شناسه خبر : 14541 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

کسب ‌و کار آلمانی از اوج فرود می‌آید

برندی نیازمند تعمیر

آلمان نه‌تنها به داشتن بسیاری از بهترین و بزرگ‌ترین شرکت‌های جهان مانند بی‌ام‌دبلیو در خودروسازی و زیمنس در مهندسی افتخار می‌کند که بیش از ۱۳۰۰ شرکت با اندازه متوسط - «میتل‌استند» ‌های مشهور - در این کشور فعال هستند که هر کدام در زمینه کاری خود نقطه درخشانی در سطح جهان محسوب می‌شوند. شرکت‌هایی مانند Tente که چرخ‌های کوچک تخت‌های بیمارستان را تولید می‌کند یا شرکت Rational که تولیدکننده فِرهای فانتزی است.

آدریان وولدریج / نویسنده صفحه شومپیتر در نشریه اکونومیست

آلمان نه‌تنها به داشتن بسیاری از بهترین و بزرگ‌ترین شرکت‌های جهان مانند بی‌ام‌دبلیو در خودروسازی و زیمنس در مهندسی افتخار می‌کند که بیش از 1300 شرکت با اندازه متوسط -«میتل‌استند»‌های مشهور- در این کشور فعال هستند که هر کدام در زمینه کاری خود نقطه درخشانی در سطح جهان محسوب می‌شوند. شرکت‌هایی مانند Tente که چرخ‌های کوچک تخت‌های بیمارستان را تولید می‌کند یا شرکت Rational که تولیدکننده فِرهای فانتزی است. آلمان نسبت به سایر کشورهای قاره اروپا، اقتصادی پویاتر دارد: نرخ بیکاری در این کشور از 7 /11 درصد در سال 2005 به 7 /6 درصد در سال 2014 کاهش یافته است. آلمان همچنین از تعادل بیشتری نسبت به دیگر اقتصاد مولد اروپا یعنی بریتانیا برخوردار است. اقتصاد بریتانیا به شدت در لندن و حوزه خدمات مالی متمرکز است.
این موفقیت، تحسین زیادی نصیب آلمان کرده است. کشوری که به نظر به شدت انعطاف‌ناپذیر می‌رسید، توانسته به خود اعتماد کند و با جریان مدرن اقتصاد جهان هماهنگ شود. این اعتماد به نفس، در حال حاضر به غرور تبدیل شده است و این کشور به نوعی نقش سوپراستار را در اقتصاد جهان ایفا می‌کند.
اما در سال 2016، آلمان دوباره از اوج فرود خواهد آمد. البته روند این بازگشت از سال 2015 و پس از آشکار شدن رسوایی فولکس‌واگن شروع شد. در این سال معلوم شد شرکت فولکس‌واگن که بزرگ‌ترین شرکت خودروسازی آلمان و دومین خودروساز بزرگ جهان بعد از تویوتا محسوب می‌شود، نرم‌افزاری هوشمند در خودروهایش تعبیه کرده تا بتواند استانداردهای آلاینده‌ها را در آمریکا دور بزند. مشکلات ناشی از این فریب در سال 2016 بسیار عظیم‌تر خواهد شد، اول به این دلیل که وکلای آمریکایی توانایی نادری دارند تا موقعیت بحرانی رقیب را به فاجعه‌ای همه‌جانبه تبدیل کنند و دوم اینکه این موضوع باعث ایجاد نگرانی‌های گسترده‌ای در مورد الگوی آلمانی شده است.
رسوایی آلاینده‌ها، دو مشکل ساختاری فولکس‌واگن را آشکار کرد: رابطه غیرمعمول شرکت و دولت و فرهنگ حمایتی حاکم بر شرکت. این شرکت به وسیله چند گروه بسیار قدرتمند اداره می‌شود: خانواده‌های پورشه و پیئش، اتحادیه‌های کارگری و دولت ایالتی نیدرزاکسن. این گروه‌ها تنها در مورد موضوعات جزیی ممکن است با یکدیگر اختلاف داشته باشند. در داخل اما، شرکت به وسیله مهندسان قدرتمندی اداره می‌شود که فعالان محیط زیست و معیارهای زیست‌محیطی را بی‌اهمیت تلقی کرده و شدیداً از یکدیگر حمایت می‌کنند.
فولکس‌واگن یک نمونه بسیار بزرگ از یک مشکل فراگیر است. نظام تصمیم‌گیری مشترک که به اتحادیه‌های کارگری اجازه حضور در هیات مدیره و همکاری در تصمیم‌گیری را می‌دهد باعث قدرت گرفتن گروه‌های متفاوتی خواهد شد. علاوه بر این نظام کارآموزی و قرارداد استخدامی مادام‌العمر، به این معنی است که همه مدیران شرکت، عملکردی مشابه خواهند داشت. در دوران‌های مساعد، این وضعیت حُسن محسوب می‌شود. مدیران با اعتماد به‌نفس محصولات خوبی تولید می‌کنند و نظام تصمیم‌گیری مشترک می‌تواند هماهنگی در تصمیم‌گیری و ایجاد اعتماد در شرکت را تضمین کند. اما اعتماد می‌تواند از بین برود و اعتماد به نفس هم تبدیل به غرور شود و تا وقتی دوران سختی آغاز نشده است این مشکلات پنهان می‌ماند.
در واقع وضعیت بسیار چالش‌برانگیز است. شرکت‌های آلمان از فروپاشی اتحاد شوروی به خوبی استفاده کردند و حوزه نفوذ خود را به شرق اروپا و روسیه گسترش دادند. این شرکت‌ها در همین دوران هم از شروع رشد چین استفاده کرده و دستگاه‌های مورد نیاز برای کارخانه‌های این کشور و خودروهای سواری لوکس موردنیاز طبقه ثروتمند چینی را تامین کردند. اما حالا هر دو بخش دچار مشکل شده است. روسیه از رکود رنج می‌برد و رشد اقتصادی چین نه‌تنها کاهش یافته که این کشور در حال تغییر وضعیت به سمت اقتصادی با نیاز سرمایه‌گذاری کمتر است.
کاهش صادرات، صنعت آلمان را با مشکلات جدی روبه‌رو خواهد کرد. قیمت انرژی در این کشور 27 درصد بالاتر از بقیه اروپا و تقریباً دو برابر ایالات متحده است. علت اصلی این موضوع تاکید و الزام به استفاده از انرژی‌های سبز و عدم افزایش ظرفیت تولید این نوع انرژی متناسب با نیاز است. آلمان همچنین یکی از پایین‌ترین نرخ‌های تولد و بالاترین میانگین سنی اتحادیه (با میانگین سنی 45 سال) را دارد. این کشور تا پایان همین دهه، یک میلیون نفر از مهندسان، ریاضیدانان، دانشمندان، متخصصان فنی و... خود را از دست خواهد داد.
در واقع این افراد که در دوران انفجاری جمعیت بعد از جنگ جهانی دوم به دنیا آمده‌اند حالا به سن بازنشستگی رسیده‌اند و خروج آنها از بازار نیروی کار، کشور را با کمبود شدید نیروی کار ماهر مواجه خواهد کرد. علاوه بر این آلمان جذابیت لازم برای جذب نیروی کار متخصص خارجی را ندارد و دانشگاه‌های این کشور در جذب دانشجوی خارجی به موفقیت دانشگاه‌های سوئیس و انگلستان عمل نمی‌کنند. عده‌ای، جذب صدها هزار نفر از پناهندگانی را که از خاورمیانه به اروپا آمده‌اند، همان معجون تقویتی می‌دانند که این کشور در حال حاضر به آن نیاز دارد. اما هیچ تضمینی وجود ندارد که این پناهندگان، دارای همان مهارت‌های حرفه‌ای باشند که آلمان به آن نیازمند است. نظام پرزحمت کارآموزی در آلمان هم، توانایی جذب و آموزش این تعداد پناهجو در زمانی اندک را ندارد.

بازگشت به مدرسه
البته آلمان همچنان نقاط قوت بسیار مهمی دارد و نشان داده است ظرفیت بسیار زیادی هم برای تغییر دارد. بزرگ‌ترین شرکت‌های آلمانی زمان زیادی صرف بازسازی و نوسازی خود کردند. سنهایزر، تولیدکننده میکروفون و هدفون شروع به تولید نسل جدیدی از محصولاتش با عنوان آندراس و دنیل کرده است و شعار آن این است: «در هر کاری، جهانی می‌شویم.» آنها دوست دارند از نوآوری‌های مشتریان‌شان در همه نقاط جهان، درس‌های جدید بیاموزند: ژاپنی‌ها خواهان کیفیت صدای ویژه‌ای هستند و آمریکایی‌ها به مد اهمیت می‌دهند.
سیاستمداران آلمانی هنوز هم در سایه دستاوردهای اصلاحات بنیادی بازار کار به وسیله گرهارد شرودر در سال 2003 آسوده‌خاطر زندگی می‌کنند. آنگلا مرکل اما با اقدامی که با تداوم روح اصلاح‌گری فاصله زیادی دارد، در حال معکوس کردن دستاوردها با معرفی برنامه تعیین حداقل دستمزد و افزایش پرداخت‌های بازنشستگی است. شرکت‌های آلمانی به تقاضای همیشه روزافزون چین، عادت کرده‌اند.
در سال 2016 آلمان باید یک تصمیم مهم بگیرد: آیا این کشور توانایی یادگیری از اشتباهات و دوباره‌سازی خود را، همانند کاری که در سال 2003 انجام داد، دارد؟
منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید