شناسه خبر : 45975 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

رسانه‌ها و پیام‌ها

دموکراسی سالم با مجموعه‌ای از حقایق

رسانه‌ها و پیام‌ها

 

ترجمه: جواد طهماسبی

خبرنگاران نباید وقت زیادی را به نوشتن درباره حرفه خبرنگاری اختصاص دهند‌، اما کشف و پخش اطلاعات اهمیت زیادی برای عالم سیاست دارد. جیمز مدیسون در سال 1822 می‌نویسد، «فقدان آگاهی عمومی یا ابزار کسب آن می‌تواند مقدمه‌ای برای یک رویداد مسخره یا غم‌بار یا هردو باشد». وقتی از توماس جفرسون سوال شد اگر قرار باشد بین دولت بدون روزنامه‌ها و روزنامه‌ها بدون دولت یکی را انتخاب کنید چه خواهید کرد، او پاسخ داد، «من مطبوعات را انتخاب می‌کنم». آن‌گونه که مشاجره‌ها بر سر اندیشه یهودستیزی در دانشگاه‌های برتر آمریکا نشان می‌دهند خلق یک فرهنگ سیاسی که در آن افراد بتوانند به طرزی سازنده استدلال، مخالفت و آشتی کنند چیزی نیست که در یک لحظه اتفاق بیفتد. الگوهای‌ کسب‌وکار، فناوری و فرهنگ می‌توانند در سانه‌ها با یکدیگر کار و چنین وضعیتی را ایجاد کنند. آنها همچنین می‌توانند در جهت مخالف این هدف حرکت کنند. تحلیل بیش از 600 هزار خبر نوشتاری و تلویزیونی نشان می‌دهد که لحن رسانه‌های جریان اصلی آمریکا از کانون سیاست فاصله می‌گیرد و به سمت واژگان و موضوعات مورد علاقه حزب دموکرات پیش می‌رود. این امر اعتبار و باورپذیری رسانه‌ها در میان محافظه‌کاران را کاهش می‌دهد. در حالی که کشور به انتخابات سال آینده نزدیک می‌شود لازم است به بررسی آن نیروهای درونی بپردازیم که چنین شکافی را عمیق‌تر کرده است. شاید شنیدن این خبر به شما آرامش خاطر بدهد که این صنعت بارها در طول تاریخ ضربه خورده اما پابرجا مانده است. اما این نگرانی وجود دارد که انحراف این روزها از هر مورد دیگری در گذشته بدتر باشد. اختلالات فناوری یکی از آن نیروها هستند. از صنعت چاپ گرفته تا شبکه‌های موبایلی، رسانه‌های جدید تلاش می‌کنند  برتری را در دست گیرند. اگر شما در یک جامعه خودکامه زندگی می‌کنید این می‌تواند خبر خوبی برایتان باشد، اما در آمریکا فناوری‌ها اغلب دردسرآفرین بوده‌اند. پدر چارلز گافلین، استاد عوام‌فریبی در دهه 1930 توانست با استفاده از رادیو مخاطبان زیادی پیدا کند، قبل از آنکه دموکرات‌ها و جمهوریخواهان بر رادیو کنترل پیدا کنند. اخبار شبکه‌های کابلی به شکل‌گیری انقلابی در حزب جمهوریخواه کمک کردند. دونالد ترامپ از طریق گفت‌وگوی مستقیم با ده‌ها میلیون آمریکایی با استفاده از پیام‌های 120‌کلمه‌ای موفق شد در سال 2016 نامزد حزب شود. یک بار دیگر، هوش مصنوعی را برای اهداف خوب یا بد زیرورو می‌کند. این هوش می‌تواند اخبار جعلی قانع‌کننده را در اختیار کسانی قرار دهد که به دنبال توطئه‌چینی هستند. در مقابل، برای کسانی که در جست‌وجوی حقایق هستند هوش مصنوعی می‌تواند امکان حذف چرندیات را فراهم کند. این اختلالات به چندپارگی می‌انجامند. رسانه‌های آمریکایی فرازوفرودهای زیادی را پشت سر گذاشته‌اند. در دوران مدیسون و جفرسون جذب مخاطب خاص اهمیت داشت و نشریات کم‌تیراژ با اقشار مختلفی از گروه‌های کوچک نخبه صحبت می‌کردند. به دنبال گسترش تلگراف و روزنامه‌های ارزان‌قیمت، رسانه‌های جمعی به میدان آمدند. جلب مخاطبان اندک حزبی دیگر مناسب نبود. تبلیغاتچی‌ها قصد داشتند تا حد ممکن مخاطبان بیشتری داشته باشند و کمبود طیف الکترومغناطیس شمار ایستگاه‌های رادیویی و تلویزیونی را محدود می‌کرد، از این رو سامانه مقررات‌گذاری پدید آمد. این تحولات به رونق عینی‌گرایی انجامید، بدان معنا که خبرنگاران باید تلاش می‌کردند تا نظرات شخصی خود را کنار گذارند و فقط حقایق را بچسبند. این روزها تلفن‌های هوشمند عامل چند‌پارگی شده‌اند و رسانه‌های آمریکایی به دوران کوچکی حوزه مخاطبان بازگشته‌اند. بخش بزرگی از درآمد تبلیغات و آگهی که زمانی به گزارشگران پرداخت می‌شد اکنون به سمت گوگل و متا جریان پیدا کرده و این امر به پیدایش الگوهای جدید کسب‌وکار انجامیده است. بنگاه‌های مبتنی بر حق اشتراک که اکنون رواج یافته‌اند مزیت زیادی دارند. بهترین آزمون برای کیفیت کار آنها آن است که افراد حاضر باشند به آنها حق اشتراک بپردازند. اما این بنگاه‌ها نیز می‌توانند در راستای پیش‌فرض‌ها و تعصبات افراد حرکت کنند. به عنوان مثال نشریه تایمز دائم تعصبات چپ‌گرایانه خوانندگانش را تایید می‌کند هرچند به آنها اطمینان می‌دهد که نشریه‌ای بی‌طرف است. نشریات جریان اصلی هم برخلاف رسانه‌های راست‌گرا به دنبال اخبار جعلی یا نظریه توطئه نیستند، اما تعصب آنها موجب می‌شود نتوانند سابقه خود را پاک کنند. این موضوع چه اهمیتی دارد؟ اکثر آمریکایی‌ها دیگر به طور مرتب روزنامه نمی‌خوانند و تلویزیون کابلی تماشا نمی‌کنند، اما طبقه حاکم در دموکراسی‌ها اهمیت زیادی دارند. وقتی گروه‌های سیاسی مختلف در جهان اطلاعات متفاوت به سر می‌برند با یکدیگر به دشمنی می‌پردازند. اگر به شما گفته شود که آقای بایدن در چنگال مجموعه‌ای از سوسیالیست‌های ضدیهود قرار دارد آنگاه رای دادن به ترامپ منطقی جلوه خواهد کرد. در مقابل، اگر بشنویم که طرفداران ترامپ نژادپرستان ضد دموکراسی هستند نمی‌گذاریم در انتخابات برنده شوند. در نتیجه احزاب نمی‌توانند به سادگی به آشتی و دوستی برسند که برای پایداری حکومت خوب ضرورت دارد. اگر طبقه حاکم نتواند جهان را آن گونه‌ که هست ببیند تصمیماتی اشتباه خواهد گرفت. این وضع علاوه بر اینکه برای عالم سیاست و خبرنگاری مشکل‌آفرینی می‌کند تهدیدی برای نظریات هسته‌ای لیبرال خواهد بود. نظریاتی که بیان می‌کنند تمام استدلال‌ها باید با قدرت آزموده شوند و بینش‌های درست را می‌توان در مکان‌هایی غیرعادی پیدا کرد و اینکه رویارویی دیدگاه‌های مخالف و حقایق ناگوار عمدتاً اتفاقی خوب است. تهدید آنجاست که ممکن است لیبرال‌های قدیمی مجبور شوند خود را با الگوهای مبتنی بر هوش مصنوعی وفق دهند که به مردم می‌گویند آنچه در نظرشان درست است واقعاً حقیقت دارد. آمریکا از رسانه‌های محدود در روزهای اولیه به رسانه‌های عمومی و حق رای همگانی رسیده است. حق رای همگانی و رسانه‌های گسترده همیشه همراه هم بوده‌اند. امیدواریم که این همزیستی با خوشی ادامه یابد. انتخابات سال آینده آمریکا آزمونی بر این امر خواهد بود. 

دراین پرونده بخوانید ...