شناسه خبر : 34219 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

داستان بورس و نقدینگی

آیا نقدینگی قادر به تخریب بازار سرمایه است؟

داستان مشهوری است از جوزف کندی پدر رئیس‌جمهوری ترورشده آمریکا جان اف کندی، که از بزرگان بورس نیویورک بود و پیش از سقوط وال‌استریت، سرمایه خویش را حفظ و اقدام به فروش سهام خود کرد. ظاهراً وی وقتی فهمید پسر واکسی خیابان وال‌استریت هم به دنبال خرید سهام است، خطر سقوط قریب‌الوقوع را دریافته بود.

پویا جبل‌عاملی/ اقتصاددان

داستان مشهوری است از جوزف کندی پدر رئیس‌جمهوری ترورشده آمریکا جان اف کندی، که از بزرگان بورس نیویورک بود و پیش از سقوط وال‌استریت، سرمایه خویش را حفظ و اقدام به فروش سهام خود کرد. ظاهراً وی وقتی فهمید پسر واکسی خیابان وال‌استریت هم به دنبال خرید سهام است، خطر سقوط قریب‌الوقوع را دریافته بود. وقتی بازاری که عاملانش نیاز به حداقل تخصص برای کنش در آن دارند، مورد توجه مستقیم توده‌ها قرار می‌گیرد و آنان بدون اطلاع از کم و کیف سهام‌ها و ریسک‌های ناشی از آن در سودای سودهای بی‌بدیل، سرمایه خود را به پای آن می‌ریزند، زنگ خطر برای فعالان اصلی بازار به صدا درمی‌آید. کندی صدای آن را شنید و از یکی از مهیب‌ترین سقوط‌های بورس جان سالم به در برد.

امروز هم بورس ایران میزبان گروه‌هایی است که هیچ‌گونه آشنایی حداقلی با آن ندارند و بعضاً خبر می‌رسد که کارگزاری‌ها برای جذب مشتری حتی به حاشیه شهرها و روستاها می‌روند تا کسانی را جذب این بازار کنند که اندوخته ناچیزشان تمام زندگی‌شان است و این اندوخته‌ها بی‌محابا وارد کارزاری می‌شوند که معلوم نیست توان تحمل روندهای آتی را داشته باشند.

شاخص P /E اکثر گروه‌ها در حداکثر سطح تاریخی خود است و بازدهی بازار سهام نسبت به بازار دارایی‌های رقیب هیچ‌گاه به این سطح نرسیده است. به عنوان مثال همان‌طور که نمودار 1 نشان می‌دهد در حالی‌ شاخص کل بورس به قیمت ارز به بیش از 45 برابر رسیده که این نسبت برای مدت مدیدی بین سطوح 10 و 20 در حال نوسان بود. به همین ترتیب نمودار 2، نسبت شاخص کل بورس به قیمت مسکن را در تهران نشان می‌دهد که این نمودار هم نشان‌دهنده بازدهی خیره‌کننده و خارج از محدوده عادی برای بازار سهام است. این نمودارها تنها بخشی از شاخص‌هایی است که نشان می‌دهند بازار سهام به‌طور غیرعادی مورد هجوم قرار گرفته است و اطمینان بسیار کمی برای تداوم وضعیت موجود آن وجود دارد.

ذکر این نکته ضروری است که افزایش قیمتی در بازار سهام با تحولات بخش واقعی نیز همخوانی ندارد و این امر نیز در جهت تحلیل ماست. به عبارت دیگر اگر بخش واقعی رشد قابل توجهی داشت، می‌توانست بازدهی فزاینده در بورس برگشت‌پذیر نباشد اما به دلیل آنکه این بازدهی به واسطه اثر متغیرهای پولی و حمله سفته‌بازانه است، تغییر روند آن امری معقول به نظر می‌رسد.

هر بازاری دارای سیکل‌های تجاری است و هر صعودی همراه با نزول خواهد بود و هرچه شیب رونق بیشتر باشد، روند نزولی آن نیز تندتر خواهد بود. در حالی‌ که امروز بسیاری معامله‌گر حقیقی با اندوخته خرد وارد بازار شده‌اند تا از بازدهی بورس عقب نمانند، ویژگی خاص این گروه باعث می‌شود تا با تغییر روند قیمتی، خروج بازیگران با سرعت بسیار بیشتری رخ دهد و در نتیجه شیب نزولی سیکل تجاری تند باشد. این بازیگران، به دلیل آنکه حساسیت و کنش آنان نسبت به بازدهی نامتقارن است، با کوچک‌ترین تغییر قیمتی، بر آن می‌شوند که سریع سرمایه خود را نجات دهند. به عبارت دیگر، نوع سرمایه‌گذاری آنان به این شکل است که واکنش آنان به زیان سریع‌تر از واکنششان به سود است. از این‌رو خروج آنان از بورس با سرعتی بسیار بیشتر از ورودشان خواهد بود.

از سوی دیگر، این ذهنیت مبتنی بر واقعیت نیست که بتوان نقدینگی را برای مدت قابل توجهی در یک بازار دارایی حبس کرد. کسب بازدهی تنها برای خود بازدهی صورت نمی‌گیرد و عاملان بازار به‌خصوص قشر تازه‌وارد، هر آن احتمال دارد تا از کسب سود در این بازار برای مصرف خویش بهره ببرند. از خرید مسکن بزرگ‌تر در نظر بگیرید تا کالاهای بادوام. بنابراین نقدینگی واردشده، به زودی در بازارهای دیگر سرریز می‌کند و قیمت آنان را نیز دستخوش تغییر می‌کنند. به همین نحو، فعالان متخصص‌تر بازار نیز می‌دانند، هر بازار حد مشخصی از بازدهی در یک دوره زمانی دارد و وقتی سطح انتظارات آنان از این بازدهی کامل شد در بازار دارایی دیگری، به دنبال آن می‌روند.

بنابراین همان‌طور که جهت‌دهی به نقدینگی در فعالیتی مشخص فرضیه‌ای است کاملاً قابل رد، توانایی حبس نقدینگی در یک بازار دارایی نیز صحیح نیست. به عبارت بهتر، باید گفت نقدینگی همه بازارهای دارایی را در نهایت با یک چوب می‌راند و تنها مساله ترتیب بازارهاست که بسته به شرایط مختلف، تغییر می‌کند. از این دید، به علت آنکه عامل روندهای افزایشی در بازارها نقدینگی است و تغییر محسوس قابل توجهی نیز در بخش واقعی رخ نداده، انتظار آن است که بازدهی همه بازارهای دارایی در طول زمان متعادل شود و نمی‌توان انتظار داشت یک بازار به‌طور فزاینده‌ای متفاوت از بازار دیگر کار کند. این نه یک تحلیل بلکه واقعیتی است که سیاستگذار برای پیش‌بینی وضعیت آتی و اتخاذ استراتژی‌های خود باید از آن بهره گیرد.

به هر رو اگر هنوز نیز، مخاطب عام به دنبال آن است تا ظرفیت فعلی بازار سهام را برای ایجاد بازدهی بسنجد و از آن نفعی ببرد باید متولیان امر آنان را به استفاده از ابزارهایی که موجب شرکت غیرمستقیمشان در بورس می‌شود، تشویق کنند. استفاده از صندوق‌های مختلف سهامی، یکی از این ابزارهاست که با کاهش هزینه و وقت برای افراد باعث می‌شود تا آنان سرمایه خود را وارد بورس کنند. ضمن آنکه دیگر لازم نیست تا آنان اطلاع خاص از هر سهم داشته باشند و تنها یک برداشت قابل اتکا از آینده بازار سهام کافی است تا به این نتیجه برسند آیا وقت قدم گذاشتن در بازار سهام هست یا خیر و این کار را از طریق صندوق‌ها انجام دهند که بازدهی هر کدام از آنان نسبت به بازدهی شاخص کل مشخص است. این تشویق مردم به استفاده از حضور غیرمستقیم با کاهش ریسک فعالان عمومی بازار باعث خواهد شد تا در آینده نیز فشار بر متولیان بورس کمتر شود. البته هنوز باید متولیان خود به این پرسش پاسخ دهند که آیا رفتار هیجانی خرید در بورس واقعاً در بلندمدت به نفع اقتصاد هست یا خیر؟

49-1

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها