شناسه خبر : 7083 لینک کوتاه

طراح جنگ کثیف مغلوب مرگ شد

ظاهراً اختلافات و منازعات سیاسی همزاد آرژانتین بوده‌اند.

پدرام سهرابلو
ظاهراً اختلافات و منازعات سیاسی همزاد آرژانتین بوده‌اند. از همان فردای پایان استیلای اسپانیا بر سرزمین نقره، رهبران جنبش استقلال‌طلب بر سر نوع حکومت دچار اختلاف نظر شدند؛ گروهی به رهبری «برناردیو ریواداویا» از وحدت و تمرکز اداری و سیاسی جانبداری می‌کردند و دسته‌ای دیگر به رهبری «مانوئل روساس» بر ایده و آرمانی فدرالیستی پای می‌فشردند. البته گرایش‌های سیاسی دیگری نیز در صحنه بودند که بر شدت کشمکش‌ها می‌افزودند. در این میان ارتش و نیروهای نظامی به عنوان یکی از عوامل اصلی حفظ نظم و آرامش موقعیت منحصر‌به‌فردی در سپهر سیاست این کشور به دست آورده و هر از چند گاه به بهانه تامین امنیت و نظم عمومی از پادگان‌ها به خیابان‌ها سرازیر می‌شدند. با این وجود کودتای سال 1976 سرآغاز اوج مداخلات ارتش و قوای مسلح در آرژانتین محسوب می‌شود که اثرات و عواقب ناخوشایند و هولناک آن تا حال حاضر دامنگیر این کشور بوده است. در آن سال یک هیات نظامی (خونتا) مرکب از فرماندهان و افسران عالی‌رتبه از قوای سه‌گانه ارتش به ریاست ژنرال ویدلا با شعار «سنت، خانواده و مالکیت» و با هدف احیای انسجام ملی طی یک کودتا بر ضد ایزابل پرون رئیس‌جمهور وقت قدرت را در دست گرفتند. ایزابل پرون در سال 1974 به دنبال درگذشت همسرش خوان دومینگو پرون رئیس‌جمهور پوپولیست آرژانتین به جای او نشست اما به دلیل ناتوانی از اداره کشور که به تشدید درگیری‌ها و خشونت‌های داخلی میان گروه‌های سیاسی دامن زد توسط ارتش از کار برکنار شد. در واقع حذف ایزابل پرون از عرصه سیاسی آرژانتین نشانه‌ای از افول پرونیسم بود و نظامیان که سطحی کم‌سابقه از ترور، سرکوب و خفقان را به نمایش گذاشتند خود را ناجی کشور می‌پنداشتند. پرونیسم به عنوان یک مرام و حزب سیاسی (برداشتی بومی از ایده‌های فاشیستی) معجونی نامتجانس از اندیشه‌ها و عقاید متفاوت و متعارض بود که در اواسط دهه 40 میلادی توسط سرهنگ خوان پرون که در دولت نظامی وقت عهده‌دار وزارت کار و امور اجتماعی بود، عرضه شد. ریشه‌های پرونیسم را باید در تحولاتی جست‌وجو کرد که از اواخر دهه 20 صحنه سیاسی و اجتماعی آرژانتین را دگرگون کرد. اتخاذ رویکرد صنعتی شدن و جانشینی واردات با مصنوعات داخلی یکی از مهم‌ترین محور‌های تغییر اجتماعی در آرژانتین بود که با ورود و نقش‌آفرینی سرمایه‌های خارجی به انجام رسید. تاسیس کارخانه‌های متعدد در مناطق شهری نتیجه و جلوه این سیاست‌ها بود. در کنار این تحول، موج جدیدی از مهاجرت‌ها از نواحی روستایی به مناطق شهری شروع شد. مهاجران جدید اغلب شامل دهقانان و زمین‌داران خرد بودند که به دلیل رکود اقتصادی به امید یافتن کار در کارخانه‌های نوظهور زمین‌های خود را رها می‌کردند و رهسپار شهرها می‌شدند. البته بیشتر تازه‌واردان فاقد مهارت‌های لازم بودند و صنایع نوپا نیز توان جذب آنها را نداشتند بنابراین عمدتاً به مشاغل بی‌اهمیت، موقت و با مزد پایین روی می‌آوردند. این در حالی بود که اعضای طبقه کارگر قدیمی و ماهر نیز روی خوشی به تازه‌واردان نشان نمی‌دادند. طبقه کارگر جا‌افتاده عمدتاً تحت پوشش اتحادیه‌های کارگری بودند و از ایدئولوژی‌های سوسیالیستی و کمونیستی جانبداری می‌کردند ولی طبقه جدید نه‌تنها زیر بار جنبش‌های کارگری نمی‌رفتند بلکه رغبتی به ایدئولوژی‌های چپگرایانه هم نداشتند. بدین‌سان طبقه کارگر به دو بخش منشعب شدند که بخش جدید آن متشکل از یک توده ضعیف، فاقد تشکل و بسیار بزرگ از مهاجرانی بود که در محله‌های کثیف و فقیر حاشیه شهرها زندگی می‌کردند. این قشر همچون خاک مستعدی بذر پرونیسم را در خود پروراند. خوان پرون در سال 1946 با اتکا به اقشار فقیر در برابر ائتلافی از مخالفان خود از جناح راست، میانه و چپ به پیروزی رسید و کلید عمارت ریاست‌جمهوری موسوم به «کاسا روسادا» را به دست آورد ولی در سال 1955 با کودتا از قدرت کنار زده و تبعید شد. پرون در سال 1973 توانست بر اثر حمایت‌های توده‌ای به آرژانتین بازگردد و رئیس‌جمهور شود. در پی مرگ او ایزابل پرون سکان هدایت کشور را در دست گرفت اما دو سال بعد ژنرال رافائل ویدلا بعد از یک کودتا زمام امور را در دست گرفت. «خورخه رافائل ویدلا» در سال 1925 در شهر مرسدس از توابع پایتخت در یک خانواده قدیمی و سرشناس به دنیا آمد. پدرش سرهنگ ارتش بود و پدربزرگش از مقام‌های عالی‌رتبه دولتی در استان سن لوئیس. رافائل در سال 1942 وارد کالج نظامی ملی شد و دو سال بعد با درجه ستوان دومی دوره آموزشی را به اتمام رساند و به خدمت ارتش درآمد. او بعد از طی مدارج نظامی در سال 1952 برای گذراندن دوره عالی ستاد به دانشکده جنگ رفت و در فواصل سال‌های 1958 تا 1960 به وزارت دفاع رسید. ویدلا همچنین سابقه مدیریت آکادمی نظامی، ریاست ستاد و ریاست ستاد مشترک ارتش را نیز در کارنامه کاری خود داشت تا آنکه در سال 1975 با حکم رئیس‌جمهور و با درجه سپهبدی به فرماندهی عالی ارتش منصوب شد. خورخه رافائل ویدلا یک سال بعد در راس یک کودتا به قدرت رسید و خود را چهل و سومین رئیس‌جمهور آرژانتین نامید. دولت نظامی جدید خود را ملزم به پایان دادن هرج و مرج سیاسی و برقراری ثبات اقتصادی می‌دانست. اهدافی که بهای گزافی را به جامعه آرژانتین تحمیل کرد. برای اعاده نظم و امنیت نیروهای نظامی وارد عمل شدند. این بار برنامه ارتش از سرکوب چریک‌ها و گروه‌های شبه‌نظامی فراتر می‌رفت. بر اساس برآورد «خونتای حاکم» محنت‌های آرژانتین فقط در پرونیسم خلاصه نمی‌شد بلکه نیروهای برانداز چپگرا کالبد کشور را مبتلا و مسموم کرده بودند. برای مبارزه با این نیروهای برانداز یگان‌هایی در سراسر کشور تشکیل شد تا هر مظنونی را بدون طی تشریفات قانونی بازداشت کرده و با او هر طور که مقتضی می‌دانند برخورد کنند. شدت عمل ارتش و نیروهای امنیتی در برخورد با مخالفان به حدی بود که به آن لقب «جنگ کثیف» داده‌اند. منظور از این واژه مجاز شمردن توسل به انواع روش‌های خشونت‌آمیز از جمله شکنجه، آدم‌ربایی، اعدام‌های گروهی و تجاوز برای به زانو درآوردن مخالفان سیاسی است. خلاصه آنکه در یک دوره هفت‌ساله (1983-1976) که پنج سال آن تحت حکومت مستقیم ژنرال ویدلا گذشت قریب 30 هزار نفر قربانی خشونت نیروهای دولتی شده و حدود 400 نوزاد از مادرانی که در اسارت نیروهای نظامی بودند ربوده‌شده و به خانواده‌های معتمد حکومت سپرده شدند. در واقع این سرکوب‌ها هدفی دیگر را نیز دنبال می‌کردند؛ تثبیت اوضاع اقتصادی. این هدف با انجام رفرم‌های مورد نظر برای جلب سرمایه‌گذاری خارجی، واگذاری مالکیت صنایع و بنگاه‌های اقتصادی دولتی به بخش خصوصی و بازگرداندن رونق به اقتصاد کشور و از رهگذر سرکوب فعالان سندیکایی به مورد اجرا درآمد. با این حال در سال 1981 تحت تاثیر فشارهای خارجی و داخلی (از جمله نهضت مادران میدان مایو یا مادران روسری‌سفید) ژنرال ویدلا قدرت را به یک نظامی دیگر واگذار کرد تا اینکه در سال 1983 نظامیان با شرط مصون ماندن از تعقیب به پادگان‌ها بازگشتند اما دو سال بعد ژنرال ویدلا به اتهام نقض حقوق بشر محاکمه و به حبس ابد محکوم شد. پنج سال بعد کارلوس منم رئیس‌جمهور وقت فرمان عفو او را صادر کرد ولی تکاپوی فعالان مدنی ژنرال ویدلا را مجدداً به دادگاه و زندان کشاند تا در 87سالگی بدون آنکه حاضر به عذرخواهی از جنایت‌های خود باشد در گوشه یک زندان غیر‌نظامی در بوئنوس‌آیرس تسلیم مرگ شود. به گفته یک فعال اجتماعی در آرژانتین مرگ طراح جنگ کثیف همان‌قدر که باعث آرامش خیال می‌شود بر اندوه‌های ناشی از ابهام در سرنوشت قربانیان نیز می‌افزاید.

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها