شناسه خبر : 45875 لینک کوتاه

اقتصاددان سیاستمدار

چرا نام جرج شولتز در اقتصاد ماندگار شد؟

 

سارا بنی‌صدر / نویسنده نشریه 

90دولتمرد آمریکایی، جرج پرات شولتز، اقتصاددان، استاد دانشگاه و دیپلمات برجسته بود که در سمت‌های مختلف در زمان دو رئیس‌جمهور جمهوریخواه ریچارد نیکسون و رونالد ریگان خدمت کرد و به‌طور قابل توجهی سیاست اقتصادی و خارجی ایالات‌متحده را در اواخر قرن بیستم میلادی شکل داد. شولتز در زمره اقتصاددانان بازار آزاد بود و زندگی آکادمیک خود را به عنوان استاد و رئیس دانشگاه شیکاگو گذراند و همان‌جا بود که با میلتون فریدمن، اقتصاددان نامی دوستی مادام‌العمر برقرار کرد و دیدگاه او در مورد اقتصاد بازار تقویت شد.

او در دسامبر سال 1920 در نیویورک به دنیا آمد و در همین شهر بزرگ شد. پدربزرگ شولتز از مهاجران آلمانی بود که اواسط قرن نوزدهم وارد ایالات متحده شد. او پس از پایان دوران دبیرستان برای ادامه تحصیل به دانشگاه پرینستون پیوست.

شولتز پس از فارغ‌التحصیلی در رشته اقتصاد از دانشگاه در سپاه تفنگداران دریایی ایالات‌متحده ثبت‌نام کرد و در طول جنگ جهانی دوم در جبهه اقیانوس آرام خدمت کرد و به درجه کاپیتانی رسید.

با پایان جنگ او برای ادامه تحصیل به موسسه فناوری ماساچوست (MIT) پیوست و تحصیلات خود را تا دریافت مدرک دکترای اقتصاد صنعتی ادامه داد. شولتز پس از آن حدود 10 سال در دپارتمان اقتصاد و مدرسه مدیریت ام‌آی‌تی به تدریس پرداخت. در سال 1955 او از دانشگاه مرخصی گرفت تا در شورای مشاوران اقتصادی رئیس‌جمهور به عنوان اقتصاددان ارشد کار کند. شولتز در سال 1957 ام‌آی‌تی را ترک کرد و به عنوان استاد روابط صنعتی به دانشکده بازرگانی دانشگاه شیکاگو پیوست. او از 1962 تا 1968 به مدت هفت سال ریاست دانشکده تحصیلات تکمیلی بازرگانی را نیز بر عهده داشت. شولتز در مدت حضورش در دانشگاه شیکاگو تحت تاثیر برندگان جایزه نوبل، میلتون فریدمن و جرج استیگلر قرار گرفت، به‌طوری که دیدگاه او را در مورد اهمیت اقتصاد بازار آزاد تقویت کردند. شولتز در سال 1969 دانشگاه شیکاگو را ترک کرد تا در دولت ریچارد نیکسون خدمت کند.

او به عنوان وزیر کار دولت نیکسون مشغول به کار شد. با وجود افزایش تنش‌های کارگری در دوره او، شولتز روابط مناسبی با رهبران تجاری و اتحادیه‌ها داشت. او طرح فیلادلفیا را اجرایی کرد که اتحادیه‌های ساختمانی پنسیلوانیا را ملزم می‌کرد تعداد معینی از اعضای سیاه‌پوست را بپذیرند؛ در حالی که سیاست گذشته آنها مبنی بر تبعیض گسترده علیه چنین اعضایی بود. این اولین استفاده از سهمیه‌های نژادی در دولت بود.

شولتز در جولای 1970 به عنوان اولین مدیر دفتر مدیریت و بودجه منصوب شد که جایگزین اداره بودجه شده بود. او از 1972 تا 1974 با سمت وزیر خزانه‌داری آمریکا در دولت نیکسون کار کرد. در آن سمت‌ها او به تدوین سیاست‌های اقتصادی دولت نیکسون، کمک کرد.

در زمان روی کار آمدن نیکسون در سال 1969 تورم آمریکا 7 /4 درصد بود که بالاترین نرخ آن زمان از زمان جنگ کره محسوب می‌شد. برنامه سیاسی و اجتماعی در زمان جانسون تصویب شده بود که همراه با جنگ ویتنام سبب شد دولت با کسری بودجه زیادی مواجه شود. بیکاری پایین بود اما نرخ بهره در بالاترین حد خود در طول یک قرن بود. هدف اصلی اقتصادی نیکسون این بود که تورم را کاهش دهد.

اقتصاد ایالات‌متحده تا سال 1970 همچنان با تورم دست‌وپنجه نرم می‌کرد که به عملکرد ضعیف جمهوریخواهان در انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره کمک کرد. نیکسون اما برای تغییر سیاست‌های جانسون در سال اول ریاست‌جمهوری کاری انجام نداد.

در سال 1970 کنگره به رئیس‌جمهور این اختیار را داد تا دستمزدها و قیمت‌ها را ثابت کند، ولی بیشتر دموکرات‌ها انتظار نداشتند که نیکسون واقعاً از این اختیار خود استفاده کند. در حالی که تورم تا آگوست 1971 همچنان حل‌نشده باقی مانده بود، نیکسون نشستی از مشاوران اقتصادی در کمپ دیوید تشکیل داد. گزینه‌های نیکسون محدود کردن سیاست‌های انبساطی پولی و مالی بود که بیکاری را کاهش می‌داد یا پایان دادن به نرخ ثابت دلار بود.

نیکسون کنترل موقت دستمزد و قیمت را اعلام کرد و به دلار اجازه داد در برابر سایر ارزها شناور شود و به قابلیت تبدیل دلار به طلا پایان داد. سیاست‌های او تا سال 1972 سبب کاهش تورم شد. تصمیم او برای پایان دادن به استاندارد طلا در ایالات‌متحده به فروپاشی سیستم برتون‌وودز منجر شد، که در اواخر جنگ جهانی دوم قوانین مربوط به روابط مالی و بازرگانی میان ایالات‌متحده، کانادا، اروپای غربی، استرالیا و ژاپن را مشخص می‌کرد.

اما پس از پیروزی دوباره نیکسون در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا تورم دوباره بازگشت. شولتز در این زمان کنترل‌های قیمتی را که از سال 1971 اجرایی شده بود لغو کرد، اما این اقدام با افزایش تورم با شکست مواجه شد و ثابت کردن قیمت‌ها پنج ماه بعد دوباره بازگشت. در این میان توجه شولتز از اقتصاد داخلی به عرصه بین‌المللی منحرف شد. او در سال 1973 در یک کنفرانس پولی بین‌المللی در پاریس شرکت کرد که به دنبال تصمیم لغو استاندارد طلا برگزار شده بود. این کنفرانس به‌طور رسمی سیستم برتون وودز را لغو کرد و باعث شد همه ارزها شناور شوند.

ابتکار شولتز در تاسیس گروهی موسوم به The Library Group پس از بحران نفتی سال 1973 که در اصل متشکل از ایالات‌متحده، بریتانیا، فرانسه، ژاپن و آلمان غربی بود، در نهایت به اجلاس گروه هفت (G7) تبدیل شد. او همچنین در سال 1973 با اتحاد جماهیر شوروی درباره مجموعه‌ای از توافق‌های تجاری مذاکره کرد.

91در این دوران، او در مقام رئیس اندیشکده شورای سیاست‌های اقتصادی خدمت کرد. او در سال 1982 از سمت خود استعفا کرد و به عنوان رئیس شرکت مهندسی به نام گروه بکتل مشغول به کار شد، در حالی که به صورت پاره‌وقت در دانشگاه استنفورد نیز  تدریس می‌کرد. تحت رهبری شولتز این شرکت برای بسیاری از پروژه‌های ساختمانی بزرگ، از جمله از عربستان سعودی، قراردادهایی دریافت کرد. سال قبل از اینکه او بکتل را ترک کند این شرکت 50 درصد افزایش درآمد گزارش کرده بود.

در 16 جولای 1982 شولتز از سوی رئیس‌جمهور رونالد ریگان به عنوان شصتمین وزیر امور خارجه ایالات‌متحده انتخاب شد. او شش سال و نیم در این سمت خدمت کرد که طولانی‌ترین دوره تصدی از زمان دین راسک بود. احتمال تضاد منافع در سمت او به عنوان وزیر امور خارجه پس از حضور در مدیریت ارشد گروه بکتل از سوی  چندین سناتور در جلسات تایید وی مطرح شد. او برای تدوین و اجرای سیاست خارجی ریگان در درجه نخست به «سرویس خارجی» متکی بود. شولتز شخصاً بیشتر مقامات ارشد این وزارتخانه را انتخاب کرد، به‌طوری که اعتبار حرفه‌ای را بر مدارک سیاسی ارجحیت داد.

شولتز مذاکرات با جمهوری خلق چین بر سر تایوان را به ارث برده بود. براساس «قانون روابط با تایوان»، ایالات‌متحده موظف بود در دفاع از تایوان کمک کند. بحث دولت آمریکا در مورد فروش هواپیماهای نظامی به تایوان موجب ایجاد بحران در روابط با چین شد که تنها در آگوست 1982 فروکش کرد. در این زمان پس از ماه‌ها مذاکرات بیانیه‌ای مشترک صادر شد که طبق آن ایالات‌متحده با محدود کردن فروش تسلیحات به تایوان موافقت کرد و چین نیز موافقت کرد که به دنبال یک راه‌حل صلح‌آمیز باشد.

در تابستان 1982، روابط نه‌تنها میان واشنگتن و مسکو، بلکه میان واشنگتن و اروپای غربی نیز تیره شد. در واکنش به اعمال حکومت نظامی در لهستان، دولت ریگان تحریم‌هایی را علیه خط لوله میان آلمان غربی و اتحاد جماهیر شوروی اعمال کرد. رهبران اروپایی به‌شدت به تحریم‌ها اعتراض کردند. شولتز اما این مشکل را حل کرد، به‌طوری که ایالات‌متحده موافقت کرد تحریم‌ها علیه خط لوله را کنار بگذارد و کنترل‌های سخت‌تری بر تجارت استراتژیک با شوروی در پیش بگیرد. 

تصمیم وزیران ناتو در سال 1979 نیز موضوع بحث‌برانگیز دیگری بود. به‌طوری که اگر شوروی موشک‌های بالستیک خود را در عرض چهار سال حذف نکند، متفقین یک نیروی متقابل از موشک‌های کروز را در اروپای غربی مستقر خواهند کرد. زمانی که مذاکرات در مورد موشک‌های هسته‌ای میان‌برد به بن‌بست رسید، سال 1983 به سال اعتراض تبدیل شد. با وجود اعتراضات در غرب و تبلیغات شوروی اما متحدان استقرار موشک‌ها را طبق برنامه آغاز کردند.

تنش‌ها با اعلام ابتکار دفاع استراتژیک در مارس 1983 افزایش یافت و با سرنگونی پرواز 007 خطوط هوایی کره به وسیله شوروی در اول سپتامبر تشدید شد. پس از استقرار موشک و تمرینات، شولتز و ریگان تصمیم گرفتند به دنبال گفت‌وگوی بیشتر با شوروی باشند. زمانی که میخائیل گورباچف در سال 1985 به قدرت رسید شولتز از ریگان خواست تا با او گفت‌وگوی شخصی داشته باشد. ریگان در سال 1987، زمانی که دو رهبر پیمان منع موشک‌های هسته‌ای میان‌برد را امضا کردند به‌تدریج برداشت خود را از مقاصد استراتژیک گورباچف تغییر داد. این معاهده که موشک‌ها را از اروپا حذف کرد، نقطه عطفی در تاریخ جنگ سرد بود.

در واکنش به تشدید خشونت‌های جنگ داخلی در لبنان نیز ریگان یک نیروی دریایی را برای محافظت از اردوگاه آوارگان فلسطینی و حمایت از دولت لبنان ارسال کرد. اما بمباران اکتبر 1983 در پادگان تفنگداران دریایی در بیروت موجب کشته شدن 241 سرباز آمریکایی شد. شولتز پس از آن در مورد توافقنامه‌ای میان لبنان و اسرائیل وارد مذاکره شد و اسرائیل را متقاعد کرد خروج نیروهای خود را در ژانویه 1985 آغاز کند.

او پس از ترک منصب دولتی به همراه ریگان در سال 1989 به بخش خصوصی و به استنفورد بازگشت و در آنجا به عضویت موسسه هوور مستقر در دانشگاه درآمد. در همان سال به او مدال آزادی ریاست‌جمهوری اهدا شد.

شولتز در مقام مشاور غیررسمی در کمپین ریاست‌جمهوری بوش در طول انتخابات سال 2000 ایفای نقش کرد. او را پدر دکترین بوش می‌نامند و به‌طور کلی از سیاست‌های خارجی او دفاع می‌کرد. او در سال 2003 به همراه وارن بافت به عنوان رئیس شورای بازیابی اقتصادی کالیفرنیا در کمپین آرنولد شوارتزنگر فعالیت کرد.

او همچنین از مدافعان برجسته مبارزه با تغییرات آب‌وهوایی و مالیات بر کربن بود. براساس این طرح از انتشار دی‌اکسید کربن مالیات گرفته می‌شود و وجوه خالص دریافتی به مالیات‌دهندگان تخفیف داده می‌شود. شولتز به همراه گری بکر مقاله‌ای در وال‌استریت ژورنال منتشر کردند که نتیجه می‌گرفت این طرح از طریق حذف نیاز به یارانه‌های انرژی و در عین حال ایجاد زمینه بازی برابر برای تولیدکنندگان انرژی به نفع همه آمریکایی‌ها خواهد بود.

«پویایی بازار کار»، «سیاست اقتصادی فراتر از عنوان‌ها» و «خاطرات آشفتگی و پیروزی: سال‌های من به عنوان وزیر امور خارجه» در میان کتاب‌های متعددی هستند که شولتز از خود بر جای گذاشته است.

جرج شولتز یک اقتصاددان بازار آزاد آموزش‌دیده بود. او در طول دوران کاری دولتی خود صرف نظر از موقعیت، به‌طور عملی بر ابزار اقتصاد آزاد تکیه می‌کرد و به ویژه بر درک خود تکیه داشت مبنی بر اینکه سیستم بازار آزاد «سیستم پاسخگویی» است «که در مجازات عملکردهای بد و پاداش دادن به عملکردهای خوب بی‌گذشت است».

او در آخرین کتاب خود «آزادی اقتصادی را انتخاب کنید: درس‌های سیاستی از دهه‌های 1970 و 1980» که با همکاری جان تیلور، اقتصاددان استنفورد نوشته شده بود، بر اهمیت آزادی اقتصادی تاکید کرد: اینکه چگونه اصول بازار بر مداخلات سیاسی دولت غلبه کرد، چه دموکرات باشند، چه جمهوریخواه، دستورالعملی برای موفقیت است.

او در مصاحبه‌ای در سال 2000 بر قدرت آزادی و تاثیر متقابل آن با دیگر اصول مهم نهادی تاکید کرد. از منظر او، اگر جامعه‌ای برای آزادی‌های فردی ارزشی قائل نیست، داشتن بازارهای آزاد برای آن جامعه سخت خواهد بود؛ در حالی که جوامع تلاش می‌کنند بدون گسترش آزادی‌های فردی، بازارهای آزاد بیشتری داشته باشند، آنچه در طول زمان اتفاق می‌افتد این است که بازار به سیستم سیاسی فشار می‌آورد و آن را تغییر می‌دهد، همان‌طور که در موارد متعددی اتفاق افتاده است. شولتز در فوریه 2021 در حالی که صد سال داشت درگذشت. 

دراین پرونده بخوانید ...