شناسه خبر : 43469 لینک کوتاه

زمستان سرد

اخراج سفرای ایران از کشورهای اروپایی چه پیامدهایی دارد؟

 

 سیدجلال ساداتیان / دیپلمات سابق

روابط ایران با دموکراسی‌های غربی همواره شاهد نوسانی از تنش‌زدایی به تقابل و بالعکس بوده است. این تنش‌ها همواره در روابط ایران و اروپا به شکلی رفت و برگشتی وجود داشته است اما آنچه وضعیت فعلی را قدری متفاوت از تنش‌های پیشین کرده؛ شرایط پیچیده فعلی است. درواقع موضوعات متعددی وجود دارد که به شکل‌گیری شرایط فعلی منجر شده است. اول اینکه موضوع توافق هسته‌ای بیش از حد طولانی شد و عملاً دو سال گفت‌وگو بدون هیچ نتیجه‌ای پایان یافت. درواقع مذاکرات ایران و آمریکا در قالب 1+4 به نتیجه نرسید و همین امر باعث شد طرف اروپایی به ابتکار جوزپ بورل در اوایل تابستان امسال پیشنهادی را مبنی بر مذاکره غیرمستقیم ایران و آمریکا در وین پیشنهاد دهد به این ترتیب که جوزپ بورل واسطه طرف ایرانی و آمریکایی شود تا توافق منعقد شود. اما این اقدام بی‌نتیجه بود و رفت‌وآمدهای طرفین بعد از ماه‌ها گفت‌وگو به نتیجه نرسید. موضع میانه اروپا در پی شکست دور پیشین مذاکرات تضعیف شد؛ بنابراین موضع سختگیرانه‌تر اروپا در چنین وضعیتی قابل پیش‌بینی بود.

هدف اروپایی‌ها از احیای برجام این بود که فعالیت هسته‌ای ایران تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار بگیرد و با لغو تحریم‌ها و ورود ایران به بازار جهانی (در آستانه زمستان سرد) از منابع انرژی ایران بهره‌برداری کند. اما بسیاری از کارگزاران سیاست خارجی در ایران گمان می‌کردند که با اتلاف وقت می‌توانند امتیازهای بیشتری از طرف مقابل بگیرند؛ همین امر باعث شد که فرصت طلایی ورود به بازار جهانی از دست برود. در واقع کارگزاران سیاست خارجی گمان می‌کردند فرصتی که برای احیای برجام وجود دارد همیشه ثابت است اما دیدیم که جنگ روسیه علیه اوکراین چگونه مساله برجام را تحت تاثیر قرار داد. بنابراین کارگزاران سیاست خارجی در ایران باید به ماهیت دینامیک و پویای سیاست جهانی توجه ویژه‌ای داشته باشند. به این معنا که اگر نتوانند از فرصت‌های به وجودآمده به نحو احسن استفاده کنند چه‌بسا مجبور خواهند شد به یک توافق ضعیف بسنده کنند. ما در اسفند 1400 به مرحله نهایی توافق رسیده بودیم اما برداشت برخی در ایران این بود به این خاطر که اروپا و آمریکا خواهان احیای برجام هستند کمی صبر کنیم. اما تحولات بعدی مثل جنگ اوکراین باعث شد که این فرصت از دست برود. در ابتدا تصور می‌شد که این جنگ به زودی پایان می‌یابد اما دیدیم که ادامه پیدا کرد، به تبع آن رویکرد کشورهای غربی هم تغییر کرد. بنابراین اولین و اساسی‌ترین نکته‌ای که در ارائه راهکار باید به آن توجه کنیم این است که باید از تمامی فرصت‌ها استفاده کنیم به این خاطر که فرصت‌ها دائمی نیست کمااینکه تهدیدها هم دائمی نیست.

بعد از ناکامی در احیای برجام، اروپایی‌ها قطر را جایگزین ایران کردند. درواقع قطر توانست بیشترین سهم را در این رقابت از آن خود کند و قراردادهای متعددی با کشورهای مختلف امضا کند. آلمان اولین گام جدی را برداشت و با انعقاد قراردادی 15ساله برای ارسال گاز طبیعی مایع (ال‌ان‌جی) از قطر به آلمان موافقت کرد. البته بخشی از نیاز اروپا را آمریکا تامین کرد.

موضوع دوم مساله پهپادهاست. مساله پهپادها یک مساله بسیار مهم برای اروپاست. جنگی که در اوکراین اتفاق افتاده در واقع جنگی در عمق استراتژیک اروپاست. از همان ابتدا معلوم بود که اروپا نگران پیامدهای جنگ اوکراین است. از طرف دیگر آمریکا و بریتانیا هم گمان می‌کنند فرصت خوبی به دست آورده‌اند که روسیه را در اوکراین زمین‌گیر کنند و هر اقدامی که این معادله را به هم بریزد و اعمال فشار روسیه بر اوکراین را تداوم بخشد از نظر آمریکا و اروپا یک اقدام تهدیدآمیز برای دنیای غرب است. برای همین هم مساله جنگ اوکراین برای اروپا و آمریکا از اهمیت زیادی برخوردار است و هر نوع اقدام یا کمکی به روسیه که احتمال تغییر جنگ به نفع روسیه را افزایش دهد، از نظر آنها یک تهدید است.

موضوع سوم تحولات داخلی در ایران است. در پی وقوع اعتراضات در ایران، جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای خارجی و به‌طور خاص کشورهای اروپایی، سیاست‌ها و رویه‌های ویژه‌ای را در این رابطه اتخاذ کردند. در این چارچوب، کشورهای اروپایی در حال شکل‌دهی به یک اجماع علیه ایران و اتخاذ سیاست‌های محدودکننده علیه ایران هستند. به‌طور خاص در روزهای اخیر، 27 کشور اروپایی تحریم‌های جدیدی را با محوریت نقض حقوق بشر علیه مقامات ایرانی به تصویب رساندند و ایران را از کمیسیون زن سازمان ملل اخراج کردند. اخیراً هم برخی از نمایندگان پارلمان انگلستان از دولتشان خواستند که در راستای احیای مکانیسم ماشه یا اسنپ اقدام کند. عکس‌العمل رهبران اروپایی از جمله اولاف شولتس، صدراعظم آلمان و امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه نسبت به مسائل داخلی ایران تند و بعضاً بی‌سابقه بود.

تحریم دیپلماتیک

اخیراً جیمز کلورلی، وزیر خارجه بریتانیا در واکنش به اعدام علیرضا اکبری، گفت سفیرمان را به‌طور موقت از تهران فرا خوانده‌ایم، کاردار ایران در لندن را احضار و دادستان کل ایران را هم تحریم کردیم. بعد از آن فرانسه و آلمان و اتحادیه اروپا هم اعلام کردند که از مواضع انگلستان حمایت می‌کنند. اگر این روند به همین شکل ادامه پیدا کند احتمال قطع روابط دیپلماتیک با اروپا زیاد است. این وضعیتی مسبوق به سابقه در تاریخ روابط خارجی جمهوری اسلامی با کشورهای اروپایی است و ما حتی در پایان دوره دوم ریاست‌جمهوری مرحوم هاشمی شاهد قطع و کاهش سطح روابط دیپلماتیک گسترده‌ای در موضوع میکونوس بوده‌ایم که به مراتب شدیدتر از وضعیت فعلی بود. برای همین نباید اجازه دهیم شرایط از چیزی که هست بدتر شود. دنیای فعلی دنیای تعامل است، دنیایی نیست که شما خصومت بورزید و با کشیدن دیوار دور خودتان زندگی کنید. کره شمالی (با پشتیبانی چین) تا حدودی توانسته این کار را انجام دهد اما ایران کره شمالی نیست. ژئوپولیتیک خاص ایران اجازه چنین انزوایی را نمی‌دهد. اگر اوضاع به همین منوال ادامه پیدا کند ایران به‌طور مجدد در ذیل ماده 41 قرار می‌گیرد و طبیعتاً افزایش فشارها کار را دشوارتر می‌کند. شما همین هفته گذشته را در نظر بگیرید با سرد شدن هوا گاز ادارات، شرکت‌ها و کارخانه‌ها قطع شد. چرا باید چنین چیزی رخ دهد؟ مگر ما دارای دومین ذخایر گاز طبیعی در جهان نیستیم؟ چرا حتی نمی‌توانیم پاسخ مصارف داخلی را بدهیم؟ جواب مشخص است به این خاطر که سرمایه‌گذاری درستی در این زمینه انجام نشده است. شما قطر را در نظر بگیرید؛ این کشور از زمان شروع بحران اوکراین چیزی حدود 100میلیارد دلار (به کشورهای اروپایی و سایر درخواست‌کننده‌ها) فروش انرژی داشته است. اگر برجام احیا می‌شد اقتصاد ایران در شرایط بهتری قرار داشت و به همان نسبت دست دولت باز می‌بود و می‌توانست فضای اقتصادی کشور را راحت‌تر مدیریت کند.

دراین پرونده بخوانید ...