شناسه خبر : 42583 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نسل مطالبه‌گر

نوجوانان ایرانی چگونه به کنشگران سیاسی تبدیل شدند؟

 

مولود پاکروان / نویسنده نشریه

صریح‌اند و شجاع؛ با کسی تعارف ندارند. برخلاف نسل تکلیف‌محور گذشته، حق‌محورند. حق را مطالبه می‌کنند، بیش از هر چیز حق انتخاب و آزادی بیان. هیچ چارچوب اعتقادی و ایدئولوژیک را به زور نمی‌پذیرند. اندیشه، باورها، عقاید و حتی نیازهایشان به مدد اینترنت جهانی شده؛ از باورهای کهنه و منسوخ گریزان‌اند. رهاتر و دور از قالب‌ها و کلیشه‌ها می‌اندیشند و زندگی‌شان را هم آزاد از این حصارها می‌خواهند. چیز زیادی مطالبه نمی‌کنند؛ خواستار زندگی آزادانه همراه با فرصت و رفاه‌اند، بدون مداخله پدرسالارانه دولت یا هر نهاد دیگری. با نابرابری هم سر سازگاری ندارند، از هر نوعی که باشد.

منتقدانی سرسخت‌اند، به آسانی قانع نمی‌شوند و نمی‌پذیرند. قائل به قداست هیچ چیز نیستند. سرچ می‌کنند و درباره همه چیز می‌خوانند؛ از تغییرات آب‌وهوایی گرفته تا تورم و بیکاری و فساد سیاسی و آشفتگی اجتماعی. نمی‌توانید به راحتی ساکتشان کنید، چون صدایشان بلند است. سرکوبشان هم آسان نیست، چون نترس‌اند، خطر نمی‌فهمند و شجاعت‌شان هم عجیب مسری است. و فراتر از این همه، برخلاف نسلی که عکس یادگاری کنش‌های سیاسی‌اش را گذاشت درون گنجه و به سکوت و قهر با سیاست پناه برد، آنها به کنشگران سیاسی قهاری تبدیل شده‌اند که به راحتی قدرت را زیر سوال می‌برند و به نظر نمی‌رسد قصد آرشیو کردن مطالباتشان را داشته باشند. نوجوانان امسال شباهتی به گذشته ندارند؛ آنها بیشتر شبیه آینده‌اند. آینده‌ای که فکر می‌کنند ندارند و کمر بسته‌اند آن را بسازند.

 یکی از بازماندگان تیراندازی دسته‌جمعی فلوریدا که پسری 22ساله بود به فعال جنبش کنترل اسلحه در آمریکا تبدیل شد. او در توئیتی نوشت: من از امید نیرو نمی‌گیرم. من از این واقعیت نیرو می‌گیرم که هیچ انتخاب دیگری ندارم! نوجوان ایرانی اما، با چه نیرویی یکباره به کنشگر سیاسی تبدیل شد؟

تجربه شروع یک زندگی کنشگرانه در سنین نوجوانی و حضور فعال در عرصه‌ها، گرچه نادر است اما به داستان رایجی در میان نسل Z تبدیل شده است. نسلی که بین سال‌های 1995 تا 2010 (دهه هشتادی‌ها) و در روزگاری به سن نوجوانی رسیده که جهان پیرامونش با چالش‌های بزرگی روبه‌رو است: نابرابری و ناآرامی‌های اجتماعی، شکاف سیاسی، پریشانی اقتصادی، تغییرات آب و هوایی و... . همین چالش‌هاست که بسیاری از آنها را بسیج کرده است. اگرچه آنها از نسل اولی‌هایی که در مورد بی‌عدالتی و سایر آسیب‌های اجتماعی سخن می‌گفتند فاصله دارند، اما تولد و زیست در دنیای تکنولوژی و تجربه بحران‌های اجتماعی و اقتصادی متعدد در سالیان اخیر، نه‌تنها از آنها نسل آگاه‌تری ساخته، که سبب شده کنشگری آنها -و همین‌طور تاثیرگذاری آن- با گذشته نیز متفاوت شود. کنشگری سیاسی از دیرباز بخشی از فرهنگ جوانان بوده است. از تظاهرات می 1968 در فرانسه تا تظاهرات علیه جنگ ویتنام و جنبش حقوق مدنی در ایالات متحده، تا جنبش جهانی تسخیر و بهار عربی، همگی نشان داده‌اند که جوانان نقش موثری در پیشبرد تغییرات اجتماعی دارند. به نظر می‌رسد نسل Z به گونه‌ای دیگر ارتباط برقرار می‌کند، بسیج می‌شود و مدافعه‌گری می‌کند؛ به گونه‌ای که حتی از جوانان اندکی بزرگ‌تر و از نسل‌های قبلی خود کاملاً متمایز است.

نسلی که در اوج بحران‌های اقتصادی و اجتماعی اخیر بزرگ شده، مجموعه‌ای منحصربه‌فرد از موانع و فشارها را تجربه کرده است. شاید تصور کنید این موانع با کمبودها و فشارهای دهه نخست پس از انقلاب قابل مقایسه نیست؛ اما باید بگوییم برعکس. نسل قبل، آرمان‌هایی داشت که برای رسیدن به آنها، حاضر بود دشواری را تحمل کند، ضمن آنکه آینده، روشن به نظر می‌رسید. نسل نوجوانان امروز اما، بریده از واقعیت، برای خود آرمان نمی‌سازد. به علاوه، مسیر بزرگسالی خود را به دلیل ناکارآمدی‌های عیان، تنش‌های سیاسی و اقتصادی عمیق و نابرابری و ناآرامی، دیگر روشن نمی‌بیند. این نسل می‌بیند که زندگی و آینده‌اش از همه‌سو در معرض تهدید است؛ بی‌ثباتی سیاسی، نااطمینانی اقتصادی، پریشانی اجتماعی و محیط‌زیستی که رو به فناست. بارِ این همه، زمانی مضاعف می‌شود که بدانید این نوجوانان جهان را در گوشی موبایل خود حمل می‌کنند. و احتمالاً دیگر نمی‌توانید به آنها بگویید همه‌جا آسمان همین رنگ است!

در حالی که نسل قبل با مصرف اخبار از مجاری سنتی مانند مطبوعات و رادیو و تلویزیون بزرگ شد، این نسلی است که به شیوه‌ای متفاوت در معرض اخبار قرار می‌گیرد. آنها تقریباً پیوسته در حال رصد مسائل و رویدادهای اجتماعی هستند. خوراک خبری 24ساعته همراه با حضور پیوسته در شبکه‌های اجتماعی آنها را به جهانی پیوند زده که از دید نسل قبل کمابیش پنهان بود. فرار از این جهان کار آسانی نیست. آنها نمی‌توانند از این گفتمان دور شوند. بنابراین جای تعجب نیست که بسیاری از این بومیان دیجیتال، تشویق شوند که نارضایتی‌های اجتماعی و اقتصادی خود را، عیان ببینند و نسبت به آن اعتراض کنند.

دکتر آصف بیات، جامعه‌شناس، که بی‌تردید یکی از مبرزترین تحلیلگران جنبش‌های اجتماعی است در گفت‌وگو با اعتماد می‌گوید: در مورد ایران توجه کنید که در برهه‌های انتخاب ریاست‌جمهوری یا مجلس که مقداری امید تغییر وجود داشت، جوانان و نوجوانان بسیار فعال بوده‌اند. ولی وقتی احساس کردند که انتخابات فرمایشی است و امید تغییر وجود ندارد، پناه بردند به دنیای خودشان، به گروه‌های دوستی، اینترنت و مثل همیشه به ناجنبش جوانان در تحقق سبک زندگی و تلاش برای گذار به آینده‌ای مطمئن. مشغول بودن در اینترنت، تنها سرگرمی و بازی آنلاین نیست. آنها در عین حال خیلی چیزها از اینترنت می‌آموزند، چشمشان به دنیا باز می‌شود، آنچه در جهان می‌گذرد و آنچه دیگر جوانان دارند و اینها از آن محروم هستند... از این‌رو شگفت‌انگیز نیست که ناجنبش جوانان و نوجوانان به یک خیزش سیاسی فراگیر گره خورده و جوانان با برخورداری از «استطاعت جوانی» نقش فوق‌العاده‌ای در رادیکالیزه کردن اعتراضات ایفا می‌کنند.

جوان‌تر؛ کنشگری بیشتر

گرچه جامعه‌شناسی این نسل جدید از کنشگران سیاسی در ایران، می‌تواند ویژگی‌های منحصربه‌فردی را در میان آنها بیابد اما در عمل، شاخصه این نسل تفاوت چشمگیری با نسل Z در جهان ندارد. از این منظر، قرار گرفتن در معرض واقعیت‌های تلخ، نسل Z را برای مقابله پیش‌کنشگرانه با سختی‌ها آماده کرده است. داده‌های جهانی موسسه ادلمن برای مثال نشان می‌دهد 70 درصد از اعضای نسل Z درگیر یک هدف اجتماعی یا سیاسی هستند. و اگرچه همه پاسخ‌دهندگان نگفته‌اند که خود را یک فعال تمام‌عیار می‌دانند اما همچنان از نظر اجتماعی به شدت مشارکت‌جو هستند و از جنبش‌هایی که معتقدند بر دخل‌وخرج زندگی‌شان تاثیر می‌گذارد حمایت می‌کنند. آنها محتمل‌ترین نسلی هستند که یک محصول، شرکت، یا یک کشور را به دلیل یک موضع سیاسی، اجتماعی یا زیست‌محیطی تحریم می‌کنند؛ رفتاری که حتی بر نحوه انتخاب کارفرمایان‌شان تاثیر می‌گذارد. از هر پنج نفر آنها تنها یک نفر حاضر است برای شرکتی کار کند که ارزش‌های مشترکی با خودش ندارد.1

نکته جالب دیگری هم در مشخصه‌های جهانی این نسل وجود دارد: بی‌اعتمادی به دولت‌ها، آن هم پس از پاندمی. ساده‌تر بگوییم؛ پاندمی نوجوانان را سیاسی‌تر کرده است. بر مبنای مطالعه‌ای که مدرسه علوم اقتصادی و سیاسی لندن انجام داده، کسانی که در سنین 18 تا 25سالگی، یک اپیدمی (مانند کووید، ابولا، سارس و...) را تجربه کرده‌اند به احتمال زیاد نسبت به دولت‌های خود و انتخابات -تا مدت‌ها پس از پایان اپیدمی- احساسی منفی داشته‌اند.2 نویسندگان این مقاله توضیح می‌دهند جوانانی که از سیاست رسمی فاصله می‌گیرند -که با توجه به عدم اعتمادشان شگفت‌آور نیست- از طریق ابزارهای جایگزین و مستقیم‌تر می‌کوشند تا مشارکت خود را در فرآیندهای دموکراتیک افزایش دهند. این شامل فعالیت‌هایی مانند حضور در تظاهرات، اعتراضات، تحریم‌ها و امضای طومار است. محققان معتقدند روزنه امید کاهش اعتماد پس از پاندمی آن است که جوانان احساس می‌کنند مایل‌اند زمام امور را خود به دست بگیرند. به همین دلیل ممکن است به منتقدان سرسخت رهبران و دولت‌های خود تبدیل شوند.

مهم‌تر از گستردگی، سنی است که کنشگری این نسل از آن آغاز می‌شود؛ بسیار زودتر از نسل‌های قبل. گرتا تونبرگ، جنبش اعتراضی خود را در 15سالگی به راه انداخت؛ جنبشی که به عقیده تحلیلگران باعث ایجاد دومینویی از اعتراضات شد. برخی نوجوانانی که راه تونبرگ را دنبال کردند و به کنشگری در مسائل زیست‌محیطی پرداختند تنها 8 یا 9 سال داشتند. ویژگی مهم این‌گونه الگوها آن است که معمولی‌اند و نداشتن زرق‌وبرق بخشی از جذابیت آنهاست. این نسل دوران پساسلبریتی را آغاز کرده‌اند.

شاید بتوان این روند را با احساس «بی‌آیندگی» نیز تحلیل کرد. این تصور که ممکن است آینده وجود نداشته باشد یا اگر هم باشد به شدت بی‌کیفیت و خالی از رفاه خواهد بود، بر ذهن آنها سنگینی می‌کند. در مثال کنشگری زیست‌محیطی، این نسل به عینه اخبار و پوشش رسانه‌ای آتش‌سوزی‌ها، سیل و خشکسالی را می‌بیند. در کنشگری سیاسی نیز می‌تواند زندگی «دیگران» را ببیند، آزادی‌ها و رفاه آنان را با جامعه خود مقایسه کند، از فساد و فرصت‌های نابرابر نخبگان و گروه‌های ذی‌نفع مطلع شود و آن وقت تصمیم بگیرد که باید پرچم اعتراضش را بالا ببرد! دیگر فرقی نمی‌کند که این بچه‌ها چند سال دارند، آنها وقتی تهدیدها را می‌بینند با صدای بلند در جنبش‌ها شرکت می‌کنند و خواستار یک تریبون، در مذاکرات سیاسی هستند!

مدیریت فضای مجازی

نسل جدید یک ویژگی دیگر هم دارد؛ صدای آنها بلندتر و سریع‌تر به نظر می‌رسد زیرا راه‌های بیشتری برای الهام گرفتن و الهام بخشیدن، انتشار اطلاعات و بسیج دارند. در حالی که نسل‌های قدیمی، متحدان خود را از طریق فعالیت‌های مردمی، دیدارهای حضوری و انتشار اعلان جذب می‌کردند، نسل جدید کنش‌های خود را به جایی آورده که در آن راحت‌تر است؛ جایی به نام فضای مجازی.

در ساده‌ترین کارکرد، فضاهای دیجیتال این نسل را قادر کرده تا هویت مدنی خود را بسازد و مواضع سیاسی خود را به شیوه‌ای خلاقانه بیان کند. یک مطالعه در سال 2020 از مرکز اینترنت ایمن بریتانیا نشان داده که 34 درصد از نوجوانان 8 تا 17ساله می‌گویند اینترنت به آنها انگیزه داده در مورد یک مساله اقدام کنند و 43 درصد می‌گویند که باعث شده احساس کنند صدایشان مهم است. این شیوه ارتباطی، داشتن هویت مدنی و مشارکت آنلاین و آفلاین آنها را در جنبش‌های تغییر اجتماعی آسان‌تر می‌کند. پیام‌رسان‌ها، شبکه‌های اجتماعی، ویدئوهای تیک‌تاک و یوتیوب، و جنبش‌های هشتگ‌دار، رسانه‌هایی را گسترش داده‌اند که می‌تواند الهام‌بخش گروه‌های سنی پایین باشد و به آنها فرصت دیده و شنیده شدن بدهد.

در واقع رسانه‌های اجتماعی این ظرفیت را دارند که پنجره‌ای رو به تمام اشکال کنشگری باز کنند. به همین دلیل نسل نوجوان را قادر کرده‌اند تا آگاهی خود را از مسائل نامطلوب پیرامونش افزایش دهد و درباره آنها به مطالبه‌گری بپردازد. جنبش‌های خیابانی این نسل با کمک شبکه‌های آفلاین و آنلاین تقویت و حتی «جهانی» می‌شود و قدرت و تاثیرگذاری بیشتری پیدا می‌کند. این قدرتی است که رهبران سیاسی اغلب نادیده می‌گیرند. آتلانتیک در تحلیل جنبش نوجوانان ایران می‌نویسد: ایران به عنوان یک کشور، ممکن است از جهان منزوی شده باشد اما جوانان آن-دست‌کم به صورت مجازی- این‌گونه نیستند... [شعارهای رادیکال نوجوانان] تا حد زیادی به دلیل سیاست‌های منسوخ و ریاکاری آشکار -از جمله رفتار آقازادگان- و همچنین به این دلیل است که دولت خود را با پیشرفت فناوری‌های جدید اطلاعات تطبیق نداده است!

تجربه جهان از بهار عربی گرفته تا «زندگی سیاه‌پوستان مهم است» نشان داده، جنبش‌های تحت رهبری جوانان و نوجوانان، به واسطه ابزارهای دیجیتال شتاب بیشتری می‌گیرد و حتی به اعتراضات فراملی در مقیاس بزرگ تبدیل می‌شود. برای مثال، در مارس سال 2019 کودکان دوره ابتدایی و بالاتر مدرسه را ترک کردند تا خواستار اقدام علیه تغییرات آب‌و‌هوایی شوند. کمتر از دو ماه بعد، اعتصاب 4 /1 میلیون دانش‌آموز در یک روز -که در نوع خود، بزرگ‌ترین در تاریخ است- با مستندسازی وقایع در توئیتر توجه جهان را به خود جلب کرد و سبب شد دامنه اعتراضات به سطح جهانی گسترش پیدا کند و سایر نوجوانان نیز نسخه‌های جدید مطالبه‌گری خود را سازماندهی کنند. در این فضای دیجیتال الهام‌بخش بعید است بتوانید نوجوانان را از سیاسی شدن و مطالبه‌گری در امان نگه دارید. این بخشی از پیامدهای -مطلوب- ارتباطات دموکراتیزه است!

از اشتیاق تا قدرت ماندگار

تحلیلگران معتقدند هویتی که به واسطه تکنولوژی در نوجوانان شکل می‌گیرد ممکن است در تمام طول زندگی آنها باقی بماند، تاثیرات متعددی داشته باشد و در همه حوزه‌ها بروز و ظهور پیدا کند. رسانه‌های اجتماعی زندگی شخصی و حرفه‌ای نسل Z را با هم ترکیب کرده و هیچ‌گونه مرزبندی بین اینکه چه کسی هستند و چگونه از مسائل مختلف دفاع می‌کنند وجود ندارد. نسل آنها در کنار هم بیشتر شبیه یک خانواده و یک اجتماع است. کنشگری در کنار هم به آنها احساس تاثیرگذاری و رضایت می‌دهد. یافتن دوست و شریک از طریق شبکه‌ها و پیوند ناگسستنی هویت آنها با اعتقاداتشان بدین معناست که بعید است این مشارکت و پیوند به راحتی به کار خود پایان دهد. وقتی درگیر هر موضوعی می‌شوند بیشتر یاد می‌گیرند، بیشتر می‌فهمند و به زودی درمی‌یابند که نمی‌توانند حرکت خود را متوقف کنند.

علاوه بر این شیوه ارتباطی و هویت جدید، چالش‌ها و بحران‌های پی‌درپی، آنها را واداشته تا سریع‌تر رشد کنند. آنها شاهد جنبش‌های اجتماعی سالیان اخیر بوده‌اند، فشار تحریم‌ها و تورم را حس کرده‌اند و پیامد بی‌صدایی و بی‌عملی را هم دیده‌اند. به همین دلیل این احتمال وجود دارد که گرایش آنها به کنشگری بیشتر شود زیرا ناچارند مسوولیت‌های بیشتری را در زندگی خود بر عهده بگیرند. برخلاف گذشته، که دهه هشتادی‌ها سطحی، بی‌مسوولیت و آشفته تعریف می‌شدند، تجربه اخیر حضور آنها در خط مقدم اعتراضات نشان می‌دهد این نسل، برای درازمدت روی کنشگری سرمایه‌گذاری خواهد کرد و زندگی خود را بر اساس تعهدات خود نسبت به مسائل مختلف سازماندهی می‌کند و نه برعکس. این نسل می‌خواهد متناسب با خواسته‌ها و مطالبات خود پیشرفت کند و به همین دلیل قدیمی‌ترها را وادار می‌کند که صدایش را بشنوند. افراد مسن، جنبش‌های جوانان را اغلب ایده‌آلیستی می‌بینند اما در واقع، هر جنبش اجتماعی که خواهان تاثیرگذاری است باید فضایی را به جوانان و ایده‌های آنها در مورد آنچه باید تغییر کند، اختصاص دهد.

کنشگران نوجوان امروز هم مانند نسل قبل با موانع مشابهی روبه‌رو هستند اما مجموعه‌ای کاملاً متفاوت از ابزارها را در دستان خود دارند که بلندترین صداهای تاریخ را به آنها می‌دهد. ضمن آنکه با نگاهی تازه و منتقدانه به شیوه زندگی ما نگاه می‌کنند؛ از اشتباهات ما و سیاستمداران خشمگین‌اند و از حرف زدن و اعتراض کردن نمی‌ترسند. کنشگری با شور و اشتیاق آغاز می‌شود، و با احساس قدرت ادامه می‌یابد. این نسلِ سیاسی‌شده، اشتیاق به مطالبه‌گری را در خود دارد و احساس قدرت را نیز پیدا خواهد کرد. 

پی‌نوشت‌ها:

1- Cooper Jackie, Unleashing The Power of Gen Z. Edelman. December 2021.

2- Aksoy Cevat G, Eichengreen Barry, Saka Orkun. The Political Scar of Epidemics. The London School of Economic and Political Science. June 2020. /