آتش فروزان
چرا دولت در آتشنشانی هم موفق نیست؟
نهاد دولت در ایران، اگر آتشفشان نباشد و خود با سیاستهایش به بحرانها دامن نزند و التهاب نیافریند، در بهترین حالت آتشنشان است؛ یعنی توان پیشگیری از بحران را ندارد اما وقتی آتش بحران شعلهور شد، تلاش میکند آن را مهار و خاموش کند. با این حال از آنجا که به قول میلتون فریدمن اگر مدیریت شنزارهای آفریقا را هم به دولت بسپارند، بعد از مدتی کمبود شن ایجاد میشود، آتشنشانی دولت هم معمولاً با آتشفشانی است چرا که سیاستهایی در دوران بحران وضع میکند که با نام موقت مصوب میشود و دائمی میماند.
اگرچه آتشنشانی باید در درون دولت باشد تا بتواند به سرعت به مقابله با بحرانهای پدید آمده در نظام بانکی، نهادهای مالی، محیط زیست و... برود اما وظیفه بااهمیتتر و اولویتدارتر او، پیشگیری از بروز بحران است، جایی که باید متخصصان و کارشناسانش از انباشت مواد اشتعالزا جلوگیری کنند و اجازه ندهند مثلاً بحران صندوقهای قرضالحسنه کشور را دچار التهاب و نظام بانکی را دچار اختلال کند. آتشنشانی ذاتاً وظیفه نظام حکمرانی است اما پیشگیری از بروز آتش در صدر وظایف او قرار دارد. دولت اقتضایی و باری به هر جهت، در نهایت در برابر آتش بحرانها نیز ناموفق خواهد بود و کمکم شرایطی شکل خواهد گرفت که ذینفعانی قدرتمند همیشه دولت را مشغول فرونشاندن آتشی بکنند، تا بتوانند از طریق سیاستهای دوران بحران ارتزاق کنند.