شناسه خبر : 7225 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

درباره منتقدان دولت یازدهم

«چپ‌ جدید» تنها اپوزیسیون داخلی روحانی

هفته گذشته رابطه دولت حسن روحانی و جریان منتقد وارد مرحله‌ای تازه شد. در حالی که اعضای کابینه در پی مهیا ساختن کیک تولد یک‌سالگی دولت یازدهم بودند تیم اپوزیسیون دولت آشی را که مدت‌هاست آن را هم می‌زند و چند وجبی روغن هم روی آن نشسته بود به عنوان غذای اصلی مراسم تولد کابینه یازدهم در منوی میهمانی اعضای کابینه جای داد.

سیدحمید متقی
هفته گذشته رابطه دولت حسن روحانی و جریان منتقد وارد مرحله‌ای تازه شد. در حالی که اعضای کابینه در پی مهیا ساختن کیک تولد یک‌سالگی دولت یازدهم بودند تیم اپوزیسیون دولت آشی را که مدت‌هاست آن را هم می‌زند و چند وجبی روغن هم روی آن نشسته بود به عنوان غذای اصلی مراسم تولد کابینه یازدهم در منوی میهمانی اعضای کابینه جای داد. منتقدان دولت در یک سال اخیر چندین نوبت و به بهانه‌های مختلف از اقدامات علی‌اصغر فانی -وزیر آموزش و پرورش- گرفته تا حواشی علی جنتی - وزیر فرهنگ- تلاش داشتند این آش را به خورد اعضای کابینه دهند، حتی چندین بار ملاقه آش را تا ظرف یکی از این بزرگواران رساندند، اما به هر دلیل نتوانستند، دستپخت خود را به خورد کابینه بدهند. با این همه بزنگاه جشن تولد یک‌سالگی کابینه، فرصت خوبی بود برای منتقدان دولت حسن روحانی که عرض اندامی‌ کنند و برای منتخب 24 خردادماه و همکارانش خط و نشان بکشند.
این بار بشقاب رضا فرجی‌دانا وزیر علوم از آش استیضاح پر شد. هیاهوی زیادی به‌پا و او را از همراهی کابینه محروم شد.
فارغ از نتیجه این استیضاح، در مساله تعاملات دولت و منتقدان داخلی آن بحثی که بیشتر قابل تامل بوده و پرداختن به آن می‌تواند عاملی برای تحلیل بهتر بسیاری از معادلات جغرافیای سیاست در ایران باشد، شناخت منتقدان و ریشه‌های فکری این جریان در سه دهه گذشته است. هنگامی ‌که حسن روحانی با 51 درصد آرای ملت ایران به نهاد ریاست‌جمهوری وارد شد، با توجه به میزان رای او منطقی به نظر می‌رسید که با طیف اپوزیسیون متنوع و قدرتمندی مواجه شود. با این حال در عمل دیدیم که نوعی نشاط عمومی از پایان زمامداری محمود احمدی‌نژاد نه‌تنها در جامعه که در میان احزاب مختلف با مبانی فکری متفاوت به
وجود آمد.
در این فضا از اصلاح‌طلبان تا اصولگرایان سنتی همگی به ‌سوی حسن روحانی دست ‌یاری دراز کردند و در نتیجه شاهد بودیم که بسیاری از احزاب و چهره‌های سیاسی که با نامزد دیگری در انتخابات ریاست‌جمهوری حضور داشتند، به اردوگاه دولت یازدهم پیوستند. امروز کمتر تحلیلگری حزب موتلفه، جامعه روحانیت مبارز، جامعه اسلامی مهندسان و... را در مقابل دولت می‌بیند. بسیاری از اعضای این احزاب در بدنه مدیریت ارشد و میانی کابینه جذب شده و بخشی از اتاق فکر دولت را تشکیل می‌دهند. این وضعیت در هیچ یک از دولت‌های سه دهه گذشته سابقه نداشته است. دولت میرحسین موسوی اپوزیسیونی به‌نام راست سنتی داشت، اکبر هاشمی هنوز نیز از انتقادات جناح چپ در دوره زمامداری خود گله دارد، سیدمحمد خاتمی نیز کم‌وبیش جناح راست را اپوزیسیون خود می‌دانست. احمدی‌نژاد نیز اپوزیسیون بزرگی از اصلاح‌طلبان تا اصولگرایان میانه‌رو را در برابر خود داشت.
و اما اپوزیسیون کابینه حسن روحانی؛ منتقدانی که امروز بیشتر به‌عنوان «جبهه پایداری» از آنها یاد می‌شود. برای شناخت این اردوگاه باید به حدود 20 سال قبل بازگردیم. در اواسط سال 73 نشریه «عصر ما» ارگان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران در تحلیل مفصلی به بررسی آرایش وضعیت سیاسی کشور پرداخت. این نشریه در کنار اشاره به جناح‌های چپ، راست و راست مدرن (کارگزاران) به گروهی تازه نیز اشاره کرد و آنان را «چپ جدید» نامید.
بنا بر تحلیل نشریه عصر ما، چپ جدید شامل نیروهایی بودند که در دهه نخست و دوم انقلاب از سوی دولتمردان کمتر مورد توجه قرار گرفته بودند و در نتیجه در بخش‌های حاشیه‌ای اداره کشور چه در زمان جنگ و چه در زمان سازندگی حضور داشتند. این جناح به بازگشت به ریشه‌ها باور داشته و در آن مقطع زمانی به صورت دنباله جناح راست سنتی فعالیت می‌کرد. از دیگر ویژگی‌های این جریان نگاه بدبینانه به مقولات روشنفکری، اعتقاد بر نقش پررنگ دولت در مقوله اقتصاد و بهره‌گیری از ادبیات به شدت پوپولیستی ضد‌فساد بود. آن زمان این طیف به دو گروه عمده جمعیت دفاع از ارزش‌ها و گروه‌های موسوم به انصار حزب‌الله تقسیم می‌شد و نشریات صبح، لثارات، ارزش‌ها و... به عنوان ارگان‌های اصلی این جناح شناخته می‌شدند. چپ جدید در عرصه فرهنگ هم بر نظارت‌های گسترده بر محصولات فرهنگی اصرار می‌ورزید.
با انحلال جمعیت دفاع از ارزش‌ها در دهه 80 در کنار تشکل‌هایی چون حزب‌الله، احزابی چون جمعیت ایثارگران و رهپویان انقلاب اسلامی بنیان نهاده شد. این جریان تلاش داشت اقشار حاشیه‌ای شهرها و روستاها را به سمت خود جذب کند.
نیمه دوم دهه 80 دوره اوج‌گیری این جریان بود. جریانی که خود را فرقه ناجیه انقلاب دانسته و به صورتی اکثر قریب به اتفاق احزاب و شخصیت‌های کشور را به دوری از جوهره ناب انقلاب و ولایت فقیه متهم می‌کرد. بسیاری از تحلیلگران امور سیاسی ایران این جریان را یکی از شرکای اصلی محموداحمدی‌نژاد - بسیاری او را نیز یکی از چهره‌های شاخص چپ‌ جدید می‌دانند- در اداره دولت‌ نهم و دهم می‌دانند.
این گروه که خود را بازنده اصلی انتخابات خرداد 92 می‌دانست از روز نخست فعالیت کابینه جدید تلاش کرد به هر صورت ممکن در مقابل اصلاحات دولت قد علم کند. از ماجرای «دلواپس‌ها» و اعتراض به مشکلات فرهنگی گرفته تا احضار پی‌درپی وزرا به مجلس و... در روزهای نخست به نظر می‌رسید حسن روحانی و دولت تلاش دارند با تعامل و ریش‌سفیدی آنان را نیز آرام‌آرام به سمت اردوگاه خودی بکشانند، اما با مقاومت و پرخاش‌های گاه‌وبیگاه این جریان که گاه به تخریب بخشی از تمهیدات دولت نیز منتج شده است، مشاهده می‌شود که رئیس‌جمهور خود به میدان آمده و در بعضی موارد با ادبیاتی متفاوت با آنها سخن گفته است. تحولی که به نظر می‌رسد این جریان از آن استقبال می‌کند. با توجه به بهره‌گیری چپ‌ جدید از ابزارهای پرقدرت رسانه‌ای به نظر می‌رسد دولت و شخص جناب رئیس‌جمهور به‌جای مواجهه رودر‌رو با این جریان سیاسی، باید تلاش کند با شفاف‌سازی اطلاعات چه در دوره فعلی و چه رویدادها و آمار هشت سال زمامداری این جریان، میزان صداقت چپ‌ جدید در شعارهای ضدفساد را توسط مردم به ویژه اقشار حاشیه‌ای کشور مورد سنجش قرار دهد. در این صورت تا پایان سال مردم خود در این باره تصمیم خواهند گرفت و لزومی به اقدامات دیگر نیست.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها