شناسه خبر : 19618 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

کتابی برای خوانش صحیح اندیشه‌های آدام اسمیت

این پرسشی دیرباز است که «ارزش آدمیان را بر چه پایه بسنجیم؟» ارزش آدمیان به اندازه علم‌شان است یا عمل‌شان؟

محسن رنانی / داور ترجمه کتاب و دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان
این پرسشی دیرباز است که «ارزش آدمیان را بر چه پایه بسنجیم؟» ارزش آدمیان به اندازه علم‌شان است یا عمل‌شان؟ به قامت ثروت‌شان است یا منافع‌شان برای جامعه؟ به میزان درستی انگیزه‌ آنهاست یا اخلاقی بودن رفتارشان؟
گاهی «به خطا» ارزش آدمیان را بر اساس «پیامد عمل»‌شان می‌‌سنجند. از آن روی «به خطا»، که داوری اخلاقی در مورد افراد را تنها می‌توان بر پایه اعمالی نهاد که به اراده آنها صورت گرفته است نه آنچه خارج از اراده آنان بوده است. یک نمونه کلاسیک برای چنین موردی، مارکس است. مارکس کسی است که نوشته‌های او موجب شد تا بشریت دست به آرمانجویی‌های نافرجامی بزند که نزدیک به یکصد میلیون کشته برجای گذاشت. اما مارکس آنچه را که نوشت از سر عشق به انسان‌های فقیر و کارگران زحمت‌کش نوشت. بر این اساس است که ما او را داوری می‌کنیم. ما استالین را «منفور» می‌داریم اما مارکس را فقط «نقد» می‌کنیم. گرچه استالین جیره‌خوار فکری مارکس بوده است اما آنچه او کرد ربطی به مارکس نداشت.
بر این اساس ارزش آدام اسمیت بنیانگذار علم اقتصاد نوین که اثر پیش‌رو درباره او و منظومه فکری اوست را نمی‌توان صرفاً بر پایه تاثیری که کتاب او بر روند تاریخ بشر نهاد یا ننهاد اندازه گرفت. چون عوامل بسیاری دست به دست هم داده‌اند تا کتاب «ثروت ملل» اسمیت به یک کتاب سرنوشت‌ساز و موثر در شکل‌گیری دنیای مدرن تبدیل شود، و اسمیت تنها یکی از آن عوامل بوده است. با این حال، اسمیت بزرگ بود نه به این دلیل که کتابش منشاء تحولات شگرف فکری شد، بلکه به این دلیل که خودش بزرگ بود: اندیشمندی با افکاری عمیق و جسورانه و با انگیزه‌هایی انسانی که زندگی اخلاقی و منزه او بر جاذبه آن افزوده است.
اسمیت «اقتصاد» و «اخلاق» را مکمل می‌دانست. او پیش از آنکه درباره اقتصاد بنویسد درباره اخلاق نوشت. او هم مانند مارکس مظلوم است. اگر امروز همه رذایل کمونیسم را به مارکس نسبت می‌دهند، همه رذایل سرمایه‌داری را نیز به اسمیت نسبت می‌دهند. او را پدر اندیشه سرمایه‌داری، سوداگر و آزادی اقتصادی بی‌مهار می‌دانند که نبود. با وسواسی که از اسمیت سراغ داریم، اگر او می‌دانست که همه مظالم سرمایه‌داری با تئوری او توجیه خواهد شد، بی‌گمان دست از قلم می‌شست. شکی نیست که مارکس هم نه تنها راضی به این همه خونریزی و ظلم به بشریت نبود بلکه اگر ذره‌ای گمان می‌برد که نتایج افکارش چنین خونین باشد، دست از کتاب «سرمایه» می‌شست و برگ‌برگ آن را به دیالکتیک آب و آتش می سپرد. اما نه او و نه بسیاری از سینه‌چاکان نظریه‌اش نمی‌دانستند که این بشر زیاده‌خواه آن نظریه جذاب را به شمشیری خون‌چکان برای ریختن خون و دریدن عزت نفس آدمیان تبدیل خواهد کرد. با وجود همه خون‌هایی که به پای نظریه مارکس ریخته شد و با وجود همه مظالمی که در بازار آزاد بر بشریت رفته است، این دو اندیشمند بزرگ بشری، مارکس و اسمیت، به عنوان دو قطب متضاد در حوزه اقتصاد سیاسی، انسان‌هایی بوده‌اند که آنچه گفتند و نوشتند در آرزوی ایجاد جامعه‌ای عادلانه و مرفه برای بشریت بوده است. آنان شایسته ستایشند نه به دلیل پیامدهای نظریات‌شان و نه به دلیل آنکه آنان پیامبرانی زمینی‌اند که حتی سریع‌تر از گروش به دیگر پیامبران، در اندک زمانی گروندگانشان به صدها میلیون نفر رسید. اگر شرق، مهد پیامبران مولد عشق و مبلغ مهربانی بود و پیامبران ابراهیمی و غیرابراهیمی و زمینی و آسمانی، همه از شرق برخاسته‌اند، پیامبران غربی در لباس عالمانی ظهور کردند که مروج خردورزی بودند.
گرچه در خلقت، زیبارویی از اسمیت دریغ شده بود و ضعف بدنی همراه با لکنت زبان، او را درون‌گرا کرده بود و همه اینها شرایط را مهیا ساخته بود تا او بیش از آنکه در بیرون به جلوه‌گری بپردازد در درون به اندیشه و تامل مشغول باشد، اما خود او نیز بر نیاز فطری به ازدواج و داشتن فرزند غلبه کرد، تا فرصت کند عمرش را صرف اندیشیدن برای عام‌ترین و هر روزه‌ترین مساله بشریت - یعنی اقتصاد - کند. حتی یتیم شدنش در پیش از تولد نیز به کودکی پیامبران مشرق زمین پهلو می‌زند.
چه نظرات اسمیت را قبول داشته باشیم یا نه، ناگزیریم به اسمیت و به کار بزرگی که کرده است و تاثیر شگرف مثبتی که بر تکامل جامعه نوین بشریت نهاده است به دیده احترام بنگریم. «ثروت ملل» یک کتاب پیامبرانه است: حرفه‌ای ساده اما مهم. مثال‌های ساده و همه‌فهم اما عمیق.
گفتیم که او فیلسوفی اخلاقی بود که در باب اقتصاد هم مطالعه‪ ‬عمیق و تاملات جدی داشته است و چه جفایی به این فیلسوف است اگر او را نظریه‌پرداز تجویز خودخواهی بدانیم. مگر می‌شود کسی که در کتاب «نظریه عواطف اخلاقی»‌اش نظریه‌پرداز «همدلی» است، در کتاب «ثروت ملل» همزمان نظریه‌پرداز خودخواهی باشد؟ چه جفایی است به متفکری که «هماهنگی» منافع شخصی را شرط هم‌راستایی آن با منافع اجتماعی می‌داند نه هر نوع منفعت‌جویی شخصی. هماهنگی مورد نظر او چیزی شبیه به همان سازگاری است که شرط عقلانیت ابزاری است. بنابراین وقتی که منافع شخصی در زنجیره‌ای سازگار قرار داشته باشند به منفعت اجتماعی می‌انجامند نه اینکه نفع شخصی به هر طریقی و در هر شرایطی که دنبال شود چنین می‌شود.
چه جفایی بیش از این به دانشمندی که از شدت وسواس برای انتقال دقیق دیدگاهش، و نگرانی از درک نادرست آنها دانشجویانش را از یادداشت‌برداری در کلاس‌هایش منع می‌کرد و کسی که تا آخر عمر کتاب‌های چاپ‌شده‌اش را مدام اصلاح می‌کرد و پیش از مرگش دستور داد آثار چاپ‌نشده نیمه‌تمامش را بسوزانند، آنگاه او را که عواطف و روابط انسانی را سنگ بنای اخلاق می‌داند، با سهل‌انگاری تمام نظریه‌پرداز نفع شخصی بدانیم؟ از غرایب روزگار است که نویسنده‌ای که اصرار داشت نویسندگان باید به زبان مادری خود بنویسند تا رابطه‌ای همدلانه و عمیق با خواننده خود برقرار کنند.
دولت‌های ایران، متاسفانه، هم قبل و هم بعد از انقلاب، پیرو ناآگاه و مقلد ناتمام نظریه اسمیت بوده‌اند. نظریه‌ای که مبلغ حرکت به سوی آزادی اقتصادی و تسلط یافتن سازوکارهای خودکار بازار آزاد بر مناسبات اقتصادی است، اما صد البته تحت شرایط اخلاقی و سیاسی و حقوقی معین. صد افسوس که از میان دانش‌آموختگان اقتصاد نیز اندکند آنان که به روشنی می‌دانند راهی که دولت‌های ایران در این چند دهه به نام بازارگرایی و آزادسازی اقتصادی پیموده‌اند، هیچ نسبتی با آنچه اسمیت در مورد بازار آزاد تصور و پیشنهاد می‌کرد، ندارد.
چقدر آزاردهنده است متفکری را که تلاش بی‌نظیری کرده است تا پیامدهای نامطلوب بازار آزاد را برملا کند و راهی برای اصلاح بی‌عدالتی‌های ناشی از آن بیابد، بدون توجه به این تلاش‌های همدلانه و اخلاقی، مدافع بازار آزاد بی‌ضابطه و آزادی اقتصادی افسار‌گسیخته بدانیم. یکی از بداقبالی‌های اسمیت این است که در حالی که او هیچ‌گاه واژه «سرمایه‌داری» را به کار نبرد اما او را پیشگام نظریه‌پردازی سرمایه‌داری می‌دانند. حتی کسانی که به کتاب او مراجعه کرده‌اند ترجمه‌هایی از آن را در دست داشته‌اند. چه زشت است کار کسانی که به صدور ادعانامه علیه کسی دست می‌‌زنند که هیچ‌گاه اصل نوشته او را که سند جرمش نیز همان است ندیده‌اند.
ما امروز، در ایران، بیش از هر زمان دیگری به بازخوانی و تدبر در آثار اسمیت نیازمندیم. هم برای اصلاح برداشت‌های نادرستی که از نظریه بازار آزاد اسمیت در میان برخی دانش‌آموختگان اقتصادی جامعه ما رواج یافته است؛ هم برای آگاهی بخشی به سیاستمدارانی که شتابان به سوی بازاری کردن اقتصاد ایران گام برمی‌دارند بدون آنکه از لوازم اخلاقی و سیاسی و حقوقی آن آگاه باشند، و هم برای آنان که بی‌پروا به نظریه بازار آزاد و دست نامرئی اسمیت و سیاست‌های برآمده از آن می‌تازند بی‌آنکه به دقایق این نظریه آگاه و بر ظرایف آن اشراف داشته باشند و بی‌آنکه یک بار کتاب اسمیت را از اول تا آخر و بدون پیش‌داوری خوانده باشند.
اثر حاضر هم برای کسانی که تمایلی به ورود به کتاب حجیم «ثروت ملل» با آن متن نوشتاری قدیم ندارند بسیار مفید است و هم برای کسانی که سراغ کتاب اسمیت رفته‌اند. از این گذشته، وقتی ترجمه‌ای از کتاب «نظریه عواطف اخلاقی» اسمیت به زبان فارسی در دست نیست، این کتاب بهترین منبع برای درک نظریه‌ای است که اسمیت در کتابش بسط داده است. من همیشه از این مساله رنج می‌بردم که در ایران البته ظاهراً در همه جای دنیا الا کسانی که با اسمیت آشنا هستند، او را پیامبر منفعت‌پرستی و خویشتن‌خواهی و مروج پیروی صرف از نفع شخصی می‌دانند. اما کتاب پیش رو یکی از منابع شسته ‌رفته، روان و ساده و در عین حال عمیق، جدی و بی‌طرف درباره اسمیت است که به اصلاح این پیش‌داوری درباره اسمیت کمک می‌کند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها