شناسه خبر : 40027 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اقتصاددانی برای تمام فصول

چرا باید کتاب «اقتصاددانی در خانه و خارج» را خواند؟

 

الهام حمیدی / نویسنده نشریه 

80شانکار آچاریا، اقتصاددان هندی، نمونه واقعی یک شخصیت تاثیرگذار بی‌حاشیه است. او که به عنوان «مشاور اقتصادی با طولانی‌ترین زمان خدمت در دولت هندوستان» شناخته می‌شود، با سه دولت روی‌کارآمده در این کشور همکاری کرده است. آچاریا به تازگی کتابی از زندگی شخصی و حرفه‌ای خود منتشر کرده است به نام «اقتصاددانی در خانه و خارج». او اقتصاددانی شناخته‌شده و مشاور ارشد اقتصادی دولت هندوستان بین سال‌های 1993 تا 2001 بود که به دوران طلایی اصلاحات اقتصادی در هندوستان شناخته می‌شود. قبل از آن، او به مدت شش سال نیز مشاور اقتصادی وزارت دارایی در دوران راجیو گاندی بود. کار کردن در سمت مشاور در دولت به مدت 14 سال برای او هم یک امتیاز بود هم یک فرصت که بخش اعظمی از این کتاب به خاطرات او از همین سال‌ها برمی‌گردد. شانکار آچاریا، داستان زندگی خود را به یک سفر شخصی تشبیه کرده است، داستانی که روایتگر رشد او نه‌تنها به عنوان یک مشاور اقتصادی دولت بلکه به عنوان یک انسان و عضوی از یک خانواده است. آچاریا در داخل و خارج از هندوستان و در محیط خانواده، دوستان و آشنایان به عنوان فردی بی‌دردسر شناخته می‌شود. در این کتاب او با فروتنی ذاتی‌اش کمتر به بزرگنمایی اقدامات و تصمیمات تاثیرگذار خود به عنوان یکی از بزرگ‌ترین اقتصاددان‌های هندوستان پرداخته و بیشتر به روایت زندگی‌اش از نگاه خود می‌پردازد.

شانکار آچاریا با زبانی سلیس و روان، خوانندگان کتاب را به سال‌های بزرگ شدنش به عنوان پسر یک کارمند رده‌بالای دولتی می‌برد که از بخت خوش آنها، جواهرلعل نهرو، پدرش را به سمت دیپلمات این کشور منصوب می‌کند. آچاریا همه کودکی‌اش همراه خانواده از کشوری به کشور دیگر نقل مکان می‌کند و در کتابش توضیح می‌دهد که چنین سبک زندگی‌ای چگونه توانست نگاه او را به دنیا تغییر دهد.

آچاریا موفق شد تحصیلات لیسانس خود در رشته سیاست-فلسفه-اقتصاد را در دانشگاه آکسفورد به پایان برساند و حلقه دوستان باارزشی مانند مانموهان سینگ و مونتک سینگ آلوالیا را دور خود جمع کند. مانموهان سینگ که وزیر دارایی و سپس سیزدهمین نخست‌وزیر هندوستان شد و مونتک سینگ آلوالیا سال‌ها در صندوق بین‌المللی پول شاغل بود و سپس به عنوان معاون کمیسیون برنامه‌ریزی هندوستان که معادل پست وزارت در دولت بود کار خود را در هندوستان ادامه داد. آچاریا سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و توانست دکترای اقتصاد خود را نیز از دانشگاه هاروارد اخذ کند. در همان سال‌های تحصیل، آچاریا در فهرست جوانان کارآمد و نخبه بانک جهانی قرار گرفت و پس از پایان تحصیلاتش کار خود را در آنجا شروع کرد. او یکی از اعضای گروهی بود که اولین «گزارش توسعه جهانی» را در بانک جهانی منتشر کرد.

بعد از 23 سال زندگی در خارج از هندوستان، آچاریا و همسرش تصمیم گرفتند که به کشورشان برگردند. او در ابتدا به موسسه ملی امور مالی و سیاسی هندوستان ملحق شد. اولین وظیفه‌اش مطالعه تاثیرات پول سیاه در هندوستان و تهیه گزارشی در این زمینه بود. تیم تحقیقاتی او گزارش خود را در سال 1985 منتشر کرد که سروصدای زیادی به پا کرد. در گزارشی که آچاریا منتشر کرد و بعدها به صورت کتاب به چاپ رسید، نشان داده شد که برخلاف باور عموم، نه خارج کردن پول از گردش (بی‌اعتبار کردن پول) و نه طرح افشای داوطلبانه، هیچ‌کدام نمی‌توانند اقتصاد سیاه در این کشور را بهبود ببخشند. آچاریا پیشنهاد داده بود برای مقابله با این معضل اقتصاد باید بر روی کاهش درآمد و مالیات بر درآمد، کم کردن پیچیدگی‌های مالیاتی، کم کردن نظارت‌های دولتی و حرکت به سوی اقتصاد بازاری تمرکز کرد.

پس از دو سال همکاری با موسسه ملی امور مالی و سیاسی، آچاریا آماده برگشتن به واشنگتن و ملحق شدن به بانک جهانی بود که پستی در وزارت دارایی به او پیشنهاد شد و همین پیشنهاد شروع همکاری طولانی‌مدت او با این وزارتخانه شد. اولین دوره کاری او در وزارت دارایی با دوره نخست‌وزیری راجیو گاندی همزمان شد که اتهامات فساد مالی به او باعث شد تلاشی که برای اصلاح ساختار مالیاتی در این کشور شروع شده بود به بن‌بست بخورد. آچاریا که از شرایط پیش‌آمده در وزارت دارایی ناراضی بود، در سال 1990 دوباره به بانک جهانی ملحق شد. اما در سال 1993 او با پیشنهاد پستی به عنوان مشاور ارشد اقتصادی دولت به دهلی برگشت. از این قسمت کتاب، خاطرات آچاریا برای دانشجویان علاقه‌مند به اقتصاد هندوستان بسیار جالب می‌شود. شروع کار او به عنوان مشاور ارشد با شروع اصلاحات اساسی اقتصادی در هند همزمان بود. آچاریا ما را به روزهایی می‌برد که برای نجات اقتصاد بیمار این کشور، مجوزهای صنعتی لغو شد و تعرفه واردات کاهش پیدا کرد. او روایت جذابی دارد از اینکه چگونه اصلاحات اجرا شدند و چگونه اقتصادی که تا چند سال قبل از آن در حال فروپاشی بود، با کاهش نظارت دولت بر بازار و افزایش سرمایه‌گذاری خارجی در مسیر بهبود قرار گرفت. حتی اصلاحات قانون کار نیز در اوایل دهه 90 آماده شد اما تنش‌های ایجادشده در ائتلاف‌های دولتی مجالی برای اجرا شدن به این اصلاحات نداد.

با خواندن این کتاب می‌توان نقش مهم اقتصاددانانی مانند آچاریا، آلوالیا، ویجای کِلکار و راکش موهان در انسجام و ادامه‌دار بودن اصلاحات به مدت 10 سال را به خوبی درک کرد. آچاریا همچنین با جزئیات زیاد چگونگی واکنش هندوستان نسبت به بحران مالی 1997 آسیا را توضیح می‌دهد و مکالمات روزانه خود با رئیس بانک مرکزی هندوستان رانگاراجان را روایت می‌کند.

آچاریا در اجرای اصلاحات اقتصادی و آزادسازی اقتصاد هندوستان نقش بسیار مهمی داشت. او با وزیران دارایی بسیار ریزبین و با دو نخست‌وزیر اصلاح‌طلب (ناراسیمها رائو و اتال بیهاری واجپایی) همکاری کرد و با اینکه منتقد بسیاری از جنبش‌ها بود ولی هرگز دیدگاه‌های بدبینانه یا متعصبانه از خود نشان نداد. آچاریا می‌دانست که سیستم چگونه عمل می‌کند و نسبت به محدودیت‌های موجود بسیار آگاه بود ولی هرگز به خود اجازه نداد که نظراتش رنگ و بوی تمسخر بگیرند. او در کتابش از دستاوردهای دولت‌ها و بعضی از شکست‌های آنها می‌گوید ولی مراقب است که شکست‌ها را به یک سیستم به صورت کل ربط دهد نه به شخص یا گروهی خاص.

آچاریا در کتابش، عملکرد دو نخست‌وزیر اصلاح‌طلب هندوستان یعنی رائو و واجپایی را مورد بررسی قرار می‌دهد. او که در دوران نخست‌وزیری واجپایی، رابطه خوبی با وزیر وقت دارایی داشت، معتقد است واجپایی نخست‌وزیری بود که نسبت به اصلاحات اقتصادی تعهد بیشتری داشت و دستاوردهای او به دلیل اینکه مجبور بود با ائتلاف بزرگ‌تری همکاری داشته باشد، بسیار گسترده‌تر شد. او اضافه می‌کند که در دوران واجپایی خصوصی‌سازی با تعریف واقعی آن و نه فروش سهام یک شرکت دولتی به شرکت دولتی دیگر، به مرحله اجرا درآمد. آچاریا در کتابش مانموهان سینگ وزیر دارایی دولت رائو را شخصی صبور و خردمند توصیف می‌کند. آچاریا در وصف او می‌گوید: «مانموهان وزیری بود که در جلسات به دقت گوش می‌کرد، صدایش بلند نمی‌شد و زمانی صحبت می‌کرد که کلامی از سر خرد و تفکر داشته باشد.» آچاریا همچنین توضیح می‌دهد که چگونه 13 سال بین سال‌های 1991 تا 2004 بهترین سال‌های هندوستان در سیاستگذاری اقتصادی بودند زیرا در این سال‌ها نوعی انسجام و درک درست اقتصادی بر کشور حاکم بود که نه در سال‌های قبل و نه در سال‌های بعد نمی‌شد مشاهده کرد.

81یک فصل کامل در این کتاب به پاندمی کرونا و تاثیر آن بر اقتصاد اختصاص داده شده است. آچاریا نسبت به اجرای قرنطینه‌های سختیگرانه بدبین است و معتقد است به جای کمک‌های دولتی برای سرپا نگه داشتن اقتصاد، باید قوانین قرنطینه را آسان‌تر کرد تا با ایجاد درآمد و شغل، چرخ‌های اقتصاد به حرکت در‌آید. او با توجه به روند کنونی تحولات در هندوستان، نگاه امیدوارانه‌ای نسبت به آینده کوتاه و نیمه کوتاه‌مدت هندوستان ندارد. ناتوانی دولت کنونی برای جذب سیاستگذاران اقتصادی در دایره مشاوران خود موجب تصمیمات ناگهانی و بی تاثیر اقتصادی از جانب دولت شده است. تصمیماتی مانند کاهش ناگهانی مالیات شرکت‌ها که نتوانست روند نزولی سرمایه‌گذاری را کاهش دهد، یا برنامه‌های جایگزین کردن محصولات وارداتی در داخل یا ایجاد پایگاه‌های صادرات.

واقعیت این است که آچاریا و اقتصاددانانی که در دهه‌های 80 و 90 پس از تحصیلات عالی در دانشگاه‌های انگلستان و آمریکا به کشور برگشتند تا دین خود را به کشورشان ادا کنند، نقطه عطفی در تاریخ هندوستان شکل دادند که دیگر هرگز در هیچ مقطع زمانی تکرار نشد. اقتصاددانانی مانند مانموهان سینگ، بیمال جالان راکش موهان کسانی بودند که پست‌های ثابت خود را در بانک جهانی و سایر موسسات بین‌المللی مالی رها کردند و به هندوستان برگشتند تا در اجرای سیاست‌های مالی و اقتصادی به کشورشان کمک کنند. ولی هندوستانی که در دهه 90 با یک گروه از نخبگان توانست از پرتگاه اقتصادی خود نجات پیدا کند، در این‌روزها با معضلات اقتصادی مانند کاهش تولید ناخالص ملی، کاهش مشارکت زنان و کاهش ثبات اجتماعی دست‌وپنجه نرم می‌کند و بیش از هر زمان دیگر به آن قهرمانان اقتصادی دهه 90 نیاز دارد. گروه فارغ‌التحصیلان آکسفورد نه‌تنها توانستند پیچیدگی‌های سیاست ائتلافی را حل‌وفصل کنند، بلکه توانستند بحران تراز پرداخت‌ها را به گونه‌ای سروسامان دهند که کشور بیمار قاره آسیا بتواند به زندگی برگردد بدون اینکه نیاز به شوک‌درمانی داشته باشد، به گونه‌ای که حتی بتواند برخی صنایع خود را وارد بازارهای جهانی کند.

ولی تفاوت آچاریا با سایر اقتصاددانان آن دوره این بود که او توانست به مدت طولانی در پست مشاور ارشد اقتصادی در دولت هندوستان باقی بماند. او همچنین عضو دوازدهمین کمیسیون مالی و بسیاری دیگر از کمیته‌ها و پنل‌های اقتصادی بود و اکنون 12 سال است که به صورت پاره‌وقت مدیر بانک کوتاک ماهیندرا نیز هست.

آنچه داستان زندگی آچاریا را خواندنی‌تر از بقیه اقتصاددان‌ها می‌کند، سبک زندگی و شخصیت آرام او است. آچاریا پس از برگشت به هندوستان، زندگی بسیار ساده‌ای را شروع کرد، یک خودرو دست‌دوم پادمینی خرید و در خانه‌های دولتی ساکن شد. در اولین روزهای اقامتش در خانه دولتی، لوله‌های آب خانه او شروع به چکه می‌کنند و آلوالیا، که آن زمان مشاور مالی دولت هندوستان و از هم‌دانشگاهی‌های او در آکسفورد بود، به خانه او می‌آید و با هم مشکل لوله آب خانه آچاریا را برطرف می‌کنند. آچاریا توانست به آسانی خود را با محیط کاری جدید و بسیار متفاوتش تطبیق دهد و خیلی زود به خاطر سادگی شخصیت و سادگی زندگی‌اش بین همکارانش متمایز شد.

آچاریا ابتدا به عنوان یک کارمند وارد دولت هندوستان شد و در کل 14 سال فعالیتش در بخش‌های مختلف دولت، تلاش خاصی برای تصاحب پست‌های بالاتر نکرد. او حتی پیشنهاد معاونت بانک مرکزی را در سال 1992 نپذیرفت. فروتنی او در کنار انگیزه‌های قوی که برای کار کردن داشت تحسین زیادی را به سمت خود جلب کرد. اگرچه در کتاب «اقتصاددانی در داخل و خارج» او اشتیاقی برای به نمایش گذاشتن سابقه درخشانش ندارد، ولی در لابه‌لای خطوط کتاب می‌توان ویژگی‌هایی از شخصیت او را مشاهده کرد. چنین دیدگاهی در زندگی‌اش از او شخصیتی دوست‌داشتنی و تحسین‌برانگیز ساخت که توانست در دولت‌های مختلف همچنان در پست خود باقی بماند.

کتاب او، به گفته بسیاری از منتقدان، زندگینامه خشک یک اقتصاددان نیست، در لابه‌لای خطوط داستان زندگی آچاریا می‌توان تجربه‌ها و خاطرات ناگفته شخصیت مشهوری را خواند که از نگاه مردم چیزی برای گفتن به جز در حیطه کار و دانشگاه ندارد. ولی او خواننده‌های کتابش را با خاطرات ناگفته‌اش شگفت‌زده می‌کند. از دریافت پیشنهاد بازیگری می‌گوید تا خاطره‌ای از نشست صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی در مادرید. در آن نشست آچاریا متوجه می‌شود هیات هندی از جمله وزیر دارایی و رئیس بانک مرکزی، به اندازه کافی نماینده در جلسه دارند و نیازی به وجود او نیست. از این‌رو در طول جلسه مخفیانه بیرون می‌آید تا بتواند به تماشای اولین و آخرین نمایش گاوبازی در زندگی‌اش برود. 

اتفاق غیرمنتظره دیگر در همان سفر توافق هیات هندی بر سر آزادسازی نرخ بهره بود آن‌هم وقتی در کنار هم برای گذراندن تعطیلات آخر هفته به شهر توریستی تولدو رفته بودند. این توافق و این نوع رابطه دوستانه بین رئیس بانک مرکزی و وزیر دارایی در نوع خود در تاریخ بی‌سابقه بود زیرا در طول سال‌ها، اختلافات میان رئیس بانک مرکزی با وزیر دارایی همیشه یکی از دلایل استعفای روسای بانک مرکزی هند بوده است.

به نظر می‌آید که هدف آچاریا از نگارش این کتاب قدردانی از موقعیت‌هایی است که زندگی پیش پایش قرار داده است. او از بخت خوب خود به عنوان فرشته نگهبانش در زندگی شخصی و حرفه‌ای‌اش یاد می‌کند. فروتنی او در نگاه به دستاوردهایش بسیار تاثیرگذار است. آچاریا در خصوص بازنشستگی زودهنگام خود می‌گوید: درست است که در دولت هندوستان سابقه ندارد کارشناسان رده‌بالای دولتی که سابقه خوبی دارند درخواست بازنشستگی زودهنگام کنند اما چنین تصمیمی برای من کار دشواری نبود. زیرا من اعتقاد راسخی دارم به اینکه فقط یک‌بار فرصت زندگی دارم و یک زندگی غنی باید سرشار از تجربه‌های مختلف در زمینه‌های مختلف باشد. آچاریا هم به کار سخت ایمان دارد هم به زمانی برای مرخصی و استراحت، هم به کار در مراکز قدرت پایبند است، هم به مطالعه و پژوهش در نهادهای تحقیقاتی. او در حالی که فرصت برای تصاحب مناصب بالای دولتی داشت، پنج سال زودتر از موعد، خود را بازنشسته کرد و به شورای تحقیق روابط اقتصاد بین‌الملل هندوستان در دهلی ملحق شد و شروع به نوشتن برای روزنامه‌ها و مجلات کرد. او همچنین به صورت نیمه‌وقت به عنوان رئیس هیات‌مدیره بانک کوتاک ماهیندرا نیز مشغول به کار شد. آچاریا به راحتی نقش خود را در زمینه‌های مختلف تغییر می‌دهد و می‌تواند رد پای پررنگی در همه‌جا از خود به جا بگذارد. رزومه کاری او هرآنچه یک رزومه استاندارد باید داشته باشد را داراست. از روزنامه‌نگاری و کار تحقیقاتی گرفته تا پست مشاوره ارشد در دولت، شرکت‌ها و موسسات مالی. می‌گویند آنچه پشت سر کسی گفته شود را نمی‌توان جلوی روی او گفت ولی ظاهراً این گفته استثناهایی هم می‌تواند داشته باشد که شانکار آچاریا یکی از همان استثناهاست. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها