شناسه خبر : 46124 لینک کوتاه

شنبه خر است

مشکلات اولین روز کاری هفته

«توضیح: در ترجمه از متن اصلی روز شنبه جایگزین دوشنبه شده است.» زمانی که یک گروه موسیقی ایرلندی در سال 1979 آهنگ «من از شنبه متنفرم» را خواند آن آهنگ خیلی زود مشهور شد. دلیل اصلی ساخت آن آهنگ تیراندازی در مدرسه ابتدایی کلیولند در سن دیه‌گو در همان سال بود. مجرم 16ساله‌ای که با شلیک 36 گلوله دو بزرگسال را به قتل رساند و هشت کودک و یک افسر پلیس را مجروح کرد «نفرت از شنبه» را دلیل اصلی کارش اعلام کرد. اما آن واقعه دلیل پرطرفدار شدن این آهنگ ایرلندی نبود. میلیون‌ها نفری که در سراسر جهان از آن آهنگ استقبال کردند از ریشه غمبار آن آگاهی نداشتند، اما همه آنها با دشواری جمع کردن انرژی‌هایشان و بیرون رفتن از رختخواب در صبح‌های شنبه و شروع هفته آشنا هستند.

بسیاری از مدیران چنین استدلال می‌کنند که حضور فیزیکی در اداره در ابتدای هفته انرژی خوبی به افراد می‌دهد. اما بسیاری از کارمندان با این استدلال موافق نیستند. مقاله‌ای که در سال 2021 در نشریه روان‌شناسی کاربردی انتشار یافت بیان می‌کند که افراد در شنبه‌ها حال و روز خوشی ندارند و هرچه در هفته جلوتر می‌روند متواضع‌تر و مهربان‌تر می‌شوند. مقاله سال 2015 یون هوانگ و ایمی کانگ در نشریه پزشکی استرالیا آنقدر پیش می‌رود که بیماری جدیدی با عنوان «شنبه‌درد» را معرفی می‌کند. آنها این بیماری را جدی و خستگی، بی‌حالی، افسردگی خفیف، بی‌قراری، احساس سبکی در سر، ترس از نور، خشکی دهان، درد عضلانی و سردرد را از نشانه‌های آن می‌دانند. این نشانه‌ها در حالتی پدیدار می‌شوند که فرد به بیماری جدی دیگری مبتلا نیست. این نشانه‌ها عمدتاً در اولین روز کاری پس از مدتی دوری از کار پدیدار می‌شوند که می‌تواند آخر هفته یا تعطیلاتی طولانی‌تر باشد. فرد مبتلا به این علائم ممکن است مرخصی استعلاجی بگیرد، بخواهد دورکاری کند یا وقتی هم که به اداره می‌رود در دسترس نباشد. هیچ خبری هم از انرژی نیست. بیماری شنبه‌درد مسری است و بر دیگر روزهای هفته هم تاثیر می‌گذارد. بسیاری از مردم از «جمعه دلگیر» گلایه می‌کنند. زمانی که تعطیلات آخر هفته رو به پایان است و دلگیری‌های قبل از شنبه آغاز می‌شوند. این احساس وقتی بدتر می‌شود که فرد یک مهلت زمانی برای انجام کاری داشته یا خاطرات دردناکی از کار در ذهنش باشد. همچنین، این احساس در میان کارمندانی بیشترین شدت را دارد که طبق نظرسنجی‌ها از کارشان نفرت دارند.  گذر ناگهانی از دوران عدم فعالیت به روزهای کاری برای همگان می‌تواند ناراحت‌کننده باشد و صرفاً به کسانی که از کارشان نفرت دارند محدود نمی‌شود. اما همه‌گیری کووید 19 باعث شد بسیاری از افراد توازن کار-زندگی خود را مجدداً ارزیابی کنند. به عنوان مثال یک وکیل‌مدافع که آخر هفته‌ها بر روی پرونده‌ها کار می‌کند ترجیح می‌دهد هرچه زودتر به هفته کاری رسمی بازگردد. جنبش گسترده‌ای هم در حمایت از نظریه چهار روز کاری هفته برپا شده است که در این صورت روز شنبه هم به تعطیلات آخر هفته اضافه می‌شود (احتمالاً باید منتظر پیدایش بیماری «یکشنبه‌درد» باشیم!!!). جنبشی هم در رسانه‌های اجتماعی وجود دارد که می‌گوید، ساعات کاری در روز شنبه کمتر باشند تا هفته را به آرامی آغاز کنیم. تمام اینها بازتابی از غریزه انسانی برای رسیدگی به خود و به تاخیر انداختن کارها هستند. قطعاً دلیلی دارد که شما نوشته «خدا را شکر امروز شنبه است» را بر روی خودروها یا تی‌شرت‌های مردم نمی‌بینید. اما ضرورتی هم ندارد که کارمندان در روز اول هفته کسل و دلمرده باشند و آرزو کنند اوضاع جور دیگری می‌بود. آن‌گونه که رابرت فراست در شعر «بنده بندگان» می‌گوید، «بهترین راه برون‌رفت از چیزی زدن به دل آن است».

احتمالاً شما در تعطیلات آخر هفته با افرادی وقت گذرانده‌اید که ارتباطی به شغل شما ندارند؛ احتمالاً به جای ساندویچ‌های حاضری چند وعده غذای مفصل میل کرده‌اید. شاید به پارک رفته یا فقط در رختخواب لم داده‌اید. به هر حال شما قطعاً ذهن خود را از دغدغه کاری پاک کرده‌اید. بنابراین صبح روز بعد می‌تواند مولدترین زمان هفته برایتان باشد. شنبه می‌‌تواند برای یک بانکدار زمانی باشد که فهرست کارهایی را که باید انجام می‌داد پاک می‌کند. نویسنده این مطلب در صبح‌های شنبه احساس تازگی و انرژی می‌کند چون جلسه تحریریه برای تعیین مطالب شماره بعدی مجله تشکیل می‌شود. اولین دوش، قهوه و سفر کوتاه به محل کار نباید بار سنگینی بر دوش به نظر برسد. در عوض می‌توان آنها را با حس هدفمندی پر و به یک فعالیت انرژی‌بخش تبدیل کرد. ما پنجشنبه‌ها خسته و کوفته به خانه می‌رویم تا تجدید قوا کنیم و روحیه بگیریم و آماده باشیم کار را از نو آغاز کنیم. 

دراین پرونده بخوانید ...