شناسه خبر : 5903 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گفت‌وگو با حسین راغفر درباره ریشه اقتصادی خودسوزی

خارج از محدوده

اصلی‌ترین دلیل اقدام به خودسوزی‌ها را باید کژکاری و سوءمدیریت نظام بانکی در کشور دانست. شرایطی که بانک‌ها برای تولید کشور و در ادامه آن عموم مردم ایجاد کرده‌اند موجب شکل‌گیری ناهنجاری‌های اجتماعی می‌شود که خودسوزی صنعتگر ایلامی از جمله آنهاست.

اصلی‌ترین دلیل اقدام به خودسوزی‌ها را باید کژکاری و سوءمدیریت نظام بانکی در کشور دانست. شرایطی که بانک‌ها برای تولید کشور و در ادامه آن عموم مردم ایجاد کرده‌اند موجب شکل‌گیری ناهنجاری‌های اجتماعی می‌شود که خودسوزی صنعتگر ایلامی از جمله آنهاست.

***

‌از نظر شما دلیل اصلی بروز چنین ناهنجاری اجتماعی در کشور چیست؟ چگونه می‌توان تاثیر بحران‌های اقتصادی را بر بروز پدیده خود‌سوزی بررسی کرد؟
اگرچه این شیوه اعتراض در احکام دین اسلام نقد شده و مورد پسند و قبول نیست اما متاسفانه این موضوع از نوعی خروج از وضعیت متعادل روحی حکایت می‌کند که عامل اصلی آن این است که فشارهای بیش از حد توان به افراد وارد می‌شود. فردی که به خاطر وام بانکی خودسوزی می‌کند در واقع بیان می‌کند که این مشکل او را به انتهای خط رسانده است و دیگر راهی جز از بین خوردن خود ندارد. در اینجا می‌توان به عمق تاثیر‌گذاری اقتصاد بر بروز خودکشی پی برد. فرد ایلامی که اقدام به خودکشی کرده سابقه فعالیت صنعتی نداشته بلکه در یک حوزه و رشته دیگری از فعالیت‌های اقتصادی مشغول بوده است و بعد علاقه‌مند می‌شود که وارد یک فعالیت صنعتی شود و یک شرکت یا یک واحد تولیدی پروفیل ایجاد کند اما صنعتگر شدن در این کشور تا چه حد حمایت می‌شود؟ تا جایی که فرد به نتیجه می‌رسد خودکشی کند! این فرد برای اجرای تصمیم خود پنج میلیارد تومان از بانک دولتی تقاضای وام می‌کند و در مقابل آن شش میلیارد تومان وثیقه می‌گذارد ولی بانک به جای پرداخت وام کامل معادل پنج میلیارد تومان 5/2 میلیارد تومان در اختیار فرد قرار می‌دهد و پیگیری‌های او برای دریافت بقیه وام بدون نتیجه می‌ماند و بانک امکان دریافت منابع بعدی را به او نمی‌دهد. کار‌فرمای ایلامی که وثایق خودش را از افراد مختلف دریافت کرده بوده در نهایت موفق به دریافت وام به طور کامل نمی‌شود و تمام تلاش‌های بعدی‌اش هم برای دریافت مابقی منابع تصویب‌شده که ظاهراً سه و نیم میلیارد تومان دیگر بوده بدون نتیجه می‌ماند و موجب می‌شود که فعالیت‌های تولیدی او متوقف شود و این موضوع بدین معنی است که او دیگر چیزی برای از دست دادن نداشته و از همه وابستگی‌های خود کنده شده است‌. همزمان با اینکه دریافت قسط دوم بانک منتفی می‌شود باید آخرین دیون بانک برای دو میلیارد و 500 میلیون تومان اول تسویه می‌شده است و چون معوق می‌شود مشمول جریمه می‌شود و رفت‌وآمدهای او به بانک برای حل مساله نتیجه نمی‌دهد و فشارهای روز‌افزونی به او وارد می‌شود که در نهایت سبب می‌شود او از وضعیت تعادل روحی خارج شود و اقدام به خودسوزی ‌کند.

‌بنابر‌این شما نقش بانک‌ها را در بروز ناهنجاری‌های اجتماعی پر‌رنگ می‌دانید.آن هم در شرایطی که در کشور ما بانک‌ها خود به بنگاه‌های بزرگ تبدیل و به دلیل توان مالی سکاندار تولید در کشور شده‌اند. اما در فرآیند بروز خودکشی قاعدتاً عوامل دیگری نیز دخیل هستند.آن دلایل از نظر شما چیست؟
در این فرآیند عوامل متعددی دخیل هستند، مهم‌ترین آنها به هم‌ریختگی اقتصاد کشور و حاکمیت یک سیستم غلط در بانک‌های کشور است که در اوج رکود اقتصادی سال‌های 90، 91، 92 به وجود آمده است. 12 بانک اصلی کشور هر ساله مبالغ معتنابهی سود داشتند که رقم سود آن بانک‌ها به طرز غیرقابل‌باوری بالاست و فقط تنها 12 بانک دولتی و خصوصی در سال 1392 نزدیک به 7800 میلیارد تومان سود پس از کسر مالیات‌شان دریافت کرده‌اند. این سود در در اوج رکود اقتصادی کشور دریافت شده است. در سال 1391 رکود رشد اقتصادی نزدیک به منهای شش درصد بوده است، این بانک‌ها نزدیک به 6300 میلیارد تومان سود پس از کسر مالیات‌شان دریافت کرده‌اند. این ارقام البته تنها از طریق انتقال بخش عمده‌ای از منابع بانک‌هاست که باید برای وام دادن به بخش صنعت تجهیز می‌شد. این بانک‌ها وارد فعالیت‌های غیرمرتبط با فعالیت اصلی اقتصادی شده و شاهد حضور آنها در شرکت‌داری و بنگاهداری بودیم. همچنین بخش‌های دیگری از منابع‌شان را در فعالیت‌های غیر‌مولد و سفته‌بازی و سوداگری وارد کرده بودند که سودهای بزرگی را برای آنها به دنبال داشته است و منابع لازم برای تقویت‌های تولیدی و صنعتی را نمی‌توانستند تخصیص دهند.

‌ اما اصلی‌ترین دلیل را نقص نظام بانکی می‌دانید؟
بله، از نظر من اصلی‌ترین دلیل اقدام به خودسوزی‌ها و به خصوص در این مورد خاص را باید کژ‌کاری و ضعف مدیریت نظام بانکی در کشور دانست. در واقع آنها هستند که مسوول بروز ناهنجاری‌های اجتماعی در جامعه می‌شوند. این فقط یک خودسوزی بود. اما ما با اشکال مختلف جرم و جنایاتی که در اثر این کژ‌کاری‌ها به وجود می‌آید، مواجه هستیم. این شکل اعتراض که در قالب خودسوزی بروز یافته است در واقع اعتراض به عملکرد بانک‌هاست که به شکل بسیار دردناک و آشکاری بروز پیدا کرده است. در واقع این اقدام علاوه بر نوعی از انتقام‌گیری از عوامل مسبب این پدیده هم است. یعنی انتقام گرفتن از عاملان نابسامانی‌ها هم است. علت اینکه فرد خودش را در مقابل دفتر مرکزی بانک آتش می‌زند، معنایش این است که انگشت اتهامش به سوی سوء‌مدیریت آن موسسه است و با این کار می‌خواهد افکار عمومی را بسیج کند و توجه عمومی را به این به اصطلاح منشاء نابسامانی‌های اقتصادی و اجتماعی در جامعه جلب کنند.

‌پس این اتفاق را نوعی اعتراض می‌دانید؟ البته به طور کلی خود‌سوزی‌ها اعتراض به وضعیتی است که فرد را دچار پوچی کرده است.
به نظرم این اتفاق یک پدیده برای اعتراض است که بیشترین جلب توجه را به خود می‌کند. کسانی که به دلیل فعالیت‌های ربوی بانک‌ها به صورت خاموش از بین می‌روند در همه جای دنیا از جمله در کشور خودمان، موجب اعتیاد شده و به خانواده‌ها آسیب می‌زنند، طلاق صورت می‌گیرد یا اینکه فرزندان این خانواده‌ها قربانی این بحران‌های کشور ‌می‌شوند، افراد متعددی در اثر سیاست‌های ربوی بانک‌ها ورشکسته می‌شوند و محصول 50 سال تلاش زندگی‌شان به مصادره بانک‌ها در می‌آید.
این دارایی‌های ناشی از تلاش‌های انباشته شده که اکنون به دست بانک‌ها افتاده است به فروش می‌رود، صرفاً به این دلیل که بانک‌ها بتوانند بخشی از وجوه خودشان را دریافت کنند. تعداد زیادی از افرادی که ممکن است دهه‌ها تلاش کرده‌اند برای اینکه واحد تولیدی را شکل بدهند حالا در اثر رکود اقتصادی و مشکلاتی از این دست، ناتوان از پرداخت منابع بانک‌ها می‌شوند، ممکن است که خودکشی نکنند اما با افسردگی‌های شدیدی مواجه می‌شوند و مرگ زودهنگام و سکته و این قبیل حوادث رخ می‌دهد که دیده نمی‌شود.

‌این اعتراض می‌تواند به گوش مسوولان برسد؟ آیا تاثیری که باید را داشته است؟
خودسوزی یک اعتراض اجتماعی است برای اینکه توجه مسوولان کشور را در خیلی از مواقع و موارد، به خودشان جلب کنند. در این مورد بله، توجه مسوولان جلب شده است ولی موضع آنها در این باره قابل تامل است که اصلاً قبول می‌کنند که اعتراض بحق بوده است یا خیر این اعتراض در واقع تبدیل می‌شود به فشار بر سیاستگذارانی که به اصطلاح باعث شکل‌گیری وضعیت نابسامان کنونی شده‌اند و طبیعتاً مسوولان بانک‌ها و دولت‌های نهم و دهم، که قربانیان بسیاری از این دست را در جامعه به وجود آورده‌اند، مسوول بسیاری از این نابسامانی‌ها هستند و اگرچه ممکن است در دستگاه عدالت کشورها و جوامع این قبیل از جرائم و جرم‌ها مطرح نشود، اما قطعاً در محضر عدل الهی پاسخگو هستند.

‌آیا در شرایط فعلی باز هم می‌توان انتظار چنین ناهنجاری‌های ناشی از مشکلات اقتصادی را داشت؟
به نظر می‌رسد تعداد زیادی از قربانیان نظام اقتصادی و اجتماعی ما ناگزیر از اقدامات ناهنجار هستند. بعضی‌ها در روز روشن کلیه می‌فروشند تا لقمه نانی به دست بیاورند و بخشی از افراد دچار اعتیاد می‌شوند و متاسفانه در سال‌های اخیر تعدادشان به شکل بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است، همه اینها اشکال مختلف قربانیان نظام فاسد اقتصادی بودند که در این هشت سال دولت‌های نهم و دهم بر کشور حاکم بوده است و طبیعتاً آثار و تبعاتش به این زودی مرتفع نمی‌شود. علتش هم این است که هنوز نظام بانکی و موسسات پولی و اعتباری اصلاح نشده‌اند و سال‌ها طول خواهد کشید که این مراکز بحران‌آفرین بتوانند مرتفع شوند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها