شناسه خبر : 44068 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سقوط در فروچاله

آیا راهی برای نجات از فروچاله‌ها وجود دارد؟

 

محمد درویش / رئیس کمیته محیط‌زیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو تولد فرونشست

وقتی تراز آبخوان در یک منطقه‌ منفی شود، یعنی میزان برداشت از سفره‌های آب زیرزمینی بیشتر از میزان تغذیه باشد و این پروسه تداوم پیدا کند و بیش از یک دهه شاهد این بیلان منفی باشیم، باید منتظر رخداد پدیده فرونشست بود. بر اساس گزارش‌های شرکت مدیریت منابع آب در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه تعداد چاه‌ها از حدود هفت هزار حلقه در سال 1370 اکنون به حدود 91 هزار حلقه افزایش پیدا کرده است. به‌طور متوسط 36 سانتی‌متر سطح آب سفره‌های زیرزمینی در سال دارد کاهش پیدا می‌کند. در واقع ما باید به‌طور طبیعی با پدیده فرونشست در این حوضه و دیگر حوضه‌ها مواجه شویم. کاهش 36سانتی‌متری سطح آب زیرزمینی در سال باعث شده است ما بزرگ‌ترین دریاچه داخلی و بیستمین دریاچه بزرگ جهان را از دست بدهیم. اما وقتی با دقت بیشتری این مساله را بررسی کنیم و به گزارش‌های شرکت مدیریت منابع آب برخورد کنیم، متوجه می‌شویم 60 دشت اصلی ایران در مرکز کشور میزان افت سطح آب زیرزمینی‌شان به دو متر در سال و بیشتر می‌رسد. آن وقت متوجه این نکته می‌شویم که چه دریاچه‌هایی به مراتب بزرگ‌تر از دریاچه ارومیه را داریم از دست می‌دهیم اما چون نمی‌بینیم و این دریاچه‌های بزرگ در زیر زمین واقع است، متوجه این خسارت بسیار بزرگ و این فاجعه تاریخی نمی‌شویم. اما واقعیت این است که فاجعه آنقدر بزرگ و جدی است که دیگر وزارت نیرو نیز متوجه آن شده است. وزارت نیرو اعلام کرد؛ ایرانیان بعد از انقلاب 140 میلیارد مترمکعب آب بیشتر از آن چیزی که وارد سفره‌های زیرزمینی ‌شده، آب برداشت کرده‌اند. این یعنی هفت دریاچه به بزرگی دریاچه ارومیه کاملاً تلف شده است. ما اکنون وقتی در سواحل خلیج‌فارس و دریای عمان در منطقه میناب فروچاله‌های بزرگ می‌بینیم، طبیعی است که در دریاچه ارومیه فروچاله ببینیم و البته پیش‌بینی ما این است که وضعیت در آینده به مراتب بدتر از آن چیزی خواهد شد که اکنون در کشور شاهد آن هستیم.

تبعات برای بافت‌های تاریخی

پدیده فرونشست البته بافت‌های تاریخی و سایت‌های باستانی ایران را نیز تهدید می‌کند. بر اساس داده‌های سازمان میراث فرهنگی، از مساحت 31 هزار هکتار بافت تاریخی ایران، 52 درصد آن در پهنه‌های فرونشستی واقع شده‌اند. از تعداد 63 سایت ثبت‌شده 27 سایت در معرض خطر فرونشست هستند. تخت جمشید، نقش‌جهان، مسجد جامع، باغ سلطانیه، قنوات، محدوده تاریخی در شهر یزد و... از جمله این مناطق هستند. این بافت‌های تاریخی صندوق‌های ارزی پایدار ایران هستند. این بافت‌ها و سایت‌ها مهم‌ترین منابع تولید پول بدون خراش سرزمین و اندوخته‌های کشور هستند. آنها نشانه وقار و بیشینگی تمدن در ایران هستند. تاریخ و تمدن ایران و آثارش ارزش‌هایی هستند که عملاً غیرقابل ارزشگذاری اقتصادی هستند. کسی نمی‌تواند میدان نقش‌جهان یا سی و سه پل و پل خواجو را ارزشگذاری کند. تخت جمشید را هیچ‌کس نمی‌تواند ارزشگذاری کند. تخت جمشید خاطره یک ملت و یک تمدن است. متاسفانه در استان‌های اصفهان، فارس، یزد و کرمان که بیشترین تعداد کهن‌زادبوم‌های تاریخی را داریم با بدترین فرآیند فرونشست زمین روبه‌رو هستیم و بالاترین رکورد فرونشست زمین در کره زمین در استان فارس رقم خورده است. همچنین گسترده‌ترین طول فرونشست زمین در استان اصفهان اتفاق افتاده است. طبیعی است که باید همه نگران باشیم چرا که هم صندوق‌های ارزی را از دست می‌دهیم و هم نشانه‌های وقار تمدنی ایران را... .

فرونشست از صحرا به دریا

خیلی از مردم تصورشان این است که سرزمین‌هایی که کنار دریا هستند، قاعدتاً نباید با محدودیت آب روبه‌رو باشند. این حرف البته از یک منظر درست است. اگر ما هیچ راهی برای به دست آوردن آب نداشته باشیم، می‌توانیم از دریا استفاده کنیم و با نمک‌زدایی از آب دریا، آب را شیرین و سپس فرآیند انتقال و بهره‌برداری از آن را فراهم کنیم. تجربه کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس در این زمینه نشان می‌دهد آنها از آب دریا بهره‌برداری می‌کنند که البته تبعات زیست‌محیطی زیادی دارد اما قاعدتاً نباید در میناب با بحران فروچاله روبه‌رو باشیم. پیشتر درباره همین مساله فروچاله در میناب نوشته‌ام که «مهم‌ترین راهکار آن است که در بالادست سد استقلال (حوضه آبخیز شور و شیرین)، به سرعت همه چاه‌های غیرمجاز که به گفته یکی از مسوولان آب منطقه‌ای میناب، شمارشان از چند هزار هم می‌گذرد، پلمب شوند. موقعیت گسترش اراضی کشاورزی و باغی باید به پیش از احداث سد استقلال بازگردد. از کاشت هر نوع محصول پرمصرفی که ارزش افزوده درخوری به همراه نمی‌آورد، جلوگیری شود. کشت گلخانه‌ای به روش‌های سنتی دست بالا را بگیرد. نیاز آبی بندرعباس از طریق احداث آب‌شیرین‌کن‌های خورشیدی تامین شده و هرگز حق‌آبه تالاب شور و شیرین در جای دیگری به مصرف نرسد. با احیای دوباره تالاب شور و شیرین، توان زیست‌پالایی و تاب‌آوری تالاب را بازگردانده و با پرورش کِرماهی (نوعی ماهی ارزشمند بومی که از روده آن نخ بخیه تولید می‌شود و هر کیلوگرم آن بیش از یک میلیون تومان می‌ارزد)، هم درآمد صیادی را افزایش دهند و هم قاچاق گازوئیل برای همیشه پایان یابد. یادمان باشد که اگر مسوولان استان‌های ساحلی در جنوب کشور، اولویت تامین آب شرب مردم را، استفاده از آب‌شیرین‌کن قرار می‌دادند، آنگاه نه فقط چنین فجایعی در منطقه رخ نمی‌داد و تنش‌های اجتماعی به کمینه می‌رسید، بلکه قدرت پایشگری سازمان حفاظت محیط زیست برای تضمین پاکی آب سواحل هم افزایش می‌یافت و آنگاه بر بهبود تنوع زیستی در کل سواحل طولانی جنوب، افزایش درآمد صیادی، کاهش فشار بر مراتع برای تولید گوشت قرمز و تنظیم رژیم خوراکی ایرانیان و در نهایت، سلامتی درخورتر ایشان هم اثر مثبت می‌نهاد». به هر روی به وجود آمدن فروچاله‌ها و نشست‌های زمین در نواحی ساحلی و در نزدیکی دریاها و دریاچه‌ها نشان‌دهنده اوج نابخردی و آزمندی مدیریتی است.

تشابه در ویرانی

طبق آخرین گزارش سازمان زمین‌شناسی به جز استان گیلان در 30 استان کشور آثار فرونشست زمین اکنون مشاهده می‌شود و ثابت شده است. نه فقط در استان‌های آذربایجان شرقی و غربی که ما در مازندران و گلستان نیز که بارندگی به مراتب بیشتر از آذربایجان‌هاست با پدیده فرونشست مواجه هستیم. این همان جمله نویسنده مشهور را تداعی می‌کند که «اگر ما مدیریت دانه‌های شن را به دست یک دولت ناکارآمد بدهیم، بعد از چندی با بحران کمبود دانه‌های شن روبه‌رو می‌شویم». اکنون نیز همین اتفاق افتاده است. دولت نابخردی که فهم بوم‌شناختی ندارد و ملاحظات محیط‌زیستی اصلاً برای او و سیاست‌هایش اهمیتی ندارد و اساساً نمی‌تواند درک کند ملاحظات محیط زیستی چگونه می‌تواند حتی امنیت زیستی مردم و سرزمین و حتی امنیت سیاسی خودش را تامین یا به مخاطره بیندازد، جای بحث ندارد. اصولاً در چنین ساختارهایی از آدم‌هایی استفاده می‌شود که هر ویژگی برای انتخاب آنها در نظر گرفته می‌شود جز تخصصی که برای آن موقعیت داشته باشند. بنابراین طبیعی است که وضعیت سرزمین ما هم باید چنین وضعیت اسفباری باشد. 

دراین پرونده بخوانید ...