شناسه خبر : 11426 لینک کوتاه

علم اقتصاد درباره چندهمسری چه می‌گوید؟

بازارِ هَوو

اگر بپذیریم که اقتصاد می‌تواند رهیافتی عینی و علمی درباره پدیده‌های اجتماعی، از جرم و جنایت تا ازدواج و تولد فرزند به دست دهد، چندان عجیب نیست که انتظار داشته باشیم اقتصاددانان درباره پدیده‌های جزیی‌تری همچون طلاق و چندهمسری نیز سخن گفته و کتاب نوشته باشند. طبیعتاً همان‌قدر که اقتصاد جرم به تایید یا توجیه جرم و جنایت نمی‌پردازد، اقتصاددانان خانواده نیز وقتی از طلاق یا چندهمسری می‌گویند صرفاً به ارائه چارچوبی تئوریک می‌پردازند که شرط استحکام آن همچون دیگر نظریات علمی، رد نشدن در مرحله آزمایش است و نسخه‌ای تجویز نمی‌کنند.

بازارِ هَوو

اگر بپذیریم که اقتصاد می‌تواند رهیافتی عینی و علمی درباره پدیده‌های اجتماعی، از جرم و جنایت تا ازدواج و تولد فرزند به دست دهد، چندان عجیب نیست که انتظار داشته باشیم اقتصاددانان درباره پدیده‌های جزیی‌تری همچون طلاق و چندهمسری نیز سخن گفته و کتاب نوشته باشند. طبیعتاً همان‌قدر که اقتصاد جرم به تایید یا توجیه جرم و جنایت نمی‌پردازد، اقتصاددانان خانواده نیز وقتی از طلاق یا چندهمسری می‌گویند صرفاً به ارائه چارچوبی تئوریک می‌پردازند که شرط استحکام آن همچون دیگر نظریات علمی، رد نشدن در مرحله آزمایش است و نسخه‌ای تجویز نمی‌کنند. با این مقدمه می‌توان از نگاه علم اقتصاد به چندهمسری نیز سخن گفت؛ جایی که گری بکر، اقتصاددانِ فقیدِ برنده جایزه نوبل، در کتاب «رساله‌ای درباره خانواده» بدان پرداخته و ابزارهای متداول اقتصادی را در خدمت تبیین موضوع قرار داده است. بکر علاوه بر آن در وبلاگ مشترک خود با ریچارد پوزنر، که مطالب آن در کتاب Uncommon Sense منتشر شده، نیز به تحلیل این موضوع پرداخته و از جمله گفته است که مخالفت با چندهمسری را عجیب می‌داند. سوال بکر درباره جوامع توسعه‌یافته‌ای است که در آن زنان به اندازه مردان امکان انتخاب شریک زندگی را دارند و بعضاً به محض طلاق از حمایت‌های ویژه قانونی دولت یا دریافت‌های مالی از همسر سابق بهره‌مند می‌شوند: چرا چندهمسری در این جوامع غیرقانونی است؟ بکر با رد استدلال‌هایی همچون فریب خوردن زنان، معتقد است چندهمسری تقاضای مردان را برای همسر افزایش می‌دهد و این یعنی در حالت کلی چندهمسری به نفع زنان و زیان مردان است. به گفته او، بازندگان اصلی قانونی شدن چندهمسری مردانی هستند که در بازار ازدواج به زبان ساده «دستِ پایین» را دارند و همین‌طور زنانی که در بازار تک‌همسری «دستِ بالا» را دارند. گروه اول با قانونی شدن چندهمسری در مقابل مردان توانمند‌تر (به لحاظ اقتصادی یا اجتماعی) عرصه را واگذار می‌کنند و گروه دوم با رقبایی مواجه می‌شوند که شاید به اندازه آنها دست بالا را نداشته باشند؛ مثلاً زیبا یا ثروتمند نباشند و در نتیجه آسان‌تر با چندهمسری کنار بیایند.
باوجود همه این تحلیل‌ها، واقعیت این است که پذیرش چندهمسری حتی در صورت قانونی بودن آن به لحاظ عرف جوامع مدرن و دریافت عمومی افراد، چندان آسان نیست و در عمل نیز آمارها نشان می‌دهند چندهمسری شیوه مورد پذیرش و تایید اغلب مردم به شمار نمی‌رود. پدیده چندهمسری نیز به‌طور کلی در جوامع توسعه‌یافته به ندرت مشاهده می‌شود و در عین حال حتی در کشورهای در حال ‌توسعه یا کمترتوسعه‌یافته نیز در حال کمرنگ شدن است. واقعیت این است که فارغ از افزایش هزینه‌های چندهمسری نسبت به فایده‌های آن، ممکن است صحبت از بازار غیررسمی با کارکردی مشابه به میان آید، در این صورت مساله به کلی تغییر خواهد کرد. نخست آنکه موضوع برخلاف چندهمسری (که معمولاً برای جنس مذکر مطرح می‌شود) برای هر دو جنس به یک اندازه مطرح خواهد بود و دوم اینکه معمولاً برخلاف چندهمسری، جُرم یا رفتاری مطرود تلقی می‌شود و در نتیجه بررسی آماری آن آسان نخواهد بود.
اما شاید مهم‌ترین نکته این باشد که با در نظر گرفتن انبوه اصطکاک‌هایی که بازار ازدواج و طلاق درگیر آن هستند، نمی‌توان انتظار داشت چندهمسری الزاماً شیوه‌ای بهینه برای حداکثرسازی منافع دو طرف باشد. از سویی تمامی مردان یا زنان به یک میزان از این پدیده منتفع نمی‌شوند و از سوی دیگر احتمالاً تبعاتی خواهد داشت که آن را به یک گزینه بهینه اجتماعی تبدیل نخواهد کرد. به عنوان مثال، احتمالاً خانم‌های متاهل بیش از خانم‌های مجرد مخالف چندهمسری هستند؛ چراکه ممکن است در زمره متضرران وقوع این پدیده درآیند. باوجود همه اینها، چارچوب اقتصادی معرفی‌شده از سوی بکر، رهیافتی در اختیار خواننده قرار می‌دهد که به لحاظ انسجام، پشتوانه نظری و اثبات ریاضی، قابل دفاع به نظر می‌رسد؛ اگرچه همچون هر نظریه اقتصادی دیگری منتقدانی خواهد داشت.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها