شناسه خبر : 45700 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

امنیت آبی

امنیت آب استان‌های مرزی و دیپلماسی آب‌های فرامرزی چگونه تامین می‌شود؟

 

حامد حکمت‌آرا / پژوهشگر ژئوپولیتیک و دیپلماسی آب دانشگاه تهران 

سازمان ملل متحد، «امنیت آب» را بدین شکل تعریف کرده است: «توانایی یک جامعه برای حفاظت از دسترسی پایدار به مقادیر کافی آب با کیفیت قابل قبول برای حفظ معیشت، رفاه انسانی و توسعه اجتماعی-اقتصادی جهت تضمین حفاظت در برابر آلودگی‌های ناشی از آب و بلایای مربوط به آب و برای حفظ اکوسیستم‌ها در فضای صلح و ثبات سیاسی.» همین نهاد بین‌المللی، تحقق «امنیت آب آشامیدنی» را نیز در چنین شرایطی ممکن دانسته است: «مردم به آب سالم، کافی و مقرون‌به‌صرفه دسترسی دارند تا نیازهای اولیه آشامیدنی و بهداشتی را تامین کنند، سلامتی و رفاه را حفظ و حقوق اولیه بشر را برآورده کنند.»

آب‌های فرامرزی به آن دسته از منابع آبی اطلاق می‌شود که بین دو یا چند کشور مشترک هستند. این منابع شامل آب‌های سطحی مانند دریاچه‌ها و رودخانه‌ها و آب‌های زیرزمینی از جمله آبخوان‌ها (سفره‌های آب زیرزمینی) می‌شوند. البته در دیپلماسی آب‌های فرامرزی و تسهیم حق‌آبه کشورهای مشترک در منابع آب مشترک، تاکید بر روی آب‌های شیرین است؛ به عبارت دیگر، رودخانه‌ها و دریاچه‌های آب شیرین و آبخوان‌هایی که آب‌های شور به آنها نفوذ نکرده‌اند، بیشتر مدنظر هستند. بر همین اساس، رودخانه‌های ارس، اروندرود، اترک، زاب کوچک، سیروان، هریرود و هیرمند، عمده منابع آب فرامرزی قابل مذاکره و تسهیم در ایران به‌شمار می‌روند.

با توجه به نیروی جاذبه زمین، جریانات آبی از نقاط با ارتفاع بالاتر به سمت نقاط با ارتفاع پایین‌تر در جریان هستند. بر همین اساس و در بحث آب‌های فرامرزی، کشورها به‌طور عمده به دو دسته کشورهای بالادستی و پایین‌دستی تقسیم می‌شوند. معمولاً سهم بیشتر آب رودخانه‌های مشترک از کشورهای بالادستی منشأ می‌گیرد؛ چراکه این مناطق عمدتاً کوهستانی و برف‌گیر بوده و از ارتفاع بالاتری برخوردارند. در عین حال، کشورهای بالادستی می‌توانند کنترل بیشتر و مدیریت یکجانبه‌ای بر این آب‌های مشترک اعمال کنند و حتی بعضاً مسیر تاریخی این آب‌ها را جهت استفاده در اراضی مستعد خود منحرف کنند.

به‌طور کلی هرچه به پایین‌دست رودخانه‌ها و ارتفاع کمتر پیش می‌رویم، کشورهای بیشتری در کمیت و کیفیت آب این منابع مشترک اثرگذار بوده‌اند و اثرات تجمعی دخالت کشورهای مختلف در مناطق پایین‌دستی ملموس‌تر می‌شود. کشورهای پایین‌دستی منابع آب مشترک معمولاً به لحاظ تاریخی به دلیل ارتفاع کمتر و اراضی مسطح، آبرفتی و حاصلخیز (در مقایسه با اراضی بعضاً کوهستانی و غیرقابل کشت کشورهای بالادستی)، مصرف‌کننده بخش عمده‌ای از این آب‌ها بوده‌اند. در همین راستا و به‌طور معمول، عضویت در کنوانسیون‌ها و معاهدات آبی منطقه‌ای و بین‌المللی که بر تضمین حقوق همه کشورهای مشترک در منابع آب تاکید می‌کنند، مورد استقبال کشورهای پایین‌دستی قرار می‌گیرد.

در نتیجه و با توجه به اهمیت جایگاه بالادستی-پایین‌دستی در حوزه منابع آب مشترک، کشورهای با وسعت کوچک‌تر می‌توانند با سهولت بیشتری به انتخاب آن نوع از دیپلماسی آبی که منافع ملی‌شان را بیشتر تامین کند، اهتمام ورزند؛ اما کشورهای بالادستی معمولاً از عضویت در این قبیل پیمان‌ها خودداری می‌کنند تا به دلیل واقع شدن در سرچشمه منابع آب فرامرزی، در صورت لزوم از این منابع همچون کالای باارزش قابل معامله نظیر نفت یا به عنوان اهرم قدرت سیاسی (هیدروهژمونی یا آب‌چیرگی) در برابر کشورهای پایین‌دستی بهره ببرند.

کشورهایی هم که با توجه به وسعت بالاتر و اوضاع جغرافیایی حاکم بر بخش‌های مختلف پهنه سرزمینی‌شان در موقعیت‌های متفاوت بالادستی و پایین‌دستی قرار گرفته‌اند، در زمینه جهت‌گیری اصلی دیپلماسی آبی خود، معمولاً پیگیری منافع آبی بخش‌های عمده و پرجمعیت کشور را در نظر می‌گیرند یا با توجه به شرایط متفاوت هر رودخانه فرامرزی درباره آن رودخانه خاص سیاستگذاری می‌کنند. ایران از جمله کشورهایی است که دارای شرایط مورد سوم (جایگاه‌های آبی متفاوت بالادستی و پایین‌دستی در نقاط مختلف مرزی) است و درباره رودخانه‌های فرامرزی مختلف، سیاست‌های ویژه همان جریانات آبی را پیگیری می‌کند که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.

وضعیت ایران در حوزه آب‌های فرامرزی

بخش‌های مختلف ایران با توجه به وسعت بالا و توپوگرافی‌های متغیر پهنه این سرزمین پهناور، در جایگاه‌های متفاوتی به لحاظ منابع آب فرامرزی قرار گرفته‌اند. ایران در ارتباط با رودخانه‌های اروندرود، اترک، زاب کوچک و سیروان از جایگاه بالادستی، ولی در ارتباط با رودخانه‌های ارس، هریرود و هیرمند از جایگاه پایین‌دستی برخوردار است؛ همین امر باعث شده است سیاست آبی ایران در قبال رودخانه‌های فرامرزی از هماهنگی و یکدستی لازم برخوردار نباشد و پیگیری دیپلماسی آبی واحد و عضویت در کنوانسیون‌های آبی بین‌المللی از سوی این کشور با ملاحظات موردی مواجه شود.

واضح‌تر اینکه هرچند ایران در قبال رودخانه‌های ارس، هریرود و هیرمند نسبت به سدسازی‌های ترکیه و افغانستان معترض است؛ اما عضویت این کشور در کنوانسیون‌های آبی بین‌المللی می‌تواند این حق را برای عراق که در پایین‌دست رودخانه‌های اروندرود، زاب کوچک و سیروان واقع شده است ایجاد کند که اعتراضات سابقه‌دار خود را علیه اقدامات آبی ایران در بالادست از طریق سازوکارهای گنجانده‌شده در کنوانسیون‌های آبی و مراجع حقوقی بین‌المللی که خود نیز پیشتر در آنها عضو شده است (به دلیل جایگاه عمدتاً پایین‌دستی عراق در ارتباط با منابع آب مشترک و پیگیری دیپلماسی آبی واحد از سوی بغداد) پیگیری کند.

به نظر می‌رسد با توجه به تمرکز عمده جمعیت و بخش‌های حاصلخیز استان‌های مرزی ایران در غرب کشور و دامنه‌های زاگرس که به لحاظ آب‌های فرامرزی در موقعیت بالادستی قرار گرفته‌اند و همچنین وجود معاهده آبی 1351 هیرمند با افغانستان، تهران تاکنون ترجیح داده است موضوع آب‌های مشترک را با توجه به وسعت بالای کشور به صورت موردی مورد توجه قرار دهد و از عضویت در کنوانسیون‌های آبی بین‌المللی که محدودیت‌هایی را سبب می‌شوند، بپرهیزد.

اما توسعه اخیر در سدسازی‌های ترکیه در بالادست ارس که می‌تواند منطقه پرجمعیت و حاصلخیز شمال غرب (آذربایجان) ایران را با خطرات جدی در زمینه‌های آبی، غذایی و زیست‌محیطی مواجه کند؛ همچنین عدم رهاسازی کامل حق‌آبه هیرمند از سوی افغانستان و سدسازی‌های پی‌درپی این کشور در بالادست هریرود، احتمالاً منجر به این خواهد شد که در صورت عدم تمایل ترکیه و افغانستان به امضا و اجرای قراردادهای آبی مشترک با ایران از طریق دیپلماسی آب، عضویت در کنوانسیون‌های آبی بین‌المللی از راهکارهای مفید پیش‌روی تهران تلقی شود. هرچند در این صورت لازم خواهد بود ایران براساس سیاست همسایگی و حسن همجواری به دغدغه‌های آبی عراق در پایین‌دست دجله نیز توجه بیشتری کند.

مراکز استان‌های مرزی و آب‌های فرامرزی

ایران از 31 استان تشکیل شده که 13 مورد از آنها با کشورهای همسایه دارای مرز مشترک زمینی هستند. استان آذربایجان غربی یگانه استان ایران است که با سه کشور (شامل ترکیه، عراق و جمهوری آذربایجان) همسایه است. استان‌های خراسان رضوی (با افغانستان و ترکمنستان)، آذربایجان شرقی (با جمهوری آذربایجان و ارمنستان) و سیستان و بلوچستان (با پاکستان و افغانستان) هر یک با دو کشور دارای مرز مشترک هستند. استان‌های خوزستان، کرمانشاه، کردستان و ایلام (با عراق)، گیلان و اردبیل (با جمهوری آذربایجان)، گلستان و خراسان شمالی (با ترکمنستان) و خراسان جنوبی (با افغانستان) نیز هرکدام دارای مرز مشترک زمینی با یک کشور همسایه‌اند.

تامین پایدار امنیت شهروندان در مرکز هر استان به عنوان پرجمعیت‌ترین شهر آن استان در زمینه‌های مختلف و از جمله در زمینه آب آشامیدنی از اهمیت بالایی برخوردار است. در همین زمینه، یکی از موارد عمدتاً مغفول‌مانده در زمینه سیاست آب‌های فرامرزی، بی‌توجهی به تهدیدات ناشی از تامین آب آشامیدنی شهروندان ساکن در استان‌های مرزی و به‌خصوص مراکز استان‌های مرزی از طریق آب‌های فرامرزی است.

با توجه به اهمیت تامین پایدار آب مصرفی شهروندان و اولویت آن بر تامین آب کشاورزی و صنعتی، اتکای آب شرب مراکز استان‌های مرزی به آب‌های سطحی فرامرزی (به جای استحصال آب‌های زیرزمینی از طریق چاه‌ها و قنات‌ها)، حتی در صورتی که کشور در سرچشمه و بالادست این منابع قرار گرفته باشد، باید با احتیاط کامل و در نظر گرفتن احتمالات مختلف برای آینده شامل کاهش یا مسدودکردن جریان آب فرامرزی از سوی کشورهای بالادستی، انعقاد قرارداد آبی با کشورهای بالادستی یا پایین‌دستی و خشکسالی‌های داخلی یا فرامرزی صورت پذیرد.

کاملاً واضح است که گره زدن امنیت آب مراکز استان‌های مرزی به تصمیمات آبی بعضاً متغیر کشورهای همسایه، تهدید بزرگی را متوجه کلیت کشور می‌کند؛ چراکه این کشورها (به‌خصوص اگر در بالادست آبی قرار گرفته باشند و معاهده آبی مشترک هم امضا نکرده باشند) می‌توانند در شرایط بروز خشکسالی، در روند طبیعی جریان آب اختلال ایجاد کنند؛ یا در صورت بروز اختلافات و تنش‌های سیاسی بخواهند عمداً از کنترل آب‌های مشترک به عنوان اهرم فشار علیه کشور همسایه استفاده کنند. این امر می‌تواند به جابه‌جایی‌های جمعیتی و بروز اختلافات فرهنگی و مسائل امنیتی در بخش‌های مختلف کشور (و نه صرفاً استان‌های مرزی) بینجامد.

با توجه به اینکه بشر بدون آب آشامیدنی قادر نیست بیشتر از چند روز دوام بیاورد و به لحاظ بهداشتی نیز دچار مشکلات عدیده‌ای می‌شود، به خطر افتادن امنیت آب شهروندان حتی نسبت به تهدید امنیت غذایی یا نظامی هم حائز اهمیت بیشتری است. بر همین اساس، همان‌گونه که در بحث امنیت غذایی از خودکفایی در تولید محصولات راهبردی صحبت می‌شود یا در بحث امنیت نظامی، خودکفایی در زمینه تولیدات نظامی مورد تاکید است؛ در بحث امنیت آب نیز باید به موضوع خوداتکایی کشور در زمینه تامین آب آشامیدنی شهروندان با اهمیت ویژه‌ای نگریسته شود. در این زمینه، وضعیت امنیت آب مراکز استان‌های مرزی ایران به ترتیب در جایگاه‌های مختلف بالادستی و پایین‌دستی و راهکارهای مناسب جهت تامین پایدار امنیت آب در این مراکز مهم جمعیتی کشور در سطور ذیل شرح داده شده است.

1- مراکز استان‌های مرزی بالادستی

در ارتباط با مراکز استان‌های مرزی ایران که در موقعیت آبی بالادستی قرار گرفته‌اند، تامین عمده آب آشامیدنی کلانشهر یک میلیون و 300 هزارنفری اهواز از طریق سد دز (در بالادست کارون و اروندرود)، کلانشهر یک میلیون و 100 هزارنفری کرمانشاه از طریق سد گاوشان (در بالادست سیروان و دجله)، کلانشهر 600 هزارنفری اردبیل از طریق سد یامچی (در بالادست قره‌سو و ارس)، کلانشهر 500 هزارنفری سنندج از طریق سدهای قشلاق و آزاد (در بالادست سیروان و دجله)، شهر 300 هزارنفری بجنورد از طریق سد شیرین‌دره (در بالادست اترک) و شهر 250 هزارنفری ایلام نیز از طریق سد چم‌گردلان (در بالادست کنجانچم و دجله) صورت می‌پذیرد.

از طرف دیگر، بهره‌برداری از سد کانی‌سیب در پیرانشهر آذربایجان غربی (در بالادست زاب کوچک و دجله) و انتقال آب دریاچه پشت این سد از طریق تونل به دریاچه ارومیه نیز به نوعی باعث گره خوردن امنیت آب کلانشهرهای یک میلیون و 700 هزارنفری تبریز و 850 هزارنفری ارومیه به منابع آب فرامرزی می‌شود؛ چراکه تامین عمده آب آشامیدنی این دو کلانشهر به ترتیب از طریق سدهای شهید کاظمی و شهرچای در بالادست دریاچه ارومیه صورت می‌پذیرد و همزمان بخشی از آب رودخانه فرامرزی زاب کوچک نیز در راستای پروژه مذکور در حال انتقال به پهنه این دریاچه است.

کلانشهرها و شهرهای فوق‌الذکر ایران که در موقعیت بالادستی نسبت به منابع آب فرامرزی قرار گرفته‌اند، هرچند فعلاً با تهدید خارجی در زمینه امنیت آب مواجه نیستند؛ اما با توجه به اینکه کشورهای پایین‌دستی به‌خصوص عراق، نگران افزایش میزان بهره‌برداری از این منابع مشترک در بالادست (ایران) و کاهش حجم آب ورودی به سدهای خود هستند و اعتراضات خود را بعضاً در مجامع بین‌المللی نیز مطرح می‌کنند؛ شایسته است در راستای سیاست همسایگی و حسن همجواری و نیز احتمال انعقاد معاهدات آبی با همسایگان در آینده و محدودیت بهره‌برداری از این منابع فرامرزی، جلوی افزایش میزان مصارف آب در این مناطق گرفته شود.

به عبارت دیگر، اولویت بهره‌برداری از سدهای فوق‌الذکر که ایران در موقعیت بالادستی قرار دارد، مصارف آشامیدنی قرار گیرد و با افزایش جمعیت، درصد تخصیص آب به بخش شرب افزایش یابد و همزمان از درصد آب تخصیصی به بخش کشاورزی (از طریق صنعتی‌سازی این مناطق و افزایش راندمان کشاورزی و آبیاری) کاسته شود. در نتیجه، بهتر است سدهای جدیدی در این مناطق ایجاد نشود تا ضمن جلوگیری از افزایش حساسیت کشورهای پایین‌دستی، اصول دیپلماسی آب ایران در جایگاه‌های بالادستی و پایین‌دستی متناقض ارزیابی نشود و امکان عضویت در کنوانسیون‌های آبی بین‌المللی جهت حل‌وفصل اختلافات آبی با همسایگان نیز فراهم شود.

2- مراکز استان‌های مرزی پایین‌دستی

کلانشهرهای سه میلیون و 400 هزارنفری مشهد و 650 هزارنفری زاهدان، دو مرکز استان مرزی ایران هستند که تامین عمده آب شرب آنها به منابع آب فرامرزی وابسته است و به ترتیب از طریق سد دوستی (در پایین‌دست هریرود) و چاه‌نیمه‌های سیستان (در پایین‌دست هیرمند) تامین می‌شوند. همچنین طرح پمپاژ و انتقال آب از طریق رودخانه ارس به کلانشهر تبریز نیز مطرح است که سبب وابسته‌شدن مستقیم سومین مرکز استان مرزی ایران به آب‌های فرامرزی خواهد شد.

در ارتباط با کلانشهرهای فوق‌الذکر ایران که در موقعیت پایین‌دستی نسبت به منابع آب فرامرزی قرار گرفته‌اند (مشهد و زاهدان) یا احتمالاً چنین وضعیتی را تجربه خواهند کرد (تبریز)، تهدید خارجی در زمینه امنیت آب بروز کرده است (سدسازی‌های افغانستان در بالادست هریرود و هیرمند و در نتیجه، بروز مشکل در تامین آب آشامیدنی مشهد و زاهدان) یا در حال بروز است (سدسازی‌های ترکیه در بالادست ارس و تاثیرات احتمالی آن بر تامین آب آشامیدنی تبریز). به‌طور کلی با توجه به اولویت و اهمیت تامین آب شرب شهروندان به ویژه در نقاط پرجمعیت و کلانشهرها، گره زدن امنیت آب شرب این نقاط مهم به منابع آبی که عمده سرچشمه آنها در کشورهای خارجی است، به هیچ وجه به صلاح نیست؛ به‌خصوص اگر درباره تسهیم این منابع، قرارداد آبی مشخصی نیز وجود نداشته باشد.

البته با وجود معاهده 1351 در زمینه تامین حق‌آبه ایران از هیرمند، تهران همواره نسبت به عدم اجرای کامل این معاهده از سوی کابل و خشکیدن دریاچه‌های هامون معترض بوده است. این در حالی است که ایران در زمینه هریرود و ارس، معاهده آبی مشابهی با افغانستان و ترکیه ندارد و وضعیت در ارتباط با آینده بهره‌برداری از این رودخانه‌ها نگران‌کننده‌تر از هیرمند است.

در این زمینه، طرح انتقال آب از دریای عمان به زاهدان، بیرجند و مشهد، می‌تواند مراکز استان‌های شرق ایران را در طولانی‌مدت از وابستگی به آب‌های مشترک و فرامرزی برهاند. درباره تبریز نیز ضمن بهینه‌سازی بهره‌برداری از آب سد شهید کاظمی و افزایش درصد تخصیص آب به بخش آشامیدنی، نهایتاً استفاده از بخشی از آب انتقالی از زاب کوچک به دریاچه ارومیه (در حجم کم و صرفاً برای بخش کم‌مصرف آشامیدنی و نه بخش‌های پرمصرف کشاورزی و صنعتی) که سرچشمه‌های آن در داخل ایران قرار دارد، طرح بهتری نسبت به وابسته‌کردن آب شرب این کلانشهر به منبع آب فرامرزی ارس و کشور ترکیه خواهد بود. 

دراین پرونده بخوانید ...