شناسه خبر : 37947 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

در مسیر سراب

بازار رمز‌ارزها چگونه به مقصد جدید ایرانیان تبدیل شد؟

  محمد امین خدابخش: چند وقتی است که بازار رمز‌ارزها و نام‌هایی نظیر بیت‌کوین و دوج‌کوین به نقل محافل تبدیل شده‌اند. مردم عادی که تا همین چندی پیش آینه عبرت بورس را پیش‌روی خود داشتند و به جهت یا بی‌جهت مسوولان دولتی و متولیان بازار سرمایه را مسوول افت قیمت سهام می‌دانستند، حالا با شنیدن خبر رشد چند‌هزار‌درصدی دارایی‌های مبهم پا به عرضه معاملات رمزارزها گذاشته‌اند. این در حالی است که این نوع دارایی تقریباً جدید، نه مانند کالاهایی نظیر طلا و نقره ماهیت فیزیکی دارد و نه همچون مس و آلومینیوم به درد استفاده در تولیدات صنعتی می‌خورد. همین عامل سبب شده تا تحلیل آن به گونه مرسوم یعنی همین روش‌هایی که برای تحلیل بازار کالاها یا سهام و اوراق استفاده می‌شود امری ناممکن باشد. چنین خصوصیتی همچنین سبب شده تا در طول سال‌های گذشته صدای بسیاری از صاحب‌نظران اقتصادی بلند شود و رمزارزها را به دلیل عدم ایجاد فعالیت مولد در اقتصاد به ناکارآمدی و حبابی بودن متهم کنند. تمامی اینها اما در شرایطی روی داده که این نوع از دارایی حداقل به باور طرفداران آن سال‌هاست که قرار است رویای پول خصوصی را محقق کند و با نیل به این هدف رویایی راه قطع کردن دست سیاستگذاران پشت‌میز‌نشین را در بازار پول، از اعمال نفوذ بر حال و آینده مردم عادی و کشورهای ضعیف‌تر قطع کند. با وجود این با گذشت یک‌دهه‌و‌نیم از تولد بیت‌کوین، نه رویای دنیای پولی نامتمرکز محقق شده و نه اساساً هیچ‌کدام از رمزارزها توانسته‌اند کارکردهای اصلی پول را که موضوع بررسی‌ها در علم اقتصاد است محقق کنند. بر این اساس سال 2021 در حالی دارد کم‌کم به نیمه می‌رسد که به دلیل نوسانات شدید، ارزهایی نظیر بیت‌کوین نه توانسته‌اند وسیله‌ای برای مبادله باشند و نه به دلیل نوسانات شدید ارزش دارایی صاحبان خود را حفظ کنند. در این میان اگرچه گهگداری شرکت‌های بزرگ با پا گذاشتن در این جهان ناشناخته سعی در پذیرش ارزهایی دیجیتال به عنوان واسطه مبادله کرده‌اند، با وجود این در تمامی این تلاش‌ها (البته به جز فعالیت‌های غیرقانونی که نیاز به دور زدن مبادی رسمی مالیاتی و نظارتی دارد) برای تبدیل شدن رمزارزها به پول واقعی با ناکامی رو‌به‌رو شده است. همین امر سبب شده تا جهان ارز دیجیتال به واسطه دلخوشی صرف به افزایش قیمت و فراهم آوردن ثروت‌های باد‌آورده به آخرین میدان تکرار تاریخ و آزمون مجدد تئوری «احمق بزرگ‌تر یا Greater fool theory» تبدیل شود. در این نظریه با خارج شدن ارزش ذاتی از مبانی تصمیم‌گیری اگرچه خریداران یک دارایی ممکن است بر عدم ارزندگی مایملک خود باور داشته باشند، با وجود این به این مساله نیز باور دارند که مار‌پیچ افزایش قیمت، در نهایت شخص احمقی را پیش‌روی آنها قرار خواهد داد که دارایی گران‌قیمت نگهداری‌شده را از آنها بخرد. به نظر می‌رسد که خریداران کنونی رمز‌ارزها نیز با پشت سر گذاشتن تجربه تلخ بورس و ریسک‌های خودساخته آن حالا در مسیری قرار گرفته‌اند تا در سایه رخوت تمامی بازارهای سرمایه‌پذیر، با دلخوشی به رویای رشد قیمت این ارزها، آینده خود را به دارایی‌های دلاری گره بزنند.

دراین پرونده بخوانید ...