شناسه خبر : 39607 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بهای غذا

آیا کشاورزی ایران ظرفیت تامین غذا برای 700 میلیون نفر را دارد؟

 

 فاطمه پاسبان / اقتصاددان و تحلیلگر اقتصاد کشاورزی

مبانی اندیشه‌ای آمایش، به معنای بهره‌برداری مطلوب و پایدار از قابلیت‌ها و توانایی‌های محیط با کمترین میزان تخریب است و هدف عمده از آمایش سرزمین ایجاد تعادل در توزیع جغرافیایی فعالیت‌ها، تمرکززدایی و توزیع منابع و کسب‌وکارها در سرزمین و تحول در ساختار سازمانی و آفرینش راهبردهای آمایشی است به گونه‌ای که با برنامه‌ریزی و مدیریت بهینه، بهره‌برداری پایدار از سرزمین، راهبرد توسعه پایدار بدون تخریب و عدالت‌محور و توجه به منافع بین‌النسلی را فراهم سازد.

جان کلام آن است که انسان ضمن دست یافتن به توانایی توسعه پایدار تضمین کند که نیازهای حال را بدون به خطر انداختن توانایی نسل‌های آینده برای تامین نیازهایشان فراهم می‌کند و این تامین نیازها عدالت‌محور بوده و توزیع فضایی عادلانه و کارآمد را داشته باشد. آمایش سرزمین راهنمایی است برای همه فعالیت‌های بشری که خردورزی، عدالت‌محوری، حمایت و محافظت از جهان (محیط زیست، جنگل و مرتع، حیوانات، گیاهان، آب و خاک، هوا و انسان) ملاک عمل او باشد. در رسالت آمایش سرزمین دغدغه بزرگی به نام عدالت اجتماعی وجود دارد و بایستی به دنبال آن باشد که با رویکرد مناسب این مهم عملیاتی شود.

در این میان فعالیت‌های بخش کشاورزی با آمایش سرزمین پیوند دیرینه‌ای دارد و ردپای آن را با مفاهیمی همچون الگوی کشت، زنجیره ارزش، بهره‌وری سبز، یارانه سبز، تجارت سبز، مزیت رقابتی و نسبی، محصولات ارگانیک، کشاورزی حفاظتی، توسعه پایدار کشاورزی و مفاهیم بسیار دیگر می‌توان جست‌وجو کرد. چرا در بخش کشاورزی آمایش سرزمین مهم است؟ برای این سوال برمی‌گردیم به جایگاه اصلی بخش کشاورزی در اقتصاد ملی. کشاورزی، تامین‌کننده امنیت غذایی مردم است، تامین‌کننده امنیت شغلی و معیشتی حدود چهار میلیون و 15 هزار و 917 بهره‌بردار (سرشماری کشاورزی سال 1393) که اگر بعد خانوار را 3 /3 نفر در نظر بگیریم در حدود 13 میلیون نفر جمعیت کشورمان به‌طور مستقیم از بخش کشاورزی امرارمعاش می‌کند، تامین‌کننده نهاده‌های صنایع غذایی و فرآوری مرتبط، ایجاد شغل برای بخشی از نیروی کار جامعه و ایجادکننده درآمد، ارزش افزوده و درآمد ارزی برای کشور است و سایر منافع اقتصادی و اجتماعی که به همراه دارد و از این‌رو اهمیت دارد که به مهم‌ترین سوالات اصلی بخش کشاورزی که چه تولید شود، به چه میزان و کجا؟ پاسخ داد و این نیازمند توجه به آمایش سرزمین است.

از گذشته‌های دور کلیشه‌ای را مرتب تکرار می‌کنیم که «ایران از وضعیت آب و هوایی و اقلیمی خوبی برخوردار است، به گونه‌ای که اقلیم‌های متنوع و ذخایر ژنتیکی فراوان، تولید انواع محصولات کشاورزی سردسیری و نیمه‌گرمسیری و گرمسیری را میسر کرده است و ما می‌توانیم نه‌تنها غذای مردم کشور خود را (با نرخ رشد جمعیت بالا) فراهم کنیم بلکه غذای همسایگان خود (700 میلیون نفر) را نیز تامین کنیم».

در بیان این مطالب که از سوی مسوولان و برنامه‌ریزان کشور به گوش می‌خورد نکته‌ای مغقول است که قابلیت‌ها و ظرفیت‌ها و توان تولیدی بخش کشاورزی برای تولید پایدار در طول زمان تغییر کرده و ضرورت دارد قبل از طرح سخنان کلیشه‌ای و هیجانی، توان تولیدی مناطق مختلف کشور برای توسعه و کشت محصولات کشاورزی به تفکیک محصول سنجش شود. از مهم‌ترین مدل‌هایی که می‌تواند در این خصوص مفید باشد، مدل‌های توان اکولوژیک و آمایش سرزمین است که با توجه به پتانسیل زمین و محدودیت‌های اقلیمی و منابع آب و خاک مناطق و در کنار آن توجه به الگوی کشت بهینه و اصل مزیت نسبی و رقابتی می‌توان محصول سازگار با هر منطقه را انتخاب کرد.

ایران به لحاظ محدوده‌های جغرافیایی، شرایط اقلیمی، مرزهای آبی و خاکی، ناهمواری‌ها و کویرها و منابع پایه آب و خاک دارای شرایط گوناگونی است و هر منطقه توانمندی‌های مخصوص به خود را دارد. از این‌رو توسعه فعالیت‌های کشاورزی در سرزمین و برنامه‌ریزی برای آن راهبردهای آمایش سرزمین را طلب می‌کند که بر اساس آن بتوان قابلیت‌سنجی و امکان‌سنجی برای هر منطقه کرد و محصولات مناسب هر منطقه را تعیین کرد که چه محصولی و به چه میزان تولید شود که نگاه عدالت‌محور بین‌النسلی هم برقرار شود.

تولید بخش کشاورزی به عوامل مختلفی بستگی دارد، از نهاده و عوامل تولید گرفته تا شرایط اقلیمی و جوی و تغییرات آب‌و‌هوایی تا سیاست‌های دولت و بازار جهانی. عوامل متعدد و درهم‌تنیده بر تولید بخش کشاورزی تاثیرگذار است که در این میان آب، خاک و اقلیم از جمله عوامل تولید بوده و نقش مهم و اساسی در تولید کشاورزی دارد. برای تولید «محصولات کشاورزی و غذا» به آب و خاک و اقلیم مناسب محصول نیاز است که همه آنها در شرایط بحرانی قرار دارند. کافی است نگاهی به آمار و اطلاعات منتشرشده بیندازیم. آمار و اطلاعات نشان می‌دهد که بعد از انقلاب تولید بخش کشاورزی از ۲۷ میلیون تن به ۱۳۰ میلیون تن افزایش پیدا کرده است یعنی در حدود 8 /4 برابر شده است و هر سال به‌طور متوسط 5 /2 تن به تولیدات بخش کشاورزی اضافه شده است اما به چه قیمتی و با چه عملکردی؟ به دلیل نبود تفکر سیستمی به منظور حفاظت و صیانت از منابع پایه (آب و خاک) و منابع طبیعی و جنگل و مرتع در حال حاضر با کم‌آبی و خشکسالی، فرونشست زمین، بهره‌‌وری پایین خاک و آب، تخریب منابع طبیعی و مرتع، تغییرات اقلیمی، گازهای گلخانه‌ای، از دست دادن تنوع زیستی و کاهش عملکرد روبه‌رو هستیم. در آگوست ۲۰۱۹ برابر با مرداد ۱۳۹۸ طبق جدیدترین برآورد «موسسه منابع جهان» در «اطلس خطرات آبی» ایران در رده چهارم بعد از قطر، اسرائیل و لبنان در نزدیک شدن به «روز آخر» یعنی روزی که منابع آبی در آن ممکن است به پایان برسد، قرار دارد. فرسایش خاک را داریم؛ بیش از شش برابر میانگین جهانی چیزی حدود فرسایش سالانه حدود دو میلیارد تن خاک در ایران. طبق گفته کارشناسان با توجه به اقلیم کشور ما حدود ۷۰۰ تا هزار سال طول می‌کشد تا یک سانتی‌متر خاک تشکیل شود بنابراین فرسایش خاک را نمی‌توان در بازه زمانی کوتاه جبران کرد و ترمیم خرابی‌ها مستلزم صرف وقت و هزینه زیاد است و در شرایط فوق‌العاده حتی بعید به نظر می‌رسد. در ایران بر اساس آخرین برآوردهای وزارت جهاد کشاورزی، حدود ۱۶ درصد از محصولات زراعی و حدود ۲۸ درصد از تولیدات باغی در مراحل مختلف تولید تا مصرف از بین می‌رود. همچنین بهره‌وری آب کشاورزی در ایران بسیار پایین است؛ درحالی‌که به ازای هر مترمکعب آب در کشور، بین 9 /0 تا 2 /1 کیلوگرم محصول کشاورزی تولید می‌شود، در جهان به ازای هر مترمکعب آب ۲ تا 5 /2 کیلوگرم محصول تولید می‌شود. بر اساس سرشماری کشاورزی سال ۱۳۹۳ در حدود ۷۵ درصد بهره‌برداران کشاورزی کوچک‌مقیاس (کمتر از پنج هکتار) بوده که تنها 5 /19 درصد زمین‌های کشاورزی را از آن خود کرده‌اند که به دلیل هزینه بالای فناوری و زیرساخت‌های مورد نیاز توانایی مالی در افزایش بهره‌وری محصول و منابع آب و خاک را ندارند. سازمان خواربار و کشاورزی جهانی (فائو) اعلام کرده ایران یکی از ۷۰کشور در حال توسعه است که پوشش جنگلی کمی دارد و این پوشش جنگلی اندک، با سرعتی بیشتر از دیگر نقاط دنیا در حال نابودی است و... سایر اتفاقاتی که در بخش کشاورزی افتاده است و در حال حاضر غذای مردم به قدری متورم شده که از سبد خانوار با درآمد متوسط به پایین یکی‌یکی حذف شده و امنیت غذایی و سلامت مردم کشور خودمان را به خطر انداخته است.

با این انباشت مشکلات و چالش‌های بخش کشاورزی چطور می‌توان ادعا کرد که ایران توانایی تولید غذای 700 میلیون نفر را دارد در حالی که هنوز مشکلات این بخش پابرجاست. آمارهای فائو نشان می‌دهد تولید کشاورزی جهان در سال ۲۰۱9 بیش از 4 /9 میلیون تن بوده است و تولید غذای 700 میلیون نفر معادل 10 درصد غذای جهان یعنی 940 میلیون تن. افزایش تولید بخش کشاورزی از 130 میلیون تن به 940 میلیون تن در شرایط کنونی بدون منطق و از سر ناآشنایی با مصائب و مشکلات بخش کشاورزی است. برای تولید بیش از هفت‌برابری ظرفیت بخش کشاورزی در حال حاضر چقدر آب و خاک و سرمایه و انرژی و... لازم است و آیا بر اساس آمایش سرزمین عدالت بین‌النسلی برقرار می‌شود؟ اگر همت کنیم و از همین امروز جلوی زیان‌ها و آسیب‌های واردشده بخش کشاورزی گرفته شود و سرمایه‌گذاری در افزایش عملکرد آب و خاک و محصول و مقابله با خشکسالی و تاب‌آوری سیستم غذایی صورت گیرد و دخالت هوشمندانه دولت در بخش کشاورزی و برای کشاورز (افزایش رفاه و درآمد) مبنا قرار گیرد و رقابت برقرار شده و انحصار و رانت و فساد از بین برود شاید بتوان امیدوار بود برای مردم کشور خودمان غذای سالم و با قیمت مناسب در اختیارشان قرار گیرد. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها