شناسه خبر : 17451 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

جایگاه پلیس خصوصی در گفت‌وگو با مصطفی اقلیما

پلیس خصوصی همان بادیگارد است

در هیچ جای دنیا پلیس خصوصی نداریم که کار پلیسی انجام دهد. به چنین طرحی که پیشنهاد شده تنها می‌توان نام محافظ خصوصی داد. بخش دیگری از نیروهای پلیس که تحت مجموعه دولت کار نمی‌کنند به صورت نگهبان و در مجموعه‌های مختلف هستند.

نیروی انتظامی به مردم اعلام کرده است که می‌توانند برای امنیت بیشتر خود، از پلیس خصوصی استفاده کنند. در این شرایط، دو دیدگاه مطرح می‌شود. یک دیدگاه این است که همه افراد حاضرند پول بیشتر بپردازند اما خیال‌شان از تامین امنیت راحت باشد. در این صورت وجود پلیس خصوصی ضروری به نظر می‌رسد. دیدگاه دیگر این است که هر فردی در جامعه ایران، توان مالی پرداخت هزینه‌های پلیس خصوصی را ندارد. در این صورت ممکن است شکاف عمیقی بین قشرهای مختلف ایجاد شود. خیلی‌ها می‌گویند طرح پلیس اجتماعی در دیگر کشورها نیز وجود دارد اما آن‌طور که رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران مطرح می‌کند، این طرح در دیگر کشورها به صورت محافظ شخصی است و چیزی به نام پلیس خصوصی وجود ندارد. مصطفی اقلیما در این رابطه معتقد است پلیس باید ابتدا تکلیفش را با خود روشن کند. یعنی ابتدا باید مشخص شود که مسوولیت تامین امنیت با پلیس است یا مردم. در ادامه گفت‌وگوی تجارت فردا را با او می‌خوانید.
‌ مساله‌ای که اخیراً از سوی نیروی انتظامی مطرح شده، بحث پلیس خصوصی است. سوالی که مطرح می‌شود این است که این نوع پلیس، محصول چه جامعه‌ای است و آیا می‌توان پدید آمدن آن را از منظر جامعه‌شناسی بررسی کرد؟
باید دید که سیر اتفاقات در جامعه ایران به چه صورت است. زمانی بود که کار پلیس را خود پلیس انجام می‌داد. الان همه بخش‌ها به سمت خصوصی شدن در حرکت است. یعنی ادارات هم خصوصی می‌شوند. در چنین شرایطی، تعداد زیادی پلیس بازنشسته داریم. البته در حوزه خصوصی شدن فعالیت‌های پلیس، مواردی از قبیل پلیس+10 نیز دیده می‌شود که فعالیت‌های مربوط به پاسپورت و دیگر مسائل در حیطه فعالیت‌های این مراکز است. این بدان معناست که کاری برای پلیس‌ها ایجاد شده تا بتوانند بعد از بازنشستگی‌شان یک محل کار شخصی برای خودشان داشته باشند.
به نظر می‌رسد که برای پلیس خصوصی نیز وضع به همین صورت است. یعنی یکسری از پلیس‌هایی که بازنشسته می‌شوند، بتوانند در این بخش فعالیت کنند. بر همین اساس هم، کسانی می‌توانند پلیس خصوصی بشوند که خودشان پیش از این پلیس بوده‌اند و پلیس آنها را قبول دارد. یعنی من نوعی نمی‌توانم در این فعالیت حضور داشته باشم. بر این اساس اگر قرار باشد مراکز پلیس خصوصی راه‌اندازی شود، باید رئیس آن، پلیس یا سرهنگ باشد و بعد از آن می‌تواند برای خود یک دفتر باز کند. مجوز نیز بر اساس فعالیت‌هایی که در نیروی انتظامی داشته، به او ارائه می‌شود. به این ترتیب از کارکنان بازنشسته نیروی انتظامی برای چنین فعالیت‌هایی استفاده می‌شود. قاعدتاً در این قالبی که ذکر شد، باید مجوز حمل سلاح نیز به این افراد داده شود. این پلیس خصوصی مثل همان نگهبان‌هایی هستند که در محله‌ها استفاده می‌شود. یعنی کاری است که در شرایط فعلی نیز انجام می‌شود. شرکت‌هایی نیز در این رابطه فعالیت می‌کنند. به عنوان مثال من نیاز دارم یکی از من محافظت کند. پلیس این کار را نمی‌کند یا اگر انجام می‌دهد در حد پیشگیری از وقوع جرم نیست. در شرایطی ممکن است من نوعی این تصور را داشته باشم که فردی برای من مزاحمت ایجاد می‌کند و جانم در خطر است. قانوناً اگر جانم در خطر باشد پلیس باید این کار را بکند. یعنی مسوولیت حفاظت از جان من را بر عهده بگیرد. اما این طرح جدیدی که از سوی فرمانده نیروی انتظامی مطرح شده به این صورت است که هر کس مشکلی برای خودش دارد، بتواند پلیس استخدام کند. یعنی به یک فرد ماهانه دو تا سه میلیون تومان پول پرداخت شود. در حقیقت هر فردی در صورت نیاز بتواند برای خود محافظ شخصی داشته باشد. همین الان هم بعضی‌ها محافظ دارند که غیر از پلیس است. طبق طرح جدید نیز هر فردی می‌تواند محافظ شخصی برای خود داشته باشد که از نظر پلیس هم شناخته شده است و با کلانتری‌ها هم آشناست. در این صورت و با چنین شرایطی اگر پلیسی در قالب «پلیس خصوصی» فعال شود، به طور قطع اسلحه نیز دریافت خواهد کرد. چون طبق شرطی که رئیس پلیس نیروی انتظامی گذاشته، افراد مورد نظر باید سابقه 15 سال فعالیت در نیروی انتظامی را داشته باشند. البته نباید این مساله را نیز فراموش کرد که برای حفاظت از کسی اگر اسلحه نداشته باشد، ناتوان خواهد بود. این مساله را نیز باید در نظر داشت که هر کسی نمی‌تواند محافظ بگیرد چرا که ممکن است توان مالی لازم برای این کار را نداشته باشد. البته بیشتر خدمات دولتی در داخل کشور به خوبی عمل نمی‌کند و همین مساله افراد را بر آن می‌دارد که به سرویس‌ها و خدمات خصوصی پناه ببرند. البته وضعیت در کشورهای دیگر نیز تا حدی به همین‌گونه است. دولت‌ها تلاش می‌کنند بودجه‌هایشان را کم کنند و به طرف بخش‌های خصوصی بروند. بر همین اساس هم از مسوولیت‌های خود کم می‌کنند. این مساله تا حدی در سیستم درمانی نیز دیده می‌شود یعنی در بیمارستان‌ها نیز با وجود پرستارهایی که فعالیت می‌کنند، در نهایت یک نفر باید از فرد بیمار مراقبت کند که از نزدیکانش باشد. یعنی اگر فردی جراحی کند، یکی از نزدیکانش تا صبح کنارش خواهد بود. قانوناً پرستار باید به بیمار برسد اما در نهایت فرد بیمار ناچار می‌شود در کنار یکی از نزدیکان خود باشد تا بتواند رسیدگی و مراقبت بهتری را دریافت کند. این مساله در هیچ کجای دنیا به این صورت نیست یعنی اگر قرار است مراقبتی صورت گیرد باید از سوی تیم درمانی باشد اما در ایران وضع متفاوت است. در مورد پلیس خصوصی باید گفت این طرح برای اشتغال پلیس‌هایی خواهد بود که بازنشسته شده‌اند و پول ندارند. بر همین اساس از این طریق یک منبع درآمدی برای آنها ایجاد می‌شود. در چنین شرایطی ممکن است دردسرهای جدیدی در حوزه نیروی انتظامی ایجاد شود. البته این مساله در هیچ کجای دنیا به این صورت دیده نمی‌شود.

‌ تجربه مشابه کشورهای دیگر به چه صورت بوده است؟
ببینید در کشورهای دیگر همین پلیس‌های خصوصی هم از نیروهای پلیس هستند. یعنی افرادی که در پلیس هر کشور کار می‌کنند، اگر تمایل به ادامه همکاری با پلیس نداشته باشند، استعفا می‌دهند و بیرون می‌روند. در این صورت می‌توانند مرکز خصوصی باز کنند و فعالیت‌های مستقلی داشته باشند. هر چند باز هم این فعالیت به این صورت است که همه کار می‌کنند اما در نهایت تنها به صورت محافظ هستند.

‌ اما این چیزی که شما می‌گویید در مورد طرح جدید پلیس خصوصی که قرار است در ایران اجرایی شود، صدق نمی‌کند. یعنی فرمانده نیروی انتظامی عنوان کرده است که این افراد محافظ شخصی نیستند و قرار است پلیس خصوصی باشند. اصلاً چطور می‌توان این دو را از هم تفکیک کرد؟
چنین حرفی محلی از اعراب ندارد. اصلاً چیزی به نام پلیس خصوصی ماهیتی ندارد.

‌ یعنی از نظر شما تنها می‌توان گفت همان محافظ شخصی هستند؟
بله، به عنوان پلیس محافظ هستند. اصلاً ما پلیس خصوصی نداریم چرا که ما دستگاه‌های مرتبط را به پلیس اجاره نمی‌دهیم. در هیچ جای دنیا پلیس خصوصی نداریم که کار پلیسی انجام دهد. به چنین طرحی که پیشنهاد شده تنها می‌توان نام محافظ خصوصی گذاشت. بخش دیگری از نیروهای پلیس که تحت مجموعه دولت کار نمی‌کنند به صورت نگهبان و در مجموعه‌های مختلف هستند. چنین فعالیتی مجوز هم نیاز ندارد. به عنوان مثال افرادی هستند که نیروی پلیس هستند و در ساعت‌های غیر‌اداری برای کسب درآمد، در بخش‌هایی همچون بیمارستان فعالیت می‌کنند. چنین کاری باز هم در قالب پلیس محافظ است. یعنی جان یا امنیت آن مجموعه، بر عهده این فرد است.

‌ شما فرمودید که ممکن است یک بخشی واگذاری فعالیت‌ها از دولت به بخش خصوصی باشد مثل پلیس+10 و یک بخش به عنوان تامین امنیت باشد. با این حال، پیام این طرح چیست؟
مساله‌ای که مطرح می‌شود این است که پلیس کاری در حوزه پیشگیری از جرم انجام نمی‌دهد. یعنی اگر من نوعی زمانی به پلیس نیاز داشته باشم، ممکن است پلیسی در خیابان نباشد. بیشتر ورود کردن نیروی انتظامی به اتفاق‌ها، درست در زمانی است که اتفاقی روی داده و پلیس وارد ماجرا می‌شود. در حالی که ممکن است من نیاز به نیرویی برای پیشگیری از اتفاقی ناگوار داشته باشم.نکته دیگری که در این رابطه باید مطرح کرد این است که خیلی از افراد در این جامعه وضعیت مالی و پولی مناسبی برای استفاده از چنین امکاناتی ندارند. این در حالی است که باید امنیت برای همه افراد به صورت یکسان فراهم شود. قانوناً باید مسوولیت تامین امنیت در جامعه بر عهده نیروی انتظامی باشد. مساله‌ای که مطرح می‌شود این است که نیروی انتظامی می‌گوید اگر اتفاقی افتاد، وارد کار می‌شود. این یعنی باید اتفاقی بیفتد تا نیروی انتظامی بتواند وارد شود.
در هیچ جای دنیا پلیس خصوصی نداریم که کار پلیسی انجام دهد. به چنین طرحی که پیشنهاد شده تنها می‌توان نام محافظ خصوصی داد. بخش دیگری از نیروهای پلیس که تحت مجموعه دولت کار نمی‌کنند به صورت نگهبان و در مجموعه‌های مختلف هستند.


‌ یعنی در واقع پلیسی برای پیشگیری نیست.
دقیقاً. البته در مورد پلیس خصوصی هم شرایط به این صورت است که باید از طریق نیروی انتظامی به رسمیت شناخته شده باشد. یعنی این‌طور نیست که هر فردی که بخواهد، بتواند پلیس شخصی فرد دیگر شود. خلاصه این طرح این است که پلیس خصوصی می‌تواند بازنشسته پلیس باشد که هم مجوز فعالیت دارد و هم مورد تایید نیروی انتظامی است. تمام اینها به این معنی است که افرادی که در این طرح کار می‌کنند، محافظ شخصی هستند. یعنی این‌طور نیست که من برای محله خودم، پلیس استخدام کنم.

‌ اما آن چیزی که نیروی انتظامی گفته دقیقاً همین است. یعنی افرادی در قالب پلیس محلات فعالیت کنند.
این‌گونه نیست، چرا که چنین نیروهایی همین الان هم در حال فعالیت هستند. در حقیقت کیوسکی برای حفاظت از یک محله در نظر گرفته شده و فردی به صورت نگهبان در آن تا صبح کار محافظت از محله را انجام می‌دهد.

‌ در چنین شرایطی، وضع افراد فقیر چه می‌شود؟
اصلاً افراد فقیر پولی برای این کار ندارند. آن چیزی که در آمریکا دیده می‌شود، قدری به این طرح شباهت دارد. یعنی ممکن است پلیس در محدوده‌هایی وارد نشود و بگوید که من نمی‌توانم امنیت بخش مربوطه را برعهده گیرم. اما باید این مساله را نیز در نظر داشت که وقتی با پلیس یا آتش‌نشانی تماس گرفته می‌شود، در کمتر از دو دقیقه نیروهای مربوطه خود را به محل مورد نظر می‌رسانند. این سرعت عمل قابل مقایسه با ایران نیست. تجربه‌ای که من در این رابطه دارم، مربوط به زمانی است که در بوستون بودم و به صورت اشتباه شماره پلیس را گرفتم و در کمتر از دو دقیقه نیروهای پلیس به محل رسیده بودند.پلیس در کشورهای دیگر دقت بیشتر دارد. در عین حال، نیروی زیادی در محلات نمی‌گذارد. با این حال شاید بتوان گفت ناامنی در این کشورها چندان زیاد نیست. تنها کاری که ممکن است پلیس به جای ورود به محله‌ای انجام بدهد، هشدار برای تامین امنیت است. یعنی ممکن است هشدارهایی به افرادی که در آنجا ساکن هستند، داده شود.

‌ پس شما می‌فرمایید اگر قرار باشد تجربه درست کشورهای دیگر را اجرا کنیم، باید به صورت پلیس محافظ باشد که البته برای افراد خاص هم خواهد بود.
بله، وقتی ما می‌گوییم پلیس محله، یعنی اینکه پلیس قدرت لازم برای برخورد با برخی پدیده‌ها و اتفاق‌هایی را که روی می‌دهد ندارد. پیام این کار، نبود امنیت در محلات است. بر همین اساس هم گفتم که این طرح تنها برای اشتغال نیروهایی است که بازنشسته نیروی انتظامی هستند. یعنی آمدند این کار را کردند که پلیس‌هایی که بازنشسته می‌شوند و 15، 16 سال کار می‌کنند و خودشان را بازنشسته می‌کنند، دفتری باز کنند و برای خودشان کسب درآمد داشته باشند.
با این حال، تناقضی که در این رابطه وجود دارد مربوط به این است که بخشی از این مجوزها تحت عنوان نگهبان محله است. در حالی که این مساله پیش از این دیده می‌شد و اتفاق جدیدی نیست. در چنین صورتی، به جای نگهبان محله باید پلیس محله برای خودتان داشته باشید.
اما نکته‌ای که در این رابطه وجود دارد این است که این اتفاق معمولاً در شهرها و برای محل‌های پرتی که پلیس حضور ندارد اتفاق می‌افتد. در این صورت، نباید پولی برای نگهبانی که می‌دهد از مردم دریافت کند.
مثلاً در یک قسمت شهرداری در آمریکا، زباله‌ها به صورت هفته‌ای یک‌بار جمع‌آوری می‌شود. در چنین محله‌ای، برای تامین امنیت به مردم گفته می‌شود در صورت تمایل خودشان می‌توانند از پلیس خصوصی و محافظ برای تامین امنیت استفاده کنند. یعنی یک آدم استخدام کنند که شب‌ها در آن محل، حضور داشته باشد. در این میان و در مقایسه ایران با دیگر کشورها باید یک تفکیک اساسی صورت گیرد. کاری که در دیگر کشورها صورت می‌گیرد به صورت پلیس محله نیست و اساساً این کار، اشتباه است. در عین حال سرعت عمل پلیس در محلات کشورهای پیشرفته قابل مقایسه با ایران نیست. یعنی پلیس سریع‌السیر وجود دارد که در کمتر از پنج دقیقه در محل حاضر می‌شود. آنجا واقعاً پولی از کسی گرفته نمی‌شود. همه هزینه‌ها مشخص است. اما در ایران پول‌های زیادی در این رابطه پرداخت می‌شود.

‌ مساله دیگری که مطرح می‌شود، مسوولیت‌پذیری است. یعنی چه پلیس و چه دیگر نیروها حضور داشته باشند، ممکن است در صورت وقوع هر جرمی، هر یک مسوولیت کار را به دیگری واگذار کند. ممکن است که پلیس سلب مسوولیت کند و بگوید من به مردم گفته بودم که امنیت خودشان را از طریق پلیس خصوصی تامین کنند و من مسوولیتی در قبال مردم برای این اتفاق ندارم.
نباید این‌طور باشد. وقتی پلیس به مردم می‌گوید اگر می‌خواهید بیشتر محیط‌تان امن شود، از پلیس خصوصی استفاده کنید، در حقیقت در حال واگذاری بخشی از فعالیت‌های خود به مردم است. در چنین شرایطی، وضعیت مانند کشورهایی از جمله آمریکا می‌شود که افراد خودشان مسوولیت تامین امنیت را بر عهده دارند اما حق حمل اسلحه
دارند.
در چنین شرایطی، دولت ناچار می‌شود، حق حمل اسلحه به شهروندان خود بدهد. اسلحه، چاقو و دیگر سلاح‌ها به صورت همگانی در دسترس خواهد بود. من نوعی چاقو خواهم داشت و به صورت شخصی از خودم در مقابل فردی که مقابل من است، حمایت می‌کنم. تنها نتیجه‌ای که چنین طرحی دارد، این است. دولت و پلیس باید ابتدا تکلیف خود را با خودشان روشن کنند. دو راه بیشتر پیش روی پلیس نیست. یا پلیس باید از جان و مال مردم حفاظت کند یا در غیر این صورت باید به مردم اجازه دهد که خودشان از جان و امنیت خود محافظت کنند. اگر چنین طرحی مطرح می‌شود، پیامی که برای مردم دارد، درست همین است. یعنی پلیس به مردم می‌گوید که من توان محافظت بیشتر از جان شما را ندارم. بهتر است که خودتان دست به کار شوید.
همه مشکلات ما بر‌می‌گردد به آنجا که دو رهنمود رهبری را به کلی فراموش کردیم که اگر به این دو توجه شود، بخش زیادی از مشکلات مرتفع می‌شود. اولین رهنمود مربوط به شایسته‌سالاری است. بر همین اساس همیشه به رئیس‌جمهورها گفته می‌شد که افراد صالح و شایسته را سرکار بگذارید. در چنین شرایطی، معاونان شایسته نیز سرکار خواهند بود. در این صورت اگر کسانی که در راس کار هستند و برنامه‌ریزی امور را انجام می‌دهند، کار خود را به درستی انجام دهند، امروز به این طرح نمی‌رسیدیم. دومین مساله، پاسخگویی است. اگر من نوعی در هر سمتی که هستم، به دلیل ضعفی که در کار خود دارم، پاسخگو باشم، در این صورت مشکلات دیگری پیش نمی‌آید. در چنین شرایطی، اگر فردی که پلیس می‌شود پاسخگو باشد و مسوولیت‌ها و وظایف خود را به درستی انجام دهد، دیگر مشکلات این چنینی پیش نمی‌آید. در این صورت پلیس به وظایف خود عمل کرده و نیروهای متعهدی دارد که اصلاً نیازی به پلیس خصوصی ندارند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها