شناسه خبر : 42083 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

شکل جدید جهانی شدن

فناوری‌های نوین چگونه بازار جهانی خدمات را دگرگون می‌کنند؟

 

علی درویشان / نویسنده نشریه 

72جهانی شدن بر عملکرد اقتصاد کلان تاثیر می‌گذارد. عملکرد اقتصاد کلان به نوبه خود، رفتار و تاثیر سیاست پولی را مشروط می‌کند. به همین دلیل است که جهانی شدن برای بانک‌های مرکزی اهمیت دارد و می‌بایست به تحول جهانی شدن توجه کنند. این مقاله استدلال می‌کند که آینده تجارت، تجارت در خدمات و به‌ویژه تجارت در خدمات میانی است. موانع به‌طور اساسی برای خدمات در مقایسه با کالاها بیشتر است و با شدت بیشتری کاهش می‌یابد، و برخلاف کالاهای کشاورزی و کارخانه‌ای، هیچ محدودیت ظرفیتی در صادرات خدمات میانی از بازارهای نوظهور وجود ندارد. با این حال، تجزیه و تحلیل اقتصاد کلان برای تجارت خدمات که در دهه 2000 برای تجارت کالا انجام شد، به ارتقای قابل توجهی از داده‌های موجود نیاز دارد. به‌طور خلاصه، فناوری دیجیتال (digitech) به سرعت خدماتی را که قبلاً غیرقابل تجارت بودند در معرض فرصت‌ها و چالش‌های جهانی شدن قرار می‌دهد. یکی از نام‌های این شکل جدید جهانی‌سازی، «مهاجرت از راه دور» یا telemigration است که به کارگرانی اطلاق می‌شود که در یک کشور سکونت دارند اما به‌طور منظم در سازمان‌ها و تیم‌های دوردست در کشوری دیگر کار می‌کنند. همزمان، دیجی‌تک در حال معرفی اتوماسیون به خدماتی است که قبلاً غیرخودکار بودند. «روبات‌های یقه‌سفید» یک نام برای الگوریتم‌های خودکار است -پدیده‌هایی مانند اتوماسیون فرآیند روباتیک (RPA)، دستیاران مجازی، روبات‌های گفت‌وگو و بسته‌های پیشرفته هوش مصنوعی مانند واتسون IBM. این روبات‌ها وظایف بخش خدمات را با سرعت بسیار زیاد دیجی‌تک خودکار می‌کنند که از یک‌سو توسط یادگیری ماشین هدایت شده و از سوی دیگر، با کاهش هزینه‌های جمع‌آوری، انتقال، ذخیره‌سازی و پردازش مجموعه داده‌های عظیم مورد نیاز برای آموزش الگوریتم‌ها هدایت می‌شود. برای تاکید بر اینکه هم جهانی شدن و هم روباتیک‌سازی مشاغل خدماتی همزمان اتفاق افتاده و توسط فناوری‌های یکسانی هدایت می‌شوند، کلمه زشت، اما امیدوارانه و به‌یادماندنی «Globotics» را در کتاب سال 2019 خود درباره این موضوع مطرح کردم. به نظر من، گلوباتیک، زندگی را در درازمدت بهبود می‌بخشد، اما این گذار می‌تواند دشوار باشد. به همین دلیل است که در عنوان کتاب من کلمه «تغییر» به دنبال گلوباتیک آمده است. شرکت‌هایی که امروزه از روبات‌های یقه‌سفید و مهاجران استقبال می‌کنند، و آنهایی که در آینده این کار را انجام خواهند داد، به دنبال صرفه‌جویی در هزینه‌ها با جایگزینی کارکنان حرفه‌ای و ادارات با دستمزد بالا با جایگزین‌های ارزان‌تر هستند. عدم تطابق در سرعت دیجی‌تک (جایگزینی مشاغل) و نبوغ انسانی (ایجاد شغل) ممکن است در میان‌مدت بازارهای کار منطقه یورو را دچار اختلال کند. همان‌طور که برای بخش تولید در ربع قرن گذشته صادق بود، اتوماسیون و جهانی شدن در خدمات فرصت‌های جدیدی را برای شرکت‌ها و شهروندان اروپایی ایجاد می‌کند که در سطح جهانی رقابت‌پذیر هستند، اما رقابت بیشتری را نیز ایجاد می‌کنند زیرا باید با کسانی رقابت کنند که حضور ندارند. این اثر احتمالاً مشابه تاثیر شوک چین بر بخش‌های تولیدکننده کالا خواهد بود اما به‌طور بالقوه بسیار بزرگ‌تر است زیرا خدمات سهم بسیار بیشتری از اشتغال و تولید ناخالص داخلی منطقه یورو را تشکیل می‌دهند.

 

گلوباتیک و بانکداری مرکزی

انتخاب سیاست‌ها به‌طور اساسی به نحوه عملکرد اقتصاد کلان بستگی دارد و به‌ویژه مکانیسم‌های اقتصادی هستند که قیمت‌ها، دستمزدها، اشتغال و رشد را تعیین می‌کنند. گلوباتیک باعث ایجاد و جابه‌جایی مشاغل می‌شود، بهره‌وری و کیفیت را افزایش می‌دهد، هزینه‌ها را کم می‌کند و احتمالاً نوآوری‌های افزایش‌دهنده رشد را تسریع می‌کند. گلوباتیک ارتباط بین شرایط بازار کار محلی و شکل‌گیری دستمزد را با ایجاد جایگزین‌های بهتر برای نیروی کار محلی حفظ خواهد کرد. این تغییرات ممکن است بر نرخ تعادلی بیکاری تاثیر بگذارد. یا ممکن است شکل جدیدی از بیکاری ایجاد کنند زیرا مشاغل ثابت با ترتیبات کاری ناپایدار جایگزین می‌شوند، نه با بیکاری آشکار. این اتفاق می‌تواند منحنی فیلیپس را بیشتر مسطح و جهانی کند و با کاهش رشد دستمزدها و تقویت رقابت واردات در بخش خدمات، تورم را کاهش دهد. در این مقاله اکتشافی، من بر تاثیر گلوباتیک بر شاخص هارمونیک قیمت‌های مصرف‌کننده (HICP) تمرکز می‌کنم. بدیهی است که این ادعاها چندان تازه نیست.

ژان کلود تریشه -رئیس سابق بانک مرکزی اروپا- در سخنرانی سال 2008 خود در بارسلونا به بسیاری از این موارد اشاره کرد و محققان بانک مرکزی اروپا بسیاری از موضوعات را در بررسی استراتژی بانک مرکزی اروپا در سال 2021 تشریح کردند. صحبت ما در مورد سرعت و بزرگی این اتفاقات است و این واقعیت که اتوماسیون و جهانی شدن خدمات در آینده مشابه اتوماسیون و جهانی شدن بخش‌های کالا در گذشته نخواهد بود. من معتقدم یک برنامه کار تحقیقاتی کاملاً جدید لازم است تا از قبل در مورد اینکه چگونه این دگرگونی بخش خدمات در آینده بر عملکرد اقتصادهای کلان منطقه یورو تاثیر می‌گذارد، فکر کنیم. در واقع، یکی از راه‌های خواندن مقاله‌ام، فروش یک چنین برنامه‌ای است. برای شروع فروش، حدس‌های خود را در مورد آینده جهانی‌سازی، به عنوان پاسخی به سوال کلاسیکی که روزنامه‌نگاران اغلب برای اقتصاددانان بین‌المللی در سرتاسر جهان مطرح می‌کنند، تنظیم می‌کنم. آیا جهانی شدن به اوج خود رسیده است؟ 

پاسخ به این سوال دوگانه است: در مورد تجارت کالا و مرحله جهانی شدن که از سال 1990 به این‌سو بوده است، احتمالاً پاسخ مثبت است. برای تجارت در خدمات، پاسخ مطمئناً منفی است.

 

اوج تجارت در خدمات وجود ندارد

در حالی که تجارت کالا به اوج خود رسیده است، تجارت خدمات به رونق خود ادامه داده است. نمودار یک ارزش تجارت را نشان می‌دهد (نه نسبت تجارت به تولید ناخالص داخلی)، اما درک ارقام نیاز به کمی پیش‌زمینه دارد. نمودار 1 (سمت راست) نشان می‌دهد که چگونه نرخ‌های رشد مختلف اهمیت نسبی خدمات را در تجارت بین‌المللی کلی افزایش داده است. 

در سال 1990، خدمات تجاری تنها 9 درصد از کل تجارت کالا و خدمات را به خود اختصاص داد، اما تا سال 2020، این رقم سه برابر شد. افزایش این نسبت هیچ نشانه‌ای از کاهش نشان نمی‌دهد. همین الگو برای اقتصاد منطقه یورو نیز صادق است.

 

بازیگران اصلی در تجارت خدمات کدام‌ها هستند؟

سهم جهانی بزرگ‌ترین صادرکنندگان خدمات تجاری در نمودار 2 (سمت چپ) نشان داده شده است. 10 کشور صادرکننده برتر حدود دوسوم کل صادرات خدمات را به خود اختصاص می‌دهند. ایالات متحده، بریتانیا، ایرلند، آلمان و هلند به تنهایی حدود 40 درصد از صادرات جهانی را تشکیل می‌دهند. اضافه کردن هند و چین، مجموع را به بیش از نصف می‌رساند. پانل سمت راست نشان می‌دهد که اکثر اقتصادهای بزرگ در حال ظهور رشد سریع‌تر از متوسط را در صادرات خدمات خود مشاهده می‌کنند (برزیل یک استثناست). این مهم است زیرا دستمزد کارکنان اداری و حرفه‌ای آنها بسیار کمتر از آنها در منطقه یورو است. از آنجا که دیجی‌تک باعث می‌شود کارگران کمتر از راه دور باشند و راحت‌تر به جریان کار در کشورهای با دستمزد بالا بپیوندند، بازارهای نوظهور احتمالاً مخزن بزرگی از کارگران بخش خدمات با قیمت‌های جذاب را ارائه می‌کنند. 

در حالی که اقتصادهای پیشرفته هنوز بخش عمده‌ای از صادرات خدمات را در سراسر جهان به خود اختصاص می‌دهند، نقش اقتصادهای نوظهور به سرعت در حال افزایش است. بزرگ‌ترین صادرکنندگان خدمات در بازارهای نوظهور عبارتند از: چین، هند (هر کدام با پنج درصد کل جهان)، کره، لهستان، فیلیپین و برزیل. صادرات جهانی خدمات تجاری از سال 2005 تاکنون 7 /1 برابر افزایش یافته است، اما برای مثال صادرات خدمات تجاری از چین و هند تقریباً سه برابر شده است. اهمیت روزافزون اقتصادهای نوظهور در تجارت خدمات جهانی به‌طور گسترده در دنیای اقتصاد توسعه مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان مثال، گزارش شاخص سازمان بین‌المللی کار در سال 2021، خاطرنشان کرد: «پلت‌فرم‌های کار دیجیتالی در حال تغییر دنیای کار است.» 

در ادامه اشاره می‌شود که: «روندی به سمت برون‌سپاری کار، چه با مهارت کم و چه با مهارت بالا، ایجاد شده است، به‌ویژه که کسب‌وکارهای سنتی به پلت‌فرم‌های نیروی کار دیجیتال و ابزارهای دیجیتال برای برآوردن نیازهای خود به منابع انسانی نگاه می‌کنند. این پلت‌فرم‌ها میزبان کارگرانی از سراسر جهان هستند و به کسب‌وکارها این امکان را می‌دهند تا وظایف خود را با سرعتی سریع‌تر و قیمت کمتری نسبت به زمانی که وظایف در محل انجام می‌شد، انجام دهند. در بسیاری از موارد، کار روی این پلت‌فرم‌ها توسط مشاغل در شمال جهانی برون‌سپاری می‌شود و توسط کارگران در جنوب جهانی انجام می‌شود».

73

اتوماسیون خدمات

تاثیر فناوری دیجیتال بر بخش خدمات به پیشینه‌ای در مورد تفاوت‌های مهم اما ناکافی بین ICT و فناوری دیجیتال نیاز دارد. انگیزه دیجی‌تک امروزی کاملاً متفاوت از انگیزه‌ای است که اتوماسیون دوم (به نام رایانه‌سازی) آغاز شد. درست است که هر دو شامل جمع‌آوری، انتقال، ذخیره‌سازی و پردازش داده‌ها می‌شوند، اما نحوه به‌کارگیری این داده‌ها در محل کار متفاوت است. هنگامی که کامپیوترها و مدارهای مجتمع در دهه 1970 وارد بازار شدند، اتوماسیون از نوعی «شکاف قاره‌ای» عبور کرد. قبل از این، اتوماسیون تماماً در مورد مکانیزاسیون یعنی تمرکز بر ارائه ابزارهای قدرتمندتر برای کارگران سنتی بود. در مقابل، کامپیوتری شدن یک تغییر از دست به سر بود. با این حال، رایانه‌های قبل از اواسط دهه 2010، فقط می‌توانستند نوع بسیار محدودی از کار تحلیلی را انجام دهند. آنها به معنای واقعی فکر نمی‌کردند. آنها فقط از مجموعه‌ای واضح از دستورالعمل‌ها به نام برنامه کامپیوتری پیروی می‌کردند. اما محاسبات امروزی این کار را متفاوت انجام می‌دهد. فناوری دیجیتال، محاسبات را به سمت دومین شکاف اساسی سوق داد. این تقسیم دقیقاً با چیزی مطابقت دارد که دانیل کانمن آن را «سریع فکر کردن و آهسته فکر کردن» می‌خواند. «آهسته فکر کردن» استدلال آگاهانه و صریح است که انسان‌ها می‌توانند با استفاده از زبان‌های برنامه‌نویسی به رایانه‌ها آموزش دهند. «فکر سریع» تفکری ناخودآگاه، آنی و غریزی است که نمی‌توانیم با نوشتن کد به رایانه‌ها آموزش دهیم. محدودیت نهایی این بود که انسان‌ها نمی‌دانستند چگونه تفکر ناخودآگاه خود را انجام می‌دهند، بنابراین نوشتن برنامه‌ای که کامپیوتری را برای تقلید از این فرآیند وادار کند غیرممکن بود. نوعی از هوش مصنوعی به نام «یادگیری ماشینی» به رایانه‌ها اجازه می‌دهد از این محدودیت عبور کنند. در حالی که فناوری پایه چندین دهه قدمت دارد، اما تا سال 2016 یا 2017 که توانایی ما برای جمع‌آوری و پردازش داده‌ها غول‌پیکر شد، واقعاً هنوز چیز زیادی تغییر نکرده بود. با مجموعه داده‌های عظیم و مقدار قدرت پردازشی که در اوایل دهه ۲۰۱۰ دست‌نیافتنی بود، دانشمندان کامپیوتر مدل‌های آماری غیرخطی بسیار بزرگی را تخمین زدند که می‌توانستند الگوها را در داده‌ها تشخیص دهند. به همین دلیل است که امروزه کامپیوترها در برخی از وظایف ذهنی غریزی و ناخودآگاه مانند تشخیص گفتار، شناسایی چهره‌ها و تشخیص بیماری‌ها از طریق اشعه ایکس به خوبی یا بهتر از انسان‌ها هستند. 

دراین پرونده بخوانید ...