ارزش استقلال
نوآوری چگونه زنان را توانمند کرد؟
زنان در مناطق روستایی در سراسر جهان با چالشهای منحصربهفردی روبهرو هستند و اغلب نادیده گرفته میشوند. با وجود پیشرفتهای قابل توجه در حوزههای برابری جنسیتی، زنان روستایی همچنان با مسائلی مانند دسترسی محدود به آموزش، مراقبتهای بهداشتی، فرصتهای اقتصادی و تحرک اجتماعی دستوپنجه نرم میکنند. بااینحال، بسیاری از زنان با ارادهای قوی مبتنی بر خلاقیتهای فردی (و گاهی توسل به فناوریهای مدرن) بر این موانع غلبه کرده و بهعنوان «چراغهای امید» ظاهر شدهاند و نهتنها زندگی خود، بلکه جوامع خود را نیز متحول کردهاند. اما پیش از ورود به بحث، بد نیست به چالشهای پیشروی زنان در مناطق روستایی اشاره کنیم؛ چالشهایی که عمومیت دارد و تقریباً در بسیاری از مناطق روستایی جهان مشترک هستند. در بسیاری از مناطق روستایی که مردسالاری اغلب چالشهای جنسیتی بیشتری نسبت به مناطق شهری ایجاد میکند، زنان قدرت تغییر روایتها را یافتهاند. سازمان ملل اعلام کرد که زنان بهطور متوسط بیش از ۴۰ درصد از نیروی کار کشاورزی را تشکیل میدهند. در برخی از کشورهای آفریقایی و آسیایی این رقم بسیار بیشتر است. بهعنوان مثال، در غنا، زنان ۷۰ درصد از کل محصولات غذایی کشور را تولید میکنند. اگرچه زنان با محدودیتهایی دستبهگریباناند اما تغییر نیز در حال وقوع است. یکی از اولین موانع یا چالشها «دسترسی محدود به آموزش» است. آموزش به دلیل موانع اجتماعی-اقتصادی، تبعیض جنسیتی و امکانات ناکافی مدرسه، برای بسیاری از دختران روستایی یک رویای دور از دسترس است. خانوادهها اغلب آموزش پسران را بر دختران اولویت میدهند و این امر به نرخ بالای ترک تحصیل در میان دختران جوان منجر میشود. چالش دوم «نابرابریهای موجود در مراقبتهای بهداشتی» است. زنان روستایی اغلب به خدمات بهداشتی اولیه، از جمله خدمات بهداشت مادران و باروری، دسترسی ندارند. زیرساختهای ضعیف، مسافتهای طولانی برای رسیدن به مراکز درمانی و کمبود متخصصان مراقبتهای بهداشتی، این مسئله را تشدید میکند و به نرخ بالای مرگومیر مادران و نوزادان منجر میشود. چالش سوم «وابستگی اقتصادی» است. بسیاری از زنان روستایی به کار خانگی بدون دستمزد یا کار کشاورزی بدون استقلال مالی محدود میشوند. دسترسی محدود به اعتبار، محدودیتهای مالکیت زمین و شکافهای دستمزد جنسیتی مانع از توانایی آنها برای رهایی از فقر میشود. چالش چهارم «محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی» است. هنجارهای ریشهدار مردسالارانه همچنان حقوق و صدای زنان را در بسیاری از جوامع روستایی سرکوب میکند. مسائلی مانند ازدواج زودهنگام، خشونت خانگی و محدودیت تحرک، مانع پیشرفت آنها میشود.
داستان موفقیت: زنان الهامبخشِ روستایی
با وجود این چالشها، زنان روستایی بیشماری تابآوری و عزم قابل توجهی از خود نشان داده و ثابت کردهاند که تغییر امکانپذیر است. در زیر تعدادی از زنان معرفی میشوند که توانستهاند با عزم و اراده، خلاقیت و نوآوری الهامبخش سایر زنان شوند و رفاه و آسایش و امنیت را برای همنوعان خود در جامعه محل زیستشان به ارمغان آورند. این معرفی شامل زنان روستایی در آسیا و آفریقا میشود.
1- ربکا لولوسولی؛ موسس روستای مختص زنان در کنیا
ربکا لولوسولی، فعال حقوق زنان کنیایی، روزگار سختی را سپری کرد. در یک روستای عقبمانده در آفریقا که بهشدت مردسالار است، بالیدن یک زن و کنار زدن مردان تجربهای بس دشوار است. ربکا اگرچه با چالشهای بسیاری مواجه شد اما از پا ننشست. او با کوششهای فراوان یک روستای مختص زنان به نام «اوموجا اوسو» را تاسیس کرد. این روستا در حقیقت پناهگاهی برای زنانی از مناطق مختلف است که از خشونت جنسیتی میگریزند. این روستای خودکفا، زنان را از طریق صنایعدستی و کشاورزی توانمند کرده و نشان میدهد که اتحاد و انعطافپذیری میتواند باعث تغییر شود.
2- نیکات زرین؛ مدال طلای جهانی در بوکس
برخی زنان در ورزشهای سنگینی مانند بوکس وارد شدند اما واکنش جامعه به آنها به جای تشویق، زدن برچسب ضعیف، ترسو و شکننده بود. اما برای نیکات زرین، دختر ۱۳سالهای که شیفته بوکس بود، این مسئله اگرچه رنجآور بود، اما مانع او نشد. زرین که اهل منطقه نظامآباد در تلانگانا بود، بعدها با حمایت پدرش رویای بوکس را دنبال کرد. این در حالی است که اقوام و دوستان خانوادگیاش از انتخاب او برای پوشیدن لباس کوتاه در رینگ ناراضی بودند. امروزه، این زن ۲۶ساله با افتخارات فراوان، الهامبخش زنان جامعه خود است. در سال ۲۰۱۰، نیکات مدال طلای مسابقات ملی نوجوانان را کسب کرد و در سال ۲۰۱۱ برای مسابقات قهرمانی جهان انتخاب شد. او در بخش سبکوزن مسابقات قهرمانی بوکس جهانی نوجوانان و جوانان زنان AIBA در ترکیه مدال طلا را از آن خود کرد.
3- شیروی و استارتآپ «ناگائد»
استارتآپ فناوری آموزشی «شیروی لیلی شازیا»، کارآفرین، به دنبال بهرهبرداری از پتانسیل افراد در ایالت زادگاهش، ناگالند، است. در ایالت شمال شرقی که شاهد استارتآپهای نسبتاً کمتر و سرمایهگذاریهای مالی حتی کمتری است، استارتآپ شیروی اولین سرمایهگذاری خارجی را با جذب سرمایه اولیه به دست آورد. این استارتآپ توزیع متمرکز محتوا را در یک شبکه مدرسه دیجیتال ارائه میدهد تا کیفیت را تنظیم و بهروزرسانیهای منظم محتوا را همزمان با NBSE /CBSE ارائه دهد. هدف، به همراه همبنیانگذارش، کِویساتو سانیو، ایجاد دسترسی مناسب به آموزش آنلاین و فراهم کردن امکان همگامسازی زبانآموزان با دانشآموزان سراسر هند است. اگرچه همسرش با تهیه وام توانست یک تاکسی بخرد؛ اما این تاکسی بلای جانش شد و در یک درگیری کشته شد. در هر حال، او توانست استارتآپ NagaEd را راهاندازی کند که دسترسی به آموزش را بدون نیاز به مهاجرت به شهرها یا خارج از ایالت زادگاهش تضمین میکرد. این پلتفرم همچنین با تجهیز معلمان به مهارتهای مدرن و دیجیتالی که بهویژه در طول همهگیری کووید موردنیاز بود، آنها را توانمند میکرد.
4- ساویتا داکله؛ دست یاری بهسوی فیسبوک
ساویتا داکله که در اورنگآباد بزرگ شده بود، هرگز تصور نمیکرد بتواند روزی بهعنوان یک کشاورز امرارمعاش کند، چه برسد به اینکه جامعهای متشکل از بیش از یک میلیون زن کشاورز در سراسر هند -در دو گروه فیسبوک- ایجاد کند. اما زندگی او بهعنوان یک کشاورز پس از ازدواجش در ۱۷سالگی آغاز شد. این زن تقریباً 39ساله امروز با خانواده شوهرش شروع به کار کرد و ساعتی ۲۰۰ روپیه درآمد داشت و به «سوا سامتا» علاقهمند شد، جایی که زنان برای بحث در مورد بهترین شیوهها و چالشهای کار در مزرعه جمع میشدند. ساویتا بهعنوان عضوی از «سوا سامتا» و با دانش عملی در مورداستفاده از تلفن و رسانههای اجتماعی، یک گروه فیسبوکی ایجاد کرد، به زنان روستای خود آموزشهایی ارائه میداد تا در بحثها در فیسبوک شرکت کنند و این شبکه در سراسر کشور گسترش یافت. اکنون این جامعه فیسبوکی در مورد همهچیز مربوط به کشاورزی، از نکات و ترفندهای کاشت و برداشت انواع مختلف محصولات گرفته تا قیمتگذاری آنها در بازار، بحث میکند. اکنون زنان در روستا از ساویتا الهام میگیرند، زیرا او کارهای خانه را انجام میدهد، قبوض را پرداخت میکند و مسئولیت زندگی خود را بر عهده میگیرد.
5- مریم؛ کشاورز منحصربهفرد
مریم خاتون از بنگلادش، بهعنوان یک زن خانهدار، قبلاً با چالشهای مالی دستوپنجه نرم میکرد. بسیاری از زنان در بنگلادش مانند او هستند. بااینحال، زنان در حال شکستن قالبها و رهایی خود از فقر هستند، بهعنوان مثال، باغ خانه مریم زمانی بدون استفاده بود. بااینحال، او با کمی حمایت، آن را به یک کسبوکار کشاورزی تمامعیار تبدیل کرد. بر اساس برنامه «PlantwisePlus»، مطالعهای با تمرکز بر افزایش توانمندسازی اقتصادی زنان در بخش کشاورزی در سطح آسیا (پاکستان و بنگلادش) انجام شد. مریم یکی از شرکتکنندگان بود که در این مطالعه قرار گرفت. در سال ۲۰۱۸، از طریق خدمات ترویجی، «برنج روی» (zinc rice) به او داده شد. این نوع برنج -غنیشده با روی- میتواند جوانهزنی را تسریع کرده و عملکرد محصول را بهبود بخشد. مریم توانست بذرها را به دو برابر نرخ بازار بفروشد. این فرصت نهتنها درآمد او را چند برابر کرد، بلکه توجه وی را به پتانسیل اقتصادی فروش محصولات کشاورزی تخصصی در بازار محلی جلب کرد. او که از موفقیت اولیهاش نیرو گرفته بود، در برنامههای آموزشی بذر شرکت کرد. او مهارتهای ارزشمندی در مورد تولید، فرآوری و بستهبندی بذر آموخت و مهارتهای خود و همچنین بینش تجاریاش را گسترش داد. ورود موفقیتآمیز مریم به دنیای کشاورزی، آینده خانوادهاش را شکل داد. موفقیت مریم از ساخت خانههای جدید گرفته تا خرید زمین نتایج ملموسی به دنبال داشت. این امر موجب شد او بتواند فرزندش را برای کسب آموزش خوب به مدرسه بفرستد. علاوه بر این، فروش دانههای برتر او به سایر کشاورزان کمک کرد تا بازده محصول و سودآوری خود را افزایش دهند. او دانش خود را در کشت دانه با کشاورزان کوچک به اشتراک گذاشت و به آنها فرصت یادگیری در مورد کارآفرینی را داد. مریم از صفر شروع کرد و اکنون کسبوکارش در بنگلادش زبانزد همقطارانش است.
6- شرستا؛ سرمایهگذاری آبنباتی
ورود به کسبوکار برای زنی که در یک جامعه روستایی زندگی میکند، همیشه ساده نیست، آن هم در حومه روستایی در نپال. او نهتنها برای خودش، بلکه برای زنان کشاورز پیرامونش نیز مسیری را ترسیم کرد. او در یک جلسه آموزشی کارآفرینی شرکت کرد و در آنجا متوجه شد که میوهها و سبزیجاتی که در مزارع همسایگانش رشد میکنند، میتوانند به آبنبات تبدیل شوند؛ خوراکی که تقاضا برای آن در سراسر مراکز شهری نپال رو به افزایش بود. صنعت خانوادگی «آبنبات چامپک»، به رهبری دیواکا، اکنون شش زن را بهصورت تماموقت در استخدام دارد و در فصول اوج تولید، تعداد بیشتری را به استخدام درمیآورد. او «گروه کشاورزان جاگاروک» را ایجاد کرد که در حقیقت یک «مدرسه مزرعهای» برای کشاورزان است و آموزشهایی به آنها ارائه میدهد. دیواکا در حال حاضر بهعنوان «رئیس کمیته زنان کارآفرین» در کشورش فعال است. داستان او نشان میدهد که چگونه بینشی که در طول یک جلسه آموزشی به دست آمد، به یک کسبوکار کوچک اما پررونق و فرصتهای شغلی و توانمندسازی بیشتر برای زنان روستایی منجر شده است.
7- کسبوکار با لارو مگس
در روستایی که کمی بیش از یک ساعت با ماشین از کاتماندو، پایتخت نپال فاصله دارد، شش زن با دستکشهای لاستیکی زرد و ماسکهای جراحی در یک انبار کار میکنند و لاروهای مرطوب مگس سیاه را بهآرامی در ظروف پلاستیکی کوچک میفشارند. زن دیگری گلابی و سبزیجات پژمرده را برای تغذیه حشرات برش میدهد. این حشرات در دو قفس پلاستیکی مجهز به پنلهای حرارتی برای نور مصنوعی و گرما برای حفظ دمای مورد نیاز داخل انبار ۸۰۰ فوتمربعی با سقف حلبی نگهداری میشوند. تخمهای حشرات غنی از پروتئین خشکشده به خوراک ماهی، مرغ و خوک تبدیل میشوند و با قیمت ۷۰ روپیه نپالی در هر کیلو به فروش میرسند. این مزرعه پرورش مگس که از طریق موسسه خیریه «فدراسیون انجمن زنان کارآفرین نپال» افتتاح شد، متعلق به زنان و تحت مدیریت آنهاست که همگی اعضای یک «گروه خواهران» در بهاردو، روستایی کوچک با جمعیتی حدود ۲۵۰۰ نفر، در ۳۰کیلومتری (۱۹مایلی) جنوب پایتخت، هستند. نپال جزو 10 کشور فقیر جهان است و مردم روستاها عمدتاً کشاورزان معیشتی هستند. وضعیت اقتصادی زنان بسیار آسیبپذیر است و هیچ منبع درآمد یا اشتغال اضافی جز در مزارع کوچک خانوادگی خود ندارند. میانگین حقوق کارمندان دولت در نپال بهسختی حدود ۳۰۰ دلار در ماه است، بنابراین پولی که از لارو مگس به دست میآید، بهوضوح گامی روبهجلو برای زنان روستاست. آنها انتظار دارند در یک چرخه تولید که بین ۴۵ تا ۶۰ روز است، ۳۵۰۰ کیلوگرم لارو برداشت کنند. «جیبش بیکرام آدیکاری»، مسئول خیریه، گفت: «این یک کسبوکار سبز نمونه است که درآمد مضاعفی برای زنان فراهم میکند، بدون اینکه آنها مجبور باشند تمام وقت خود را صرف آن کنند و سازگار با محیط زیست است.» مانا مایا شرستا، که از جمله زنانی است که این مزرعه را رهبری و مدیریت میکند، گفت که مشتریان فعلی آنها عمدتاً مرغداران هستند. این زن 47ساله گفت که برخی از زنان نمیخواهند در این نوع کسبوکار شرکت کنند. در ابتدا، او لمس حشره و تخمهای آن را «چندشآور» میدانست. این مادر دو فرزند گفت: «حالا به آن عادت کردهام. از حسی که وقتی آنها تکان میخورند، تجربه میکنم، لذت میبرم.»
8- فریزانا؛ شکستن محدودیت در موزامبیک
فریزانا زنی ۲۷ساله از کوئلیمان، شهری ساحلی در مرکز موزامبیک است. او یک کشاورز کوچک است که شش جریب (۱۵ هکتار) زمین دارد و در آن محصولات مختلفی مانند برنج و سبزیجات پرورش میدهد. در موزامبیک، کشاورزی منبع اصلی درآمد بیش از ۷۰ درصد از جمعیت است و ۸۰ درصد از نیروی کار در کشاورزی مشغول به کار هستند. او دارای مدرک مدیریت بازرگانی است. فریزانا میگوید: «سه سال پیش، شوهرم یک قطعه زمین دوهکتاری به من داد و من مجبور شدم آن را به یک مزرعه پربار تبدیل کنم. در آن زمان، هیچ پولی برای شروع نداشتم و در این کشور، گرفتن وام از بانکها وقتی چیزی برای تضمین ندارید، آن هم بهعنوان یک زن جوان، بسیار دشوار است. اما شوهرم که همیشه به من ایمان داشت، به من پول قرض داد تا شروع به تولید چیزی کنم.» او با بررسی بازارهای استان سوفالا متوجه شد که عرضه سبزیجات در مواقع کمبود ناپایدار است. بهعنوان مثال، در دورههای باران شدید یا دمای بالا، سبزیجات کافی در بازار برای پاسخگویی به تقاضا وجود نداشت. او با این اطلاعات، یک مزرعه سبزیجات و برنج به نام «هرداد هاوا» ایجاد کرد. امروزه، مزرعه او هشت کارگر دائمی و چندین کارگر فصلی را در استخدام دارد. فریزانا علاوه بر تولید سبزیجات و برنج، به زنان مجرد و بیوه محروم در منطقه برای امرارمعاش کمک میکند. فریزانا در ابتدای کسبوکار خود با چالشهای متعددی روبهرو شد. او اعتراف کرد: «در ابتدا میخواستم تسلیم شوم. همهچیز را از دست دادم. برخی محصولات مانند هویج آنقدر کوچک شدند که حتی نمیتوانستم آنها را بفروشم و برخی دیگر مانند خیارها اصلاً رشد نکردند. من همهچیز را از دست دادم. اولین سرمایهگذاریهای من به دلیل کمبود تجربه از بین رفت. من تکنیکهای تولید زیادی نمیدانستم یا بذر خوبی نداشتم. امیدم را از دست داده بودم. فکر میکردم خاک اصلاً برای تولیدکنندگان حاصلخیز نیست.» او از پا ننشست و تسلیم نشد. فریزانا میگوید با شرکت در برنامههای آموزشی توانستم دوباره تولید کنم بهطوری که ۷۵۰ کیلو خیار تولید کردم. امروزه، او یک تولیدکننده پیشرو در جامعه خود است و یک مزرعه نمونه برنج یکهکتاری دارد. فریزانا علاوه بر مدیریت مزرعه، به زنان جوان، بیوه و مجرد جامعه خود کمک میکند تا از طریق کشاورزی امرارمعاش کنند. او هر سه ماه یک گروه ۱۰نفره از زنان را آموزش میدهد. او کل فرآیند تولید را تا زمان برداشت به آنها آموزش میدهد و درآمد حاصل از فروش بهطور مساوی بین زنان و هرداد هاوا تقسیم میشود.