شناسه خبر : 42525 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

باورها و افسانه‌ها

آیا پیمان‌های پولی به نتیجه می‌رسند؟

 

 امین کاوئی / پژوهشگر اقتصاد

کشور ما ایران از ابتدای عصر ماشین بخار، عضو هیچ پیمان، اتحادیه یا موافقت‌نامه چندجانبه‌ای اعم از گمرکی یا پولی نبوده است. موقعیت خاص ژئوپولیتیک ایران، عدم انباشت کافی سرمایه و نیز کوچک و ناموزون بودن سهم تجارت بین‌الملل ایران به عنوان موانع مهمی بر سر گذرگاه تجاری شدن کشور معرفی شده است.

همچنین به دلایل مشخص «کم‌ثباتی پول ملی»، «ضوابط پیچیده طراحی‌شده توسط دیوانسالاران و مالیات‌گیران» و نیز «ثبات نسبتاً کم سیاسی»، سرمایه‌گذاری‌های مستقیم خارجی هم که کمک بزرگی در تسویه مانده‌ها و پرداخت‌های بین‌المللی هستند، در کشور انجام نشده است. حتی از دهه ۱۹۸۰ میلادی که جریان سرمایه‌گذاری بین‌المللی به طور جدی در جهان مطرح و تشویق شد، سهم کشور ما همانند پیش از انقلاب ناچیز بوده است. در سال‌های اخیر، با موج تحریم‌های هسته‌ای نیاز به حداقلی دلار به عنوان ارز جهان‌روا برای خرید و واردات از بازارهای جهانی (مشخصاً کالاهای اساسی مثل دارو و نهاده‌های دامی و خوراکی) اهمیت جدی‌تری پیدا کرد. پیمان‌های دوجانبه پولی راهکار خوبی برای دو کشور تحریم‌شده یا دارای دسترسی محدود به ارز جهان‌رواست. خوب از آن جهت که حداقل تا حدی تجارت دوجانبه را بتوانند بدون نیاز به دلار انجام دهند. روسیه نیز به عنوان کشوری که به‌تازگی تحت شدیدترین تحریم‌های بین‌المللی به‌خصوص در دسترسی به دلار قرار گرفته است، گزینه خوبی برای این کار به نظر می‌رسد. اما در این میان مسائل و نکات قابل ذکری هم وجود دارد.

آیا پیمان دوجانبه پولی بین ایران و روسیه ایران را از دلار بی‌نیاز می‌کند؟

تراز تجاری دوجانبه ایران و روسیه نشان از این دارد که روسیه حدود نیم میلیارد دلار کالا از ایران می‌خرد و در مقابل 5 /1 میلیارد دلار کالا به ایران صادر می‌کند. معنی و مفهوم آن این است که ایران بایستی به اندازه حدود یک میلیارد دلار یا طلا یا سایر دارایی‌های نقدشونده بین‌المللی به روسیه بدهد. این یعنی حداکثر نیم‌میلیارد دلار از نیاز چند ده میلیارد دلاری ایران به واردات بدون دلار رفع می‌شود و چند ده میلیارد دلار به اضافه یک میلیارد دلار از نیازهای ارزی کشور همچنان پابرجا می‌ماند. پس این باور که روسیه قادر به تامین تمام نیازهای حتی حداقلی و اساسی ایران است، درست به نظر نمی‌رسد.

آیا پیمان‌های پولی دوجانبه برای کشور تورمی مناسب است؟

بر فرض که با اراده سیاسی طرفین پیمان‌نامه پولی شکل بگیرد. طرف تجاری ما در این‌گونه پیمان‌ها برای تداوم آنها معمولاً چند دغدغه اساسی دارد. یکی از آنها هم‌سان بودن تورم دو کشور و ریسک‌های جهش تورمی است. وقتی تورم روسیه تک‌رقمی و تورم ایران ۵۰ درصد باشد، حتی با میخکوب کردن‌های ارزی در قراردادهای فی‌مابین طبیعی است که روسیه نگران گران‌فروشی‌های طرف و به‌روز نشدن احتمالی نرخ ارز در ایران باشد.

آیا پیمان‌نامه‌های پولی دردی از کشوری با دیوانسالاری پیچ‌درپیچ دوا می‌کنند؟

برای انتفاع کشورمان از پیمان دوجانبه بایستی بانک‌های مرکزی طرفین شعب بانکی را با حساب‌های مبتنی بر اسعار طرف مقابل افتتاح و دایر کنند. همچنین بایستی ذخایر قانونی هم از بانک‌های مربوطه اخذ شوند. نظارت بانکی و سیاستگذاری پولی بانک مرکزی روسیه در سال‌های اخیر با کیفیت و باثبات به نظر می‌رسد و در مقابل قوانین مالیاتی و مجوزدهی در کشور سخت و نفس‌گیر است. در نتیجه احتمالاً شعب ایرانی در روسیه و بالعکس مشکلات زیاد و معتنابهی را تجربه خواهند کرد.

آیا با ارقام کوچک تجارت، پیمان‌نامه‌های دوجانبه پایدار می‌مانند؟

وقتی اندازه کل تجارت ایران و روسیه و از آن کوچک‌تر و بدتر نفع ارزی روسیه به یک درصد اقتصاد روسیه هم نمی‌رسد، طرف روس مایل به تداوم ارتباط در درازمدت که احتمال رفع تحریم‌هایش را هم در نظر خواهد گرفت، نخواهد بود. برای طرف روس بهتر خواهد بود بدون دردسر همین خرید را از بازارهای بین‌المللی انجام دهد تا از بازار محلی و کوچک و کم‌تنوع‌تر ایران. مگر اینکه چشم‌اندازی برای کاهش شکاف تراز پرداخت‌های بین دو کشور یا رشد حجم تجارت دو طرف در درازمدت ببیند. همچنین به لحاظ فنی، شعبه زدن بانک روسی برای کار روبلی در ایران و گذاشتن ذخیره قانونی روبلی در بانک مرکزی ایران که به مثابه ورود سرمایه به ایران عمل کند و کسری تراز جاری را جبران کند نیازمند صرفه به مقیاس است که برای اقتصاد ایران فقط در تجارت‌های بزرگ مثل کالاهای اساسی ممکن است که شاید روسیه به این زودی‌ها توان تامین کامل آن را نداشته باشد.

آیا با بسته شدن پیمان‌های دوجانبه بین چند کشور دلار سقوط کرده و اقتصاد آمریکا نابود می‌شود؟

این ادعا درست است که سهم دلار آمریکا در سه دهه اخیر از حدود ۷۰ درصد ذخایر بین‌المللی بانک‌های مرکزی جهان به نزدیک ۶۰ درصد کاهش یافته است، اما دلار همچنان با فاصله زیاد در این مورد صدرنشین است. برخلاف آنچه معمولاً تبلیغ می‌شود حتی پیمان دوجانبه بین کشورهایی از نظر اقتصادی بزرگ‌تر از ایران مثل روسیه و چین هم نتوانسته است ضربه مهمی به دلار وارد کند. علت اصلی هم سهم کوچک تجارت فی‌مابین چین و روسیه است که در مقیاس یک‌پنجم تا یک‌ششم تجارت بین چین-آمریکا و چین-اتحادیه اروپا قرار می‌گیرد. مشکل مثبت بودن مداوم تراز پرداخت‌های چین نسبت به روسیه هم به طور مشابه برقرار است. پس هنوز در ظاهر فاصله جدی تا کنار رفتن کامل دلار یا چند پادشاهی شدن بازار ارز بین‌الملل وجود دارد.

آیا روسیه هیچ برتری‌ای نسبت به سایر شرکای تجاری ایران در بستن پیمان‌نامه ارزی دارد؟

به غیر از محدودیت دسترسی مشابه روسیه به دلار آمریکا، تنها نقطه قوت پیمان با روسیه امکان خرید پایاپای تجهیزات نظامی است. برخی از تسلیحات مدرن نظامی روسیه مانند هلی‌کوپترهای تهاجمی یا جنگنده‌های نسل بالاتر از ۴، مورد نیاز قوای مسلح ایران هم هستند که دهه‌هاست به دلیل تحریم‌های ظالمانه از خرید از بازارهای بین‌المللی محروم بوده‌اند.

با این حساب آیا بستن پیمان‌نامه دوجانبه تجاری با کشورهایی مثل روسیه هیچ دستاوردی در درازمدت ندارد؟

با عمق بخشیدن به پیمان‌های دوجانبه و تبدیل آنها به سه‌جانبه یا بیشتر، مثل شریک کردن هندی‌ها می‌توان هم مشکل مانده پرداخت‌ها و عدم تسویه بین ایران و روسیه را بهبود داد و هم به تنوع کالایی بیشتری هم از سمت عرضه و هم از سمت تقاضا رسید. با این قبیل کارها ممکن است ایران در شرایط تحریم، نقشی مانند نقش امارات برای ایران را بتواند برای روسیه بازی کند و به نوعی درگاه فروش کالاهای از مبدأ هند یا سایر مبادی به مقصد روسیه (با تعویض بارنامه) شود. این‌گونه بخشی از مشکل واردات کالاهای اساسی ایران یا به طور کلی تجارت بین‌الملل که نیازمند صرفه داشتن به مقیاس است، رفع می‌شود. 

دراین پرونده بخوانید ...