شناسه خبر : 44841 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

عدم درک خطرات اقلیمی

آشفتگی و ابهام نهفته در جهان داغ‌تر

فرض کنید دو کوزه پیش‌روی شما قرار دارد. شما توضیح کاملی از محتویات کوزه دریافت می‌کنید. این کوزه 50 توپ قرمز و 50 توپ سیاه دارد. اما اقتصاددانی که این آزمایش را انجام می‌دهد درباره کوزه دوم سکوت می‌کند و تنها می‌گوید این کوزه حاوی 100 توپ سیاه و قرمز با نسبتی نامعلوم است. سپس به شما گفته می‌شود که اگر یک توپ قرمز از یکی از کوزه‌ها بیرون بکشید برنده یک میلیون دلار می‌شوید. شما توپ را از کدام کوزه برمی‌دارید؟ حال دوباره امتحان کنید، اما این بار یک توپ سیاه بردارید. این‌بار کدام کوزه را انتخاب می‌کنید؟ اکثر مردم در هر دو انتخاب به سراغ کوزه اول می‌روند، با وجود اینکه می‌دانند کوزه دوم ممکن است توپ‌های قرمز یا سیاه بیشتری داشته باشد. این حقیقت به معمای الزبرگ (Ellsberg) شهرت دارد که از نام دانیل الزبرگ محقق اندیشکده راند گرفته شده است. این اندیشکده به خاطر افشای اسناد مشارکت آمریکا در جنگ ویتنام مشهور شد. الزبرگ که در 16 ژوئن از دنیا رفت، این رفتار انسان‌ها را اجتناب از ابهام می‌نامد که نوعی انحراف از الگوی انتخاب عقلایی جان وان نیومن ریاضیدان به‌شمار می‌رود و نشان می‌دهد که دانستن احتمال یک چیز می‌تواند بر فرآیند تصمیم‌گیری تاثیر گذارد.  ممکن است این آزمایش شبیه بسیاری از معماهای مورد علاقه اقتصاددانان به نظر برسد. در واقع، این آزمایش مشکل عمیق‌تر پیش‌روی جهان در مقابله با تغییرات اقلیمی را آشکار می‌کند. در این شرایط احتمال بروز عواقب مشخص نیست. به عنوان مثال ما نمی‌توانیم احتمال بروز طوفان دریایی در 10 سال آینده در کارائیب را پیش‌بینی کنیم. همچنین میزان خسارات آنها نیز مشخص نیست. نا‌آگاهی نسبت به آینده در امروز هزینه می‌‌آفریند. ابهام باعث می‌شود نتوان خود را در برابر خطرات بیمه کرد یا حداقل هزینه بیمه را بسیار بالا می‌برد. هرچه اطلاعات بیمه‌گر درباره خطرات کمتر باشد باید سرمایه بیشتری را برای حفظ ترازنامه‌اش در برابر ضررهای احتمالی نگه دارد.  شرکت استیت فارم (State Farm) بزرگ‌ترین ارائه‌دهنده بیمه مسکونی در کالیفرنیا در ماه می کلاً از این بازار خارج شد و هزینه فزاینده احتمال بروز فاجعه را دلیل خود اعلام کرد. شرکت کارگزاری گالاگر ری برآورد می‌کند که امسال پس از فجایع طبیعی کالیفرنیا و فلوریدا هزینه بیمه اتکایی تا 50 درصد بالاتر رفته است. هیچ بنگاهی مستقیماً به تغییرات اقلیمی اشاره نمی‌کند. شاید این امر میراث حملات جمهوریخواهان به سرمایه‌داری جدید باشد. اما تغییرات اقلیمی عامل افزایش هزینه بیمه مالکان در برابر آتش‌سوزی، سیل و طوفان است.  بیمه ابزاری برای سازگاری اقلیمی قلمداد می‌شود. آمارگیران بیمه به همان اندازه کنشگران نقش مهمی در مقابله با  تغییرات اقلیمی دارند. اگر بیمه نباشد کسانی که خانه‌هایشان در آتش‌سوزی‌های بزرگ یا سیل تخریب می‌شوند همه چیز را از دست خواهند داد و آواره و پناهجو خواهند شد. همچنین ممکن است بیمه محرکی برای اقدامات اصلاحی باشد. حق بیمه بالا که به درستی بازتابی از خطرات موجود است انگیزه سازگاری را افزایش می‌دهد و باعث می‌شود مردم از ساخت‌وساز در مناطق پرخطر اجتناب ورزند یا از مناطقی که مستعد آتش‌سوزی هستند دوری کنند. اگر قیمت‌ها به درستی تعیین نشوند جامعه از یک جهان داغ آسیب بزرگ‌تری خواهد دید. سیاستمداران طرفدار اعطای یارانه برای بیمه منازل در مناطق سیل‌خیز باید در دیدگاه خود تجدیدنظر کنند. کار تعیین قیمت‌های مناسب زمانی دشوارتر می‌شود که -به زبان اقتصاددانان- جهان در حال گرم شدن علاوه بر خطر، پر از ابهام و عدم قطعیت باشد. جان مینارد کینز ابهام را وضعیتی می‌داند که در آن «هیچ مبنای علمی برای رسیدن به احتمال قابل محاسبه وجود ندارد». او به عنوان مثال از احتمال بروز جنگی دیگر در اروپا یا احتمال منسوخ شدن یک اختراع جدید یاد می‌کند. در مقابل ریسک به معنای موقعیتی است که در آن احتمالات نسبی شناخته‌شده هستند. به عنوان مثال می‌توان به برداشتن یک توپ قرمز از کوزه اول اشاره کرد.  اما وقتی بحث تغییرات اقلیمی پیش می‌آید واقعیت به آن اندازه که چارچوب کینز بیان می‌کند بد نیست، چون دانشمندان می‌توانند برخی از ابهامات را رفع کنند. این امر به ویژه در مورد ابهاماتی مصداق دارد که دانیل کوهن‌مان و آموس تورسکی دو اقتصاددان رفتاری برچسب «ابهام‌ درونی» به آنها زده‌اند و به چیزهای شناخته‌شده درباره جهان اشاره می‌کنند، نه رویدادهای ناشناخته آینده. برخلاف الگوهای اقتصاددانان، الگوهای اقلیمی براساس قوانین فیزیک هستند که طی هزاره‌ها نشانه‌های خود را بر روی سیاره به شکل فسیل یا یخ‌های قطبی حفظ کرده‌اند. انگار که یک دانشمند قرن‌ها کوزه دوم را مشاهده کرده و تعداد توپ‌های قرمز و سیاهی را که افراد مختلف در طول زمان بیرون کشیده‌اند می‌داند. با وجود شواهد محکم و درک واضح از فرآیند خلق مشاهدات این ابهامات از بین می‌روند و درک احتمال فجایع بالقوه بهتر می‌شود.  بیمه اتکایی فجایع طبیعی عمدتاً بر مبنای الگو‌هایی است که تازه‌ترین علوم را دربر می‌گیرند، نه آمار تاریخی چون فجایع شدید نادر هستند. برای بیمه‌گران اتکایی که در نهایت به خطرات مالی اهمیت می‌دهند این الگو‌ها باید به‌روز باشند و وضعیت ساخت‌وساز در مناطق آسیب‌پذیر را بیان کنند تا آنها بتوانند با دانش مربوط به آن شرایط محیطی که به بروز فجایع منجر می‌شوند خسارات بالقوه را محاسبه کنند. علوم مربوط به تغییرات اقلیمی به خوبی درک شده‌اند و داده‌ها نیز روزبه‌روز بهبود می‌یابند. حق بیمه به دلیل دانش بهتر افزایش می‌یابد نه به خاطر تداوم ناآگاهی.

سرمایه‌داری فاجعه

اما حتی یک الگوی علمی کامل هم نمی‌تواند تمام ابهامات را برطرف کند. تغییرات اقلیمی جهان پرهرج‌ومرج سیاست و شفافیت علم فیزیک را توامان دارد. شاید دانشمندان بتوانند با الگو بگویند چگونه‌ سیاره‌ای که نسبت به دوران قبل از صنعت دو درجه گرم‌تر شده است خطر آتش‌سوزی در یک منطقه را بالا می‌برد اما هیچ الگویی نیست که بتواند پیش‌بینی کند آیا  سیاستمداران اهرم‌هایی را که در دست دارند می‌کشند تا جلوی چنین آتش‌سوزی‌هایی را بگیرند یا خیر. درست مانند این است که فرض کنیم اقتصاددانی که آزمایش الزبرگ را انجام می‌دهد با توجه به نتایج یک فرآیند داخلی، دیپلماسی‌ بین‌المللی یا هوس‌های یک دیکتاتور توپ‌هایی را به کوزه بیفزاید یا از آن کم کند. سیاست همچنین می‌تواند جلوی محاسبه صحیح خطر را بگیرد. مقررات کالیفرنیا به بیمه‌گران اجازه نمی‌دهد برای تنظیم قیمت‌ها از تازه‌ترین الگوهای اقلیمی استفاده کنند چون هزینه بیمه به‌شدت بالا می‌رود. حق‌بیمه‌ها باید بر مبنای میانگین پرداخت خسارت در 20 سال گذشته باشد نه تازه‌ترین علوم. دوری کردن از ابهام امری قابل درک است اما فرو بردن سر در شن حماقت محض خواهد بود. 

دراین پرونده بخوانید ...