شناسه خبر : 37502 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مدیون ساموئلسون

نگاهی به زندگی و زمانه رابرت شیلر

 

رویا سلطانی / نویسنده نشریه

82رابرت شیلر استاد تمام اقتصاد در دانشگاه ییل، در سال 2013 به همراه یوجین فاما و لارس پیتر هنسن جایزه نوبل اقتصاد را به دلیل مطالعات تجربی‌شان در حوزه قیمت‌گذاری دارایی‌ها دریافت کرد.

رابرت شیلر در شهر دیترویت ایالت میشیگان به دنیا آمد و کارشناسی خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه میشیگان ان‌آربر در سال 1967 اخذ کرد و سپس کارشناسی ارشد و دکترای خود در رشته اقتصاد را از ام‌آی‌تی دریافت کرد. او در دانشگاه‌های مینه‌سوتا، پنسیلوانیا و ام‌آی‌تی تدریس کرد و در سال 1982 به دانشگاه ییل پیوست.

شیلر کار خود را به عنوان یک اقتصاددان با تمرکز بر اقتصادسنجی کاربردی آغاز کرد و به ارتباط میان نظریه‌های علمی و داده‌ها و شواهد موجود و آزمون دقیق مدل تاکید داشت. با این حال، در طی زمان تحقیقاتش در ابعاد مختلف علم اقتصاد توسعه یافت و از تمرکز بر اقتصادسنجی فاصله گرفت. شیلر برای کمک به فهم بهتر از علم اقتصاد و ارائه توصیه‌های سیاستگذاری سعی کرد از دیگر علوم اجتماعی نیز استفاده کند و پا فراتر از حوزه علم اقتصاد بگذارد. شیلر همچنین بخشی از وقت خود را به مطلب نوشتن برای روزنامه‌های مختلف اختصاص می‌دهد، امری که به گفته خودش به او کمک کرده است تا دید بهتری پیدا کند و محقق بهتری باشد. بخشی از مطالعات شیلر که متمرکز بر مطالعه قیمت‌گذاری دارایی‌ها از منظر اقتصادسنجی بود در زمانه خود جنجالی بود و به دلیل اینکه در چارچوب علمی آن زمان نمی‌گنجید با نقدهای فراوانی حداقل تا یک دهه پس از به چاپ رسیدن مواجه شد. در خاطره‌ای شیلر گفته است که پس از دریافت جایزه نوبل، نامه تبریکی از یکی از همکاران خود دریافت کرده بود که به خاطره‌ای از سال 1982 اشاره کرده بود که در کنفرانس انجمن اقتصاددانان آمریکا شیلر به او گفته بود ‌ای کاش هرگز این مقاله را نمی‌نوشتم. با این حال و در طی زمان، انتقادات وارده تاثیر منفی کمتری بر شیلر داشت و او در پیگیری مطالعات خود مصمم‌تر از همیشه بود.

 

دوران ابتدایی

در سال‌های اولیه در دبستان، شیلر عملکرد ضعیفی در دروس خود داشت، تا جایی‌که در سال دوم نگران این مساله بود که ممکن است مردود شود. شیلر که می‌گوید احتمالاً تا حدودی به اختلال کمبود توجه و بیش‌فعالی مبتلا بوده بسیار پرحرف و خستگی‌ناپذیر بود و در مدرسه با معلمان خود مشکل داشت. با این حال، اگر موضوعی توجه او را جلب می‌کرد می‌توانست کاملاً روی آن متمرکز شود. برای مثال، زمانی‌که مادرش که از مشکلی در ناحیه مفاصل پا رنج می‌برد کتابی در خصوص مراقبت از مفاصل از کتابخانه قرض گرفته بود و وقت خواندن آن را نداشت، شیلر کوچک تمامی کتاب را خواند و برای مادرش توضیح داد. پرحرف بودن او در دوران ابتدایی که معلمانش را به ستوه آورده بود اما به نقطه قوتی برای شیلر به عنوان یک اقتصاددان بدل شد و او همواره مشتاق صحبت با گزارشگران و توضیح نظرات خود در مصاحبه‌های مختلف بوده است.

 

علاقه‌ای عمومی به علم

شیلر که از بچگی شیفته جنبه‌های مختلف علم فیزیک و بیولوژی بوده است، هنوز نیز آن اشتیاق اولیه را دارد و خود را مجذوب فهم پیچیدگی جهانی که در آن زندگی می‌کنیم می‌داند. شیلر در خانه خود نیز یک تلسکوپ دارد و هرگاه حشره‌ای پیدا می‌کند، آن را زیر تلسکوپ نگاه می‌کند و مجذوب شگفتی و پیچیدگی خلقت آن می‌شود. او می‌گوید تعجب می‌کنم چرا برخی بازیگران و خوانندگان را ستایش می‌کنند، چرا که آنان چیزی به دانش بشر اضافه نکرده‌اند.

 

روحیه نوآوری

پدر شیلر که یک کارآفرین بود توانست شرکتی برپا کند که ایده اصلی‌اش را خود ابداع کرده بود. این روحیه و مشاهده فعالیت‌های پدر، دیدگاه شیلر را شکل داد و او تصمیم گرفت توجه بیشتری به نوآوری داشته باشد. شیلر معتقد است که مجلات اقتصادی باید مقالات بیشتری را به معرفی ایده‌هایی اختصاص دهند که پیشنهادی برای انجام امور به شیوه‌ای کاملاً متفاوت دارند، و نه تنها ایده‌هایی در خصوص تغییر جزئی ابزارهای معمول سیاستگذاری دولت. مقالات بیشتری باید به ایده‌های نوآورانه‌ای اختصاص یابند که پیشنهادهایی، هر‌چند اولیه، در خصوص ایجاد نهادها و روش‌های اقتصادی در چارچوبی کاملاً متفاوت ارائه می‌دهند. با این حال این دیدگاه در جهان علمی کنونی، و به خصوص در علم اقتصاد، که تلاش می‌کند رفتار جهان را آن‌گونه که در گذشته زیسته است ارزیابی کند، رایج نیست. این امر را تا حدی می‌توان به این مساله نسبت داد که ایجاد موازنه میان پرداختن به ایده‌های نوآورانه و توسعه ایده‌های موجود دشوار است. برای مثال، گاهی اوقات دانشکده‌های مدیریت یا حقوق در نوآوری‌های اقتصادی از دانشکده‌های اقتصاد پیشی می‌گیرند، با این حال، آنها در توسعه نظریه اقتصاد ضعیف‌تر هستند.

 

دوران دبیرستان و دانشگاه

زمانی‌که شیلر دبیرستان را به تازگی آغاز کرده بود، برادرش که چهار سال از او بزرگ‌تر بود، برای تعطیلات به خانه برگشته بود و یکی از کتاب‌های درسی خود را که باید در تعطیلات می‌خواند با خود به همراه آورده بود: کتاب اقتصاد از پل ساموئلسون، استاد ام‌آی‌تی که چند سال بعد و در سال 1970 جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد. شیلر در دوران تعطیلات موفق شد بسیاری از بخش‌های کتاب را بخواند و همین امر شروع علاقه رابرت شیلر به اقتصاد را رقم زد. او احساس کرد که اقتصاد، حداقل آن‌طور که ساموئلسون توضیح داده بود، واقعاً یک علم است و مدل‌های اقتصادی واقعاً می‌توانند بسیاری از امور اساسی پیرامون ما را توضیح دهند. شیلر پس از اتمام دبیرستان وارد دانشگاه میشیگان شد و در آنجا به مطالعه اقتصاد پرداخت. در دانشگاه میشیگان، شیلر از نظرات برخی از اعضای هیات علمی آن دانشگاه به شدت تاثیر گرفت و این امر دیدگاه و مطالعات او را در مابقی دوران کاری‌اش شکل داد. یکی از این استادان، کنث بلدینگ در دانشکده اقتصاد بود که بر اتخاذ رویکردی همه‌جانبه در تحقیق و مطالعه تاکید داشت که ارتباط متقابل میان علوم مختلف را مد نظر قرار می‌دهد. او همچنین تاکید داشت که اقتصاددانان باید در جهت بهبود دنیا تلاش کنند. از دیگر استادانی که بر تفکرات شیلر تاثیرگذار بودند می‌توان به جرج کاتونا، استاد دانشکده فلسفه اشاره کرد. شیلر او را اولین فردی عنوان می‌کند که اهمیت روانشناسی را برای علم اقتصاد بر او روشن ساخت. شیلر او را نقطه آغازین مطالعه در خصوص اقتصاد رفتاری برای خود می‌داند.

 

تحصیلات تکمیلی

پس از اتمام تحصیلات کارشناسی، شیلر مستقیماً وارد ام‌آی‌تی شد و سر کلاس کسی نشست که در دوران دبیرستان او را به اقتصاد علاقه‌مند کرده بود؛ پل ساموئلسون. شیلر او را استادی توصیف می‌کند که بیش از هر فرد دیگری تلاش داشت با دیدی خلاقانه و در نظر گرفتن حقایق موجود به اقتصاد نگاه کند و ورای اینها، بسیار با شاگردانش مهربان بود.

استاد پایان‌نامه شیلر، فرانکو مودیلیانی بود که بعدتر و در سال 1985 موفق به دریافت جایزه نوبل اقتصاد شد. علاقه مودیلیانی به نظریه اقتصاد در کنار علاقه به دنیای واقع شیلر را مجذوب او کرد. دیدگاه واقع‌گرایانه مودیلیانی به علم اقتصاد بسیاری از دانشجویان را شیفته و مجذوب خود می‌کرد، که از آن جمله می‌توان به ماریو دراگی، همکلاسی شیلر و نخست وزیر ایتالیا که در بین سال‌های 201 تا 2019 رئیس بانک مرکزی اروپا بوده است اشاره کرد.

شیلر که در ابتدای تحصیلات خود به اقتصادسنجی علاقه‌مند شده بود بعدتر تصمیم گرفت این حوزه را به عنوان حوزه تخصصی خود انتخاب نکند، چرا که می‌خواست به مسائل واقعی اقتصادی، و نه تنها رویکرد حل مسائل، متمرکز باشد. با وجود اینکه اقتصادسنجی یکی از حوزه‌های تخصصی شیلر باقی ماند و او مقالاتی نیز در خصوص روش‌های جدید در اقتصادسنجی منتشر کرد، او به دنبال دستیابی به جواب سوالاتی رفت که به کمک روش‌های آماری قادر به حل آنها نبودند.

 

استادی دانشگاه و همکاران

83شیلر که پس از اتمام تحصیلات خود استاد دانشگاه مینه‌سوتا شد با توماس سارجنت و کریستوفر سیمز، برندگان جایزه نوبل سال 2011 همکار بود. شیلر که مطالعات آنان را تحسین می‌کرد و همکاری با آنان را فرصتی ارزشمند می‌دانست، اما به دلیل اختلاف نظر از آنان فاصله گرفت. شیلر باور داشت مدل‌های انتظارات عقلانی، یا نسخه مالی آنان تحت عنوان نظریه بازارهای کارا، تنها در شرایط به‌خصوصی کار می‌کنند. دید نقادانه به مدل‌های انتظارات عقلایی باعث شد شیلر به دیگر علوم اجتماعی روی بیاورد و مطالعاتی در این زمینه داشته باشد.

در دانشگاه ییل، رابرت شیلر با جیمز توبین، برنده نوبل اقتصاد سال 1981 همکار بود، دورانی که برای شیلر بسیار الهام‌بخش بود. او نیز همانند شیلر در پی دستیابی و ترویج علم اقتصادی مبتنی بر حقیقت بود و مقید به برآورده کردن اهداف اخلاقی در حرفه خود.

شیلر در سال 1982 و زمانی که ارائه‌ای در دانشگاه کرنل داشت، ریچارد تیلر را ملاقات کرد. آن دو در محوطه دانشگاه با هم قدم زدند و در خصوص روش‌های علمی و چشم‌انداز علم اقتصاد با یکدیگر گفت‌وگو کردند. این ملاقات نقطه آغازین یک همکاری طولانی‌مدت میان این دو، به خصوص در هماهنگی و برگزاری سمینارهای مختلف در حوزه اقتصاد رفتاری بود، که در سال 1991 و از انجمن اقتصاد آمریکا شروع شد و تاکنون ادامه دارد. این دو استاد اقتصاد در طی زمان شاهد توسعه علم اقتصاد و کاهش بیگانگی آن نسبت به سایر علوم اجتماعی بودند. جامعه اقتصاد رفتاری آنان اکنون به شدت گسترش یافته است و علاوه بر دربرگیری استادان روانشناسی، سایر علوم اجتماعی و همچنین علوم بیولوژیکی، به خصوص علم اعصاب را شامل شده است.

شیلر همکاری‌های ارزشمندی نیز با شاگردان خود در ییل داشته است. او چندین مقاله مختلف با جان کمپبل، شاگرد شیلر که اکنون خود استاد هاروارد است، در خصوص مدل‌های انتظارات در مالی چاپ کرده است. شیلر او را یکی از افراد تاثیرگذار در مطالعاتش عنوان می‌کند و می‌گوید کمپبل نتایج اولیه من در خصوص نوسانات اضافی در بازارهای مالی را به گونه‌ای متمرکز کرد که این نتایج توانست انتقادات و حملات مختلف و گاه شدید را پاسخ دهد و پذیرفته شود. دیگر دانشجوی شیلر، کارل کیس نیز به او در توسعه شاخص قیمت خانه، که هم‌اکنون نیز استفاده می‌شود، کمک کرد و همچنین به کمک شیلر، به توضیح حباب شکل‌گرفته در قیمت خانه پیش از بحران مالی سال 2008 پرداخت. مقاله مشترک آن دو در سال 2003 نیز به برخی از خطرات موجود اشاره کرده است و به بررسی آنان پرداخته است.

رابرت شیلر همچنین همکاری گسترده‌ای با جرج آکرلوف، برنده نوبل اقتصاد سال 2001 در نوشتن کتاب خوی حیوانی( 2009)، که به بررسی بنیان‌های اقتصاد کلان می‌پردازد داشته است. این کتاب به بررسی دلایل نهایی نوسانات اقتصاد کلان می‌پردازد و اقتصاد کلان را به ریشه‌های انکارناپذیر خود در رفتار انسانی مرتبط می‌کند. شیلر همکاری خود با آکرلوف را فرصتی ارزیابی می‌کند که باعث توسعه قدرت تفکر و نظم بخشیدن به تفکراتش شده است.

شیلر یکی از بزرگ‌ترین لذت‌های مطالعه و پژوهش دانشگاهی را در فرصتی می‌داند که می‌توان از همکاری و نظرات باارزش بسیاری افراد که به تکمیل دیدگاه ما کمک می‌کنند بهره برد. او همچنین به تاثیر همسرش، جینی، بر شکل‌گیری تفکراتش اشاره می‌کند. شیلر و همسرش که اکنون بیش از 45 سال از ازدواجشان می‌گذرد در یک مهمانی در ام‌آی‌تی با هم آشنا شدند. جینی که روانشناسی خوانده است در زمان اخذ دکترای خود از دانشگاه دلاور، کتاب‌های مختلف روانشناسی را به خانه می‌آورد و شیلر نیز بسیاری از آنان را می‌خواند. آن دو با هم به مجالسی می‌رفتند که استادان و دانشجویان روانشناسی نیز حضور داشتند و این امر به فهم بهتر شیلر از علم روانشناسی نیز کمک کرد. شیلر پس از سال‌ها بهره بردن از نظرات و همنشینی با همسرش تصمیم گرفت یک مقاله اقتصادی با او بنویسد که به توصیه به اقتصاددانان برای اتخاذ رویکرد همه‌جانبه و توجه به شواهد موجود در دیگر رشته‌ها در مطالعاتشان می‌پردازد. او این مقاله را نتیجه بحث‌های خود با همسرش طی دوران ازدواجشان می‌داند.

 

کارآفرینی و دیگر تاثیرات بر دنیای واقع

شیلر روحیه کارآفرینی خود را مدیون پدرش می‌داند. او انگیزه اصلی خود برای کارآفرینی را نه کسب درآمد و ثروتمند شدن، که انگیزه‌ای برای ایجاد تاثیری مثبت بر جامعه عنوان می‌کند. شیلر بخشی از کارآفرینی خود را کتاب‌هایی عنوان می‌کند که در آنها نوعی ابتکار و ابداع به کار رفته است، کتاب‌هایی مانند بازارهای کلان (1993)، نظم جدید مالی (2003) و مالی و جامعه خوب (2012). این کتاب‌ها شامل پیشنهادهایی مشخص، اما ناکامل، برای ایجاد بازارها و نهادهای مالی جدید و نوع متفاوتی از قوانین ناظر بر بازارهای مالی و همچنین چشم‌انداز کلی آینده جوامع تحت سرمایه‌داری مالی است.

شیلر اما همچنین مستقیماً وارد عرصه کارآفرینی شد و شرکت‌هایی را برای تحقق ایده‌هایش به کمک جمعی از همکارانش تاسیس کرد. در سال 1991، شرکت کیس شیلر ویس (کی‌اس‌دبلیو) راه‌اندازی شد که در آن شیلر به کمک همکارش کارل کیس و شاگرد سابقش در ییل، آلن ویس، به تهیه مجموعه‌ای از شاخص‌های قیمت خانه می‌پرداخت. آنها موفق شدند شاخص کیس-شیلر قیمت خانه و همچنین یک مدل ارزیابی خودکار قیمت خانه ارائه دهند. او همچنین شرکت بازارهای کلان را با الهام از کتاب خود با نام بازارهای کلان راه‌اندازی کرد. از فعالیت‌های این شرکت، ایجاد بازار معاملات آتی قیمت خانه در آمریکا در سال 2006 بود. این شرکت اما موفق نبود و بسته شدن آن شیلر را نسبت به تحقق رویایش مبنی بر ایجاد بازارهای جدیدی که می‌تواند به بسیاری منفعت برساند مایوس کرد. با این حال او همچنان معتقد است این بازارها در آینده‌ای نزدیک توسعه خواهند یافت.

از دیگر فعالیت‌های شیلر ورای حوزه سنتی اقتصاد می‌توان به نظرسنجی‌های منظم در خصوص نظرات و دیدگاه‌های اقتصادی اشاره کرد. او در اکتبر سال 1987 و در بحبوحه سقوط یک‌روزه بازارهای سهام، از سرمایه‌گذاران خرد و نهادی در خصوص دلیل فروش سهام در آن روز سوال کرد. از آن زمان تا کنون، شیلر موفق شده است منظما این نظرسنجی را ادامه هد و نظرات فعالان بازار را جویا شود. در سال 1988، شیلر به همراه کارل کیس، نظرسنجی‌هایی از خریداران خانه را آغاز کرد که در آنها علت خرید خانه را جویا می‌شد. او همچنین همکاری‌هایی را با ماکسیم بویکو و ولادیمیر کوروبوف در روسیه و اوکراین در سال 1990 آغاز کرد، آنها تلاش می‌کردند نظرات موجود در خصوص بازارهای آزاد را در کشورهای مختلف مقایسه کنند.

شیلر انجام این نظرسنجی‌ها را ناشی از تاثیرات به‌دست‌آمده از علوم اجتماعی می‌داند، امری که توسط بسیاری از اقتصاددانان نادیده گرفته می‌شود. شیلر بیان می‌کند که برای اینکه بتوانیم رفتار انسان‌ها را درک کنیم در ابتدا باید شنونده خوبی باشیم. اگر ما نتوانیم نظرات مردم در برهه‌های مهم تاریخی را بشنویم، هیچ‌گاه قادر نخواهیم بود که رویداد مدنظر را بشناسیم.

شیلر همچنین از سال 2007 در ستون دیدگاه اقتصادی در نیویورک‌تایمز مقاله می‌نویسد. او نویسندگی در ستون روزنامه‌ها را تنها راهی برای معرفی علم اقتصاد نمی‌داند، بلکه معتقد است این نوشتارها مکالماتی است که به توسعه پژوهش‌های دانشگاهی نیز کمک می‌کند.

 

جایزه نوبل

شیلر به همراه فاما و هنسن در سال 2013 جایزه نوبل اقتصاد را به دلیل مطالعات تجربی‌شان در خصوص قیمت دارایی‌ها دریافت کردند. کمیته نوبل در این خصوص بیان کرد که مطالعات آنان مبنای فهم فعلی ما از قیمت دارایی‌ها را بنا گذاشته است. نظریات آنان بر مبنای نوسانات در ریسک و دیدگاه‌های موجود در خصوص ریسک و همچنین سوگیری‌های رفتاری و سایش‌های موجود در بازار است. آنها نشان می‌دهند که نمی‌توان قیمت سهام یا اوراق قرضه را در کوتاه‌مدت (روزها یا هفته‌های آتی) پیش‌بینی کرد. با این‌حال، می‌توان روند حرکت این قیمت‌ها طی بازه‌های طولانی‌مدت (برای مثال بازه سه یا پنج سال آتی) را پیش‌بینی کرد. این یافته‌های شگفت‌انگیز و تا حدی متناقض به اخذ جایزه نوبل برای این افراد منجر شد.

دراین پرونده بخوانید ...