شناسه خبر : 38464 لینک کوتاه

دوراهیِ منفعت

چرا منافع ملی در ذهن سیاستمدار ایرانی تعریف نشده است؟

  فرزین زندی: «دیوید سینگر» در باب منافع ملی تعریف متمایز و جالب توجهی دارد با این مضمون که «منفعت ملی، چشم‌انداز مهمی است که غالب ما، جهان را در آن می‌بینیم، دشمنان خود را با آن می‌شناسیم و محکوم می‌کنیم، شهروندانمان را با استناد به آن، تابع خود می‌سازیم و اعمالمان را به واسطه آن تایید اخلاقی کرده و کارایی می‌بخشیم». چندی پیش بود که اسحاق جهانگیری درباره بی‌اعتنایی پکن و مسکو به شرایط ایران گفت: «چین و روسیه گفته‌اند که منافع ملی‌شان اجازه نمی‌دهد که علیه آمریکا اقدام کنیم. ما (ایران) از خون فرزندان خود برای برخی کشورها گذشتیم اما آنها (چین و روسیه) ما را تنها گذاشتند. البته زودتر از این باید می‌فهمیدیم که هیچ کشوری در جهان، تجارت با یک اقتصاد 21 هزار میلیارددلاری (آمریکا) را به خاطر اقتصاد 400 میلیارددلاری ایران رها نمی‌کند.» تطبیق گفته‌های اسحاق جهانگیری به عنوان یکی از باسابقه‌ترین سیاستمداران ایرانی با آنچه در ابتدا از دیوید سینگر نقل شد، روشنگر یک شکاف اساسی در عرصه حکمرانی ملی است؛ «چشم‌انداز»!

تفاوت ژرفی که در «چشم‌انداز» سیاستمداران ایرانی به عنوان افرادی که عنان کشور را در اختیار دارند با آنچه شهروندان در پیش چشم خود تصویر می‌کنند یا منافعی که به دنبال آن هستند، اساساً دو دنیای متفاوت است. فارغ از اینکه معاون اول باسابقه رئیس‌جمهور (به عنوان مثالی مورد توجه در این متن) و دیگر سیاست‌ورزان از جناح‌های گوناگون، از توجه به همین اصول اساسی و در عین حال ضروری در حوزه سیاست‌ورزی ناتوان‌اند به خوبی نشان می‌دهد که چرا اکنون کشور در این وضعیت بغرنج به سر می‌برد. اساساً آنچه دولتمردان از بنیان‌های علم سیاست می‌دانند و حتی آنچه به عنوان چشم‌انداز در پیش چشم خود ترسیم می‌کنند تا کشور را به سوی آن هدایت کنند، به شکلی آشکار، با نیازها، توقعات و در یک کلام، چشم‌اندازی که مردم برای خود و آینده‌شان تصویر کرده‌اند، اختلافی عمیق دارد. به عبارت دیگر، نوع و شیوه کنش سیاستمداران ایرانی به وضوح بیانگر آن است که اختلافی بنیادین بین خواسته‌های «ملت» و درک و نیازهای «دولت» در این چند دهه به وجود آمده است. این شکاف روزافزون، نه‌تنها ملت را دچار بیگانگی با ساختار سیاسی کرده است بلکه به شکلی واضح، بیانگر آن است که سیاستمداران، عملاً مردم را نمایندگی نمی‌کنند؛ صاحب‌منصبان سیاسی وقتی نماینده واقعی مردم نباشند، طبیعی است که آنچه ملت از دولت طلب می‌کند، یا اساساً درک نمی‌شود یا هم‌راستایی بین این دو جهت، پدیدار نخواهد شد. این وضعیت، شکاف دولت-ملت را نه‌تنها پوشش نداده بلکه چند برابر کرده است. از زاویه نگاه مردم، سیاستمداران اسیر کژفهمی شده‌اند اما از دریچه نگاه سیاسیون، آنچه اصلاً ضرورت ندارد، خواسته‌هایی است که مردم طلب می‌کنند. مفهوم منافع ملی، همزاد دولت‌های ملی است و این شکاف دیرینه، پیشینه‌ای دراز در ایران دارد و در واقع به نظر می‌رسد، کماکان یک «دولت ملی» در ایران تشکیل نشده است تا عصاره خواست و نیازهای مردم باشد. مبتنی بر چنین وضعیتی است که هیچ انطباقی میان منافع مردم و منفعت حکمران پدیدار نمی‌شود.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها