شناسه خبر : 18951 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سالانه چند هزار زن ایرانی شغل خود را از دست می‌دهند؟

مردانه شدن مشاغل

آمارهای رسمی نشان می‌دهد در دوره هشت‌ساله اخیر، تعداد شاغلان زن در ایران با کاهش قابل‌ملاحظه‌ای مواجه بوده است. بر اساس این آمارها، در سال ۱۳۸۴ نزدیک به سه میلیون و ۹۶۱ هزار نفر از شاغلان کشور «زن» بوده‌اند، در حالی که در سال گذشته، این تعداد به حدود سه میلیون و ۱۴۵ هزار نفر رسیده است. موضوعی که حکایت از کاهش تقریباً ۸۱۶ هزارنفری تعداد شاغلان زن در سال‌های اخیر دارد.

میلاد محمدی
آمارهای رسمی نشان می‌دهد در دوره هشت‌ساله اخیر، تعداد شاغلان زن در ایران با کاهش قابل‌ملاحظه‌ای مواجه بوده است. بر اساس این آمارها، در سال 1384 نزدیک به سه میلیون و 961 هزار نفر از شاغلان کشور «زن» بوده‌اند، در حالی که در سال گذشته، این تعداد به حدود سه میلیون و 145 هزار نفر رسیده است. موضوعی که حکایت از کاهش تقریباً 816 هزارنفری تعداد شاغلان زن در سال‌های اخیر دارد. این در حالی است که طی این دوره، بیش از 5/1 میلیون نفر به تعداد مردان شاغل در اقتصاد ایران اضافه شد. بیان دیگر این روند این است که از هشت سال پیش تاکنون، به طور متوسط در هر سال بیش از 100 هزار نفر از زنان از بازار کار کشور کنار رفته‌اند، در حالی که به طور متوسط در هر سال حدود 200 هزار نفر مرد به شاغلان کشور اضافه شده است.
این اطلاعات با استفاده از گزارش‌هایی که از سوی مرکز آمار ایران منتشر می‌شود، تهیه شده است. هر چند برخی از صاحب‌نظران حوزه اشتغال معتقدند برخی از این داده‌ها از دقت کافی برخوردار نیست و بعضاً «کم‌نمایی» دارد. به عنوان مثال، حسن طایی، «معاون توسعه کارآفرینی و اشتغال وزارت کار»، چندی پیش در گفت‌وگویی با «تجارت فردا» به «اشکالات و نقایص عدیده در اطلاعات بازار کار کشور» اشاره کرده و گفته بود آمارهای مربوط به «تعداد مشاغل ایجادشده در سال‌های اخیر» در «طرح آمارگیری از نیروی کار»، با «روند اخیر رشد اقتصادی و سایر متغیرهای اقتصادی و اجتماعی» سازگاری ندارد. بنابراین این احتمال وجود دارد که تعداد مشاغل از دست رفته زنان ایرانی در سال‌های اخیر نیز از رقم گفته‌شده (816 هزار نفر) بیشتر باشد. با این حال، حتی همین آمارها نیز می‌تواند زوایایی از تنگنای اشتغال زنان در سال‌های گذشته را ترسیم کند. به همین دلیل، بد نیست با توجه به برخی «جزییات دیده‌نشده» این آمارها، نگاهی به تغییرات صورت‌گرفته در اقتصاد کشور از منظر اشتغال زنان داشته باشیم.

رتبه 134 در بین 136 کشور
نخستین نکته‌ای که در خصوص آمارهای اشتغال زنان جلب توجه می‌کند، تغییراتی است که در «نرخ بیکاری» این بخش از نیروی کار صورت گرفته است. بر اساس آمارهای رسمی مرکز آمار، «نرخ بیکاری زنان» از حدود 17 درصد در سال 1384، به حدود 20 درصد در سال گذشته افزایش یافته است. موضوعی که بیانگر افزایش سه واحد درصدی در شاخص بیکاری زنان است. با وجود این، طی همین دوره نرخ بیکاری مردان در کشور از حدود 10 درصد به رقم 6/8 درصد کاهش یافت. اما این همه ماجرا نیست. برای درکی روشن‌تر، لازم است توضیحاتی در خصوص شاخص‌های اشتغال داده شود.index:1|width:180|height:252|align:left
در متون اقتصادی، کل جامعه شامل دو بخش در نظر گرفته می‌شود: «جمعیت فعال» و «جمعیت غیرفعال». در مرحله بعدی نیز، جمعیت فعال به دو بخش «بیکاران» و «شاغلان» تقسیم می‌شود. چرا که «جمعیت فعال» افرادی هستند که «توانایی» و «تمایل» به کار کردن را داشته باشند، در حالی که سایرین یعنی «جمعیت غیرفعال»، نمی‌توانند یا نمی‌خواهند در نیروی کار حاضر باشند. بنابراین، صرف نداشتن شغل باعث نمی‌شود کسی را «بیکار» بنامیم، بلکه در ادبیات اقتصادی به افرادی بیکار گفته می‌شود که «در جست‌وجوی کار باشند»، ولی شغل مورد نظر خود را پیدا نکنند. اما نکته کلیدی این است که «نرخ بیکاری»، فقط از روی تعداد افراد بیکار (مطابق تعریف گفته‌شده) و تعداد «جمعیت فعال» محاسبه می‌شود و تعداد «جمعیت غیرفعال» به خودی خود در آن دخالتی ندارد. به عنوان مثال، در یک جامعه 10 میلیون‌نفری اگر پنج میلیون نفر «جمعیت فعال» باشند و از این پنج میلیون نفر هم، تنها سه میلیون نفر شغل داشته باشند، تعداد «بیکاران» این جامعه دو میلیون نفر خواهد بود، نه هفت میلیون نفر. در نتیجه، نرخ بیکاری در این جامعه نیز 40 درصد (دو میلیون بیکار تقسیم بر پنج میلیون جمعیت فعال) خواهد بود، نه 70 درصد (هفت میلیون افراد بدون شغل تقسیم بر 10 میلیون کل جمعیت).
حال می‌توان از شاخص «نرخ مشارکت» سخن گفت که معادل با نسبت «جمعیت فعال» تقسیم بر «کل جمعیت» است. این نسبت به طور ساده، بیانگر این است که اساساً چند درصد از افراد جامعه می‌توانند و می‌خواهند که شغل داشته باشند و در جست‌وجوی کار هستند. در مثال گفته‌شده، نرخ مشارکت معادل 50 درصد است. چرا که تنها نیمی از افراد قادر به کار در این جامعه فرضی، به دنبال شغل بوده‌اند.
این موضوع به درک بهتر آمارهایی که برای اشتغال زنان ارائه می‌شود، کمک می‌کند. چرا که در این آمارها، نکته‌ای که معمولاً به آن توجه نمی‌شود سطح پایین «نرخ مشارکت زنان» است. کافی است توجه کنید که بر اساس آخرین گزارش‌ها، نرخ مشارکت مردان در بازار کار ایران، معادل 63 درصد بوده، در حالی که این نرخ برای زنان تنها به میزان 12 درصد بوده است. به عبارت دیگر، تنها 12 درصد از زنان ایرانی مایل بوده‌اند در زمره شاغلان رسمی کشور قرار بگیرند و 88 درصد باقی‌مانده، به صورت رسمی تمایلی به داشتن شغل نداشته‌اند. این آمار، بیانگر یکی از ابعاد «شکاف جنسیتی» قابل توجهی است که در «بازار کار» کشور وجود دارد. مقایسه این داده‌ها با آمارهای مشابه کشورهای دیگر می‌تواند این موضوع را شفاف‌تر کند: در ایالات متحده، در سال 1946 نرخ مشارکت اقتصادی برای زنان به میزان 32 درصد و برای مردان معادل 87 درصد بود. پس از نزدیک به شش دهه و در سال 2005، نرخ مشارکت اقتصادی زنان این کشور به 59 درصد افزایش پیدا کرد، در حالی که نرخ مشارکت مردان این کشور در نیروی کار، به 73 درصد کاهش یافته بود. البته باید توجه داشت که این شاخص‌ها برای کشورهای مختلف، ممکن است افراد شامل در «محدوده‌های سنی» متفاوتی را در‌بر بگیرد. در آمارهای فعلی ایران، شاخص‌های مربوط به اشتغال برای «افراد 10‌ساله و بیشتر» مورد سنجش قرار می‌گیرد. در حالی که برای برخی از کشورها مثل ایالات متحده، محدوده سنی مورد بررسی برای نیروی کار، «افراد 15 سال به بالا» است.
با این حال، حتی با یکسان‌سازی محدوده‌های سنی نیز می‌توان از نرخ مشارکت پایین زنان ایرانی در بازار کار سخن گفت و آمارهای مقایسه‌ای نیز این قضیه را تایید می‌کنند. به عنوان مثال، «مجمع جهانی اقتصاد» که به صورت سالانه وضعیت نیروی کار زن در کشورهای مختلف را مورد بررسی قرار داده و آمارهای آن را منتشر می‌کند، در آخرین آمارهای خود تحت عنوان «گزارش شکاف جنسیتی» در سال 2013 اعلام کرده است در بین 136 کشور مورد بررسی توسط این مجمع، کشور ایران با «نرخ 16‌درصدی مشارکت زنان در نیروی کار» در رتبه 134 جهان قرار دارد.

کمرنگ شدن شاغلان زن
با تلفیق دو شاخص «نرخ بیکاری» و «نرخ مشارکت اقتصادی» می‌توان شاخص جدیدی را تعریف کرد که به آن «نرخ اشتغال» گفته می‌شود. این نرخ، مشخص می‌کند که از بین «کل» افراد یک جامعه، چند درصد از آنان در زمانی مشخص «شاغل» بوده‌اند. بر اساس آمارها، از جمعیت حدوداً 38 میلیونی زنان کشور در سال 1392، تنها حدود سه میلیون نفر از آنان شغل رسمی داشته‌اند که فقط حدود هشت درصد از آنان را دربر می‌گیرد. در حالی که این نسبت برای مردان در سال گذشته نزدیک به 47 درصد بوده است. اما بررسی آمارهای قدیمی‌تر حکایت از این دارد که در سال 1384، «نسبت اشتغال زنان» نیز بالاتر از مقادیر فعلی بود و در سطح 6/11‌درصدی قرار داشت. امری که از کاهشی بالغ بر سه واحد درصد در شاخص مزبور طی هشت سال اخیر حکایت دارد.
این در حالی است که در سال‌های گذشته، درصد بالایی از فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های کشور را زنان تشکیل داده‌اند. با این حال، درصد زنان ایرانی که دارای شغل رسمی بوده‌اند، در سال گذشته به یکی از کمترین مقادیر خود رسیده است. قدیمی‌ترین گزارشی که از شاخص‌های اشتغال در کشور وجود دارد مربوط به نتایج سرشماری سال 1355 است که بیانگر نسبت حدوداً 44‌درصدی اشتغال مردان و نسبت تقریباً 11‌درصدی اشتغال زنان در آن مقطع است.
کاهش حدوداً 5/3درصدی نسبت «اشتغال زنان» در هشت سال گذشته، موجب شده به مرور «سهم زنان از کل مشاغل کشور» نیز کمتر و کمتر شود. بر اساس آمارها، در سال گذشته بیش از 85 درصد از شاغلان ایران «مرد» و کمتر از 15 درصد از افراد دارای شغل «زن» بوده‌اند. این در حالی است که در سال 1384، سهم زنان از کل مشاغل کشور نزدیک به 19 درصد بود و 81 درصد باقی‌مانده مشاغل را کارکنان مرد در اختیار داشتند که البته در همان دوره نیز، به نظر نمی‌رسید مقدار متوازنی داشته باشد. با این حال، طی هشت سال اخیر همان‌طور که آمارها نیز نشان می‌دهد، زنان بیشتر از مردان به حاشیه اشتغال رفته‌اند و سهم آنها از کل مشاغل رسمی کشور، از سطح نسبتاً نازل قبلی خود نیز پایین‌تر آمد. پدیده‌ای که می‌توان آن را «مردانه شدن مشاغل در ایران» نام نهاد.

ورود زنان به مشاغل «خدماتی»
یکی دیگر از نکاتی که با بررسی آمارها مشخص می‌شود، خروج زنان از برخی از حوزه‌های شغلی و جایگزین شدن حوزه‌های جدید برای اشتغال آنهاست. آمارها نشان می‌دهد در سال 1384، حدود 34 درصد زنان در مشاغل «کشاورزی»، 28 درصد آنان در مشاغل حوزه «صنعت» و 38 درصد از آنان در حوزه «خدمات» مشغول به کار بوده‌اند. اما طی این سال‌ها، تغییرات قابل توجهی در حوزه‌های شغلی زنان به وقوع پیوست. به طوری که «کشاورزی» و «صنعت» به تدریج سهم کمتری از اشتغال زنان را به خود اختصاص دادند و در عوض، درصد بزرگ‌تری از زنان شاغل، مشغول کار در بخش «خدمات» اقتصاد شدند. در نتیجه پس از هشت سال، سهم مشاغل خدماتی از کل مشاغل زنان ایرانی به حدود 52 درصد افزایش یافت و در مقابل، سهم مشاغل کشاورزی به حدود 23 درصد و سهم مشاغل صنعتی به حدود 25 درصد نزول پیدا کرد.
به نظر می‌رسد این تغییرات، عمدتاً تحت تاثیر دستمزدهای پایین پرداختی در برخی از مشاغل «خدماتی» رخ داده است، چرا که مشاهدات نشان می‌دهد در ایران نیز مشابه کشورهای دیگر، زنان در مقایسه با مردان با دستمزدهای کمتری حاضر به کار می‌شوند و مشاغل رایج در بخش «خدمات» در اقتصاد ایران برای زنان نیز، از حقوق بالایی برخوردار نیست. این پدیده با توجه به روند پذیرفته‌شدگان دانشگاه‌های کشور در سال‌های گذشته، جنبه «هشدارآمیز» بیشتری پیدا می‌کند. گزارش‌ها نشان می‌دهد تقریباً از سال 1380 به بعد، تعداد دانشجویان دختر کشور تقریباً معادل با تعداد دانشجویان پسر بوده است. ولی چنان‌که پیداست، فارغ‌التحصیلان زن در مقایسه با همتایان مرد خود شانس کمتری برای یافتن شغل داشته‌اند. به عنوان مثال، در مشاغل «صنعتی» کشور در سال گذشته، تنها نزدیک به 11 درصد از کارکنان «زن» بوده‌اند و 89 درصد باقی‌مانده مشاغل در اختیار نیروی کار «مرد» گذاشته شده است. میزان کارکنان زن در مشاغل صنعتی کشور در سال 1392 تنها حدود 785 هزار نفر بوده است. در حالی که این تعداد در سال 1384 تقریباً یک میلیون و 123 هزار نفر بوده است. به عبارت دیگر، طی هشت سال گذشته، از تعداد زنان دارای شغل «صنعتی» نیز نزدیک به 338 هزار نفر کم شده است.
بررسی بیشتر آمارهای منتشرشده، زوایای دیده‌نشده دیگری را نیز از بازار کار زنان در ایران نشان خواهد داد. ولی به عنوان نکته آخر، توجه به این مساله مفید خواهد بود که بدانید در سال جاری، نزدیک به 420 هزار نفر از شرکت‌کنندگان کنکور کارشناسی، مرد بوده‌اند، در حالی که تعداد زنان متقاضی ورود به مقطع لیسانس در دانشگاه‌ها حدود 610 هزار نفر بوده است. ولی همان‌طور که گفته شد، کل زنان شاغل در اقتصاد ایران حدود سه میلیون و 100 هزار نفر هستند که تعداد آنان نه‌تنها با ورود فارغ‌التحصیلان جدید افزایش نیافته، بلکه به صورت سالانه کمتر نیز شده است. علاوه بر این، در صورتی که از تعداد کل زنان شاغل، افراد مشغول به کار در حوزه کشاورزی را (که عمدتاً اشتغال آنان نیازی به تحصیلات دانشگاهی ندارد) کم کنیم، رقمی تقریباً معادل با دو میلیون و دویست هزار نفر برای شاغلان زن (در حوزه‌های صنعت و خدمات) به دست می‌آید. به عبارت دیگر، در هر سال نزدیک به 600 هزار نفر از دختران کشور برای ورود به دانشگاه‌ها و احتمالاً به قصد ورود به بازار کار در آینده خود را آماده می‌کنند؛ اما کل اقتصاد ایران فقط برای حدود دو میلیون نفر زن ظرفیت اشتغال دارد و این ظرفیت نیز به جای افزایش، همه‌ساله کاهش یافته تا اقتصاد ایران بیش از پیش چهره «مردانه»تری به خود بگیرد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید