شناسه خبر : 41750 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

خوگرفته به قاچاق

چرا دولت‌ها مسائل اقتصادی را ساده‌سازی می‌کنند؟

 

 پیمان مولوی / تحلیلگر اقتصاد

در سال‌های ۱۸۵۰ آلمان قدرقدرت رویکرد علمی در اروپا بود و توانسته بود در هر زمینه‌ای حرفی برای گفتن داشته باشد از جمله جنگل‌داری علمی. آلمانی‌ها به نقطه‌ای رسیده بودند که سایر کشورها به آنها غبطه می‌خوردند. کشورها به دنبال این بودند تا بتوانند از علم آلمانی‌ها در ایجاد جنگل‌هایی اتوکشیده و مرتب بهره ببرند.

حیف که نتیجه این رویکرد علمی به نظر آلمانی‌ها پراشتباه از آب درآمد و به جای جنگل‌هایی با بازدهی بالا جنگل‌ها مردند. آلمانی‌ها اکوسیستم جنگل را فراموش کرده بودند، زنبورها، حیوانات و سایر موجودات را و آنقدر در تولید جنگل ساده‌انگارانه برخورد کرده بودند که حال باید به دست بچه‌ها مورچه و زنبور برای رهاسازی در جنگل‌ها می‌دادند. این مثالی جالب از ساده‌سازی مشکلات از سوی دولت‌هاست که در کتاب حکومت‌ها جهان را چگونه می‌بینند شاهدش هستیم. این مشکلی است که در ایران هم ما با آن روبه‌رو هستیم. در ایران نیز ساده‌سازی‌های مفرط در بسیاری از بخش‌ها به چشم می‌خورد. رویکردی که نتیجه‌اش را در جای‌جای اقتصاد کشور شاهدیم. یکی از آنها پدیده قاچاق است. همان‌طور که می‌دانید  مدتی است که واردات لوازم خانگی خارجی ممنوع شده است ولی اگر سری به بازار امین‌حضور یا شریعتی بزنید امکان ندارد کالاهای خارجی را نبینید و با خود این سوال را تکرار نکنید: اینها چگونه به اینجا رسیده‌اند؟

 

ضرورت هم‌افزایی ذی‌نفعان

در اقتصادها حتماً ذی‌نفع وجود دارد اما تفاوت اقتصادهای توسعه‌یافته و توسعه‌نیافته در چگونگی هم‌افزایی ذی‌نفعان برای رشد و ترقی و جلو رفتن کشورشان است.

در ایران با بهانه‌های مختلف از جمله حمایت از تولید که در نهایت باید حتماً چیزی شبیه به حمایت از مصرف‌کننده باشد که نیست، واردات کالاها و لوازم خارجی ممنوع می‌شود. در اینجا همان ساده‌سازی وجود دارد که پیش‌تر به آن اشاره کردم. به این ترتیب مشاهده می‌کنیم که در ذهن سیاستگذار تفاوتی بین دستگاه قهوه نسپرسو اصل سوئیسی یا قهوه‌ساز شاتی کارخانه‌ای در جاده کرج وجود نخواهد داشت و در نهایت کیفیت تولید هم رشد نخواهد کرد. در واقعیت این یک توهم است که در یک چرخه بسته تکنولوژی توسعه یابد و ما هم با صرفه به مقیاس ۸۰ میلیون‌نفری همان چیزی را تولید کنیم که کشورهایی از قبیل  کره یا چین تولید  می‌کنند.

در اینجا ذی‌نفعان که گفتمان دولتی را خوب می‌شناسند وارد می‌شوند. ذی‌نفعانی که می‌دانند با جملاتی همانند کمک به عدم خروج ارز از کشور و خودکفایی می‌توانند منابع مالی کشور را به سمت خود هدایت کرده و از همه مهم‌تر دست مصرف‌کننده را از انتخاب کوتاه ‌کنند. در این شرایط در اقتصادی که نقدینگی‌اش به پنج هزار هزار میلیارد تومان رسیده است تقاضا کماکان وجود دارد و دقیقاً در اقتصاد ذی‌نفعانه گروهی ذی‌نفع مشغول واردات کالاهایی می‌شوند که ممنوع بوده آن هم در این حجم بزرگ. قاچاق در ایران پدیده‌ای است که کاملاً در اقتصاد ایران ریشه دوانده است و دلیل این پایایی تعادلی است که ذی‌نفعان در این میان برای خود ایجاد کرده‌اند.

 

ساده‌انگاری در سیاستگذاری

 این تعادل نانوشته کاملاً کار می‌کند و دلیل آن همان ساده‌انگاری در سیاستگذاری است که مثلاً ما می‌توانیم بگوییم به جای فلان یخچال کره‌ای باید این یخچال را بخری و آن طرف تقاضا هم پابرجاست و ذی‌نفعان در این مسیر راهگشا می‌شوند. تقریباً این روند در تمام بازارها دیده می‌شود اما در کالاهای بادوام مصرفی بسیار بیشتر است. در این شرایط شما با یک اکوسیستم معیوب روبه‌رو هستید که هر روز در حال بازتنظیم خود است و در این مسیر بازتنظیم هر روز کارآمدتر و پیچیده‌تر عمل می‌کند.

 

خروج از چرخه

ما تنها کشوری نیستیم که درگیر پدیده قاچاق هستیم، در تاریخ کشورها قاچاق با مدل‌های مختلف وجود داشته است اما در بسیاری از موارد کشورها توانسته‌اند بر این پدیده فائق بیایند. در بیشتر کشورها مبارزه با قاچاق نه در ستادها و اتاق‌های دربسته و با متهم کردن فروشندگان که با ایجاد یک اکوسیستم سالم اقتصادی به وجود می‌آید.

 

اقتصاد رقابتی

شما اگر کشورهایی با درجه اقتصاد رقابتی بالا را ببینید، همانند آلمان، سنگاپور، دانمارک، هلند و... فارغ از قدرت خرید بالا در تمام این اقتصادها رقابت حرف اول و آخر را می‌زند. به‌طور مثال در آلمان که غول‌های خودروسازی فولکس‌واگن، بنز، بی‌ام‌دبلیو و... در آن فعال‌اند شما حضور هیوندای و کیا را از کره می‌بینید آن هم به وفور، و در آنجا کسی عقلش به این نرسیده است که برای حمایت از آلمانی‌ها واردات کره‌ای‌ها را ممنوع کنیم یا مانع خروج ارز از کشور شویم. با واردات آن چیزی که در آن مزیت نداریم و صادرات آن چیزی که مزیت داریم شما یک چرخه کارآمد ایجاد خواهید کرد که در آن جایی برای قاچاق ذاتاً باقی نمی‌ماند.

 

فلسفه احترام به مصرف‌کننده

تقریباً هر نوع محدودیت برای مصرف‌کننده موجب قاچاق می‌شود، این می‌تواند در کالاهای سرمایه‌ای باشد یا کالاهای مصرفی. در کشورهایی که در آن فلسفه احترام به انتخاب مصرف‌کننده جا افتاده هیچ‌کسی حاضر به محدود کردن انتخاب مصرف‌کنندگان نیست. در چنین شرایطی آزادی انتخاب خود به عنوان سدی در برابر قاچاق عمل می‌کند.

 

تعرفه‌های گمرکی

دولت‌ها با تعرفه‌های گمرکی به دنبال ایجاد درآمد و در گام بعدی سیاست‌های حمایتی هستند، حال تصور کنید آش آنقدر شور شود که واردات یک کالا از قاچاق آن گران‌تر باشد و قاچاق مقرون‌به‌صرفه‌تر باشد. این اتفاقی است که در بسیاری از حوزه‌ها امکان روی دادن آن وجود دارد و بر همین اساس قاچاق کالا هم برای واردکننده سودآورتر است، هم برای مصرف‌کننده. اینجا سیاست‌های حمایتی علیه همان محصولات مورد حمایت کار می‌کنند البته تصور نکنید که مواظبت از مرزها و بگیروببندها چاره‌ساز نیست اما چون مقیاس این کسب‌وکارها بسیار بزرگ است، تقریباً چیزی به نام کنترل بی‌معنی است.

 

قبول تجربه جهانی

در پایان باید گفت برخلاف رویه معمول در اقدامات ضربتی راهکار قاچاق اکوسیستمی است و باید در کلان اقتصاد روی آن مانور داده شود. در اقتصاد رقابتی که در آن حق انتخاب مصرف‌کننده تضمین شده باشد شما بسیار کم با قاچاق روبه‌رو می‌شوید. 

دراین پرونده بخوانید ...