شناسه خبر : 14702 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چه کسی باید استعفا بدهد؟

اسیر رویای خودکفایی

یک هواپیمای دیگر سقوط کرد. این بار نه هواپیما قدیمی بود و نه تامین قطعاتش به دلیل تحریم‌ها مشکل. صداهایی به‌زودی بلند خواهند شد که استعفای این رئیس یا آن رئیس را خواهند خواست. ولی آیا کسی می‌پرسد چه کسی باید استعفا بدهد؟ آیا کسی خواهد پذیرفت که در یک پروژه ملی یک مسوولیت جمعی وجود دارد؟

index:1|width:50|height:50|align:left علی دادپی/پژوهشگر اقتصاد هوانوردی
یک هواپیمای دیگر سقوط کرد. این بار نه هواپیما قدیمی بود و نه تامین قطعاتش به دلیل تحریم‌ها مشکل. صداهایی به‌زودی بلند خواهند شد که استعفای این رئیس یا آن رئیس را خواهند خواست. ولی آیا کسی می‌پرسد چه کسی باید استعفا بدهد؟ آیا کسی خواهد پذیرفت که در یک پروژه ملی یک مسوولیت جمعی وجود دارد؟
ایران140 یا آنتونوف140، هواپیمایی است ساخت داخل کشور که نزدیک به دو دهه است پروژه ساخت آن یکی از مهم‌ترین پروژه‌های ملی است که برای خودکفایی صنعت هواپیمایی تعریف شده است. اما امروز این پروژه را با پنج سانحه ثبت‌شده نمی‌توان جزو افتخارات ملی دانست و بسیاری از آن به‌عنوان یکی از مثال‌های غرق سرمایه Sunk Cost یاد می‌کنند. هواپیما تولید هواپیماسازی ایران است که به هسا معروف است و وابسته به وزارت دفاع است. البته کمتر کسی به شما خواهد گفت از زمان تولید هواپیمای شهباز در دوره رژیم پهلوی صنایع هوایی کشور در اختیار وزارت جنگ و بعد وزارت دفاع بوده است و تنظیم مقررات حمل و نقل هوایی و اعطای مجوزها در اختیار وزارت راه. دوگانگی مراجع هوایی منحصر به کشور ما نیست ولی در کشور ما این تقسیم وظایف تضاد منافع و رقابت‌های سازمانی را هم به دنبال داشته است. شکی نیست که طی سال‌های گذشته مبالغ هنگفتی صرف این پروژه شده است و بعد از هر سانحه و هر مرگی باز مبلغ دیگری برای رفع عیوب ایران140 خرج شده است. هیچ دولتی آنقدر شهامت سیاسی نداشته است که نقص‌های ساختاری این طرح را بپذیرد و ترک آن را نوعی تسلیم آرمان‌ها دانسته است. پس دوباره بودجه تخصیص داده می‌شود و دوباره منابع بسیار محدود کشور صرف پروژه‌ای می‌شود که خارج از هواپیمای ایران140 برای صنعت هواپیمایی کشور نفعی نداشته است. به این امید که سرمایه صرف‌شده تاکنون به نوعی نجات پیدا کند و بهره‌وری داشته باشد.
اما سرمایه‌گذاری انجام‌شده قبل از آنکه باعث تولید هواپیمایی ایمن و با استانداردهای مناسب باشد باعث ایجاد منافع و هزینه‌های سیاسی برای گروه‌های مختلف شده است. در کشوری که کلیشه‌سازی در بحث‌ها مقدم بر پرسشگری است، جایی که قبل از آنکه اطلاعات فنی خواسته شود حدس‌های غیر‌کارشناسی منتشر می‌شوند پذیرفتن یک خطا به نظر کاری پرهزینه و مخاطره‌انگیز می‌آید. چطور می‌توان پروژه‌ای را افتخار ملی دانست ولی به آن اجازه پرواز نداد؟
پس وقتی می‌پرسیم که باید استعفا دهد و چه کسی مسوول است، نباید فراموش کنیم که فقط یک نفر مسوول نیست. همه ما مسوول هستیم. از کارشناسی که نتوانسته است فشارها را تحمل کند و مجوز داده است تا آن مهندسی که اجازه داده است علاقه‌اش به محصولش نگرانی‌هایش را درباره ایمنی طراحی‌اش خفه کند تا آن خبرنگاری که خارج از کلیشه‌های ذهنی‌اش درباره علل این رویدادها فکر نکرده است. ما هم مسوولیم. مایی که نتوانسته‌ایم اجازه بدهیم مجریان امور بتوانند به یک اشتباه اعتراف کنند و با تعمیم‌ دادن آن به همه ارکان تصمیم‌گیری و سیاستگذاری در کشور از این اشتباه یک موضوع حیثیتی ساخته‌ایم. اشتباهی شده است؛ اسیر رویای خودکفایی طرحی ناقص را در دنیایی پر از تحریم پذیرفته بودیم تا نشان دهیم و اثبات کنیم که می‌توانیم. حال آنکه همان موقع ناوگان بزرگی را به‌رغم تحریم‌ها عملیاتی نگه داشته بودیم. ما نیازی نداشتیم و نداریم چیزی را به کسی یا به دنیا ثابت کنیم. آنان که این اثبات را طلب می‌کردند معمولاً اشخاصی بودند در جست‌وجوی باز کردن راهی به خزانه کشور و بودجه عمومی. حالا بیاییم هزینه‌هایش را به حساب یک آموزش ملی در صنعت هواپیمایی بگذاریم و دیگر ادامه ندهیم و استعفا بدهیم و بگوییم دیگر بس است. این به این معنا نیست که سرمایه‌گذاری انجام‌شده در هسا از دست رفته است. کشوری مانند ما به صنایع بومی هواپیمایی احتیاج دارد ولی الان وقت بازنگری در استراتژی و روش‌هاست. اگر ایران 140 موفق نبوده است و اگر متاسفانه به مرگ جان‌گداز ده‌ها هموطن و داغداری خانواده‌هایشان منجر شده است فراموش نکنیم که به بهانه آن نیروی انسانی متخصصی را تربیت کرده‌ایم که فارغ از دعواهای دیوانسالاران و منافع سیاسی می‌تواند به یاری صنعت هواپیمایی کشور بشتابد. می‌توانیم از این سرمایه صرف‌شده کسب تجربه ساخت هواپیما در کشور برای ساخت و تامین قطعات استفاده کنیم. می‌توانیم قبول کنیم که سازمان‌هایی مانند هسا این روزها بیشتر کاربردی تجاری دارند و به سازمان هواپیمایی کشوری نقش فعال‌تری در نظارت بر فعالیت‌های آنها بدهیم. می‌توانیم فکر کنیم اگر ایران 140 متوقف شود همه چیز از دست رفته نیست. پایان یک دوره جان‌گداز و یک شروع تازه در مسیری مولد و کم‌سانحه است. ولی باید اشتباه را بپذیریم و غرورمان را آنقدر مهم ندانیم که وجدان‌مان را خاموش کند و البته می‌توانیم استعفا ندهیم و یک نفر را قربانی کنیم و بعد فردا روز از نو و روزی از نو بی‌آنکه ساختارها تغییر کرده باشند و اشتباهات ما اصلاح شده باشند ادامه بدهیم تا سانحه بعدی و استعفای بعدی. و تشییع‌جنازه‌های بعدی.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها