شناسه خبر : 12650 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پرویز کردوانی: خیانت کردند

ارومیه را فدای سیاست نکنید

به دلیل اینکه مسیر و جهت آب دریاچه ارومیه بر اثر توسعه بی‌رویه و حفر بیش از ۲۴ هزار چاه مجاز و غیر‌مجاز تغییر کرده و بر‌خلاف گذشته که آب شیرین از سوی دشت‌ها و رودها به دریاچه وارد می‌شد، اکنون در جهت عکس آن عمل می‌کند.

وقتی در کنار پیرمرد 82ساله می‌نشینم تا از سرنوشت دریاچه ارومیه بگوید، از من می‌خواهد تنها «گوش کنم». بارها و بارها تکرار می‌کند. «به من گوش کن.» و من برای دریافت جواب‌هایم مجبور می‌شوم حرف‌هایش را قطع کنم و هر بار هم با این جمله کوتاه که «گوش کن» مواجه می‌شوم. او که بنیانگذار دانشگاه ارومیه است از علایقش به این دریاچه می‌گوید و از مسوولان می‌خواهد دریاچه ارومیه را فدای سیاست نکنند. گویی اینکه یک‌بار ارومیه را فدای توسعه و کشاورزی کردند. او در این گفت‌وگو از واژه «خائن» برای وزارت نیرو استفاده می‌کند و می‌گوید: حاضرم برای این واژه به دادگاه هم بروم. پروفسور پرویز کردوانی نگارنده 22 جلد کتاب به سه زبان فارسی، انگلیسی و آلمانی از پروسه خشک شدن دریاچه ارومیه می‌گوید.
از چه زمانی متوجه وضع وخیم دریاچه ارومیه شدید؟
یک سال تا یک سال ونیم گذشته متوجه شدم. متاسفانه من هم حواسم به این دریاچه نبود.

وقتی متوجه شدید چه احساسی داشتید؟
خب؛ به دلیل عشقم به دریاچه که نشات‌گرفته از سال‌های دور است بلافاصله به آنجا رفتم، واقعاً تاثیر‌برانگیز بود. وقتی دریاچه را دیدم گفتم این دریاچه دیگر دریاچه نمی‌شود.

وقتی گفتید «این دریاچه دیگر دریاچه نمی‌شود» چه حسی داشتید؟
خیلی بد. به طوری که وقتی از آنجا برمی‌گشتم نزدیک بود تصادف کنم.

و چرا دریاچه به این روز افتاد؟
بعد از انقلاب صنعت و کشاورزی توسعه پیدا کرد و برای اینکه آب این بخش‌ها تامین شود 57 سد به روی این دریاچه ساخته شد؛ و عامل نابودی ارومیه را به وجود آوردند.

به نظر نمی‌رسد 40 سد ساخته باشند؟
17 سد ساخته‌اند و 40‌تا در دست مطالعه و احداث است.

اما معاون وزیر نیرو اعلام کردند مطالعه و ساخت 40 سد جدید در حوضه دریاچه ارومیه متوقف خواهد شد؟
به دلیل نیاز منطقه به آب بعید به نظر می‌رسد مقامات محلی با نساختن سدها موافق باشند.

اما وزارت نیرو فعلاً مطالعه آن را متوقف کرده است.
دیگر این کارهای وزارت نیرو بی‌فایده است چون خود این بلا را بر سر دریاچه آورده است.

آقای پروفسور اجازه بدهید کم‌کم بحث را جلو ببریم؛ آب این 57 سد از کجا تامین می‌شود؟
در گذشته 60 رود به این دریاچه می‌ریخت و از این‌رو روی آن سد ساخته‌اند.

یعنی شما معتقدید تنها ساختن سد موجب خشک شدن دریاچه شده است؟
نه خانم، با توسعه کشاورزی اقدام به حفر شش هزار حلقه چاه مجاز کردند. این چاه‌ها به دریاچه صدمه نمی‌زد ولی بعد با توسعه شهر و روستا سد ساخته شد و طبق قانون جمهوری اسلامی اولویت آب برای شهر است.

یعنی آب برای کشاورزی نماند؟
درست است و چون کشاورزان نمی‌توانستند یا کمتر می‌توانستند از آب سد استفاده کنند اقدام به حفر چاه‌های غیر‌مجاز کردند و بدین ترتیب آب دریاچه کم شد.

از چه زمانی احساس شد آب دریاچه کم شد؟
14 سال پیش، با توجه به مصرف بی‌رویه، آب دریاچه کم شد و مسوولان گمان می‌کردند تنها آب دریاچه در حال کم شدن است و توجهی به حفر بیش از 18 هزار چاه غیر‌مجاز نداشتند.

یعنی به طور دقیق این کاهش را بررسی نکردند؟
گمان می‌کردند با افزایش دمای هوا، تبخیر آب صورت گرفته است. ولی بعد متوجه شدند هر چه زمان می‌گذرد تبخیر کمتر می‌شود. در نتیجه هر سال آب به این دریاچه تزریق شد اما فایده‌ای نداشت چون سطح آب پایین‌تر می‌رفت.

چرا؟
به دلیل اینکه مسیر و جهت آب دریاچه ارومیه بر اثر توسعه بی‌رویه و حفر بیش از 24 هزار چاه مجاز و غیر‌مجاز تغییر کرده و بر‌خلاف گذشته که آب شیرین از سوی دشت‌ها و رودها به دریاچه وارد می‌شد، اکنون در جهت عکس آن عمل می‌کند. یعنی آب شور دریاچه به سمت دشت‌ها و چاه‌ها در حال پیشروی است. هم‌اکنون دشت‌هایی مانند دشت تبریز، ارومیه، مراغه، مهاباد، میاندوآب، نقده، سلماس، پیرانشهر، آذرشهر و اشنویه، در حال شور شدن هستند؛ و متاسفانه مسوولان این موضوع را نمی‌گویند؛ و آن را مخفی نگه داشته‌اند.

چه دلیلی برای این نگفتن وجود دارد؟
تصور کنید یک شخص برای کشور بسیار مهم است و نقش بسیاری در امور دارد وقتی این شخص بیمار شود، قاعدتاً اطلاع‌رسانی نمی‌شود و می‌گویند به علت برخی مشکلات ضعیف شده است. وضعیت دریاچه ارومیه هم چنین وضعیتی است و مسوولان تنها می‌گویند ضعیف شده است. در حالی که دریاچه به دلیل حفر بیش از 18هزار چاه غیر‌مجاز از دست رفته است. دریاچه ارومیه مانند سرطانی پیش‌رونده، دیگر قابل درمان نیست و تمام خاک و آب پیرامون خود را شور کرده است و در صورت ادامه این روند، حیات در آن منطقه ممکن نخواهد بود.

چرا با این اتفاقات مسوولان اقدام به بستن چاه‌ها نکردند؟
چند سالی است که اقدام به بستن چاه‌ها کردند. در حال حاضر بیش از هزار چاه را با خاک پر کرده‌اند. به دارندگان بقیه چاه‌ها هم اعلام شد تنها در روز می‌توانند از آب چاه استفاده کنند. در منطقه عزاداری است. بستن چاه را من و شما نمی‌توانیم درک کنیم. خانواده‌های زیادی با آب این چاه‌ها زندگی خود را اداره می‌کنند. ضمن اینکه به نظر من اگر تمام این 24هزار چاه هم پر شود باز هم دریاچه احیا نمی‌شود. در واقع مسوولان این مرض دریاچه ارومیه که از زیر دارد دشت‌های اطراف و چاه‌های زیر‌زمینی را شور می‌کند به رهبری، رئیس‌جمهور و رئیس محیط زیست نمی‌گویند.

چه ارگانی نمی‌گوید؟
مسوولان وزارت نیرو نمی‌گویند.

شاید خودشان اطلاع ندارند؟
باید اطلاع داشته باشند.

چگونه اطلاع داشته باشند؟
در سمینار سال گذشته که در ارومیه با حضور پنج کشور خارجی برگزار شد و من هم حضور داشتم. بعد از صرف ناهار مدعوین به سالن دانشمندان راهنمایی شدند تا در جلسه‌ای برای نجات دریاچه ارومیه راه‌حلی پیدا کنند در آن جلسه اولین سوال از نماینده وزارت نیرو پرسیده شد. نماینده آنها گفت این دریاچه از سه منبع آبی سطحی، زیرزمینی و بارندگی تغذیه می‌شود؛ و وقتی در مورد آب زیرزمینی از او سوال شد، پاسخ داد: که جهت آب برعکس شده و از دریاچه به سمت چاه‌ها می‌رود؛ و سکوت بر آن جلسه حکمفرما شد. بنابراین وزارت نیرو بی‌اطلاع نبوده است.

من جواب سوالم را نگرفتم؛ چه دلیلی برای این نگفتن وجود دارد؟
اگر بگویند نمی‌توان دریاچه را به آب ببندند.

خب؛ نبندند؟
اینجاست که پای سیاست وسط کشیده می‌شود. بسیاری از خارج‌نشین‌ها در برنامه‌های متعدد عنوان می‌کنند که ایران نتوانست دریاچه زیبای ارومیه را حفظ کند و از این رو مسوولان هم دریاچه ارومیه و مردم این مناطق را فدای این خارج‌نشین‌ها کرده‌اند.

آخر آبی وجود ندارد که مسوولان آن را از دریاچه دریغ کنند؟
درست است؛ آبی وجود ندارد. البته در برخی از جلسات و کارگروه‌های مربوطه برخی راهکارهای احیای دریاچه ارائه شده است از جمله باروری ابرها با استفاده از ژنراتورها که به نظر می‌رسد یک راهکار فصلی است و در فصل تابستان که مهم‌ترین فصل کم‌آبی دریاچه ارومیه است، کاربردی ندارد. شکافتن سدها هم پیشنهاد داده شد اما این هم اجرایی نخواهد بود چرا که مردم بومی و وزارت نیرو برای استفاده در مصارف داخلی و صنایع به آب سدها وابسته هستند. طرفداران محیط زیست هم انتقال آب ارس را مطرح کردند که آن هم امکان‌پذیر نیست، چرا که انتقال آب رودخانه ارس به دریاچه ارومیه باعث کمبود منابع آب در مناطق اطراف مسیر رود می‌شود که نقض حقوق مردم آن نواحی است و البته وزارت کشاورزی مخالف بزرگ این ایده است، همچنین راهکارهای دیگری چون آبیاری قطره‌ای به علت قدیمی بودن باغات، آبیاری بارانی به دلیل بالا بودن هزینه برای کشاورزان و انتقال آب از دریای مازندران به دلیل نیاز به بودجه و پرداخت‌های کلان، منتفی است. ضمن اینکه بستن آب به این دریاچه خیانت است. از کلمه خیانت استفاده می‌کنم تا مرا به دادگاه بکشانند.

حالا چرا دادگاه؟
چون دارد در حق این دریاچه ظلم می‌شود.

و چرا خیانت؟
چون منطقه‌ای را که به آب نیاز دارد و آب در آنجا جیره‌بندی است به دریاچه شور ریخته و آب شیرین را هم شور می‌کنند.

حالا چه کسی یا ارگانی خائن است؟
به نظر من وزارت نیرو خائن است چون هم اجازه حفر بی‌رویه چاه را داده است و هم در شرایط کنونی به دریاچه آب می‌بندد.

بحث انتقال آب از رود زاب کوچک هم مطرح است و بسیاری به احیای دریاچه با این آب امیدوارند؟
من در گذشته در سال 1349 این پیشنهاد را مطرح کردم، ولی در حال حاضر به بررسی این ایده هم امیدی نیست چرا که افزودن بر آب دریاچه به دلیل پایین رفتن سطح آب زیرزمینی دشت‌های اطراف بر شوری آب‌های منطقه می‌افزاید.

شما خیلی ناامید هستید در حالی که ر‌ئیس‌جمهوری قول احیای این دریاچه را به مردم دادند؟
من ناامید نیستم در واقع واقعیت را پذیرفتم. اما رئیس‌جمهور؛ چون اطلاعات درستی به او درباره این دریاچه داده نشد، گمان می‌کند دریاچه قابل احیاست.

وزیر نیرو هم امیدوارند با برگزاری سمینار برلین و استفاده از تجربیات متخصصان آمریکایی و اروپایی راهکار مناسبی برای دریاچه پیدا کنند؟
به نظر من این سمینارها بی‌فایده است چون قطعاً در آن سمینار هم این واقعیت را که دریاچه سوراخ است‌، بیان نمی‌کنند. باید بپذیریم که هر چه نسخه برای نجات دریاچه پیچیده‌ایم کافی است، بهترین کار در شرایط کنونی این است که سرنوشت دریاچه نمکی کشور را بپذیریم و بیشتر از این بودجه صرف احیای این دریاچه نکنیم. دریاچه‌های زیادی در دنیا به معضل مشابه در‌یاچه ارومیه گرفتار شدند که اتفاقاً برخی هم نجات یافتند. اما شرایط دریاچه ارومیه متفاوت است، دریاچه ارومیه مانند بانکی شده که از طرفی به آن پول داده و حمایت مالی می‌کنند و از سوی دیگر پول‌ها را به سادگی در دسترس سارقان قرار می‌دهند، یعنی هر میزان آب به دریاچه ببندیم، آب پایین می‌رود و زمین‌ها و آب‌های اطراف را آلوده می‌کند.

دریاچه به چه میزان آب نیاز دارد تا احیا شود؟
این دریاچه 30 میلیارد مترمکعب آب نیاز دارد و دریافت این حجم قابل توجه آب با اعتبارات چند‌میلیاردی و اقدامات کوتاه‌مدت محقق نمی‌شود. ببینید دریاچه ارومیه سرطان متاستاز گرفته یعنی کل سیستم آن به هم ریخته است اگر با تمام پزشکان دنیا درباره سرطان متاستاز صحبت شود می‌گویند خوب نمی‌شود. دریاچه ارومیه خوب‌شدنی نیست. می‌توان از وضع فعلی به بهترین نحو استفاده کرد. با توجه به اینکه آب از زیر دریاچه به سمت آب‌های زیر‌زمینی و دشت‌های اطراف خود جریان دارد، نباید دیگر به دریاچه آب جاری سازند و حتی از ورود هرز آب‌ها هم به دریاچه جلوگیری کنند، برای این کار باید با ایجاد بند‌های انحرافی مانع از ریختن آب‌های اتفاقی به دریاچه شوند، چرا که دریاچه باید کاملاً خشک شود. چون 204 هزار هکتار از زمین این استان شور شده است. یعنی زمین‌های هفت شهر این استان به علاوه تبریز شور شده است.

در این صورت با 10 میلیارد تن نمک این دریاچه چه کنند؟
این عدد غلو است چون دریاچه این مقدار نمک ندارد و حداکثر هفت تا هشت میلیارد تن نمک دارد. ما هر روز به میلیون‌ها تن نمک برای مصارف مختلف به ویژه برای صنعت استخراج نفت و پتروشیمی و ده‌ها مصارف تولیدی و صنعتی دیگر نیاز داریم از این رو در حال حاضر در نقاط مختلف کشور مشغول برداشت نمک از منابع هستیم و چون این معادن کانی تمام شدنی هستند با این روند برداشت، پیش‌بینی می‌شود حداکثر تا سه دهه آینده بسیاری از معادن از نمک تهی خواهند شد، در این شرایط برای اینکه معادن نمکی که دیگر تجدید‌پذیر نیستند، برای آینده محفوظ و ذخیره بمانند (معادن، گنبدهای نمکی و کویرها) لازم است با اعلان و ابلاغ وزارت صنایع و معادن به کل بهره‌برداران نمک در کشور (البته به جز نمک طعام، زیرا نمک دریاچه ارومیه برای مصرف خوراکی نیست) هرگونه برداشت از این منابع متوقف شود و نمک ارومیه را جایگزین مصارف خود کنند. بدین ‌ترتیب در‌ مدت زمان نسبتاً کوتاهی تمام نمک دریاچه از سطح آن جمع‌آوری خواهد شد. هم‌اکنون در اهواز سال‌هاست به کمک هلندی‌ها میلیون‌ها تومان برای برداشت میلیون‌ها تن نمک هزینه ‌می‌شود.
از هم‌اکنون ده‌ها کامیون شروع به برداشت نمک از دریاچه کرده و باعث هرج و مرج در منطقه شده است ضمن اینکه برخی از مردم این مناطق از این نمک برای طعام و شرب استفاده می‌کنند که درست نیست. چون نمک دریاچه صنعتی است.

اما 10 میلیارد تن عدد کوچکی نیست.
این رقم درست نیست چون اصلاً محاسبه نشده است.

این نمک‌ها را کجا ببرند و دپو کنند؟
برای این کار باید برنامه‌ریزی دقیقی انجام شود. همان‌طور که گفتم در صنعت نفت و پتروشیمی کاربرد زیادی دارد.

به نظر شما این دریاچه آگاهانه خشک شده است؟
به نظر نمی‌رسد که این‌گونه باشد. این دریاچه نا‌آگاهانه خشک شده است یعنی آمدند یک‌جا را آباد کنند جای دیگر را خراب کردند.

اما وقتی اجازه حفر شش هزار چاه مجاز داده می‌شود یعنی گام مثبتی در جهت خشک شدن برداشته شد؟
اجازه حفر چاه برای توسعه کشاورزی بوده است.

یعنی دریاچه ارومیه فدای توسعه کشاورزی شد؟
اگر به اندازه استفاده می‌شد این اتفاق نمی‌افتاد. 30 سال گذشته وقتی کشاورزی را توسعه می‌دادند و چاه می‌زدند به فکر این روزها نبودند. در واقع وزارت جهاد کشاورزی متهم اول است که تنها به فکر توسعه کشاورزی به روش سنتی بوده است و متهم دوم وزارت نیرو است که برای احداث چاه بی‌رویه مجوز داده است. آب در جمهوری اسلامی و در کشورهای جهان سوم یعنی اینکه سطح زیر کشت گسترش پیدا کند. در واقع دریاچه دارد انتقام می‌گیرد.

پیشنهاد شما برای آینده دریاچه ارومیه چیست؟
به نظرم باید این دریاچه را به پارک گیاهی و حیوانی تبدیل کرد. در بدو اجرای این کار باید تمامی سطح آن با یک لایه 10، 15 سانتی‌متری با مخلوطی از ماسه و شن (90 درصد ماسه و 10 درصد شن) پوشیده شود تا احیاناً از بالا آمدن مختصر نمک باقی‌مانده در زمین جلوگیری شود، در ادامه با اضافه کردن بذر گیاه مناسب با شرایط اقلیمی و خاک این دریاچه خشک‌شده، با حدود میانگین 300 میلی‌لیتر بارش سالانه، ظرف حداکثر سه تا چهار سال سراسر منطقه پوشیده از گیاه می‌شود که می‌توانیم با رها کردن حیات وحش مناسب با آن شرایط اقلیمی، این منطقه عظیم را به اکوسیستم بزرگ گیاهی و حیوانی تبدیل کنیم، می‌توان با بازسازی 102 جزیره و به کار بردن هنر زیباسازی یک منطقه توریستی و گردشگری ایده‌آل ایجاد کرد. همچنین اقدام در جهت جلوگیری از شور شدن بیشتر آب چاه‌ها و حتی شیرین کردن آنها از طریق تغذیه مصنوعی. برای این منظور وزارت نیرو باید حفر چاه‌ها در مناطق بالا‌دست را جایگزین دیگر چاه‌های خود کند تا اجرای این طرح موفقیت‌آمیز شود.

آب تغذیه مصنوعی را از کجا بیاورند؟
می‌توان از رود ارس تامین کرد البته فقط در فصل زمستان که زراعت و کشاورزی به دلیل برودت و سردی هوا به حالت تعلیق است، یا با ایجاد کانال از آب‌های مازاد بهره‌برداری کرد.

و سرانجام کشاورزی در منطقه چه می‌شود؟
می‌توان به‌جای سیب‌زمینی و پیاز که هم‌اکنون در منطقه کشت می‌شود و ارزش چندانی ندارند اقدام به کاشت پسته، زعفران و دیگر گیاهان بسیار با‌ارزش در حاشیه دریاچه که در محیط‌های کم‌آب و زمین‌های شور قابل کشت هستند، کرد. این گیاهان که به شوری آب مقاوم هستند یا به اصطلاح نمک‌دوست هستند و از اهمیت و ارزش بالایی هم برخوردارند، منبع درآمد خوبی برای مردم این نواحی محسوب می‌شوند.

اما برخی از کارشناسان معتقدند اگر آب دریاچه خشک شود کشاورزی در منطقه از بین می‌رود؟
این حقیقت ندارد. در واقع اگر دریاچه در شرایط کنونی آب داشته باشد، کشاورزی از بین می‌رود. دریاچه ارومیه بسیار شور و میزان نمک محلول در آن دو برابر اقیانوس‌هاست. به این دلیل، هیچ ماهی و نرم‌تنی به جز گونه‌هایی از سخت‌پوستان (آرتمیا)، دیاتوم‌ها و فیتوپلانکتون‌ها در آن زندگی نمی‌کنند؛ و آب آن هیچ‌وقت یخ نمی‌زند. شنا‌کنندگان نیز می‌توانند بر روی آب آن شناور بمانند.

پس ارومیه دیگر دریاچه نخواهد داشت؟
دریاچه نخواهد داشت اما بزرگ‌ترین پارک حیوانی و گیاهی جهان می‌شود. چنین اتفاقی برای دو دریاچه در آمریکا هم افتاد. آنها یکی از آنها را تبدیل به پارک و دیگری را تبدیل به پیست اتومبیلرانی کردند. به نظر من نباید وقت را صرف احیای دریاچه کرد؛ و باید با فروش نمک این دریاچه و درآمد حاصل از آن بودجه مهمی برای ایجاد این دریاچه به پارک گیاهی و حیوانی اختصاص داده شود. علاوه بر برداشت توده‌های عظیم نمک، باید قشر نمکی عرصه‌های خشک‌شده هم جمع‌آوری شود تا اولاً باد و توفان‌های گرم و شور تشکیل نشود، ثانیاً روییدن گیاهان با‌ارزش در سطح آن امکان‌پذیر شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها