شناسه خبر : 1902 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ریاضت، توجیه آکادمیک خود را از دست داده است

پل کروگمن / اقتصاددان و دارنده نوبل اقتصاد
Weblog: The Conscience of a Liberal
آن گروه از ما که سال‌هایی را در مخالفت با ریاضت مالی نابهنگام بحث می‌کردیم، چند خوب را پشت سر گذاشتیم. مطالعات آکادمیک که فرض می‌شد ریاضت را توجیه می‌کند، بی‌اعتبار شده، متعصبان در کمیسیون اروپا و جاهای دیگر خطابه‌هایشان را نرم کرده‌اند. شدت گفت‌وگوها به طور معنی‌داری تغییر کرده است. برداشت من، هر چند، این است که خیلی از افراد هنوز ماهیت پریشانی اقتصادی را نمی‌فهمند و نمی‌دانند چرا الان زمان بدی برای کاهش در مخارج است. بگذارید با این شروع کنیم که پس از بحران مالی 2008 چه شد. خیلی از افراد ناگهان مخارج را کم کردند، چه خودشان انتخاب کردند و چه وام‌دهندگان به آنها، آنها را مجبور کردند. در حین این، خیلی از افراد قادر یا مشتاق به خرج بیشتر نبودند. نتیجه، سقوط در درآمدها بود که همچنین به سقوطی در اشتغال انجامید، که تاکنون ادامه داشته است. پس ما برای کاستن از بیکاری چه می‌توانیم بکنیم؟ پاسخ این است که، اکنون زمان مخارج دولتی بیش از معمول است. نکته حیاتی این است که تحت شرایط فعلی، مخارج دولتی، منابع را از مصارف خصوصی دور نمی‌کند؛ بلکه منابع بدون استفاده را به کار می‌اندازد. استقراض دولتی، به جای سرمایه‌گذاری خصوصی نمی‌نشیند و از آن کم نمی‌کند، بلکه منابعی را به جریان می‌اندازد که در غیر این صورت بیکار می‌ماندند. حالا، برای روشن کردن موضوع، بگذارید سعی کنیم کسری را کم کرده و تعهدات دولتی را به سطح طبیعی، بار دیگر کم کرده و بازگردانیم. ولی الان، ما درگیر پیامدهای یک بحران مالی هر سه نسل یک بار هستیم. اکنون زمان ریاضت نیست. آیا ماجرا واقعاً به همین سادگی است، و این واقعاً به همین راحتی است که به بلای بیکاری پایان دهیم؟ بله- اما افراد دارای قدرت نمی‌خواهند این را باور کنند. بعضی از آنها یک حس درونی دارند که سختی کشیدن خوب است، اینکه ما باید بهای گناهان گذشته را بپردازیم (حتی اگر گناهکاران آن موقع و سختی‌کشندگان اکنون، گروه‌های خیلی متفاوتی از مردم باشند)، بعضی از آنها بحران را به منزله فرصتی برای گسستن خالص سلامت اجتماعی می‌بینند؛ و تقریباً همه نخبگان سیاستگذاری، تحت تاثیر پیام‌های اقلیت ثروتمندی هستند که به راستی، درد زیادی را نیز حس نمی‌کنند. آنچه اکنون رخ داده، به هر حال، این است که نیروی پیش‌برنده و توجیه‌کننده ایده ریاضت، برگ درخت روشنفکرانه‌ای که عیبش را می‌پوشاند، از دست داده است، و ایستادنش نمایانگر تعصب آن بر عقاید، فرصت‌طلبی و منافع طبقاتی‌ای است که همیشه آنها را داشته است؛ و شاید، فقط شاید، این ظهور ناگهانی، به ما شانسی بدهد که نسبت به رکودی که در آن هستیم، کاری انجام دهیم.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید