند که سیاست ضد‌اسلحه را دنبال می‌کنند. این قانون اغلب دچار سوء تفاهم می‌شود. آقای دیمون این ماه در دفاع از خود گفت: من یک طرفدار سرسخت سرمایه‌داری بازار آزاد هستم نه یک بیداری‌طلب.

با وجود تمام بازخوردها،‌ آن سه نفر می‌توانند برای دفاع از موضع خود دلایلی واقعی ارائه دهند. دولت‌ها آشکارا نمی‌توانند اقداماتی مانند اعمال مالیات زیاد و هماهنگ کربن را با هدف مقابله با تغییرات اقلیمی انجام دهند. شرکت‌ها مدت‌هاست که پولی برای اثرات خارجی به‌ویژه تاثیر آنها بر طبیعت پرداخت نمی‌کنند. بنابراین مصرف‌کنندگان، کارکنان و سرمایه‌گذاران پس از مشاهده تهدیدهایی که متوجه محیط‌زیست و رفاه اجتماعی هستند به سمت بنگاه‌هایی کشیده می‌شوند که قصد دارند تفاوت ایجاد کنند.

 

انحراف رسالت

با وجود این برخی از انتقادها هم منطقی هستند. به عنوان مثال اتهام انحراف از رسالت را در نظر بگیرید. آقای کارنی در مسیر مقابله با تغییرات اقلیمی از بانک‌های مرکزی خواست تا از ناحیه آرامش خود خارج شوند اما تاکنون هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهد هزینه‌های‌ گذار انرژی به بی‌ثباتی نظام مالی می‌انجامد. محدودیت‌های قانونی آقایان فینک و دیمون را ملزم می‌کند تا در خدمت منافع دارندگان دارایی‌ها و سهامداران باشند اما سرمایه‌داری مبتنی بر ESG و ذی‌نفعان شرح این وظیفه را دشوار می‌کند. دومین انتقاد منطقی به نگرانی از تقدس‌مآبی مربوط می‌شود. تا همین اواخر،‌ بخش خصوصی پناهگاهی برای دوری از حزب‌بازی سیاسی و جدال‌های اخلاقی به شمار می‌رفت. لازم است مدیران فقط وقتی صحبت کنند که رویدادها تأثیر معناداری بر کسب‌وکارشان دارد نه اینکه درباره تمام موضوعات خارج از حوزه خود حرف بزنند. سوم، منتقدان به درستی می‌گویند که حل مشکلات اجتماعی وظیفه دولت است. این موضوعی است که رای‌دهندگان باید در پای صندوق تکلیف آن را مشخص کنند نه میلیاردرهایی که در اجلاس عمومی سالانه آن را در دیدگاه‌های سیاسی می‌آورند. نجات دادن سیاره موضوع مهمی است اما نجات آن توسط یک کمیته به سلطه بیشتر فرادستان می‌انجامد. ظاهراً و در کمال تاسف این بخشی از آینده‌ای است که آقایان کارنی، فینک و دیمون در ذهن دارند.


منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...