شناسه خبر : 12877 لینک کوتاه

آب نیازمند مدیریت

اگر به متون تاریخی مراجعه شود، فلات ایران را از حیثکلیماتولوژی در منطقه نیمه‌خشک، خشک و حتی فراخشک می‌بینیم.

index:1|width:50|height:50|align:left علی فریدونی / عضو سابق انجمن گیاه‌پزشکان آمریکا و رئیس سابق بخش تحقیقات جنگل و مرتع
اگر به متون تاریخی مراجعه شود، فلات ایران را از حیث کلیماتولوژی در منطقه نیمه‌خشک، خشک و حتی فراخشک می‌بینیم. شاید به همین دلیل، داریوش پادشاه پیشین ما از اهورامزدا می‌خواهد که ملتش را از بلاهای دروغگویی و خشکسالی مصون بدارد. البته بعضی از بزرگان دین از قول معصومین (ع) معتقدند که در صورت ابتلای مسوولان به بلای اولی، به‌طور حتم مردم در بلای دوم بیشتر گرفتار می‌شوند! حکایت این روزهای ایران تنها مختص این روزها نیست تاریخچه‌ای به اندازه قدمت ایران خشک دارد که باعث شده همچنان به‌رغم فرا رسیدن روزهای سرد هوا، بحث آب در محافل کارشناسی گرم بماند! در واقع اگر عمیق‌تر به این مساله بنگریم، به معضلی به‌نام خشکسالی می‌رسیم؛ مقوله‌ای که دیگر در کشور ما پدیده نیست، بلکه واقعیتی است که از قرن‌ها پیش با ما همراه بوده و باید واقع‌بینانه آن را بپذیریم و عالمانه آن را مدیریت و با آن زندگی کنیم. نباریدن باران از ابتدای سال آبی جاری که از مهرماه آغاز می‌شود باعث شده بسیاری از مسوولان آبی کشور از بحرانی به نام «بحران آب» سخن بگویند و از مردم بخواهند تا در مصرف آن صرفه‌جویی کنند. زیرا ایرانیان بیش از نرم جهانی آب مصرف می‌کنند و باید از اسراف بپرهیزند. بر اساس گزارش دفتر محیط زیست و منابع آب سازمان ملل متحد، ایران از نظر وضعیت آب در شرایط بحرانی نیست! زیرا سرانه مصرف آب در کشور بالاتر از ‌هزار مترمکعب است. این در حالی است که کشورهای اردن، اسرائیل و حتی ترکیه در شرایط بحرانی قرار دارند و کشورهای حاشیه خلیج فارس و به‌ویژه کویت کمتر از 200 مترمکعب هستند (عزیزیان، یادداشت‌های منتشرنشده).با توجه به این آمارها، به‌نظر می‌رسد آنچه ما با آن روبه‌رو هستیم، بحران آب نیست بلکه بحران در مدیریت منابع پایه عموماً! و آب خصوصاً است! این بحران از وقتی شروع شد که کلیه اقداماتمان در خدمت سیاست قرار گرفت (برخلاف دنیا که همه فعالیت‌هایشان در خدمت اقتصاد است). پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و با تشبث به بعضی مقدسات، در میانه مناقشه و اختلاف قدیمی بین شبان و دهقان ما طرف دومی را گرفتیم!؟ (اختلافاتی که از بدو خلقت انسان وجود داشته و با رشد جمعیت و محدودیت منابع، بیشتر نیز شده است. افزایش پرونده درگیری عشایر و کشاورزان در پاسگاه‌ها و محاکم روستاها و شهرستان‌ها موید این ادعاست) یا افرادی را با واگذاری زمین و حفر چاه‌های عمیق، دهقان کردیم!؟ (در این مناقشه دائمی، دهقان در تلاش گسترش اراضی آبی و به‌ویژه دیم خود به‌ منظور افزایش تولیدات باغی و زراعی و به‌ویژه احراز مالکیت است و شبان -عشایر و دامداران- در‌صدد ممانعت از اقدام دهقان و نیز جلوگیری از تخریب جنگل‌ها و مراتع است؛ منابع تجدیدشونده‌ای که زندگی ایشان به آن وابسته است) و در نهایت بهترین عرصه‌های جنگلی و مرتعی را که به صورت طبیعی باعث تغذیه سفره‌های آب زیرزمینی می‌شدند، نابود کردیم. همه این اقدامات در حالی صورت می‌گرفت که شهید مظلوم و دوراندیش ما دکتر سیدمحمد بهشتی در اندیشه تهیه طرح جامع مرتع‌داری کشور بوده است! این شهید والامقام در سال 1358 از گروهی از استادان برجسته دانشگاه‌ها می‌خواهد که این طرح را تهیه و ارائه کنند ولی به‌دلیل تعجیل ایشان و بعضی دلایل فنی دیگر، این کار عملی نمی‌شود (دکتر بصیری، استاد مرتع‌داری دانشگاه صنعتی اصفهان، مذاکره حضوری با نگارنده، مشهد، 1367). در نتیجه این اقدامات غیرکارشناسی و نیز عدم مدیریت صحیح بر منابع آب، امروز بیلان منفی برداشت آب از سفره‌های زیرزمینی نسبت به قبل از انقلاب از 100 میلیون مترمکعب به 11‌ میلیارد مترمکعب (110 برابر) رسیده است! مساله‌ای که باعث هشدار کارشناسانه و به موقع باسابقه‌ترین وزیر کشاورزی نظام شد؛ آنجا که اظهار داشته است: «اگر مسوولان کشور برای حل این مساله تدبیری نیندیشند، در 30 سال آینده، ایران به کشور ارواح مبدل می‌شود!» (کلانتری، روزنامه قانون، 16/4/92). این در حالی است که مع‌الاسف حتی در شمال کشورمان نیز با سیلاب‌های مخرب روبه‌رو هستیم! سیلاب‌هایی که به قول پروفسور آهنگ کوثر «سیلاب خرابکار است، باید جلویش را بگیریم و آن را به خاک سیاه بنشانیم (با اجرای طرح‌های آبخوان‌داری)». آیا اگر مسوولان محترم تامین آب کشور با متصرفان چاه‌های غیرمجاز برخورد قاطع داشتند یا اعتبارات نسبتاً مناسب خشکسالی را صرف تعمیر و بازسازی شبکه‌های توزیع آب در شهرها (که به اعتراف خودشان 30 درصد پرت آب دارند!) و توسعه و تعمیق عملیات آبخیزداری و آبخوان‌داری می‌کردند، باز هم شاهد این همه تلفات آب و کمبود آن بودیم؟ آیا سزاوار شرایط اقلیمی‌ کشور ماست که کمتر از10 درصد مزارع و باغ‌های آن مجهز به سیستم‌های مدرن آبیاری تحت فشار باشد؟ با وجود اینکه به همت معاونت زراعت (مهندس شریعتمدار)، تمهیدات لازم به منظور راه‌اندازی دفتر مقابله و سازگاری با خشکسالی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) در ایران، اندیشیده شده و FAO نیز قول حمایت مالی داده بود ولی با آمدن دولت نهم، این مهم مورد پیگیری قرار نگرفت؛ مثل سایر اقدامات این دولت که اعتنایی به برنامه‌های پیشینیان نداشت!؟ البته طرح این مسائل به معنی نادیده گرفتن زحمات فعالان بخش تامین آب کشور نیست. چه، آنها نیز مشکلاتی دارند که به آنها تحمیل می‌شود. از جمله این مسائل این است که مجلسیان و رئیس محترم دولت دهم، به جای کمک به وزارت نیرو جهت برخورد با متخلفان، ایشان را مجبور به دادن پروانه قانونی به آنها کرده یا در سفر استانی، مردمان ساکن در مناطق کویری (بجستان) را تشویق به توسعه کشت و زرع با استفاده از آب ناشی از اجرای طرح متروکه و غیرکارشناسی اتصال خزر به کویر می‌‌کنند (نگارنده، آب‌بازی در کویر!؟ هفته‌نامه دنیای سبز، 20/3/91).

چه باید کرد؟
چون بیش از 90 درصد آب در بخش کشاورزی مصرف شده و به نحوی از انحا کشاورزان و متولیان این بخش متهم به هدر دادن آب هستند؛ بنابراین علاوه بر راه حل‌های مورد اشاره در سطور پیشین و به‌طور کلی کارآمدتر کردن مدیریت تامین منابع آب در کشور، به‌نظر می‌رسد بهترین راه‌حل مقابله با این مشکل دیرینه، واگذاری مدیریت بهره‌برداری از آب کشاورزی به متولیان این بخش است؛ طرحی که قبلاً در آب‌های شهری و سپس روستایی به اجرا درآمده و موفق نیز بوده است. در خاتمه امیدوارم مسوولان محترم قوه قضائیه با تاسی به دیدگاه‌های کارشناسانه و دوراندیشانه سلف صالح خود (شهید بهشتی)، دولت تدبیر و امید را در جهت خلع ید از متجاوزان به انفال (آب و منابع طبیعی) به منظور دستیابی به کشاورزی پایدار کمک و یاری کنند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها