دوران تعلیق
آیا جنگ رفتار ایرانیان را تغییر میدهد؟
«وقتی طوفان تمام شد یادت نمیآید چگونه از آن گذشتی، چطور جان به در بردی. حتی در حقیقت مطمئن نیستی طوفان واقعاً تمام شده باشد. اما یک چیز مسلم است. وقتی از طوفان بیرون آمدی دیگر آنی نیستی که قدم به درون طوفان گذاشت.» این سطور که حالا برای ما ایرانیان بسیار آشنا و در واقع وصف حال است، بریدهای از کتاب «کافکا در کرانه» نوشته هاروکی موراکامی، نویسنده ژاپنی، است. انگار این چند خط برای ما نوشته شده باشد، بعد از جنگ تحمیلی 12روزه با اسرائیل که یک طوفان سهمگین و زیروروکننده تمامعیار بود و حالا ما دیگر همانهایی نیستیم که صبح 23 خرداد با صدای موشک و جنگنده بیدار شدیم؛ بدتر اینکه مطمئن نیستیم این طوفان کشنده به پایان رسیده باشد و شاید سختترین بخش ماجرا همین زندگی در ترس و تعلیق باشد.
ایرانیان که سه دههونیم بود از مفهوم جنگ مستقیم دور افتاده و با آن بیگانه شده بودند، حالا همه آن را تجربه کرده و درک کردهاند. جای تاسف است که برخی خانوارها با از دست دادن عزیزانشان و ویران شدن کاشانهشان در این تجربه تلخ جمعی سهیم هستند. حالا بهطور طبیعی چیزی در درون آنها تغییر کرده است که تصمیمهای فردی و خانوادگی و شغلی آنها را تحتتاثیر قرار خواهد داد و نمود آن در عرصههای اجتماعی و اقتصادی در آینده بروز و نمود پیدا خواهد کرد.