شناسه خبر : 45353 لینک کوتاه

در مذمت تنوع

چرا همیشه تنوع‌بخشی به سبد مالی کار درستی نیست؟

 

الهام حمیدی / نویسنده نشریه 

نویسنده دن کیشوت هرگز فکرش را نمی‌کرد که جمله «همه تخم‌مرغ‌های خود را در یک سبد قرار ندهید» در این رمان، زمانی به استعاره‌ای پرکاربرد در دنیای سرمایه‌گذاری و مدیریت ریسک تبدیل شود. می‌گویند قرار دادن همه تخم‌مرغ‌ها در یک سبد دستور کار جامع و کاملی برای فاجعه است. اولین توصیه هر مشاور، خودآموز و مقاله‌ای در حوزه سرمایه‌گذاری این است که همه اندوخته‌تان را در یک دارایی سرمایه‌گذاری نکنید. در واقع مجموع سرمایه‌گذاری باید متشکل از انواع مختلفی از دارایی باشد. دارایی‌هایی که ترکیبی است از سهام شرکت‌ها در صنایع مختلف به علاوه اوراق قرضه، طلا و حتی میزانی از سرمایه‌گذاری در صندوق‌های پوشش ریسک و در صورت امکان سرمایه‌گذاری در کشورهای مختلف.

البته همه هم موافق دیدگاه متنوع کردن دارایی‌ها نیستند. نمونه آن گروهی از سهامداران شرکت تسلا هستند که در پورتفوی آنها سهام شرکت دیگری یافت نمی‌شود. این شیفتگان تسلا هیچ اعتقادی به تنوع‌بخشی سبد دارایی خود ندارند و خود را سرمایه‌گذارانی باهوش می‌دانند که با خرید سهام همین یک شرکت توانسته‌اند بار خود را ببندند. آنها تحلیلگران ماهری بودند و شانس با آنها یار بود زیرا برای مثال، در سال 2016 معادل هزار دلار سهام شرکت تسلا را خریدند و در سال 2021 ارزش سهام آنها به 31 هزار و 20 دلار رسید. این گروه از سرمایه‌گذاران تسلا از معدود سرمایه‌گذارانی هستند که بیشترین مطالعه و تحقیق را در مورد این شرکت انجام دادند، زیرا اگر غیر از این بود هرگز همه دارایی خود را در آن سرمایه‌گذاری نمی‌کردند.

در مقابل آنها سرمایه‌گذارانی با سبد دارایی متنوع هستند، یعنی همان کسانی که معمولاً زحمت هیچ تحقیقی را در مورد هیچ شرکتی به خود نمی‌دهند. آنها ترجیح می‌دهند به جای سودآوری بیشتر، ریسک سرمایه‌گذاری را با متنوع کردن سبد سهامشان مدیریت کنند. نکته هم اینجاست که با متنوع‌سازی سبد سهام نمی‌توان برگشت سرمایه را تضمین کرد. کاری که متنوع‌سازی انجام می‌دهد کاهش ریسک سرمایه‌گذاری است و نقش مستقیمی بر برگشت سرمایه ندارد. در واقع آنچه مشاوران سرمایه‌گذاری، استراتژیست‌های سبد دارایی و برندگان جوایز نوبل اقتصاد تاکنون انجام داده‌اند صرف زمان زیاد برای کشف بهترین استراتژی بود که ریسک سرمایه‌گذاری را کاهش دهد و چکیده سال‌ها پژوهش و مطالعات آنها همان تنوع بخشیدن به سبد دارایی شد. چنین استراتژی به طور قطع تضمین‌کننده سود کوتاه‌مدت نیست، اما می‌توان انتظار داشت با کاهش ریسک، مسیر رسیدن به سود بلندمدت هموار شود.

تنوع‌بخشی چگونه عمل می‌کند؟

نمی‌توان منکر این واقعیت شد که بازارهای مالی ترسناک و سرمایه‌گذاری فرآیندی ترسناک‌تر است. از همان لحظه‌ای که فردی تصمیم می‌گیرد اندوخته خود را در جایی سرمایه‌گذاری کند، ترس با او همراه می‌شود. عدم قطعیت در هر شرایط مالی رنجی طاقت‌فرسا برای سرمایه‌گذاران به همراه دارد و ازاین‌رو مشاوران مالی ناخودآگاه به روان‌درمانگرهایی تبدیل شده‌اند که علاوه بر ارائه مشاوره مالی، در حال کمک به سرمایه‌گذار برای غلبه بر ترس‌هایش هستند. ایجاد یک سبد دارایی متنوع راهکاری مفید برای کم‌اثر کردن نوسانات بازار و طبیعتاً کنترل ترس سرمایه‌گذاران محتاط است. اصل مهم در این تنوع‌بخشی این است که همه نوع دارایی مانند سهام، ملک، طلا و کالای باارزش در سبد سرمایه گنجانده شود، زیرا حتی تمرکز محض بر روی بازار سهام می‌تواند کابوس سرمایه‌گذاران را به واقعیت تبدیل کند، اینکه روزی از خواب بیدار شوند و بازار سهام 40 درصد ریزش کرده باشد.

البته موافقان نظریه «تئوری پورتفوی مدرن» بر این باورند که با اتخاذ استراتژی‌های مناسب می‌توان حتی ضرر و زیان در بازار سهام را نیز تا حدی مهار کرد. برخلاف آنچه عموم مردم می‌گویند تنوع سبد سهام شما ربطی به میزان سرمایه‌تان ندارد. یک پورتفوی هزاردلاری می‌تواند به اندازه یک پورتفوی 100هزاردلاری متنوع باشد. تنوع‌بخشی به سبد سهام، با پخش کردن سرمایه در صنایع و بازارهای گوناگون که همبستگی کمی دارند (قیمت‌های آنها از یکدیگر تاثیر نمی‌گیرند) مانع از نوسانات ارزش سبد سهام می‌شود. از آنجا که صنایع و بخش‌های مختلف اقتصاد، الگو و نوسانات قیمتی یکسانی ندارند، آنچه متنوع‌سازی انجام می‌دهد، افزایش میزان سود نیست، بلکه متعادل کردن تاثیر نوسانات بازار بر پورتفوی سرمایه‌گذار است. اگر پورتفوی سرمایه‌گذاری‌تان ترکیبی از سهام همه صنایع باشد، احتمال کمتری وجود دارد که شاهد سقوط‌های شدید باشید به این دلیل که اگر بازاری سقوط کند، بازار دیگر می‌تواند به رشد خود ادامه دهد و این یعنی عملکرد کلی سبد دارایی شما باثبات‌تر و سودآوری آن بیشتر خواهد بود.

نقش عدد 20 در متنوع‌سازی

 کتاب «تئوری پورتفوی مدرن و تحلیل سرمایه‌گذاری» که در سال 2014 به چاپ رسید، به بررسی استراتژی‌های مناسب برای متنوع کردن سبد سهام می‌پردازد. در این کتاب آمده است که ریسک سبد سهامی که متشکل از سهام فقط یک شرکت باشد، معادل 49 درصد و ریسک سبد سهامی متنوع معادل 19 درصد است. اولین برداشت از چنین نظریه‌ای ممکن است این باشد که هرچه تنوع سهام در یک پورتفو بیشتر باشد احتمال ضرر و زیان کمتر می‌شود، پس برای مثال، ریسک سبد سهامی با 50 نوع سهم مختلف بسیار کمتر از ریسک سبد سهامی با 40 نوع سهم مختلف است. ولی نکته اینجاست که در مطالعات انجام‌شده در این کتاب مشخص می‌شود که اگرچه پورتفویی با 20 نوع سهم متفاوت ریسکی کمتر از 22 درصد دارد اما اگر تعداد سهام از 20 نوع سهم فراتر برود (از 20 تا هزار نوع سهم متفاوت) میزان ریسک پورتفو در بهترین حالت  فقط 5 /2 درصد کاهش می‌یابد. این یعنی متنوع‌سازی بیش از حد نه‌تنها هیچ سود چشمگیری برای سرمایه‌گذار به همراه نخواهد داشت، بلکه فقط قادر است میزان ریسک را تا حد معینی کاهش دهد. نویسندگان این کتاب تاکید می‌کنند همان‌طور که تک‌سهم بودن می‌تواند با سود هنگفت یا ضررهای جبران‌ناپذیر همراه باشد، متنوع‌سازی کم یا افراطی نیز مشکلات خود را دارد.

البته بسیاری از مشاوران مالی بر این باورند که  یک پورتفوی متنوع ایده‌آل باید  25 تا 30 شرکت را در خود جای بدهد (تایم، 2023)، شرکت‌هایی سودده، با جریان نقدینگی و مدیریت کارآمد بهترین شرکت‌ها برای سرمایه‌گذاری هستند. اگر شما در دهه 20 خود هستید و ریسک‌پذیری زیادی دارید، آنها پورتفویی با سهام 10 یا 15 شرکت به شما توصیه می‌کنند، زیرا افق بلندمدتی برای جبران زیان‌های احتمالی پیش‌رویتان قرار دارد. اگر هم در دهه 50 خود و نزدیک بازنشستگی هستید، مشاوران مالی تعداد سهم‌های پورتفوی شما را بین 20 تا 30 شرکت نگه می‌دارند تا ضرر و زیان احتمالی جبران‌پذیر و متعادل باشد.

هر تنوعی کارآمد نیست

 کتاب «تئوری پورتفوی مدرن و تحلیل سرمایه‌گذاری» سعی ندارد سرمایه‌گذاران را مجاب کند که با خرید تصادفی 20 نوع سهم می‌توان یک پورتفوی متنوع و کم‌ریسک ایجاد کرد. خرید این 20 نوع سهم هم اصولی دارد، برای مثال، باید سهام شرکت‌هایی خریداری شود که از حیث اندازه، صنعت، بخش و حتی کشوری که در آن فعال هستند با یکدیگر متفاوت باشند. به عبارت دیگر باید سهام شرکت‌هایی را خرید که کمترین همبستگی را با هم دارند و در زمان‌های مختلف در جهت‌های مختلف حرکت می‌کنند. تنوع‌بخشی به سرمایه‌گذاری فقط منحصر به سبد سهام سرمایه‌گذار نیست. یک سرمایه‌گذار باید پورتفویی ترکیبی از انواع مختلف دارایی داشته باشد که می‌تواند شامل اوراق قرضه، کالا، املاک و مستغلات و انواع دارایی‌های باارزش دیگر باشد.

دنیای سهامداران تک‌سهم

91در حالی که 52 درصد از آمریکایی‌ها در بازار سهام سرمایه‌گذاری کرده‌اند، فقط 14 درصد آنها تک‌سهم هستند. سهامداران تک‌سهم، سرمایه‌گذارانی هستند که در سبد سهام آنها فقط سهام یک شرکت وجود دارد. این افراد به احتمال زیاد همان گروه جست‌وجوگر و ریسک‌پذیری هستند که ایمانی راسخ به رشد یک شرکت دارند و همه سرمایه خود را به خرید سهام آن اختصاص می‌دهند و به نوعی بر روی موفقیت آن شرط‌بندی می‌کنند. این سهامداران تک‌سهم منطق خود را دارند. آنها امید دارند شرکتی که در آن سرمایه‌گذاری کرده‌اند رشد کند. یعنی آنها سهام یک شرکت را ارزان خریده‌اند و قصد دارند پس از گران شدن آن را بفروشند. البته «ارزان خریدن و گران فروختن» استراتژی همه معامله‌گران سهام است؛ چه سرمایه‌گذاران بلندمدت و چه کوتاه‌مدت و چه معامله‌گران روزانه سهام. تفاوت سرمایه‌گذاران تک‌سهم و چندسهم در ماهیت بلندمدت بودن سرمایه‌گذاری تک‌سهمی‌ها و صبور بودن سرمایه‌گذاران آن است. سرمایه‌گذاران عجول معمولاً نمی‌توانند سرمایه‌گذاران تک‌سهمی باشند. البته سهامداران تک‌سهم از یک مزیت مهم نیز برخوردارند و آن هزینه‌های کمتری است که برای سرمایه‌گذاری خود پرداخت می‌کنند، زیرا با نگه داشتن سهام کارمزدهای کمتری به آنها تحمیل می‌شود و مالیات کمتری نیز پرداخت می‌کنند، یعنی هزینه مالکیتشان نسبت به سهامداران چندسهم بسیار کمتر است.

از سوی دیگر در سهامداری تک‌سهمی، کنترل کامل سهام در اختیار سرمایه‌گذار است و برخلاف صندوق‌های سرمایه‌گذاری، خود آنها تعیین می‌کنند سهام چه شرکتی را بخرند و چه زمانی و چگونه به فروش برسانند. سرمایه‌گذاران تک‌سهم معمولاً سراغ شرکت‌های بزرگی می‌روند که علاوه بر رشد، امکان پرداخت سود برای هر سهم نیز فراهم باشد و علاوه بر سود بلندمدت از رشد قیمت سهام شرکت، از پرداخت سودهای نقدی نیز بهره‌مند شوند.

شاید بتوان گفت بخش بزرگی از سهامداران تک‌سهم نسبت به توصیه‌های مشاوران مالی بی‌اعتماد هستند. آنها مخالف دیدگاهی هستند که می‌گوید پورتفویی که متشکل از سهام 500 شرکت برتر آمریکا (S&P 500) باشد به احتمال زیاد سودآور است، زیرا این شرکت‌ها می‌توانند تا چند سال آینده به‌راحتی با شرکت‌هایی دیگر جایگزین شوند، همان‌طور که در سال‌های اخیر شاهد چنین تغییراتی بوده‌ایم. یعنی اگر قیمت سهام این شرکت‌ها سقوط کند و نتوانند نماینده‌ای برای شرکت‌های بزرگ آمریکایی باشند، به‌سرعت از نماد S&P 500 خارج می‌شوند. بر اساس پیش‌بینی شرکت مشاوره Innosight تا یک دهه آینده حدود 50 درصد شرکت‌های S&P 500 از این نماد خارج خواهند شد و چنین پیش‌بینی یعنی پورتفوهایی که ترکیبی از این شرکت‌ها هستند نیز در معرض ضرر و زیان هنگفت قرار می‌گیرند.

اما سرمایه‌گذاری تک‌سهم یا تک‌دارایی چالش‌های خاص خود را نیز به همراه دارد. اگرچه در این نوع سرمایه‌گذاری نیز تضمین قطعی برای کسب سود وجود ندارد و همچنان شانس نقش مهمی ایفا می‌کند، اما یکی از مهم‌ترین الزامات این نوع سرمایه‌گذاری این است که فرد سرمایه‌گذار قبل از انتخاب سهم یا حتی قبل از انتخاب نوع دارایی خود، تحقیق و مطالعه گسترده‌ای انجام داده باشد. به عبارت دیگر کسب دانش و جمع‌آوری اطلاعات لازم شرط اصلی این نوع سرمایه‌گذاری است؛ فرآیندی که در طی آن فرد سرمایه‌گذار به مرور زمان مهارت‌هایی کسب می‌کند و قادر به تشخیص الگوهایی می‌شود که کسب‌وکارهای موفق و دارایی‌های رو به رشد را بسیار زودتر از سایر سرمایه‌گذاران تشخیص دهد. یک فرد سرمایه‌گذار که پورتفوی چندسهمی در اختیار دارد معمولاً از آن اثر فکری حاصل از پرداختن به جزئیات محروم است، زیرا در فرآیند سرمایه‌گذاری او و تشکیل پورتفویی که متشکل از 20 یا 30 شرکت باشد، جایی برای پرداختن به جزئیات وجود ندارد. سرمایه‌گذاران چندسهمی در عمل قادر نیستند در تاریخچه و عملکرد هر کدام از شرکت‌ها کندوکاو کنند. تحقیق و مطالعه مخصوص سرمایه‌گذاران تک‌سهم است که اگر شانس با آنها یار باشد و پیش‌بینی‌شان محقق شود برگشت سرمایه هنگفتی برایشان به همراه خواهد داشت. برای مثال سرمایه‌گذار خوش‌شانسی که توانست افق روشن شرکت اپل را در سال 2008 ببیند، هر سهم آن را 18 دلار خرید و در سال 2019 هر سهم را با قیمت 157 دلار فروخت.

البته با همه این اوصاف باز هم نمی‌توان همه سرمایه‌گذاران تک‌سهم یا تک‌دارایی را به ابرقهرمان‌های سرمایه‌گذاری تشبیه کرد. این افراد نیز با همه قابلیت‌های تحلیلگری و قدرت پیش‌بینی‌شان بازهم در معرض ضررهای جبران‌ناپذیر قرار دارند. سرمایه‌گذاری یعنی قبول ریسک. همان‌طور که احتمال ضرر در پورتفویی کم‌تنوع بیشتر است، احتمال متحمل شدن هزینه‌های اضافی در پورتفویی پرتنوع به دلیل مالیات و کمیسیون و عدم کنترل سرمایه‌گذار بر سرمایه خود نیز زیادتر است. ایده‌آل‌ترین نوع سرمایه‌گذاری شاید سرمایه‌گذاری متناسب با ویژگی‌های شخصیتی سرمایه‌گذار باشد. ممکن است پورتفویی متنوع برای سرمایه‌گذار ریسک‌پذیری که حاضر است برای سودهای هنگفت خطر کند، چندان جذابیتی نداشته باشد. سرمایه‌گذارانی که خود را متعهد به یک استراتژی می‌دانند؛ استراتژی YOLO (You Only Live Once) که بر مبنای آن باید در هر آنچه دوست داشت سرمایه‌گذاری کرد. به اعتقاد آنها انسان فقط یک‌بار زندگی می‌کند پس نباید شانس خود را برای پولدار شدن از دست بدهد. 

دراین پرونده بخوانید ...