شناسه خبر : 39181 لینک کوتاه

دیپلماسی تله بدهی

آیا چینی‌ها، استعمارگران دنیای مدرن هستند؟

 

مرتضی مرادی / نویسنده نشریه 

40یک کشاورز روستایی برای خرید ماشین‌آلات کشاورزی نیاز به پول داشت. یک روز بعد از اینکه از صبح تا عصر سر زمینش به سختی کار کرده بود، به خانه برمی‌گشت و در راه به فکر چاره‌ای بود تا بتواند ماشین‌آلات مورد نیازش را خریداری کند. به این فکر می‌کرد که اگر این ماشین‌آلات را خریداری کند می‌تواند از فقری که سال‌ها درگیر آن است بگریزد. در راه به یکی از زمین‌داران بزرگ روستا برخورد. زمین‌دار ثروتمند از کشاورز پرسید: «چه شده که اینقدر ناراحتی؟ آیا مشکلی پیش آمده که بتوانم در حل آن کمکت کنم؟» کشاورز مشکلش را با زمین‌دار در میان گذاشت و زمین‌دار پیشهاد وسوسه‌کننده‌ای به او داد. زمین‌دار به کشاورز گفت که حاضر است به او پول قرض بدهد تا کشاورز بتواند ماشین‌آلات مورد نیازش را خریداری کند. همین‌طور هم شد. بعد از چند هفته کشاورز هر آنچه نیاز داشت را خریداری کرد. یک روز سر زمین، مشغول کار بود که زمین‌دار ثروتمند به سراغش رفت و پیشنهاد وسوسه‌کننده دیگری به او داد. زمین‌دار به کشاورز گفت حاضر است به او پول بیشتری قرض دهد تا کشاورز بتواند یکی از زمین‌های اطرافش را خریداری کند و کشاورزی‌اش را وسعت دهد. کشاورز پذیرفت. سپس زمین‌دار به کشاورز پیشنهاد داد که حاضر است به او پول قرض بدهد تا کشاورز بتواند چند کارگر استخدام کند تا سریع‌تر از پس کارها برآید. کشاورز که دید فرصت خوبی است، پذیرفت. قرار شده بود که کشاورز طی یک سال آینده، همه پولی را که از زمین‌دار قرض گرفته پس بدهد.

یک سال گذشت و اوضاع تولید و برداشت محصول آنچنان که کشاورز می‌پنداشت پیش نرفت. کشاورز باید بدهی‌اش را پس می‌داد ولی آنقدر اوضاع برایش خوب پیش نرفته بود که بتواند از پس آن همه قرضی که گرفته بود برآید. زمین‌دار به سراغ کشاورز رفت و پولی را که قرض داده بود طلب کرد. کشاورز به او توضیح داد که تولید و برداشت محصول آنچنان که پیش‌بینی می‌کرده خوب پیش نرفته و توانایی پرداخت بدهی‌اش را ندارد. اما اینها برای زمین‌دار پول نمی‌شد. زمین‌دار به کشاورز گفت حاضر است پول بیشتری به او قرض بدهد تا بتواند دستمزد کارگرانش را بپردازد و سال آینده همه پولش را از کشاورز پس بگیرد. کشاورز خوشحال شد و پذیرفت. دستش را به سوی زمین‌دار دراز کرد تا دست او را از سر تشکر بفشارد اما زمین‌دار مکث کرد و گفت: «فقط یک مساله‌ای هست که باید در مورد آن با هم صحبت کنیم. من به پولی که سال گذشته به تو قرض داده بودم نیاز داشتم و در حال حاضر تو باید به یک طریقی این مساله را برای من جبران کنی.» کشاورز گفت: «چگونه می‌توانم چنین کاری انجام دهم؟» زمین‌دار به کشاورز گفت: «ملک جدیدی خریداری کرده‌ام که نیاز به نگهبان دارد. روزها که سر زمین مشغول کار هستی. ولی می‌توانی برای جبران ضرری که به من وارد کرده‌ای، شب‌ها نگهبان ملکی که خریداری کرده‌ام باشی.» کشاورز با خودش فکر کرد که مجبور است به این کار تن دهد در غیر این صورت نه می‌تواند بدهی‌اش را پس بدهد و نه می‌تواند از زمین‌دار پول جدید قرض بگیرد.

یک سال دیگر هم گذشت؛ باز هم همان آش و همان کاسه. باز هم اوضاع تولید و برداشت آنطور که کشاورز انتظارش را داشت پیش نرفت. چند ماه شده بود که حقوق کارگرانش را نداده بود و یک سال بود که از فرط خستگی به همه جور آسیب جسمی دچار شده بود. کارگرانش مدام به او فشار می‌آوردند که کشاورز حقوقشان را پرداخت کند. کشاورز سر زمین به فکر بدبختی‌هایش بود که زمین‌دار از راه رسید و گفت: «سلام رفیق قدیمی! حالت چطور است؟ رو به راهی؟ راستی متشکرم که به خوبی از ملک من مراقبت می‌کنی. حالا بگو ببینم اوضاع محصول امسال چطور بود؟» کشاورز که فهمیده بود زمین‌دار برای گرفتن پولش سر زمین آمده به لکنت افتاد و گفت: «راستش را بخواهی امسال هم اوضاع برداشت محصول خوب نبود حتی اوضاعم بدتر هم شده است. نه‌تنها نمی‌توانم پولی را که از شما قرض گرفته بودم بازپرداخت کنم، بلکه چند ماه است که حقوق کارگرانم را هم نداده‌ام و علاوه بر همه اینها، روزها کار کردن سر زمین و شب‌ها کار کردن به عنوان نگهبان سر ملک شما باعث شده که همه توانم را از دست بدهم و به انواع بیماری‌ها دچار شوم و از پس هزینه‌های دوا و درمان هم بر‌نمی‌آیم.»

زمین‌دار صدایش را بلند کرد و فریاد زد: «اینطور که نمی‌شود، الان دو سال شده که به من بدهکاری و نمی‌توانی قرضت را پس بدهی. من هم برای پولم برنامه‌ریزی کرده بودم. گناه که نکردم خواستم به تو کمک کنم! حالا می‌خواهی چه کار کنی؟ چطور می‌خواهی پولم را پس بدهی؟ کشاورز که می‌ترسید همه دارد و ندارش را از دست بدهد و مجبور شود زمینش را به زمین‌دار واگذار کند فقط سکوت کرد و منتظر ماند ببیند زمین‌دار چه می‌گوید. زمین‌دار گفت: «من می‌توانم زمینت را عوض پولی که به من بدهکاری از تو بگیرم ولی یک فرصت دیگر به تو می‌دهم. مقداری پول به تو قرض می‌دهم تا بتوانی حقوق کارگرانت را بدهی و سعی کنی سال آینده محصول خوبی تولید کنی و سپس همه بدهی‌ات را صاف کنی. اما در عوض باید کاری برای من انجام دهی.» کشاورز که می‌دید هر اتفاقی هم که بیفتد مجبور نیست زمینش را واگذار کند، پاسخ داد: «هر چه باشد قبول می‌کنم قربان!» زمین‌دار گفت: «به فردی نیاز دارم که بتواند در کارهای خانه، همراه دیگر خدمتکاران، در اختیار همسرم باشد و فکر می‌کنم همسر تو بتواند چنین کاری کند.» کشاورز جا خورد و سرخ شد ولی می‌دانست که یا باید قید زمینش را بزند یا باید خواسته زمین‌دار را قبول کند.

اما سال بعد هم تولید محصول آنقدری نبود که کشاورز بتواند همه بدهی‌اش به زمین‌دار را پس بدهد. همان‌طور شد که سال‌های قبل شده بود. این‌بار پسر کشاورز که سن زیادی هم نداشت، مجبور شد برای زمین‌دار کار کند و باز هم بدهی کشاورز به زمین‌دار بیشتر شد. سال بعد دوباره همان اتفاقات قبل تکرار شد و این‌بار دختر کشاورز مجبور شد به عقد یکی از کارگران زمین‌دار درآید و باز هم بدهی کشاورز به زمین‌دار زیادتر شد. کشاورز به خودش آمد و دید حتی اگر بتواند محصولی بیشتر از انتظارش را تولید کند باز هم نمی‌تواند همه بدهی‌اش را به زمین‌دار صاف کند. کار به جایی رسید که حتی اگر کشاورز زمین و ماشین‌آلاتش را به زمین‌دار می‌داد باز هم بدهی‌اش صاف نمی‌شد. زمین‌دار، زمین و ماشین‌آلات کشاورز را مصادره کرد و در ازای بقیه طلب‌هایش، از کشاورز، همسر کشاورز و پسر او، بیگاری می‌کشید. دختر کشاورز هم که به عقد یکی از کارگران زمین‌دار درآمده بود و شبانه‌روز کار می‌کرد. کشاورز داستان ما، در دام بدهی افتاده بود. دامی که زمین‌دار، عمداً برای او پهن کرده بود.

 

دیپلماسی تله بدهی

41دیپلماسی تله بدهی وضعیتی را توضیح می‌دهد که در آن، یک کشور ثروتمند و قدرتمند، در جایگاه یک وام‌دهنده قرار می‌گیرد و به دنبال کشورهایی می‌گردد که آنقدر به آنها قرض دهد تا کشورهای قرض‌گیرنده نتوانند از پس بدهی‌هایشان برآیند و در نتیجه، کشور وام‌دهنده می‌تواند به کشور مقروض فشار بیاورد تا به انجام سیاست‌های کشور وام‌دهنده تن دهد و در حالت حدی، خودش را در اختیار کشور وام‌دهنده قرار دهد. دیپلماسی تله بدهی اولین‌بار از سوی برهما چِلَنی، نویسنده هندی، مطرح شد. نظریه دیپلماسی تله بدهی مطرح می‌کند که کشور وام‌دهنده، سعی می‌کند تا می‌تواند به کشور مقروض، وام بیشتری بدهد و آن را تا حد ممکن زیر بار بدهی ببرد تا نهایتاً کشور مقروض نتواند از پس تعهداتش بر‌بیاید و اینجاست که کشور وام‌دهنده اقدام به بهره‌کشی اقتصادی و سیاسی از کشور وام‌گیرنده می‌کند. در دیپلماسی تله بدهی، شروط پرداخت وام معمولاً عمومی نمی‌شود و جزئیات آنها مسکوت می‌ماند. معمولاً هم این‌گونه است که پولی که وام گرفته می‌شود، صرف خرید منابع و کالا از کشور وام‌گیرنده می‌شود. همچنین قابل توجه است که در دیپلماسی تله بدهی، لزوماً نیاز نیست که وام‌دهنده، یک کشور باشد؛ بلکه می‌تواند یک نهاد باشد. چندین سال است که در خبرها بسیار می‌بینیم و می‌شنویم که صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، به عنوان دو نهاد مالی بین‌المللی، به استفاده از دیپلماسی تله بدهی محکوم می‌شوند. اما این دیپلماسی به طور ویژه به یک کشور نسبت داده می‌شود: چین.

برهما چلنی در مقاله‌ای که در سال 2017 نوشت، توضیح داد که چین، روز‌به‌روز بیشتر از قبل تلاش می‌کند تا با وام دادن به کشورهای فقیر، به گونه‌ای که آن کشورها نتوانند از پس پرداخت بدهی‌هایشان برآیند، آنها را مجبور به پیروی از خط‌مشی‌ها و استراتژی‌های خودش می‌کند. زمانی که در سال 2017، اصطلاح تله بدهی در مورد چین مطرح شد، طی کمتر از یک سال، در همه جا پخش شد: از رسانه‌ها گرفته تا سازمان‌های اطلاعاتی و دولت‌ها. در حال حاضر هم در محافل بسیاری گفته می‌شود که ابتکار یک کمربند، یک جاده یا BRI، یک پروژه چندین میلیارد‌دلاری است که چین با هدف توسعه قدرتش از طریق وام‌دهی به کشورها و مقروض کردن آنها تا حدی که نتوانند بدهی‌هایشان را پرداخت کنند، آغاز شد. پروژه ابتکار یک کمربند، یک جاده، در سال 2013 از سوی شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین کلید خورد. چین ادعا می‌کند که هدف ابتکار یک کمربند، یک جاده این است که زیرساخت‌های کشورهای اروپایی، آفریقایی و آسیایی را ارتقا دهد و در عوض، فرصت‌هایش را برای تجارت جهانی بیش از پیش کند. چین در این مسیر، وام‌های کلانی را به کشورهای در حال توسعه‌ای داده است که در مسیر ابتکار یک کمربند، یک جاده قرار دارند و آنها را به‌شدت مقروض کرده است.

کلاً بسیاری از تحلیلگران غربی ادعا می‌کنند سیاست‌های خارجی چین، بر اساس دیپلماسی تله بدهی پیش می‌رود و هدفی که در پس دیپلماسی تله بدهی وجود دارد، هدف همه سیاست‌های خارجی چین است. برای مثال، مقاله‌ای با عنوان «40 سال اصلاح و توسعه چین: از 1978 تا 2018» که در سال 2018 از سوی نشریه دانشگاه ملی استرالیا منتشر شد بیان می‌کند که: «از آن جهت به سیاست‌های خارجی چین، دیپلماسی تله بدهی گفته می‌شود که زمانی که کشورهای مقروض نمی‌توانند از پس تعهداتشان برآیند، مجبور می‌شوند از منافع ژئواستراتژیک چین حمایت کنند.» بسیاری از رسانه‌های غربی، هندی و آفریقایی جزئیات وام‌هایی را که چین به کشورهای در حال توسعه می‌دهد، مورد انتقاد قرار داده‌اند و به طور ویژه به نرخ‌های بهره بسیار بالای این وام‌ها پرداخته‌اند. این اتهام به چین زده می‌شود که چینی‌ها هنگام مذاکره برای وام‌دهی به کشورهای فقیر، از آنها می‌خواهند که پای میز مذاکراتی بنشینند که هیچ شفافیتی ندارد و قیمت‌گذاری‌هایشان نه بر اساس قیمت‌گذاری‌های بازار آزاد، بلکه بسیار بالاتر است. مثلاً «بیزینس اینسایدر» در سال 2018 مقاله‌ای را با عنوان «چگونه چین تلاش کرد پوشش رسانه‌ای استرالیایی‌ها در مورد دیپلماسی تله بدهی را متوقف کند؟» منتشر کرد. داستان از این قرار بود که یک مقام رسمی چینی از یک تولیدکننده محتوای استرالیایی خواسته بود که ویدئویی را که در مورد چین ساخته و در آن به انتقاد از چین پرداخته، سانسور کند. نمی‌دانیم این داستان تا چه حد حقیقت دارد اما بیزینس اینسایدر چنین می‌نویسد:

پنج روز قبل از اینکه برنامه معروف «60 دقیقه» که یک برنامه استرالیایی است می‌خواست در مورد دیپلماسی تله بدهی چین در آسیا-اقیانوسیه یک گزارش مفصل ارائه کند، یک تماس تلفنی دریافت کرد؛ یک تماس تلفنی به‌شدت غیرمعمول و تهدید‌کننده. کسی که پشت تلفن بود فریاد می‌زد: «این برنامه را متوقف کنید و به رهبرانتان بگویید از این کارها دست بردارند.» این صدای سایژیان کائو، مدیر روابط رسانه‌ای سفارت چین در کانبرای استرالیا بود. گزارشگر برنامه 60 دقیقه، چارلز وولی گفته است که مقام چینی، سر تولیدکننده برنامه یعنی کریستی تامسون فریاد می‌کشید و می‌گفت: «خوب گوش کن! در آینده نباید چنین دروغ‌هایی در مورد چین ساخته شود.» تامسون و همکارانش روی داستانی در مورد چین و افزایش تاثیرگذاری چین روی کشورهای منطقه آسیا و اقیانوسیه کار می‌کردند. آنها در داستانشان توضیح می‌دادند که چین، از طریق دادن وام‌های گران‌قیمت برای تامین مالی پروژه‌های زیرساختی، باعث می‌شود که کشورهای وام‌گیرنده بعد از مدتی همواره بدهکار چین باشند و مجبور شوند هم به لحاظ سیاسی و هم مالی، به چین پاسخ دهند. تامسون و همکارانش به طور ویژه روی پروژه‌های چین در وانواتو کار می‌کردند. سفیران چینی نیز همه تلاششان را می‌کردند تا نگذارند این گزارش منتشر شود.

 

افسانه یا واقعیت؟

42همه تحلیلگران و همه رسانه‌ها موافق نیستند که آنچه چین انجام داده، دیپلماسی تله بدهی است. برای مثال روزنامه Nikkei که یک روزنامه ژاپنی است و هم به ژاپنی و هم به انگلیسی منتشر می‌شود در نوامبر 2020 مقاله‌ای را با عنوان «افسانه دیپلماسی تله بدهی چین» منتشر کرد. این مقاله زمانی منتشر شد که هنوز دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا بود و چنین بیان می‌کند:

مایک پنس، معاون اول دونالد ترامپ در سال 2018، گفتمان دیپلماسی تله بدهی را علیه چین آغاز کرد و بعد از آن، مطالعات زیادی در این مورد صورت گرفته که آیا آنچه پکن انجام می‌دهد، واقعاً دیپلماسی تله بدهی است یا خیر. بخشی از اتهاماتی که به چین وارد می‌شود، به خاطر درک نادرست از اتفاقاتی است که در حال رخ دادن است. همچنین نمی‌توان از این موضوع غافل بود که ادعاهای مربوط به دیپلماسی تله بدهی چین، بخشی از جنگ‌های زیرساختی هستند؛ جنگ‌های زیرساختی که در یک طرف آن چین قرار دارد و در طرف دیگر، ایالات متحده، ژاپن، استرالیا، هند و دیگران. کشورهایی که در این جنگ‌های زیرساختی علیه چین صف‌آرایی کرده‌اند، در حال از دست دادن منافعشان در بندر هامبانتوتا در سریلانکا و همچنین مالزی هستند. حالا چه اتفاقی افتاده است؟ تامین مالی بندر هامبانتوتا از سوی چینی‌ها صورت گرفته و تعدادی پروژه عظیم ریلی در مالزی نیز به وسیله چینی‌ها تامین مالی شده است. در هر دو مورد، بحث صادرات و واردات مطرح است. در هامبانتوتا، چینی‌ها موفق شدند در یک قرارداد در سال 2017، امتیاز 99‌ساله استفاده از بندر را دریافت کنند. قرار نبود از ابتدا چنین شود. چین وام‌های کلانی به سریلانکا داده بود تا این کشور بتواند زیرساخت‌های بندر هامبانتوتا را ایجاد کند اما سریلانکا نتوانست از پس بدهی‌هایش به چین برآید و در عوض چین امتیاز 99ساله استفاده از بندر را دریافت کرد. در مالزی، چین وام‌های کلانی داده بود تا این کشور بتواند خطوط ریلی مورد نیازش را احداث کند اما کار به جایی کشید که مالزی نتوانست پول چین را پس بدهد و وام‌ها نکول شدند. بنابراین مالزی مجبور شد سر میز مذاکره با چین بنشیند و در این مذاکرات، قدرت چانه‌زنی هم نداشت. بنابراین مجبور شد امتیاز استفاده از خطوط ریلی را به چین واگذار کند. گزارش‌هایی منتشر شده مبنی بر اینکه در آفریقا، کنیا احتمالاً مجبور می‌شود بنادرش را به چینی‌ها واگذار کند؛ چراکه در پرداخت بدهی‌هایش به چین دچار مشکلات بزرگی شده است.

همه اینها باعث شده که گفتمانی علیه چین شکل بگیرد که به دیپلماسی تله بدهی معروف شده است. گفتمانی که می‌گوید چین عمداً وام‌های سنگین می‌دهد تا کشورها نتوانند پولش را پس بدهند و سپس چین آنها را سر میز مذاکره می‌نشاند و از آنجا که دست بالا را دارد، از آنها امتیازهای کلان می‌گیرد و آنها را مجبور به امضای معاهده‌هایی می‌کند که ماهیت استعماری دارند. مایک پنس می‌گوید چین از دیپلماسی تله بدهی استفاده می‌کند تا تاثیرگذاری‌اش را بر کشورهای دنیا بیشتر کند. ادعاهای پنس زمانی بیشتر مورد توجه قرار گرفت که در نوامبر سال 2019، یک شرکت بزرگ چینی فعال در حوزه کشتیرانی به نام Cosco عمده سهام بزرگ‌ترین بندر یونان را خرید و در همان دوران، سهام بنادر تریست و روانا را هم که از بزرگ‌ترین بنادر ایتالیا هستند خریداری کرد. همچنین این شرکت، سهام بنادر کوپر در اسلوونی و فیوم در کرواسی را نیز خرید.

اما آیا واقعاً هیچ‌وقت چیزی به نام دیپلماسی تله بدهی صحت داشته است؟ نویسنده و استراتژیست هندی، برهما چلنی در سال 2017 این اصطلاح را برای اولین بار مطرح کرد اما آیا واقعاً چنین چیزی حقیقت دارد؟ تعدادی از تحقیقاتی که اخیراً صورت گرفته است، باعث شده به اتهاماتی که بر اساس دیپلماسی تله بدهی به چین زده می‌شود، مشکوک شویم. برای مثال، Chatham House یک موسسه سلطنتی روابط بین‌المللی در لندن وبیناری را برگزار کرد که عنوان آن چنین بود: «کم‌ارزش کردن افسانه دیپلماسی تله بدهی». در این وبینار به مقاله‌ای اشاره شد که از سوی لی جونز و شهر حمیری نوشته شده است. مقاله‌ای که می‌گوید سیستم تامین مالی برای پروژه‌های توسعه‌ای در چین بسیار بخش‌بخش است و هماهنگی اعضای این سیستم ضعیف‌تر از آن است که چین بتواند از طریق آن، اهداف استراتژیک خود را پیش ببرد. این مقاله در مورد ابتکار یک کمربند، یک جاده توضیح می‌دهد که این خود کشورها هستند که با توجه به منافع سیاسی و اقتصادی‌شان انتخاب کرده‌اند که چین در آنها سرمایه‌گذاری کند و اینگونه نیست چین عمداً به آنها وام‌های سنگین داده باشد تا زیرساخت ایجاد کنند و سپس با برنامه قبلی، امتیاز استفاده از این زیرساخت‌ها را از آن خود کند.

در وبینار مطرح شد که اینگونه نبود که چین، از عمد به سریلانکا وام‌های سنگین دهد تا سریلانکا زیرساخت‌های بندر هامبانتوتا را ایجاد کند و سپس چین امتیاز استفاده از آن را دریافت کند و تاکنون نیز هیچ‌کدام از کشتی‌های چینی از بندر هامبانتوتا استفاده نکرده‌اند. در وبینار گفته شد که چین به مالزی وام داد تا مالزی بتواند خطوط ریلی مورد نیازش را احداث کند اما بخشی از این پول، صرف پر کردن چاله‌هایی شد که مالزی با آنها رو‌به‌رو بود و به همین دلیل مالزی توان پرداخت بدهی‌هایش به چین را از دست داد. اما در رد ادعاهایی که علیه چین مطرح می‌شود، منبع مهم‌تر، کتابی است با عنوان «ابتکار یک کمربند، یک جاده چین: اثرات روی آسیا و دستورالعمل سیاستی» که در سال 2019 منتشر شد. این کتاب در واقع بررسی نظر هزار نفر از رهبران آسیا در مورد دیپلماسی تله بدهی است. کتاب نتیجه‌گیری می‌کند که 42 درصد از پاسخ‌دهندگان بر این باور هستند که ابتکار یک کمربند، یک جاده، برای کشورهایشان به طور خالص، منفعت داشته است در حالی که تنها 18 درصد معتقد بودند که ابتکار یک کمربند، یک جاده، به طور خالص برای کشورهایشان زیان به بار آورده است.

 

استعمار مدرن

43نشریه هندی Wire مقاله‌ای دارد با عنوان «چین چگونه از طریق دیپلماسی تله بدهی در حال گسترش تاثیرگذاری‌اش روی دنیاست؟» و در این مقاله رسماً چین را استعمارگر دنیای مدرن خوانده است. این مقاله توضیح می‌دهد که ابتکار یک کمربند، یک جاده چین، سبب شده کشورهای مختلف در آسیا، اروپا و آفریقا، وام‌هایی بگیرند که توان بازپرداخت آن را ندارند و نتیجه نکول وام این می‌شود که چین به سادگی بتواند مرز جاه‌طلبی‌های ژئواستراتژیک خود را جلوتر ببرد. این مقاله می‌نویسد:

اخیراً تعداد نسبتاً زیادی از مقالات و مطالعات در سراسر ایالات متحده آمریکا و اروپا تلاش دارند در مورد «دیپلماسی تله بدهی» که چین به‌دلیل ارتباط بین پروژه‌های چندین‌میلیاردی خود انجام می‌دهد، آگاهی‌رسانی کنند. این پروژه‌های مرتبط، «ابتکار یک کمربند، یک جاده» نام دارند. این نوع از دیپلماسی این‌گونه است که چین پروژه یا وام‌هایی را که بازپرداخت آنها بسیار مشکل است به کشورهای فقیر و نیازمند می‌دهد؛ در نتیجه، به‌دلیل آنکه بازپرداخت این وام‌ها سخت است از این کشورها می‌خواهد که در ازای آن یکسری امتیازات سیاسی یا اقتصادی به آن واگذار کنند (نوعی از استعمار جدید). ابتکار یک کمربند، یک جاده چین به یکسری قراردادهای بدهی برای زیرساخت منتج شد که به‌دلیل حضور جهانی چین و تاثیرش باعث افزایش منافع سیاسی و نظامی و اقتصادی پکن می‌شود.

جالب است که نوشته‌های اخیر که در تلاش هستند ابتکار یک کمربند، یک جاده را به‌عنوان شروع یک فعالیت اقتصادی قلمداد کنند، پنج ویژگی مشترک دارند. اول، آنها این پروژه را به‌شکل یک فعالیت خالص اقتصادی به‌تصویر می‌کشند که هیچ‌گونه انگیزه دیگری پشت آن نیست. دوم، آنها تاکید می‌کنند که پروژه‌های اجرایی در کشورهای خارجی قبل از سال 2031 به‌وقوع می‌پیوندند. بنابراین این نمی‌تواند بخشی از یک پروژه عظیم باشد- اگرچه بسیاری از این پروژه‌ها مانند پروژه هامبانتوتا پورت در سریلانکا به زیر چتر ابتکار یک کمربند، یک جاده آورده شده‌اند. سوم، آنها بدهی‌های تصاعدی در کشورهای میزبان را به کارایی درونی و نقص مدیریتی آنها نسبت می‌دهند. چهارم، آنها توسعه سیستم مالی چین را به صورت چندپاره و بسیار ضعیف در هماهنگی توصیف می‌کنند به‌گونه‌ای که نمی‌تواند چنین اهداف استراتژی‌شده و پرجزئیاتی را دنبال کند. پنجم، آنها تلاش دارند یا روی کشورهایی که سابقه مدیریت مالی ضعیف دارند تمرکز کنند یا طرح ابتکار یک کمربند، یک جاده را در قاره آفریقا اجرا کنند چراکه چین نسبت به آنجا قصد خیرخواهانه دارد. در نهایت آیا این موارد تصویر درستی از این قصه ارائه می‌دهند؟

در حقیقت، ممکن است که هدف اولیه برای طرح ابتکار یک کمربند، یک جاده این نباشد که کشورها را در تله بدهی بیندازد تا دارایی‌های آنها را توقیف کند. ولی این واضح است که چین سرمایه‌گذاری‌هایش را به‌صورت استراتژیک انجام می‌دهد. چین درحالی که در پروژه‌ها مشارکت دارد، بر میزان توانایی کشورهای میزبان برای بازپرداخت وام‌ها نیز اثر گذاشته است. علاوه بر این، چین اهداف استراتژیک بزرگ‌تری دارد تا قلمرو میانی را به یک قدرت جهانی تبدیل کند و طرح ابتکار یک کمربند، یک جاده یکی از ابزارهایی است که به این هدف دست یابند. بنابراین، لازم است که جزئیات ظریف بلندپروازی‌های استراتژیک چین بررسی شود. به‌رغم اینکه چین بدهی‌ها و وام‌های مذاکره‌شده خود را از بسیاری از کشورهای آفریقایی برداشته است، نمی‌توان گفت این اتفاق برای بخش‌های دیگر جهان هم می‌افتد. این تفاوت می‌تواند به‌این دلیل باشد که در حال حاضر قاره آفریقا نسبت به بقیه بخش‌های جهان، فرصت‌های لشکرکشی فوری را به پکن ارائه نمی‌دهد. بنابراین، پکن می‌داند با فشار آوردن به این کشورها نمی‌تواند به سرعت چیزی در ازای وام‌ها دریافت کند. چین تمایل دارد که یک بازی بلندمدت در آفریقا به عنوان یک قدرت دوستانه شروع کند تا حمایت عمومی و سیاسی را به‌دست آورد و بعداً روزی از این حمایت استفاده کند.

 

جمع‌بندی

بعد از اینکه دنگ شیائوپینگ در چین به قدرت رسید، موتور رشد اقتصادی این کشور زده شد. از اوایل دهه 80 میلادی چین در مسیری قرار گرفت که سرانجام بعد از چند دهه آن را به کشوری تبدیل کرد که لقب استعمارگر دنیای مدرن را گرفته است. شیائوپینگ از همان ابتدا فهمیده بود که راز رشد، تجارت آزاد است و رهبران بعدی چین نیز همان مسیر را ادامه دادند. چین بعد از اینکه چندین سال به طور پیاپی رشدهای دو‌رقمی را تجربه کرد، وام دادن به کشورهای دنیا را آغاز کرد. در سال 2005، چین به کشورهای آفریقایی دو میلیارد دلار وام داده بود. در سال 2006 این عدد بیش از دو و نیم برابر شد و در سال 2010، میزان وام چینی به کشورهای آفریقایی به هفت میلیارد دلار رسید. در سال 2016، کشورهای آفریقایی 30 میلیارد دلار به چین بدهکار بودند. کشورهای آمریکای لاتین نیز وام‌های کلانی را از چین دریافت کرده‌اند که توانایی بازپرداخت آن را ندارند و بسیاری از سیاستمدارانشان معتقد هستند که چین آنها را استعمار کرده است. با همه اینها، اینکه همه این وام‌هایی که چین داده است، با هدف این بوده که کشورهای هدفش نتوانند بدهی‌هایشان را پرداخت کنند و چین نهایتاً بتواند از آنها امتیازهای سیاسی و اقتصادی بگیرد یا خیر، یک موضوع جدال‌برانگیز است که هنوز نمی‌توان پاسخ دقیقی به آن داد. در حال حاضر نه می‌توان بر دیپلماسی تله بدهی صحه گذاشت و نه می‌توان آن را رد کرد. اما چیزی که مسلم جلوه می‌کند این است که روز‌به‌روز بر قدرت چین در دنیا افزوده می‌شود. شاید چندان مهم نباشد که چین برای اینکه بنادر کشورهای آسیایی را از آن خود کند برنامه‌ریزی داشته یا خیر. مهم این است که در حال حاضر این بنادر را در اختیار دارد. شاید چندان مهم نباشد که چین از عمد به کشورهای آسیایی و آفریقایی و آمریکای لاتین وام داده تا بعداً بتواند از آنها بهره‌کشی کند یا اینکه چنین هدفی را در سر نداشته است. مهم این است که در حال حاضر تعداد قابل توجهی از کشورهای در حال توسعه دنیا به چین بدهکار هستند و چون توان پرداخت بدهی‌هایشان را ندارند، مجبور هستند مانند یک کودک، جلوی پدر سر خم کنند و هرآنچه او می‌گوید را بپذیرند. 

منابع:

1. https: / /thehill.com /opinion /international /551337-chinas-debt-trap-diplomacy?rl=1

2. https: / /www.theatlantic.com /international /archive /2021 /02 /china-debt-trap-diplomacy /617953 /

3. https: / /www.businessinsider.com /how-china-censors-media-it-disagrees-with-australia-2018-6?IR=T

4. https: / /www.lowyinstitute.org /the-interpreter /debunking-myth-china-s-debt-trap-diplomacy

5. https: / /thediplomat.com /tag /china-debt-trap /

6. https: / /thewire.in /world /china-debt-trap-diplomacy-south-asia-europe

7. https: / /asia.nikkei.com /Opinion /The-myth-of-China-s-debt-trap-diplomacy

8. https: / /www.scmp.com /comment /opinion /article /3136024 /why-western-narrative-chinas-debt-trap-diplomacy-another-big-lie

9. https: / /foreignpolicy.com /2019 /04 /25 /chinas-debt-diplomacy /

10. https: / /www.nytimes.com /2021 /09 /21 /opinion /china-biden-australia-tpp.html

11. https: / /thediplomat.com /2020 /11 /is-china-a-new-colonial-power /

دراین پرونده بخوانید ...