شناسه خبر : 15921 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آیا ابرهای بحران از آسمان تیره یونان کنار خواهد رفت؟

«مستعمره دیون»

نام یونان، که پیش از هر چیز تداعی‌کننده فلسفه و هنر و اسطوره است، اکنون با ورشکستگی و بحران مالی گره‌ خورده است. اما حقیقت آن است که یونان نوین از زمان استقلال از امپراتوری عثمانی در نیمه نخست قرن ۱۹، به هیچ‌وجه با دخالت خارجی، بی‌ثباتی سیاسی و بحران اقتصادی بیگانه نبوده است.

index:1|width:287|height:78|align:right
نام یونان، که پیش از هر چیز تداعی‌کننده فلسفه و هنر و اسطوره است، اکنون با ورشکستگی و بحران مالی گره‌ خورده است. اما حقیقت آن است که یونان نوین از زمان استقلال از امپراتوری عثمانی در نیمه نخست قرن 19، به هیچ‌وجه با دخالت خارجی، بی‌ثباتی سیاسی و بحران اقتصادی بیگانه نبوده است. اگر امروزه دولتمردان یونان باید میان ماندن در منطقه پولی یورو یا خروج از آن تصمیم بگیرند، 200 سال پیشتر این ایده روشنفکران یونانی برای رهایی از سلطه آسیا و پیوستن به خانواده اروپا بود که موجب شکل‌گیری یونان مستقل شد. یونان اما دوره‌های رونق اقتصادی را نیز تجربه کرده است. پس از فرو نشستن شعله‌های جنگ جهانی دوم و سپس پایان جنگ داخلی میان راستگرایان و چیگرایان در یونان، این کشور همچون همسایه‌اش ترکیه به خط مقدم بلوک غرب در برابر کمونیسم بدل شد. کمک‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری‌های غرب یک‌چند زمینه‌ساز شکل‌گیری پدیده‌ای شد که از آن با عنوان معجزه اقتصادی یونان یاد شد. پس از پایان جنگ سرد و در آغاز قرن 21 اوضاع اقتصادی یونان مطلوب می‌نمود: یونان با رشد اقتصادی 5/ 3‌درصدی گوی سبقت را از دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا ربوده بود، تورم تحت کنترل بود و به‌رغم حجم بالای بدهی‌ها، نرخ بیکاری رو به کاهش داشت. با وجود این چشم‌انداز امیدبخش برای اقتصاد یونان اما در همان زمان ابرهای تردید نیز عیان بودند: بررسی دقیق‌تر، حاکی از توسعه ناموزون اقتصاد یونان بود. اقتصاد این کشور به آمیزه‌ای از معیارهای توسعه‌یافتگی و توسعه‌نیافتگی بدل شده بود. رشد اقتصادی یونان، که البته حاصل یک فرآیند اصیل و واقعی نوسازی نبود، چشمان دولتمردان و جامعه را از دیدن گسل‌های موجود در ساختار اقتصادی منحرف می‌کرد. در حالی که درآمد سرانه بالای یونانیان در کانون توجهات بود، بخش تولید تنها 10 درصد اقتصاد کشور را تشکیل می‌داد و یک‌ششم نیروی کار در بخش دولتی شاغل بودند. دست‌کم یک‌سوم فعالیت‌های اقتصادی نیز در حیطه اقتصاد زیرزمینی و فارغ از پرداخت مالیات جریان داشت. اکنون که حزب سیریزا (ائتلاف چپ رادیکال) با شعار «گشودن راهی به سوی امید» موفق به شکستن انحصار سیاسی در یونان شده است باید دست به انتخاب‌های خطیر و سرنوشت‌سازی بزند: در صورت رویگردانی آتن از یورو و به جریان افتادن واحد پولی سابق (دراخما) اعتبار یورو به عنوان نماد موفقیت اقتصادی پروژه وحدت اروپا مخدوش خواهد شد و عملاً زمینه برای بروز تردیدهای جدی در کارآمدی پروژه اروپایی فراهم می‌شود. از سوی دیگر، مرد بیمار اروپا در صورت جدا شدن احتمالی از حوزه یورو ممکن است دست به اتخاذ تصمیماتی بزند که با منافع اتحادیه اروپا سازگار نباشد. نیاز مبرم یونان به سرمایه‌گذاری خارجی می‌تواند موارد مشابهی همچون بحث واگذاری بندر پیرائوس (در حومه آتن) به چینی‌ها را رقم بزند یا احتمال استفاده آتن از کارت مسکو در مواجهه با اتحادیه اروپا را آن هم درست در زمانی که غرب و روسیه در جبهه اوکراین پنجه در پنجه یکدیگر افکنده‌اند، مطرح کند. با این اوصاف به نظر می‌رسد نه اتحادیه اروپا و نه ایالات ‌متحده تمایلی به پذیرش مخاطرات خروج یونان از حوزه یورو دارند و نه دولتمردان آتن دست به چنین قمار بزرگی خواهند زد. دولت جدید یونان خواهد کوشید راه میانه‌ای بجوید تا ضمن باقی ماندن به عنوان عضوی از باشگاه اروپایی مناسبات خود را با اتحادیه اروپا مورد بازنگری قرار دهد و از سوی دیگر همزمان با تحقق وعده‌های انتخاباتی، در جهت ایجاد تحول ساختاری در اقتصاد کشور گام بردارد. انتصاب یانیس واروئوفاکیس به عنوان وزیر بازرگانی و نیکلائوس کوتزیاس به عنوان وزیر خارجه از این منظر قابل تامل‌اند. واروئوفاکیس اقتصاددان، متخصص نظریه بازی‌ها و منتقد جهانی‌سازی و سلطه اقتصادی ایالات ‌متحده است و کوتزیاس نیز ضمن نگارش آثاری درباره پدیده جهانی‌سازی، در سال 2013 دست به انتشار اثری با نام «یونان، مستعمره دیون: امپراتوری اروپا و سلطه آلمان» زد. اما آیا نخست‌وزیر جوان یونان و دولتمردانش می‌توانند بر غول بدهی‌ها فائق آیند و کشتی در هم‌شکسته اقتصاد کشورشان را به ساحلی امن برسانند؟

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها