شناسه خبر : 518 لینک کوتاه

تفسیر معاون «مرکز دانش و سیاست انرژی» ازپیامد‌های سیاسی بحران اقتصادی

احتمال شورش علیه رئیس‌جمهور محبوب

ریچارد کزلریچ، معاون «مرکز دانش و سیاست انرژی» و استاد مدرسه سیاست، دولت و مسائل بین‌الملل دانشگاه جرج میسون آمریکاست.

ریچارد کزلریچ، معاون «مرکز دانش و سیاست انرژی» و استاد مدرسه سیاست، دولت و مسائل بین‌الملل دانشگاه جرج میسون آمریکاست. او از سپتامبر 2003 تا آوریل 2011 به عنوان افسر اطلاعاتی ملی در اروپا مشغول به کار بوده و هم‌اکنون کارشناس اندیشکده «بروکینگز» است که با مراکز این اتاق فکر در آمریکا و اروپا همکاری می‌کند. او که از سال 2002 و پس از 32 سال خدمت در «سرویس خارجی» ایالات متحده به بروکینگز رفته، پیشتر مدیر ابتکار «جهان اسلام» در «موسسه صلح ایالات متحده» نیز بوده است. کزلریچ در سال 2014 برنده «جام سرویس خارجی داکور» شد.



برخی از کارشناسان از احتمال فروپاشی اقتصاد روسیه در آینده نزدیک سخن می‌گویند. آیا روسیه واقعاً به یک سقوط کامل نزدیک می‌شود؟
اقتصادها واقعاً به گونه‌ای که قابل احیا نباشند فرو نمی‌پاشند. مثال‌هایی از اقتصادهایی وجود دارد که به شدت گرفتار هستند اما به فروپاشی دولت نرسیده‌اند، در این مورد مثال کوبا به ذهن می‌رسد. روسیه در گذشته در موقعیت‌های اقتصادی دشواری بوده و احیا شده است، البته نه به خاطر سیاست هوشمندانه بلکه به دلیل افزایش قیمت‌های نفت.

کشورها پس از جنگ سرد با قدرت سخت و نرم خود ارزیابی می‌شده‌اند. روسیه همیشه از فقدان قدرت فرهنگی رنج برده، اما در روزهایی که ایالات متحده تنها ابرقدرت جهان می‌شد، روسیه قدرت مالی و اقتصادی خود را هم از کف داد. فکر می‌کنید این روند برای کرملین در حال بدتر شدن است؟ آیا موافقید که روسیه قدرت نرم خود را به طور کامل از دست داده است؟
روسیه به دنبال آن بود که با موفقیت المپیک سوچی همین چهره «قدرت نرم» خود را بازسازی کند. اما در این راه موفق نبود چراکه پوتین بعدتر کریمه را به خاک روسیه ملحق و اوکراین را اشغال کرد. او روی این حساب می‌کرد که غرب به دلیل وابستگی اروپا به گاز روسیه و همین طور وجود بازار روسیه برای اجناس اروپایی و همچنین گرفتار بودن آمریکا در چندین جبهه در مناطق مختلف جهان، کار زیادی به او نداشته باشد. روسیه اکنون به خاطر اقدامات خود در اوکراین و رفتارهای ضد حقوق بشری در داخل در وضعیت اقتصادی دشواری قرار گرفته و قدرت نرم آن هم دچار چالش شده است. روسیه حالا به نظر تقریباً به طور کامل تنها به «قدرت سخت» خود تکیه دارد.

روسیه با از دست دادن قدرت نرم خود در حوزه اقتصاد به وضعیت بحرانی رسیده است. هیچ یک از اقدامات بانک مرکزی روسیه برای تثبیت روبل موفق از کار درنیامده‌اند. آیا این به آن معناست که دیگر کاری از دست مقام‌های مالی این کشور برنمی‌آید؟
روسیه باید به سرعت برای ثبات بخشیدن به بخش مالی خود اقدام کند. این کشور مبالغ هنگفتی از ذخایر ارزی خود را برای تثبیت روبل از دست داده که تا حالا تاثیری نداشته است. تحریم‌هایی که دسترسی روسیه به بازارهای مالی غرب را محدود کرده، رفع مشکل بدهی‌ها را دشوار کرده است. بخش بانک در پریشانی کامل است. «فایننشال تایمز» گزارش داده که بانک مرکزی روسیه ناچار شده حتی برای حفظ یک بانک متوسط مداخله کند. هنوز قدم‌هایی مانند کنترل کامل سرمایه مانده که دولت می‌تواند بردارد، اما این قدم‌ها هم شرایط سخت را سخت‌تر خواهد کرد.

آقای پوتین پس از به قدرت رسیدن توانست اقتصاد روسیه را تا حدی بهبود ببخشد. حتی پس از الحاق کریمه، برخی از بازی ماهرانه او با غرب صحبت می‌کردند. اما روبل حالا به پایین‌ترین سطح در تاریخ رسیده، بازارهای دارایی دچار بحران هستند، جریان سرمایه به شدت افت کرده و تورم همچنان در حال افزایش است. گزینه‌های رئیس‌جمهور روسیه برای برون‌رفت از این اوضاع چه هستند، گزینه‌هایی که هم توسط غرب و هم از سوی حلقه‌های پیرامونی او پذیرفته شود؟
پوتین نخواهد توانست هزینه‌های قبول شکست را تحمل کند، بنابراین من انتظار ندارم او به این نتیجه برسد که اشغال اوکراین اشتباه بوده است. پیش‌بینی من این است که او وضعیت فعلی را حفظ خواهد کرد به این امید که قیمت‌ نفت در اوایل سال 2015 شروع به افزایش کند، همچنین به این امید که اروپایی‌ها خسته شوند و تحریم‌های اقتصادی علیه روسیه را بردارند. پوتین می‌خواهد در قضیه اوکراین اروپا را از ایالات متحده جدا کند. او استراتژیست نیست و شخصیت واکنشی دارد که به دنبال فرصت‌هایی برای به دست آوردن منفعت کوتاه‌مدت بدون توجه به هزینه‌های درازمدت است.

گاز همیشه سلاح مهمی برای مسکو بوده است. چندی است که برخی کشورهای اروپایی رفتارهایی حاکی از این امر دارند که این سلاح دیگر برای کرملین کاربردی نیست. با این تصور موافقید؟
صادرات انرژی (گاز و نفت) برای روسیه شمشیری دو‌لبه است. اروپا به طور خاصی به گاز روسیه نیاز دارد، اما در حال حاضر روسیه هم به مشتریان اروپایی خود نیاز دارد. در شرایط فعلی هیچ بازار جایگزینی که مانند اروپایی‌ها پول پرداخت کند وجود ندارد. چین دست کم تا یک دهه آینده که خطوط لوله و تولید شرق سیبری نهایی شود، جایگزین اروپا نخواهد شد. این به فقدان دسترسی روسیه به بازارهای مالی غرب و محدودیت‌ها در مورد دسترسی به فناوری انرژی بازمی‌گردد. تا آن زمان هم اگر فرض کنیم ایران و غرب بر سر مساله هسته‌ای به توافق می‌رسند، ایران می‌تواند در بازار انرژی اروپا و آسیا رقیب روسیه شود.

آیا توافقات گازی روسیه و چین می‌تواند در درازمدت به ادامه سیاست خارجی فعلی مسکو کمک کند؟
اینکه روسیه و چین دقیقاً بر سر چه به توافق رسیده‌اند مشخص نیست، به ویژه در مورد قیمت. فراهم کردن زیرساخت‌ها در هر دو طرف قبل از آنکه بازار چین برای روسیه در مقایسه با اروپا جایگزینی سود‌ده شود 10 سال زمان خواهد برد. تا آن زمان در هر دو طرف عرضه (صادرات LNG) و تقاضا (چشم‌انداز رشد اقتصادی چین) تغییرات زیادی ممکن است رخ داده باشد.

در حال حاضر یکی از مهم‌ترین رویدادهای بازار انرژی سقوط بهای نفت خام است. عربستان به هر دلیلی به افت شدید قیمت این کالا کمک کرده باشد، روسیه قطعاً یکی از بازندگان بزرگ این داستان است. معنای از دست رفتن دلارهای نفتی برای مردم عادی روسیه چیست؟
نفت ارزان تا زمانی که اقتصاد روسیه تا این حد به بخش انرژی وابسته است و پیامدهای عدم موفقیت در تنوع بخشیدن و مدرن کردن اقتصاد به‌جز بخش نظامی و تحریم‌های اقتصادی بر دسترسی روسیه به بازارهای مالی و اجناس جهانی وجود دارد، به معنی سختی زندگی برای مصرف‌کنندگان روسی‌ای است که به در دسترس بودن اقلام غربی و اعتبار آسان عادت کرده‌اند. تا وقتی که بهای نفت احیا شود و تحریم‌های اقتصادی دیگر رشد اقتصادی را محدود نکند، مردم روسیه اوقات اقتصادی دشواری خواهند داشت.

یکی از مهم‌ترین دلایلی که باعث روی آوردن آقای گورباچف به غرب شد، قدرت نرم اندک روسیه هم از نظر فرهنگی و هم از نظر اقتصادی بود. آیا این بحران اخیر می‌تواند رفتار آقای پوتین را تغییر دهد؟ آیا اقتصاد در بحران روسیه می‌تواند جاه‌طلبی‌های ژئوپولتیک رئیس‌جمهور روسیه را محدود کند؟
من انتظار ندارم که او به هر طریقی که به «شکست» او در مورد اوکراین تفسیر شود رو به غرب بیاورد. همان‌طور که اشاره کردم او سعی خواهد کرد وضعیت موجود را حفظ کند و فعلاً بازی را همین‌گونه ادامه دهد. او حتی ممکن است در قبال کشورهای حوزه بالتیک و اعضای جدید سازمان پیمان آتلانتیک شمالی تهاجمی‌تر عمل کند، از اقدامات تحریک‌آمیزی مانند پرواز جنگنده‌های روسی علیه ایالات متحده و اعضای ناتو استفاده کند و در منطقه قفقاز و دریای خزر هم تهاجمی‌تر شود. در واقع مشکلات اقتصاد روسیه ممکن است باعث شود پوتین از اهداف ژئوپولتیک علیه غرب استفاده کند تا شهروندان روس را قانع کند که غربی‌ها تلاش می‌کنند روسیه را از نظر اقتصادی و سیاسی تضعیف کنند.

آیا می‌توان گفت تا مقطع فعلی تحریم‌ها به اهداف خود رسیده‌اند؟
تحریم‌ها به هدف وادار کردن روسیه به پایان دادن به تهاجم علیه اوکراین و بازگرداندن کریمه به حاکمیت اوکراین نرسیده‌اند. البته اقدامات بلندمدتی برای رسیدن به اهداف سیاسی خاص طراحی شده‌اند.

تحریم‌های جدید چقدر محتمل هستند؟
اینکه تحریم‌های تازه‌ای از راه برسد یا نه کاملاً بستگی به اقدامات پوتین دارد. اگر رفتار تهاجمی او در اوکراین ادامه داشته باشد، تحریم‌های مضاعفی تصویب خواهد شد.

اروپا در تحریم‌های روسیه منافع بیشتری را در مقایسه با واشنگتن از دست می‌دهد. فکر می‌کنید کشورهای اروپایی با توجه به پیوندهای مالی خود با روسیه و همین طور این واقعیت که سیاست خارجی کرملین در ماه‌های اخیر تغییر زیادی نکرده، آماده سختگیری‌هایی به اندازه ایالات متحده هستند؟
کشورهای اروپایی رفتار روسیه را تا حدی از زاویه متفاوتی می‌بینند چون از نظر اقتصادی هم به گاز روسیه و هم به بازار کالای این کشور نیاز دارند. با این حال تا اینجا اتحادیه اروپا و ایالات متحده در مورد حفظ فشار اقتصادی و سیاسی بر روسیه هماهنگ بوده‌اند. البته این امر در بهار 2015 بهتر قابل ارزیابی خواهد بود.

مرد اول روسیه همچنان محبوب است، اما اقتصاد روسیه به سوی رکود در سال 2015 حرکت می‌کند. وقتی چالش‌های بیشتری پیش روی مردم روسیه قرار بگیرد، محبوبیت آقای پوتین می‌تواند دستخوش تغییر شود؟
پوتین هنوز در داخل بسیار محبوب است چراکه دشواری‌های موجود پیش روی روسیه را نتیجه تلاش آمریکا و غرب برای جلوگیری از ابرقدرت بودن روسیه ترسیم کرده است. او تا وقتی که در سرکوب موقعیت‌های بیان دیدگاه‌های مخالف موفق باشد، محبوب خواهد ماند.

در کشورهایی مانند روسیه که سرکوب سازماندهی‌شده مخالفان در جریان است، افکار عمومی آخرین چیزی است که به حساب می‌آید. در چنین بافتی، آیا سرنگونی دولت به دلیل فشارهای اقتصادی ممکن است؟ آیا چالش‌های اقتصادی و مالی می‌تواند به آرام کردن ملی‌گرایان افراطی کمک کند؟
ما در آمریکا می‌گوییم پوتین سیاستمداری است که «پایگاه سیاسی» خود را راضی می‌کند که همان ملی‌گرایان افراطی هستند. اما خطر این است که او پا را فراتر بگذارد و شرایطی را ایجاد کند که به توسعه واکنش‌های سیاسی مراکز شهری مانند مسکو و سن‌پترزبورگ بینجامد، جایی که روس‌های جوان‌تر و دولتمندتر ساکن هستند. شورش‌های اجتماعی و سیاسی به خاطر رکود اقتصادی، تحریم‌های غرب و رشد مشکلات حقوق بشری و آزادی بیان ممکن است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها