سختی زیست
چرا زیستپذیری ایران رو به افول رفته است؟
درحالیکه حداقل در دو دهه بعد از جنگ، در دوران سازندگی و اصلاحات، با حاکم بودن ادبیات توسعه بر کشور، متغیرهای اقتصادی و شاخصهای اجتماعی رو به رشد گذاشته بود و مسئولان را بر آن داشت که به دنبال تدوین سند چشمانداز 20ساله برای تبدیل شدن به قدرت اول اقتصادی منطقه باشند، از نیمه دهه 1380 روند افول اقتصاد و تزریق شوکهای پیاپی آغاز شد. بهتدریج با تلفیقی از اولویتگزینیهای اشتباه، سوءمدیریتها، طرحهای پوپولیستی و گرفتار شدن در چرخه تحریمهای تشدیدشونده، همه مولفههای رشد از درآمد سرانه گرفته تا برق و آب در دسترس شهروندان تبدیل به ابرچالشها و بحرانهایی شد که روند خروج سرمایه و مهاجرت را تشدید کرد و امروز شرایط را به جایی رساند که عده زیادی رفتهاند و تعداد زیادی در فکر رفتن هستند. زیستپذیری در گوشهگوشه کشور به مخاطره افتاده و جایی از فقدان شغل و درآمد در رنج است و گوشهای با بحران آب دستوپنجه نرم میکند و حتی مسئولان هم دیگر نه چشماندازی دارند و نه توان ترسیم آن را برای مردم.
افت مداوم کیفیت زیستپذیری شهروندان را به خروج سوق داده؛ یا خودشان میروند یا فرزندان و داراییهایشان را میفرستند یا بهسختی با مشقتهای تحمیلی که میتوانست نباشد، کنار میآیند و بدتر اینکه حداقل در میانمدت چشماندازی برای بهبود آینده نمیبینند که به قول سعدی «نتوان مُرد به سختی که من اینجا زادم».