شناسه خبر : 38519 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

خداحافظ پرزیدنت

به بهانه در‌گذشت حبیب لاجوردی 1400 – 1317

 

علی‌اصغر سعیدی/ جامعه‌شناس

حبیب لاجوردی، در روز سوم مردادماه سال 1400 بعد از طی یک دوره طولانی بیماری در شهر واشنگتن درگذشت. او کوچک‌ترین فرزند حاج‌سید‌محمود لاجوردی، بنیانگذار گروه صنعتی بهشهر بود. حبیب در سال 1317 در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در تهران گذراند و در سال 1329 به آمریکا رفت و دیپلم متوسطه را از دبیرستان اسکار اسدیل در نیویورک در سال 1335 دریافت کرد. در دوران دبیرستان در نیویورک کاپیتان تیم‌های کشتی و فوتبال و رئیس انجمن دانش‌آموزان کلاسش بود. به قول پدرش حاج‌سید‌محمود لاجوردی «حبیب آقا سرشار از کوشش در راه تحصیل بود. روحیه پاک و ورزشکاری و دوستی، وی را در میان افراد ممتاز می‌نمود. به یاد دارم روزی پیرامون خانه محل سکونت خودمان قدم می‌زدم ناگهان متوجه شدم که تعدادی دانش‌آموز مرا به یکدیگر نشان می‌دهند و به هم می‌گویند این پدر پرزیدنت حبیب است. پسرم به رهبری ورزشی این گروه شهرت پیدا کرده بود. در جامعه ایران پسر به نام پدر شناخته می‌شود. اما در اینجا نظر به شهرت فکری و ورزشی حبیب من به نام او شناخته می‌شدم.» حبیب لاجوردی مدرک لیسانس را از دانشگاه فنی ییل در سال 1340 و فوق‌لیسانس مدیریت بازرگانی را از دانشگاه هاروارد در سال 1342 دریافت کرد. او بعد از اتمام تحصیلات در مهر 1342 از آمریکا به ایران مراجعت کرد و تا پایان عمر خدمات مهم و ماندگاری به اقتصاد و فرهنگ ایران انجام داد.

 

 1- سازماندهی تشکیلات گروه صنعتی بهشهر

خانواده لاجوردی و لاجوردیان از سال 1329 از تجارت وارد کار صنعتی شدند و تا سال 1357 شرکت‌های مختلف صنعتی تاسیس کردند. اما از این موفقیت‌های صنعتی در تولید کالاهای مختلف مصرفی، ساختمانی و نساجی که هم در جهت ادغام عمودی یعنی حرکت در جهت گرفتن صنایع بالادستی بود و همین‌طور ادغام افقی یعنی توزیع و پخش مستقیم آنها در سراسر کشور، توجه به چند عامل از جمله مهم‌ترین آن سازماندهی و آموزش مدیریت نوین بود که ناشی از نظراتی بود که حبیب لاجوردی بعد از ورودش به گروه ارائه کرد. در حقیقت ورود حبیب به گروه صنعتی بهشهر با نگاه نوین مدیریتی همراه بود. حبیب لاجوردی متوجه این موضوع شده بود که فنون و مهارت لازم برای اداره یک تشکیلات بزرگ با تجارتخانه کوچک بسیار فرق می‌کند. حبیب این استدلال را مطرح می‌کرد که در تشکیلات کوچک همه کارها را صاحب تجارتخانه انجام می‌دهد و سایر اعضا فرمانبر هستند اما در شرکت‌های بزرگ این کار اصلاً امکان‌پذیر نیست و مشارکت فعال کارکنان مدنظر است. اقدامات و پیشنهادات وی زمینه‌ساز بعضی از تغییرات مهم در این گروه صنعتی شد. جلب نیروهای باتجربه و متخصص از شرکت و دانشکده نفت، اعزام کارکنان و مدیران به انواع دوره‌های مدیریت و آموزش در داخل و خارج از کشور، اصرار بر اعطای اختیارات بیشتر به مدیران، تشویق مدیران به دریافت سهام و سهامدار کردن آنان و توجه به رفاه کارکنان با طرح و تشویق‌های او صورت گرفت. در حقیقت این‌گونه اقدامات نشان می‌داد سرمایه‌داران مدرن به رفاه و سلامت کارکنان به عنوان نیروهای تولیدی اهمیت خاص می‌دادند.

یکی از نوآوری‌های مهم همگام با تحول صنایع که با پیشنهاد حبیب لاجوردی صورت گرفت ایجاد بخش سازمان و روش‌ها در گروه صنعتی بهشهر بود. وظیفه اصلی این بخش سازماندهی مدرن در تشکیلات اداری به مثابه نیاز توسعه هر واحد صنعتی بود تا کارایی تولید از طریق ارتقای روابط انسانی افزایش یابد. با پیشنهاد حبیب لاجوردی و بعد از بحث و بررسی‌های زیاد گروه به چهار مرکز سوددهی تقسیم شد. چنین سازماندهی تا آن زمان در هیچ‌یک از گروه‌های صنعتی در ایران صورت نگرفته بود و ابتکاری نو محسوب می‌شد. اکبر لاجوردیان، عموی حبیب، می‌گوید: «قبل از سال 1348 تمام گروه صنعتی بهشهر به صورت یک مرکز سود (Profit Center) اداره می‌شد. حبیب گفت به‌جای یک مرکز سوددهی هر نفر از اعضای خانواده مسوول یک مرکز سود باشد و در نتیجه شرکت به مراکز سود مختلف تقسیم شد که اداره کردن آن و سود و زیانش مسوول داشته باشد. بعد از مشاوره طولانی به این نتیجه رسیدیم که ما چهار نفر (اکبر لاجوردیان، احمد و قاسم و حبیب لاجوردی) چهارمرکز سود درست کنیم و هر کسی مسوول گروه خودش باشد. یعنی مسوولیت تمام داشته باشد هم تولید هم فروش و هم بازاریابی و هم مالی بر عهده مسوول هر مرکز باشد و بنابراین گروه صنعتی بهشهردر سال 1349 به چهار گروه تقسیم شد و هر گروه را یکی از ما چهار نفر مسوول بود.»

بعد از ورود حبیب به گروه صنعتی بهشهر در دهه ۱۳۴۰ شمسی، بخش بازاریابی و تبلیغات گروه صنعتی بهشهر نیز توسعه یافت. حبیب لاجوردی عده‌ای از کارگردانان، نویسندگان و روشنفکران آن زمان همچون سیاوش کسرایی، کامران شیردل، محمد علی سپانلو و احمدرضا احمدی را در زمینه‌های طراحی، سرودن شعر و فیلم‌نامه‌نویسی و فیلم‌سازی دعوت به‌همکاری با گروه صنعتی بهشهر کرد. ناصر شاهین‌پر، مسوول تبلیغات گروه صنعتی بهشهر می‌گوید: «موضوع استخدام هنرمندان و کارگردانان تئاتر و سینما، نویسندگان و شاعران به گروه صنعتی بهشهر از آنجایی نشات می‌گرفت که حبیب لاجوردی که مدیر امور اداری بود خیلی علاقه‌مند بود تا انسان‌های روشنفکر و متخصص و باسوادی را به گروه بیاورد. مثلاً ضیاء ظریفی که در تشکیلات بیژن جزنی دستگیر و تیرباران شد یکی از کارمندان ما بود. ما آدم‌های این‌چنینی داشتیم که خودش در جامعه روشنفکری انعکاسی ایجاد می‌کرد که اینجا جای چندان بیراهی نیست.» ورود این روشنفکران روش فروش و تبلیغ را کاملاً مدرن کرد و به آگاهی از نظرات مصرف‌کننده توجه بیشتری شد.

حبیب در فاصله سال‌های 1342 و 1348 به عنوان مدیر بخش اداری، قائم‌مقام مدیر امور بازرگانی و پس از تجدید نظر در سازمان گروه صنعتی بهشهر در سال 1348 مدیرعامل شرکت پاکسان شد. در سال‌های 1349-1348 برای مدت کوتاهی مدیرعامل صنایع بسته‌بندی نیز شد. از سال 1349 تا 1355 عضو هیات موسس و دبیر هیات امنا و مسوول اجرای طرح تاسیس مرکز مطالعات مدیریت ایران و قائم‌مقام رئیس این مرکز شد. سمت‌های غیرموظفی که حبیب بر عهده گرفت عضویت در هیات پذیرش بورس اوراق بهادار، عضو هیات مدیره و هیات عامل بانک توسعه و سرمایه‌گذاری ایران و عضو هیات امنای مرکز مطالعات و تحقیقات رفاه اجتماعی بود.

 

2- تاسیس مرکز مطالعات مدیریت ایران

رشد سریع اقتصادی ایران در دهه 1340 ضرورت تربیت مدیران حرفه‌ای را بیش از پیش آشکار کرد. اگرچه تا آن زمان سازمان مدیریت صنعتی با برگزاری دوره‌های مختلف مدیران میانی شرکت‌ها را آموزش می‌داد اما نیاز به مدیران حرفه‌ای تاسیس موسسه دیگری را می‌طلبید. این مساله در کنفرانس اتاق‌های بازرگانی ایران در مرداد سال 1348 در مشهد نیز مورد تاکید قرار گرفت. به‌دنبال آن در مهر‌ماه 1348 عده‌ای از صاحبان صنایع بخش خصوصی به عنوان هیات موسس اقدام به تاسیس مرکز مطالعات مدیریت ایران کردند و حبیب لاجوردی را به عنوان مناسب‌ترین فرد برای اجرای این برنامه تشخیص دادند. گرچه حبیب لاجوردی از آن پس تا سال 1355 عضو هیات مدیره چند شرکت گروه بهشهر بود، ولی فعالیت اصلی حبیب لاجوردی تا سال 1357 در مرکز مطالعات مدیریت ایران بود. حبیب در مهر 1348 به عنوان اولین قدم برای تاسیس این مرکز با همکاری دانشگاه هاروارد، با مسوولان دانشکده مدیریت هاروارد وارد مذاکره شد. در نتیجه مرکز مطالعات مدیریت ایران با هدف فراهم کردن وسایل آموزشی و مطالعات در رشته مدیریت در شهریور 1349 به ثبت رسید. این موسسه با همکاری دانشگاه هاروارد و با همکاری دولت و بخش خصوصی ایران تاسیس شد. وزرای علوم و اقتصاد و دوازده نفر از افراد برجسته اقتصادی از جمله سیاوش ارجمند (گروه صنعتی ارج)، هدایت‌الله بهبهانی (شرکت صنعتی جنرال)، حسن خسروشاهی (گروه صنعتی مینو)، محمود رضایی (شرکت مس سرچشمه)، عبدالعلی فرمانفرماییان (نفت پارس) و حبیب لاجوردی در هیات امنا به این موسسه کمک می‌کردند. عبدالرضا پهلوی (فارغ‌التحصیل دانشگاه هاروارد) تحصیل‌کرده‌ترین فرزند رضا‌شاه نیز رئیس هیات امنا و حبیب لاجوردی دبیر هیات امنا بود. در حقیقت این مرکز مستقل و غیر‌انتفاعی بود و قرار بود برای شرکت‌های بخش خصوصی که در حال توسعه بودند مدیر حرفه‌ای تربیت بکند. این مرکز برنامه درسی فشرده‌ای داشت که باید هر دانشجو در 11 ماه به طور شبانه‌روزی درس می‌خواند و اجازه کار نداشتند. درس‌ها به صورت بحث گروهی روی موردها و مسائل مبتلا به شرکت‌ها متمرکز بود. در حقیقت در این دوره روی 600 مورد در حوزه‌های مختلف مدیریتی بحث می‌شد. برای پذیرش لازم بود افراد تنها در هر رشته‌ای لیسانس داشته باشند. آشنایی به زبان انگلیسی ضروری بود چون بحث‌ها به انگلیسی انجام می‌شد. یک آزمون پذیرش مدیریتی گرفته می‌شد و حداقل دو سال بایستی سابقه کار داشته باشند.

معماری این مرکز را نادر اردلان آرشیتکت ایرانی طراحی کرد. خودش می‌گوید با مطالعه روی برنامه درسی مرکز، نوعی طراحی سنت معماری ایرانی انجام داد تا دانشجویان بتوانند به‌راحتی به مباحثه بپردازند. از این‌رو هر صحنه یا court تشکیل می‌شد از چهار اتاق دو‌نفره که هشت نفر بعد از ظهرها تکلیف‌های درسی فردا را با هم بحث می‌کردند و بعد در صحن کلاس موضوعات در حضور استاد مطرح و بحث می‌شد. همه اینها با باغی که مرکز را احاطه کرده بود نوعی حس وحدت را که در فلسفه معماری اسلامی بود ایجاد می‌کرد. طرح اردلان شبیه به معماری باغ فین کاشان بود. از این‌رو معماری مرکز بسیار با شیوه تدریس و نوع مطالعه دانشجویان منطبق بود و بازدهی یادگیری را بالا می‌برد. محمود فرزند دکتر حبیب لاجوردی می‌گوید: «برای پدرم بسیار مهم بود که در این دانشگاه دانشجویان خارجی هم باشند تا یک مرکز بین‌المللی شود. همچنین برای پدرم بسیار مهم بود که جوانان بااستعداد ایرانی که می‌خواهند در کار مدیریت بروند بیایند در مرکز مدیریت درس بخوانند. به خاطر دارم که برای پدرم خیلی مهم بود که دانشجویانی که در آنجا قبول می‌شوند قبولی‌شان روی استعداد و لیاقت خودشان باشد و نه با آشنایی و پارتی‌بازی با دیگران. در نتیجه پدرم اصرار داشت تا رئیس مرکز یکی از پروفسورهای دانشگاه هاروارد باشد. در نتیجه کسی نمی‌توانست ایشان را تحت فشار قرار دهد که با رابطه وارد این مرکز شود.» حبیب لاجوردی بارها وقتی از او درباره این مرکز سوال می‌کردم متواضعانه آن را یک اقدام جمعی صاحبان صنایع می‌دانست اما بر کسی پوشیده نبود که ایده تاسیس این مرکز را او مطرح کرد و پیگیرانه تمام مشکلات را از ساخت تاسیسات و ساختمان‌ها، تامین اعتبار تا مذاکرات با هاروارد انجام داد.

 

3- تدوین پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد

حبیب لاجوردی در حالی که در سال 1354 پیشنهاد وزارت به او شد، به خاطر علاقه‌ای که به مرکز مطالعات مدیریت داشت آن را نپذیرفت. از مهر 1355 تصمیم به ترک ایران و ادامه تحصیل در رشته تاریخ و علوم سیاسی گرفت و برای شرکت در دوره دکترا به دانشگاه آکسفورد در انگلستان رفت و برای تهیه رساله خود درباره اتحادیه‌های کارگری در ایران در دهه 1330-1320 از اسناد درجه اولی در آرشیوهای بین‌المللی استفاده کرد. نتیجه این مطالعات تقریر کتابی به نام «اتحادیه‌های کارگری و خودکامگی در ایران» بود که در ایران با ترجمه ضیاء صدقی در سال 1360 منتشر شد. حبیب دانشنامه دکترای خود را در سال 1360 از دانشگاه آکسفورد دریافت کرد.

حبیب لاجوردی در پاییز سال 1360 طرح تدوین تاریخ شفاهی ایران را به دانشگاه هاروارد ارائه کرد و مسوولیت این پروژه را در آن دانشگاه بر عهده گرفت تا یکی از مهم‌ترین منابع تاریخ معاصر ایران را به‌وجود آورد. او در مدت کمتر از یک دهه با بیش از 130 نفر از نخبگان سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دوران پهلوی مصاحبه و روایت زندگی آنها را جمع‌آوری کرد. روایت فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و سیاسی کسانی که به نحوی در رژیم گذشته دست‌اندرکار پست‌های حساسی بودند بر اساس ضابطه علمی تاریخ شفاهی جمع‌آوری شد و به‌تدریج در دسترس عموم قرار گرفت. خاطرات شاهپور بختیار، دکتر علینقی عالیخانی، دکتر مجتهدی و مهندس شریف امامی نمونه‌هایی از آن است که در ایران نیز منتشر شده است.

اهمیت تدوین این منبع مهم تاریخی از چند جهت قابل مطالعه است: نخست اینکه، او با جمع‌آوری این مجموعه باارزش امکان تحقیقات مستقل و معتبر تاریخی را برای محققان فراهم کرد. دوم اینکه، جمع‌آوری روایت‌های نخبگان دوره پهلوی در زمانی انجام شد که روایت‌کنندگان در بهترین موقعیت زمانی و سنی برای نقل روایت‌ها قرار داشتند. سوم اینکه، امکانات دانشگاه هاروارد در مورد تضمین نگهداری ثبت روایت افراد براساس درخواست روایت‌کنندگان ممکن بود. به طور مثال، متن نوشتاری روایت‌های دکتر عالیخانی سال گذشته منتشر شده بود چون به درخواست او قرار بود هیچ‌کس از چنین مصاحبه‌ای تا بعد از مرگ روایت‌کننده باخبر نباشد. چهارم اینکه، نظارت علمی دکتر حبیب لاجوردی و آشنایی او با ثبت خاطرات شفاهی و تبدیل روایت‌های شنیداری به روایت‌های نوشتاری چنان با دقت انجام شد که اعتبار متن‌ها را افزایش می‌داد. محققان تاریخی به نیکی می‌دانند که این منبع باارزش در کنار سایر اسناد متقن تا چه اندازه به روشن شدن حقایق تاریخی دوره پهلوی کمک رسانده است.

سرانجام دکتر حبیب لاجوردی بعد از گذراندن یک دوره شش‌ساله بیماری در روز سوم مرداد‌ماه سال جاری در حالی‌که فرزندانش محمود و لیلا در کنارش بودند درگذشت و در کنار پدر، خواهرانش و فرزندش مریم به خاک سپرده شد.

روحش شاد

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها