شناسه خبر : 44931 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اقتصاددان مصلح

چگونه داگ هامرشولد نامی مانا پیدا کرد؟

 

فائزه فائقی / نویسنده نشریه

82جهان تجربه زیستن افراد ارزشمندی را در دل خود دارد که به جرات می‌توان گفت سهم بزرگی در تحول تاریخ دارند. افرادی که با تمام سختی‌ها، با قدرت در مقابل ظلم ایستادگی کردند و دنیایی تازه‌ را شکل دادند و حتی در این مسیر جانشان را فدا کردند؛ داگ هامرشولد یکی از آنهاست.

داگ هامرشولد، دومین دبیر کل سازمان ملل متحد، با رهبری شجاعانه و تعهد تزلزل‌ناپذیر خود به صلح و دیپلماسی، اثری پاک‌نشدنی در جهان بر جای گذاشت. وی که از سال 1953 تا زمان مرگ نابهنگام خود در سال 1961 خدمت می‌کرد، زندگی خود را وقف حل‌وفصل درگیری‌های جهانی و ترویج همکاری‌های بین‌المللی کرد. او جوان‌ترین فردی بود که سمت دبیر کل سازمان ملل را برعهده داشت و همچنین تنها فردی در این سمت که ترور شد. وی به دلیل انتقاد از آمریکا به خاطر وتوی قطعنامه‌های ضداسرائیلی و با حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین در کشورهای منطقه غرب آسیا توجه زیادی جلب کرد.

داگ هامرشولد، در 29 جولای 1905 در  Jönköping، سوئد، در خانواده اگنس متولد شد. او کوچک‌ترین فرزند از میان چهار فرزند پسر بود. او که در خانواده‌ای با سنت قوی خدمات عمومی بزرگ شد، وارث این احساس عمیق وظیفه‌شناسی و معتقد به اهمیت خدمت فداکارانه به بشریت بود. پدرش، Hjalmar Hammarskjöld، یک دولتمرد برجسته بود که از سال 1914 تا 1917 به عنوان نخست‌وزیر سوئد خدمت کرد. داگ  در قطعه کوتاهی که در سال 1953 برای یک برنامه رادیویی نوشت، درباره نقش والدینش صحبت کرد. او گفته بود: «از نسل‌های مختلف سربازان و مقامات دولتی از جانب پدرم، این باور را به ارث بردم که هیچ زندگی‌ رضایت‌بخش‌تر از خدمت فداکارانه به کشورتان یا انسانیت نیست. این خدمت مستلزم قربانی کردن همه علایق شخصی و همچنین با شجاعت و سرسختانه ایستادن برای باورهای خود است. از علما و روحانیون خانواده مادری‌ام، من این باور را به ارث بردم که، همه انسان‌ها به عنوان فرزندان خدا برابرند و ما باید آنها را به عنوان اربابان خود در نزد خدا ملاقات و با آنها رفتار کنیم.»

هامرشولد از سنین پایین، هوش استثنایی و اشتیاق به یادگیری از خود نشان داد. او در Katedralskolan در اوپسالا تحصیل کرد و بعداً تحصیلات عالی خود را در دانشگاه اوپسالا دنبال کرد و دانشجوی ممتاز آن دانشگاه بود؛ جایی که در سال 1925 مدرک خود را در رشته علوم انسانی، با تاکید بر زبان‌شناسی، ادبیات و تاریخ گرفت. توانایی‌های زبانی‌اش به او اجازه داد تا به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی تسلط پیدا کند و او را قادر کرد  به طور موثر در صحنه بین‌المللی ارتباط برقرار کند. او  اشعار هرمان هسه آلمانی و امیلی دیکنسون آمریکایی را درک می‌کرد. از جمله علایق و توانمندی‌هایش می‌توان به لذت بردن از نقاشی به ویژه آثار امپرسیونیست‌های فرانسوی، بحث در مورد موسیقی به ویژه در مورد ساخته‌های بتهوون و در سال‌های بعد، شرکت در گفت‌وگوهای پیچیده در مورد الهیات مسیحی و علاوه بر این در دوومیدانی و مجری‌گری شایسته در ژیمناستیک اشاره کرد. او اسکی‌بازی حرفه‌ای و کوهنورد نیز بود و چند سال به عنوان رئیس باشگاه آلپینیست سوئد خدمت کرد. به طور خلاصه، داگ هامرشولد یک مرد رنسانس بود.

با این حال، دغدغه اصلی فکری و شغلی او برای چند سال، اقتصاد سیاسی بود. او مدرک دوم را در اوپسالا در سال 1928، مدرک حقوق را در سال 1930 و مدرک دکترا را در سال 1934 در رشته اقتصاد گرفت. هامرشولد به مدت یک سال، در سال 1933، در دانشگاه استکهلم اقتصاد تدریس کرد. اما هم میل و هم میراثش موجب شد که وارد خدمات دولتی شود که سی و یک سال از عمر خود را در امور مالی سوئد، روابط خارجی سوئد و امور بین‌الملل وقف  کرد. در سال 1930، او به عنوان وزیر به کمیته دولتی بیکاری پیوست و تعهد اولیه خود را برای رسیدگی به چالش‌های اجتماعی نشان داد. موفقیت او در اولین سمت خود، یعنی دبیری از سال 1930 تا 1934 در کمیسیون دولتی بیکاری، او را مورد توجه مدیران بانک سوئد قرار داد. در طول این مدت، هامرشولد همچنان علاقه خود را به اقتصاد دنبال کرد و در سال 1934 مدرک دکترای خود را در این زمینه از دانشگاه استکهلم گرفت. در سال 1935 او را به سمت منشی بانک منصوب کردند. مهارت و تخصص وی در اقتصاد  مسوولیت‌های بیشتری  در دولت سوئد در پی داشت.  او از سال 1936 تا  سال 1945 به عنوان معاون وزیر در وزارت دارایی خدمت کرد و نقشی حیاتی در تدوین سیاست‌هایی برای کاهش چالش‌های اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم ایفا کرد. علاوه بر این، وی از سال 1941 تا سال 1948  به عنوان رئیس شورای عمومی بانک سوئد منصوب شد و نفوذ خود را در امور مالی کشور تقویت کرد.

استعداد بی‌نظیر داگ در دیپلماسی و امور بین‌الملل خیلی زود او را وارد صحنه جهانی کرد. در سال 1946 با سمت مشاور مالی به وزارت امور خارجه سوئد پیوست که  آغاز مشارکت گسترده او در همکاری‌های بین‌المللی بود. تعهد او به تقویت همکاری اقتصادی و صلح به انتصاب او به عنوان نماینده سوئد در سازمان ملل متحد در سال 1949 منجر شد. هامرشولد در طول تصدی خود در سمت نماینده، نقشی محوری در شکل دادن به سیاست‌ها و ابتکارات سازمان ملل ایفا کرد. او در سال 1951 معاون وزیر امور خارجه سوئد شد و نفوذ خود را در دیپلماسی بین‌المللی تقویت کرد. تخصص او در همکاری و مذاکره اقتصادی احترام و تحسین گسترده او را در میان همتایانش به دنبال داشت.

در سال 1953، داگ هامرشولد سمت دبیر کل سازمان ملل را بر عهده گرفت. او در 47سالگی جوان‌ترین فردی بود که تا به حال این مقام را به دست آورده بود.  انتصاب هامرشولد با اقبال گسترده روبه‌رو شد، زیرا او به عنوان یک رهبر توانا و بینا دیده می‌شد که می‌توانست سازمان ملل را در یک چشم‌انداز پرآشوب جهانی هدایت کند.

این سیاستمدار قدرتمند به عنوان دبیر کل، خود را وقف تقویت سازمان ملل متحد در داخل و خارج کرد. او به دنبال افزایش کارایی و اثربخشی سازمان در عین پاسخگویی بیشتر به مسائل جهانی بود. دوران تصدی او با نقاط عطف و دستاوردهای متعددی همراه بود که تعهدش به حفظ صلح و حل منازعه را به نمایش گذاشت.

83یکی از کمک‌های مهم هامرشولد تاسیس اولین نیروهای حافظ صلح سازمان ملل بود. او با درک نیاز به رویکرد پیشگیرانه‌تر برای درگیری‌ها، ایجاد نیروی اضطراری سازمان ملل متحد (UNEF) در مصر و عملیات سازمان ملل متحد در کنگو (ONUC) را رهبری کرد. هدف از این ماموریت‌ها بازگرداندن صلح و ثبات در مناطقی بود که خشونت و آشوب دامنگیر آنها شده بود. رهبری هامرشولد فراتر از تلاش‌های حفظ صلح بود. او شخصاً در بحران‌های دیپلماتیک مداخله می‌کرد، تنش‌ها را کاهش می‌داد و برای راه‌حل‌های صلح‌آمیز تلاش می‌کرد. مدیریت ماهرانه او در بحران کانال سوئز در سال 1956 مورد تحسین بین‌المللی قرار گرفت، زیرا او نقشی اساسی در پایان دادن به درگیری و تضمین خروج نیروهای خارجی ایفا کرد. دیپلماسی ماهرانه او  احترام و تحسین رهبران سراسر جهان را برانگیخت.

در نهایت به طرز غم‌انگیزی، دوران تصدی داگ هامرشولد به عنوان دبیر کل با مرگ نابهنگام او در 18 سپتامبر 1961 در 56سالگی کوتاه شد. در حالی که در مسیر مذاکره برای آتش‌بس در جریان بحران کنگو بود، هواپیمای او در نزدیکی ندولا در رودزیای شمالی (زامبیای کنونی) سقوط کرد. شرایط مربوط به سقوط همچنان موضوع گمانه‌زنی‌ها و تحقیقات بسیار است. برای مثال یک هیات متشکل از متخصصان سازمان ملل متحد به ریاست محمد چنده عثمان، رئیس دادگستری تانزانیا، شواهد گسترده‌ای را که در طول ۵۵ سال پس از سقوط مشکوک این هواپیما گردآوری شدند ارائه کرد. این هیات دبیرکل را موظف کرد که مطابق با اساسنامه سال ۱۹۶۲ مجمع عمومی سازمان ملل، هرگونه شواهد جدید در مورد مرگ هامرشولد را گزارش دهد و کشورهای مربوطه و سازمان‌های اطلاعاتی‌شان را زیر فشار قرار دهد تا هرگونه اطلاعات در زمینه این تراژدی را افشا کنند. اسناد جدید آفریقای جنوبی (که کشف آنها پیشتر گزارش نشده بود) پس از ابلاغ این دستور افشا شدند.

در سپتامبر سال ۱۹۶۱، هامرشولد برای یک عملیات صلح‌طلبانه از لئوپلدویل، پایتخت کنگو که امروز کینشازا نامیده می‌شود، به سمت فرودگاه رودزیای شمالی منطقه تحت حفاظت بریتانیا، زیمبابوه کنونی، پرواز می‌کرد. هواپیمایش یک داگلاس DC6B به نام آلبرتینا بود که در جنگل‌های نزدیک به فرودگاه اندولا دچار سانحه شد. به نظر می‌رسید که هامرشولد در حین سانحه از هواپیما به بیرون پرت شده است و قفسه سینه، دنده‌ها و ستون فقراتش آسیب مرگبار دیده‌اند. چهارده نفر از مسافران و خدمه این پرواز نیز کشته شدند. نفر پانزدهم، یک آمریکایی به نام هارولد جولین یک هفته پس از حادثه بر اثر جراحات وارده درگذشت. او پیش از مرگ به مقامات گفت که پیش از برخورد با زمین صدای انفجار در هواپیما شنیده است.

مقامات تاکید می‌کنند که اسناد به‌دست‌آمده برای نتیجه‌گیری نهایی کافی نیستند و تنها یک قطعه از پازلی هستند که ممکن است هرگز تکمیل نشود.

کتاب ویلیامز، کسی که در مورد سانحه کشته‌ شدن هامر شولد تحقیق می‌کرد باعث شد تا در سال ۲۰۱۲ کمیسیون هامرشولد تشکیل شود؛ یک هیات داوطلب متشکل از چهار قاضی و وکیل بین‌المللی. این کمیسیون در گزارش نهایی خود در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد که «شواهد قانع‌کننده نشان می‌دهند که هواپیما در حین فرود در فرودگاه اندولا هدف حمله  یا تهدید قرار گرفته است».

مرگ این سیاستمدار شجاع و صلح‌طلب جهان را شوکه کرد و باعث موجی از غم و اندوه و ادای احترام از سوی رهبران و شهروندان شد. تعهد او به صلح و فداکاری تزلزل‌ناپذیر او به سازمان ملل باعث شد که پس از مرگش به رسمیت شناخته شود. در سال 1961، داگ هامرشولد تنها کسی بود که جایزه صلح نوبل را پس از مرگ دریافت کرد و این نشان از نقش عمیق او در صحنه جهانی داشت.

امروزه از هامرشولد به عنوان یکی از بزرگ‌ترین دبیران کل در تاریخ سازمان ملل یاد می‌شود. میراث دیپلماسی، رهبری و خدمات فداکارانه او همچنان الهام‌بخش نسل‌ها برای تلاش در راه  همکاری و صلح جهانی است. کمک‌های داگ هامرشولد به جهان برای همیشه چراغ امید و یادآور قدرت شفقت و صداقت در امور بین‌المللی خواهد بود.

پس از مرگ او و با انتشار مقاله‌اش در سال 1963، با عنوان نشانه‌گذاری‌ها، او مفهوم انسان درونی را آشکار کرد. وی در نامه‌ای تکمیلی نوشت که نوشته‌های این نسخه خطی «نوعی کتاب سفید در مورد مذاکرات من با خودم و با خدا»ست. کنایه ظریفی در استفاده از زبان این دیپلمات وجود دارد. وی معتقد بود، مدخل‌ها خود حقایق معنوی هستند که شکل هنری دارند. نشانه‌ها حاوی ارجاعات زیادی به مرگ هستند. شاید هیچ چیزی صریح‌تر و مهم‌تر از این قسمت که در جوانی نوشته شده است، نباشد:

«فردا همدیگر را ملاقات خواهیم کرد، من و مرگ و او شمشیر خود را خواهد زد به کسی که کاملاً بیدار است».

روز هجدهم سپتامبر سال ۱۹۶۱ میلادی داگ هامرشولد، سیاستمدار سوئدی و دومین دبیرکل سازمان ملل متحد، در جریان یک ماموریت سیاسی برای پایان دادن به جنگ‌های کنگو، بر اثر سقوط هواپیما کشته شد. هنوز هم تحقیقات در مورد این پرونده جریان دارد و به پاسخ قطعی درباره  علت و عوامل سانحه نرسیده‌اند.

در ادامه به تعدادی از جملات معروف این سیاستمدار صلح‌طلب می‌پردازیم.

 احترام به کلام و به کار بردن آن با مراقبت دقیق، وجود قلبی فسادناپذیر برای عشق به حقیقت، برای رشد جامعه یا نسل بشر ضروری است. استفاده نادرست از این کلمه نشان دادن تحقیر انسان است؛ پل‌ها را خراب می‌کند و چاه‌ها را مسموم و باعث می‌شود انسان در مسیر طولانی تکامل خود به قهقرا برود.

 بخشش پاسخی است به رویای معجزه کودکی که آنچه شکسته است را دوباره کامل می‌بیند و آنچه کثیف شده است را پاک.

 تنها نوع شرافتی که اصیل است، کرامتی است که با بی‌تفاوتی دیگران کم نمی‌شود.

او زمین را شست تنها به این خاطر که شجاعت ادامه دادن را داشت بدون آنکه بترسد کسی او را دنبال می‌کند یا اصلاً متوجهش می‌شود. او هیچ نیازی به مسوولیت تقسیم‌شده‌ای نداشت که در آن دیگران می‌خواهند از تمسخر در امان بمانند، زیرا ایمانی به او عطا شده بود که نیازی به تایید نداشت. تماس با واقعیت، سبک مانند لمس یک دست محبوب، اتحاد در خود، تسلیم بدون خودویرانگری، جایی که قلبش شفاف و ذهنش عاشق بود. 

دراین پرونده بخوانید ...