شناسه خبر : 34638 لینک کوتاه

حلول اقتصاد از خاکستر کرونا

سناریوهای اقتصادی جهان پساکرونا از نگاه حجت قندی

حلول اقتصاد از خاکستر کرونا

کرونا مهم‌ترین دارایی انسان‌ها یعنی جان آنها را هدف گرفته است به‌طوری‌که وحشت از آن، اقتصاد جهان را زمین‌گیر کرده. اخیراً مجمع جهانی اقتصاد با هدف پیش‌بینی احیای اقتصاد جهانی پساکرونا، پنج سناریو را مورد تاکید قرار داده است که پرداختن به آن می‌تواند نکات مهمی را برجسته کند. در همین راستا حجت قندی، استاد اقتصاد دانشگاه وندربیل آمریکا تاکید دارد که رکود جاری، برخلاف خوش‌بینی بازار، طولانی‌تر از تصور فعلی خواهد بود مگر اینکه با کشف واکسن کرونا و دسترسی کشورهای توسعه‌یافته به آن، معادلات و سناریوهای اقتصادی جدیدی تعریف شود.

♦♦♦

  سناریوهای اقتصادی در دوره پساکرونا در انواع متعددی ترسیم شده‌اند که شایع‌ترین آنها اشکال پنج‌گانه هستند که مجمع جهانی اقتصاد اخیراً آن را لازم به توجه دانسته است و انواع L شکل، U شکل تا نمونه‌های V شکل را شامل می‌شود. تصور می‌کنید کدام‌یک از این سناریوها به آنچه در آینده رخ خواهد داد نزدیک‌تر است و چه عواملی را می‌توان بیشتر در نظر گرفت تا به تصویری دقیق‌تر، از آنچه ممکن است در ماه‌های آینده با آن روبه‌رو شویم، برسیم؟

شکل رکودی که در حال حاضر جهان با آن مواجه شده، در هیچ دوره‌ای از تاریخ که حتی آمار و ارقام فراوانی نیز وجود داشته، تجربه نشده است. بنابراین، بسیاری از دیدگاه‌ها در مورد بازگشت وضعیت اقتصادی که اختلاف نظر فراوانی نیز در میان اقتصاددانان به وجود آورده اغلب مبتنی بر حدس و گمان است. از آنجا که چنین رکودی پیشتر تجربه نشده، بنابراین، نظرات فعلی کارشناسان، براساس مشاهدات علمی و مطالعه نیست. نکته دوم برای دریافتن اینکه اقتصاد جهان به چه شکل بازگشت می‌کند، لزوم ارزیابی وضعیت کنونی است. یکی از راه‌های پرداختن و تحلیل وضعیت جاری، بهره‌گیری از آمار است. این داده‌های آماری، نکات و اطلاعات فراوانی در اختیار پژوهشگران می‌گذارند. پس از آن، بهره‌مندی از تجارب پیشین و وضعیت رکودهای گذشته است که می‌تواند به دریافتی دقیق‌تر برای تحلیل، یاری‌دهنده باشد. در گام بعدی، بررسی این مساله که رکود فعلی، اساساً چه «نوع» رکودی است، می‌تواند مورد توجه قرار گیرد که رکود فعلی آیا مشابه رکود سال 2008 یا رکود دهه 1930 است یا از نوع رکود سال‌های 1983 یا 1973 در غرب است؟ اگرچه آمارهای فعلی چندان قابل اعتماد نیستند اما تکیه بر آنها نشان می‌دهد که اقتصاد آمریکا، اروپا و جهان در حال حاضر در رکود به سر می‌برد.

بهترین آماری که می‌تواند بیانگر رکود اخیر باشد، آمار نرخ بیکاری در آمریکاست یعنی میزان افرادی که برای بیمه بیکاری، فرم پر کرده‌اند (Initial Claim) که از دو ماه گذشته تاکنون حدود 40 میلیون نفر را شامل شده و از سوی دیگر، حدود 25 میلیون نفر دیگر نیز در حالت بیکاری و یافتن شغل هستند (Continues Claim) که با وضعیت عادی در آمریکا بسیار متفاوت است. نرخ بیکاری در آمریکا کماکان رو به فزونی است. علاوه بر آن، اتکا بر آمارها نشان می‌دهد که وضعیت بسیار نامناسبی بر اقتصاد حاکم شده است و آمار نرخ رشد در آمریکا نیز بیانگر دقیق وضعیت اقتصادی نیست. این آمار مربوط به سه‌ماهه اول است که مرتبط با هفته‌های آغازین بحران است و بنابراین، میزان تولید در سه‌ماهه نخست بیانگر رشد منفی اقتصادی در آمریکا نیست و آمار سه ماهه دوم، قطعاً اطلاعات دقیق‌تری را ارائه خواهد کرد. سناریوهای مختلف، نرخ رشد اقتصادی ایالات متحده را بین منفی 20 تا منفی 38 درصد پیش‌بینی می‌کنند که این نرخ در تاریخ این کشور بی‌سابقه است. فارغ از مساله کرونا، سه دلیل اساسی برای وقوع این رکود وجود دارد. نخست آنکه دولت‌ها فعالیت اقتصادی را در راستای مقابله با کرونا متوقف کرده‌اند. اما در عین حال، قسمت عرضه و تقاضا در اقتصاد نیز دچار آسیب شده است. به این شکل که حضور مردم در رستوران‌ها، مکان‌های تفریحی یا اقدام به سفر و به‌طور کلی تقاضای کالا و خدمات، افت محسوسی داشته است که دلیل دوم تلقی می‌شود. از طرف دیگر، و به‌عنوان سومین دلیل، قسمت عرضه یا Supply Chain نیز لطمه خورده است به این شکل که با آسیب رسیدن به یکی از حلقه‌های زنجیره تولید، به کل زنجیره، آسیب وارد می‌شود.

بازگشتن به وضعیت عادی، دقیقاً به همین سه عامل وابسته است و در این میان، ظاهراً دولت‌ها تمایل بیشتری به بازگشت دارند که در اغلب نقاط جهان این رویه در حال پیگیری است. در مورد قسمت تقاضا نیز «احساس راحتی» مردم برای حضور در جامعه، مساله مهمی است. اگرچه برخی از مردم، به بازار برمی‌گردند اما کماکان بسیاری از آنها از این بازگشت واهمه دارند که متعاقباً، سهم تقاضا پایین خواهد ماند. در مورد عرضه نیز از آنجا که وابستگی مستقیمی به تقاضا دارد، همین رویه صادق است. بااین‌حال، نکته جالب توجه در مورد بازگشت وضعیت اقتصادی در بین این سه عامل، توجه به مساله تقاضا به‌عنوان مشکل اصلی است. منفی ‌شدن تورم در آمارهای اخیر نیز این مساله را تلویحاً تایید و اثر این پارامتر را برجسته می‌کند. در چنین شرایطی، دلایل رکود قطعاً نمی‌تواند بلافاصله مرتفع شود اما در سه ماهه دوم، رشد منفی بسیار بزرگی پدیدار خواهد شد اما در سه ماهه دوم، رشد بسیار بیشتری به دلیل بازگشت مردم به بازار، رخ خواهد داد. بااین‌حال، میزان این رشد، چندان قابل توجه نخواهد بود و امکان تحقق سناریوی V شکل با رشد ناگهانی بعید به نظر می‌رسد. بازگشت به وضعیت پیش از کرونا، ممکن است به زمانی در حدود یک دهه نیازمند باشد و این بازگشت در مدتی کوتاه عملی نخواهد شد.

  در بدترین سناریوی ممکن، نمودار به شکل حرف L درآمده است که پس از یک افت سریع و شدید، دوره‌ای از رشد مداوم اما آرام و اندک را پی خواهد گرفت که در نهایت، پس از حدود دو سال، تعادل به نقطه قبل از کرونا بازمی‌گردد. این اتفاق چقدر محتمل است و اگر رخ بدهد، کدام یک از بخش‌ها بیش از همه در مقابل آن آسیب‌پذیر خواهند بود؟

این سناریو را نمی‌توان بدترین سناریوی ممکن نامید. بدترین سناریو زمانی رخ می‌دهد که رکودی شبیه سال 2008 یا دهه 1930 رخ دهد. اگر اتفاقی شبیه به این دو دوره بیفتد، همان‌طور که پیشتر اشاره شد، دست‌کم زمانی برابر با یک دهه برای بازگشت به وضعیت عادی مورد نیاز است. وجود تورم منفیِ درمان‌نشدنی و تغییر جنس رکود به وضعیت سال 2008، سال‌ها درگیری اقتصادی ایجاد خواهد کرد. از آنجا که دولت‌ها با هزینه‌های سرسام‌آوری روبه‌رو هستند، ممکن است برخی از کشورها به وضعیت «دیفالت» دچار شوند و برخی دیگر نیز دچار ورشکستگی شوند. احتمال ورشکستگی این کشورها کم نیست و قطعاً زمان بسیار زیادی برای بازگشت وضعیت اقتصادی به دوره پیش از کرونا لازم است. بازگشت اقتصاد در زمانی حدود دو سال، اتفاقاً سناریویی خوش‌بینانه به نظر می‌رسد.

 رفع محدودیت‌های دولتی از جمله سفر در سراسر جهان، رفع محدودیت‌های عرضه و احساس راحتی مردم برای تقاضای کالا و خدمات می‌تواند این مساله را تسریع کند. اما بدترین اتفاق ممکن، تغییر کردن «حالت» و «شکل» رکود است. تا اینجا مشکل اصلی، وارد شدن شوک به قسمت عرضه و تقاضا بوده است اما این مساله با ورشکستگی برخی کشورها، شرکت‌ها (که خبر آن نیز گهگاه به گوش می‌رسد) و افراد که می‌تواند بحران را به سیستم بانکی منتقل کند، جنس رکود کرونا شباهت خاصی به Great Depression پیدا می‌کند. در این صورت، این رکود مدت زیادی باقی خواهد ماند.

  سناریوی خوشبینانه که به V شکل مشهور شده، پیش‌بینی کرده است که رکود دو فصل ابتدایی سال در دو فصل بعدی جبران خواهد شد. چنین موردی را چقدر امکان‌پذیر می‌دانید و اگر قرار باشد این مورد رخ دهد کدام موارد را باید به‌عنوان پیش‌نیاز آن در نظر گرفت؟

امکان احیای سریع اقتصاد به وضعیت پیش از کرونا نزدیک به صفر و غیرمحتمل است. در تاریخ جهان و آمریکا هرگز چنین اتفاقی رخ نداده بود که کشوری که نرخ بیکاری آن 5 /3 درصد بوده است، ناگهان با بیکاری بیش از 25 درصدی روبه‌رو شود و بتوان توقع داشت چنین آماری، به‌سرعت به وضعیت پیشین خود بازگردد. چنین امری به‌قدری بی‌سابقه است که بنیان‌های علم اقتصاد را می‌تواند زیر سوال ببرد. اگرچه با رفع موانع و کمک‌های دولتی، به رشد اقتصادی در فصل دوم نمی‌توان تردید داشت اما اگر معیار، چیزی همانند نرخ بیکاری در نظر گرفته شود، بازگشت این نرخ به 5 /3 درصد، حتی در دو سال آینده نیز بسیار بعید است و حداقل سه تا چهار سال برای بازگشت به وضعیت قبلی و بهبود نرخ بیکاری، زمان لازم است.

برای اینکه دریابیم به چه دلایلی امکان تحقق سناریوی V شکل و احیای اقتصادی کم است و نمی‌توان به‌سرعت، نرخ بیکاری و رشد اقتصادی را ترمیم کرد کافی است نگاهی به وضعیت صنایع گوناگون همچون صنعت نفت، هواپیمایی، گردشگری و... انداخت. تمرکز بر صنعت نفت به‌خوبی آشکار می‌کند که بسیاری از چاه‌های نفت در آمریکا بسته شده و متحمل آسیب‌های سنگینی شده‌اند که این زیان‌ها در آینده، سنگین‌تر نیز خواهد شد. چه احتمالی وجود دارد که چاه نفتی که بسته شده است، ظرف شش ماه آینده بتواند بازگشایی شود؟ چنین مساله‌ای تقریباً محال است و تولید نفت نمی‌تواند به همان سرعت به وضعیت تولید پیشین بازگردد. در مورد صنعت هوایی نیز وضعیت به همین شکل است و مردم به‌راحتی سال‌های پیشین نمی‌توانند به سفر بپردازند و اگر در گذشته، میلیون‌ها نفر از چین به اقصی نقاط جهان سفر می‌کردند و متعاقباً صنعت گردشگری پررونقی را ایجاد می‌کردند که سالانه بیش از 200 میلیارد دلار توسط چینی‌ها در کشورهای خارجی هزینه می‌شد، این وضعیت قابل برگشت نخواهد بود. در مورد آمریکا نیز این شرایط، قابل توجه است به شکلی که سالانه میلیون‌ها نفر از جای‌جای جهان به این کشور سفر می‌کردند و حتی برزیلی‌های زیادی نیز صرفاً برای خرید از فروشگاه‌های فلوریدا راهی این کشور می‌شدند که ازسرگیری چنین روندی اصلاً به‌سرعت قبل نخواهد بود.

  سناریوی مشهوری که به نمودار «تیک» یا «نایکی» معروف شده است بر بازسازی تدریجی اقتصاد پس از تجربه سقوط شدید رشد اقتصادی تاکید دارد. یعنی سال 2021 در فصل اول، دوباره به شرایط قبل از کرونا و حالت عادی برمی‌گردیم. با توجه به آسیب بخش‌های مختلف اقتصاد جهانی، چقدر این سناریو را محتمل می‌دانید؟

 سناریوی تیک، محتمل‌ترین سناریو به نظر می‌رسد. تصور کنید که اقتصاد آمریکا در سه‌ماهه دوم با رشد منفی 30 درصدی همراه باشد. پس از رفع محدودیت‌های دولتی، قسمت عمده‌ای از فعالیت‌های اقتصادی به حالت عادی یا نیمه‌عادی برخواهند گشت و اقتصاد، رشد آرامی را آغاز خواهد کرد. این رشد به این شکل است که 20 درصد از افت منفی 30 درصدی، جبران خواهد شد اما 10 درصدِ باقیمانده، مدت زمان زیادی برای احیا نیاز دارد. دلیل چنین وضعیتی آن است که برخی از صنایع همانند صنایع تولیدی، با برداشته‌شدن محدودیت‌ها تولید را آغاز می‌کنند و تولید رونق می‌گیرد اما برخی از صنایع دیگر به‌طور قطعی نمی‌توانند با فاصله‌گذاری اجتماعی و در نظر گرفتن پروتکل‌های بهداشتی، به حالت اولیه بازگردند که شامل رستوران‌ها، سینماها، دانشگاه‌ها و... می‌شود. برخی صنایع نیز به هیچ شکل امکان بازگشایی و برگشتن به حالت عادی تا رفع کامل بحران کرونا را ندارند. بنابراین، به‌محض رفع محدودیت‌های دولتی، چیزی حدود نصف رشد منفی، با سرعتی قابل توجه بازخواهد گشت و نیمه دیگر، با سرعتی آهسته و در مدت زمانی طولانی‌تر ترمیم می‌شود. این رویه در مورد اقتصاد ایران نیز صادق است. برداشتن محدودیت‌های اقتصادی در ایران مستقیماً با احساس راحتی مردم و دولت در ارتباط است و بازگشت آنها به وضعیت پیشین، به زمان نیاز دارد.

همه این مسائل، مشروط بر آن است که به دلیل معضلات اقتصادی، شرکت‌ها دچار ورشکستگی نشوند و این بحران به سیستم بانکی تسری پیدا نکند. بزرگ‌ترین همت فدرال رزرو در این مدت، خرید بدهی بسیاری از شرکت‌ها و بانک‌ها و نگهداری آنهاست تا اطمینان حاصل کند که این بحران، به بخش‌های دیگر اقتصاد گسترش نمی‌یابد. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، بحران به شکل دومینو به کل اقتصاد سرایت کرده و رکود به مدت بسیار زیادی ادامه خواهد یافت. ترازنامه بانک مرکزی آمریکا نشان می‌دهد که دارایی این نهاد پیش از بحران کرونا حدود 3500 میلیارد دلار بوده اما درحال حاضر به هشت هزار هزار میلیارد دلار رسیده است. این افزایش به دلیل خرید بدهی‌های دولت و شرکت‌ها توسط فدرال رزرو بوده است تا این اطمینان در بازار ایجاد شود که بدهی‌های مسموم، موجب منفی‌ شدن ترازنامه بانک‌ها نخواهد شد. چرا که حتی منفی‌شدن یک بانک، احتمال سرایت به کلیه بانک‌ها را تقویت می‌کند و بر همین اساس، تمام تلاش فدرال رزرو، پیشگیری از چنین اتفاقی است که بحرانی عمیق‌تر را به دنبال خواهد داشت.

 بسیاری از تحلیلگران، زمین‌گیر شدن صنعت «حمل و نقل» -به‌عنوان یکی از حلقه‌های واسط و مهم اقتصاد جهانی که به طیف وسیعی از صنایع و بخش‌ها متصل است- را مورد توجه قرار داده و احیای آن را حداقل تا پنج سال ناممکن می‌دانند. تصور می‌کنید در باقی بخش‌ها وضعیت به چه شکلی است و نقطه نخست بازگشت اقتصاد جهان به تعادل پیشین، کدام بخش است؟

آنچه مسلم به نظر می‌رسد، ناهمگن ‌بودن آسیب به بخش‌های مختلف اقتصاد است. روشن است که بخش‌هایی همچون خدمات که درون خود، شاخه‌هایی مانند گردشگری بین‌المللی را جای داده، آسیب بسیار عمیقی خواهد دید و ترمیم آن بسیار زمان‌بر است. این موضوع، بخش‌های مهمی از جهان و آمریکا همچون هاوایی را که کاملاً وابسته به گردشگری هستند و درآمد عمده‌ای از این راه به دست می‌آورند زمین‌گیر کرده است. اگر صنعت حمل‌ونقل به وضعیت پیشین بازنگردد، چه عاملی می‌تواند این بخش‌های اقتصادی را سر پا نگه دارد؟ بسیاری از کشورهای کوچک در سراسر دنیا به گردشگری و سفر وابسته‌اند و به همین دلیل، بودجه دولت‌های محلی و ناتوان، آسیب‌های جدی و ویرانگر خواهند دید. این مسائل، بحث را به جای مهمی در اقتصاد می‌کشاند که مساله «دولت» است. رخدادهای ناشی از کرونا، برخی دولت‌ها در دنیا را، در کوتاه‌مدت و میان‌مدت، بسیار فعال‌تر از گذشته خواهد کرد. به‌عنوان نمونه، مخارج دولت ایالات متحده در این مدت بسیار افزایش یافته درحالی که درآمد مالیاتی این کشور به دلیل کاهش فعالیت‌های اقتصادی، بسیار افت پیدا کرده است. همزمان، مخارج دولت به دلیل کمک‌های مستقیم نیز افزایش یافته است. این مساله موجب بالا رفتن کسری بودجه دولت آمریکا شده است که به‌عنوان مثال، کسری دولت فدرال این کشور در سال جاری احتمالاً حدود سه هزار میلیارد دلار یعنی سه برابر رکورد قبلی آن خواهد بود. به همین دلیل، نه‌تنها آمریکا بلکه بسیاری از دولت‌ها در سراسر جهان با کسری بودجه و برخی دیگر با مشکل بدهی روبه‌رو خواهند شد.

بنابراین برخی از بخش‌های اقتصاد همچون گردشگریِ داخلی نیز آسیب خواهد دید که در میان‌مدت، برگشت مناسبی نخواهد داشت. طُرفه آنکه در آمریکا، بخش سلامت نیز در سه‌ماهه دوم دچار آسیب شده است که البته به‌زودی بازگشت خواهد کرد. بخش‌های تولیدی نیز از این جمله هستند که با سرعت قابل قبولی احیا می‌شوند. بااین‌حال، می‌توان گفت که در مجموع، بخش بزرگی از شرکت‌ها و صنایع به غیر از بخش‌های انگشت‌شماری همچون صنایع دارویی و تولید واکسن، از این وضعیت آسیب دیده‌اند که صنایع نفتی و خودرو احتمالاً با سرعت مناسب‌تری به وضعیت اولیه باز خواهند گشت.

اشاره به دو نکته در پایان، ضروری به نظر می‌رسد. امکان تغییر سناریوهای مورد اشاره، با تغییر شرایط و کشف و تولید انبوه واکسن خاص کرونا به‌ویژه در کشورهای توسعه‌یافته تا پایان سال جاری وجود دارد. از آنجا که کشورهای توسعه‌یافته، بخش عمده اقتصاد دنیا را در دست دارند، اگر این کشورها به واکسن دسترسی پیدا کنند، داستان به کلی تغییر می‌کند. تصور کنید در شش ماه آینده واکسن کرونا در کشورهای اروپایی، آمریکا، ژاپن، کره جنوبی و سایر کشورهایی که اقتصاد جهان را ساخته‌اند در دسترس قرار گیرد که در این صورت، اقتصاد به‌سرعت احیا خواهد شد.

از طرف دیگر، اگر به بازار سهام در آمریکا دقت شود، به ظاهر، بازار بسیار امیدوار به بازگشت سریع اقتصاد به نظر می‌رسد. علاوه بر آن، با تمام زیان‌هایی که متوجه شرکت‌هاست اما سهام شرکت‌ها وضعیتی عادی را نشان می‌دهد به شکلی که سهام شرکتی چون آمازون به بالاترین قیمت خود در تاریخ رسیده است. سقوط نکردن سهام شرکت‌ها امری عجیب به نظر می‌رسد و بی‌توجهی سرمایه‌گذاران به رکود، علائم خاصی را آشکار می‌کند. این امکان وجود دارد که بازار سیگنالی از امکان کشف واکسن یا درمان سریع کرونا گرفته باشد. حتی در صورت تحقق ‌نیافتن این موارد، امکان بازگشت مردم به زندگی عادی و ورود به بازار، بدون توجه به ویروس، امید احیای بازار را خودبه‌خود افزایش خواهد داد.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها